به وب سایت مجمع هم اندیشی توسعه استان زنجان خوش آمدید
 
منوی اصلی
آب و هوا
وضعیت آب و هوای زنجان
آمار بازدیدها
بازدید امروز: 6,516
بازدید دیروز: 11,477
بازدید هفته: 46,403
بازدید ماه: 102,538
بازدید کل: 28,022,292
افراد آنلاین: 117
اوقات شرعی

اوقات شرعی به وقت زنجان

اذان صبح:
طلوع خورشید:
اذان ظهر:
غروب خورشید:
اذان مغرب:
تقویم و تاریخ
پنج‌شنبه ، ۱۳ آذر ۱٤۰٤
Thursday , 4 December 2025
الخميس ، ۱۳ جمادى الآخر ۱٤٤۷
آذر 1404
جپچسدیش
7654321
141312111098
21201918171615
28272625242322
3029
آخرین اخبار
*** مادر شهید یزدان احمدنژاد به فرزند شهیدش پیوست ۱۴۰۴/۰۷/۲۵

مادر شهید یزدان احمدنژاد به فرزند شهیدش پیوست

۱۴۰۴/۰۷/۲۵

‫خورشید، گرمای حیات‌بخش‬‎

بندر کیاشهر- مادر شهید «یزدان احمدنژاد» پاسدار رشید دفاع مقدس دارفانی را وداع گفت و به فرزند شهیدش پیوست.

به گزارش خبرنگار مهر، روح مادر شهید یزدان احمد نژاد پس از سال‌ها دوری، به فرزند شهیدش پیوست.

مراسم تشییع و تدفین مادر این شهید والامقام امروز جمعه ۲۵ مهرماه ساعت ۸:۳۰ صبح در بندر کیاشهر آغاز و در حال برگزاری است.

شهید یزدان احمد نژاد، متولد ۳۰ فروردین ۱۳۴۳ در روستای لاکوژده از توابع بندر کیاشهر، در تاریخ ۱۸ مهر ۱۳۶۶ و در جریان آخرین اعزام به خرم‌آباد، بر اثر اصابت ترکش ناشی از بمباران بعثی‌ها به درجه رفیع شهادت نائل آمد. 

 

وصال پس از ۳۸ سال دلدادگی؛

روستای لاکوژده در سوگ مادر شهید نشست

وصال پس از ۳۸ سال دلدادگی؛ روستای لاکوژده در سوگ مادر شهید نشست

بندرکیاشهر- «صفیه داداشی» تنها مادر شهید روستای لاکوژده پس از ۳۸ سال زندگی با یاد و خاطره فرزندش در مهرماه چشم از جهان فروبست و به فرزند شهیدش پیوست.

خبرگزاری مهر، گروه استان‌ها- هما اکبری: مهرماه برای روستای لاکوژده در بندر کیاشهر، تنها فصل زرد شدن برگ‌ها و آمدن پاییز نبود؛ این ماه، یادآور رشادت‌ها و ایثارهای جوانانی است که در راه میهن جان خود را فدا کردند.

«یزدان احمدنژاد» جوانی از تبار غیرت و ایمان، در مهرماه سال ۱۳۶۶ در خرم‌آباد به درجه رفیع شهادت رسید و نامش به تاریخ افتخار این دیار پیوست اکنون، ۳۸ سال پس از آن روز تلخ، در همان ماه و همان روستا، صفیه داداشی، مادر صبور و استواری که سال‌ها با خاطره فرزندش زیست، در همان خانه‌ای که پسرش با دستان خود ساخته بود، چشم از جهان فروبست گویی زمان، پس از سال‌ها دلتنگی، مهر را به ماه وصال بدل کرده است؛ وصالی عمیق میان مادری که سال‌ها در حسرت حضور فرزندش زیست و فرزندی که با خون خود تاریخ ساخت.

وصال پس از ۳۸ سال دلدادگی؛ روستای لاکوژده در سوگ مادر شهید نشست

زنی از تبار شیرزنان گیلان؛ مادر تنها شهید روستای لاکوژده

«صفیه داداشی» تنها مادر شهید روستای لاکوژده نبود؛ او نماینده واقعی صبر و ایثار زنان گیلان بود؛ زنی که با قامت خمیده اما دلی استوار، سال‌ها نگهبان یادگارهای یزدان بود. خانه‌اش ساده و بی‌پیرایه، اما پر از نشانه‌های عشق، ایثار و وفاداری بود درختی که یزدان در حیاط خانه کاشته بود، حالا سایه‌بان خاطرات شده بود و کفش مندرس شهید، به عنوان سندی زنده از روزهای رفتن، در تنه همان درخت هنوز پابرجا بود.

صفیه خانم همیشه گفته بود: این کفش را آخرین بار که رفت، همان‌جا گذاشت. گفتم برنمی‌دارم، بماند…

 

این جمله ساده اما سرشار از معنا، تصویر مادران شهیدی را نشان می‌دهد که خاطرات فرزندانشان را به هر قیمت حفظ می‌کنند.

دیداری فراموش‌نشدنی؛ مهمان یزدان بودیم

سه سال پیش، در دیداری که جمعی از خواهران بسیجی با صفیه داداشی داشتند، او با چادری ساده و نگاهی پر از مهر به استقبال آمد و با همان رسم همیشگی مادران شهدا گفت: شما مهمان یزدان من هستید. این جمله، نه تعارف، بلکه حقیقتی جاری در جان او بود.

صفیه داداشی با شور و اشتیاق از یزدان شهیدش گفت؛ نوجوانی که در ۱۴ سالگی در تظاهرات سال ۵۷ شرکت کرد، جوانی که در مزارع کار کرد، خانه ساخت و با عشق به امام و وطن، به سربازی رفت وقتی پدرش مانع رفتنش شد، یزدان در جواب گفت: اگر نروم، امام خمینی مثل امام حسین (ع) بی‌یاور می‌ماند.

زندگی در سایه خاطره؛ حکایت مادر و فرزند

صفیه داداشی از آخرین لحظات دیدار با پسرش گفت؛ لحظه‌ای که یزدان را در آغوش گرفت و بدرقه‌اش کرد بغضی فروخورده داشت و شعر زیر را زمزمه می‌کرد:

صبح سحر زد و ماه هم درآمد
عزیزم پر زد و پیش من آمد
الهی من شوم دستمال دستت
به هر دم پاک‌کنم چشمان مستت.

او سال‌ها با خاطره زیست، روزهایی که اشتها نداشت و همسایه‌ای با غذا آمد و گفت: پسرت گفته مادرم سه روز است که غذا نخورده.

باوری عمیق داشت که یزدان هنوز مراقبش است؛ هنوز در خانه نفس می‌کشد و هنوز در سایه درخت، قاب عکس و کفش جا مانده، حضور دارد.

وداع با مادری که مادر همه بود

صفیه داداشی، تنها مادر یزدان نبود؛ مادر همه فرزندان این خاک بود. صدای آرامش، نگاه مهربان و روایت‌های زلالش چراغی برای نسل‌های بعد بود. حال، لاکوژده، روستایی که تنها یک مادر شهید داشت، مادرش را نیز از دست داده است.

خانه ساده، درختی که قطع نمی‌شود و کفشی که هنوز در تنه درخت جا مانده، روایتگر زندگی زنی است که مادرانه سال‌ها در کنار خاطره فرزندش زیست و اکنون به وصال او رسیده است.

یاد صفیه داداشی گرامی و راهش پررهرو باد. داستان مادر و فرزندی که با هم پیمان ایثار و عشق بسته بودند، برای همیشه در دل روستای لاکوژده زنده خواهد ماند؛ روایتگر مظلومیت، صبر و استقامت مردمی که جان خود را برای امنیت و آرامش میهن فدا کردند.