انتقـال سـوم
۱۴۰۴/۰۹/۰۷
فرانسیس استونر ساندرس
ترجمه حسین باکند
«انتقال سوم» زمانی رخ میداد که بنیاد قانونی، کمک مالی خود را به مؤسسه دریافتکنندهای که سازمان سیا مشخص کرده بود واریز میکرد.
ویلیام هابی، رئیس روزنامه هوستون پست و امین بنیاد هابی، نحوه عملکرد این سیستم را اینگونه توضیح میدهد: «به ما گفته میشد که... مبالغ مشخصی را از سازمان سیا دریافت خواهیم کرد. سپس نامهای مثلاً از سازمان XYZ دریافت میکردیم که درخواست کمک مالی داشت. ما کمک را اعطا میکردیم.» بدون هیچ پرسشی. «ما باور داشتیم که [سازمان سیا] میداند چه کار میکند.»
این فرایند سهمرحلهای Three-pass process به سازمان سیا اجازه میداد تا با استفاده از بنیادهای معتبر به عنوان واسطه، کمکهای مالی خود را به طور غیرمستقیم و با پوشش قانونی به سازمانهای هدف برساند.
فرمهای 990-A چهار بنیاد دیگر، فرایند انتقال وجوه را نشان میداد: بنیاد اِم.دی. اندرسون هوستون، بنیاد هابلیتزل دالاس، بنیاد دیوید، جوزفین و وینفیلد بیرد نیویورک، صندوق جی.ام. کاپلان نیویورک. هر یک از این بنیادها، «داراییهای» واحد عملیات بینالمللی IOD محسوب میشدند.
بین سالهای ۱۹۵۸ تا ۱۹۶۴، بنیاد اندرسون مبلغ ۶۵۵٬۰۰۰ دلار از سازمان سیا از طریق بنیادهای صوری مانند «تراست بوردن» و «صندوق بیکن» دریافت کرد. سپس این بنیاد دقیقاً همان مبلغ را به «صندوق آمریکایی وکلای آزاد» که از سوی سازمان سیا پشتیبانی و بعدها با نام «شورای آمریکایی کمیسیون بینالمللی وکلا» شناخته شد، پرداخت.
بنیاد بیرد بین سالهای ۱۹۶۱ تا ۱۹۶۴ در مجموع ۴۵۶٬۸۰۰ دلار در قالب «وجوه انتقالی» دریافت کرد و این وجوه را به برنامههای سازمان سیا در خاورمیانه و آفریقا هدایت نمود. صندوق کاپلان- که بیشتر به عنوان حامی برنامه «شکسپیر در پارک» نیویورک شناخته میشد- بین سالهای ۱۹۶۱ تا ۱۹۶۳ نزدیک به یک میلیون دلار به «مؤسسه تحقیقات بینالمللی کار» نیویورک اعطا کرد.
این مؤسسه بر پروژههای سازمان سیا در آمریکای لاتین متمرکز بود، از جمله مرکزی با نام «مؤسسه آموزش سیاسی» که توسط نورمن توماس و خوزه فیگوئرس در کاستاریکا اداره میشد، برای تربیت رهبران سیاسی دموکرات تهیه کرد. بودجه آن از سوی سازمان سیا تأمین و از طریق کانالهای انتقال مشخص- شامل صندوقهای گاتهام، میشیگان، اندرو همیلتون، بوردن، پرایس و کنتفیلد (شش مورد از هشت بنیاد فهرست پاتمن)- به صندوق کاپلان میرسید.
رئیس و خزانهدار بنیاد کاپلان، جیکوب
ام. کاپلان بود که همانطور که به خاطر داریم، خدمات خود را در سال ۱۹۵۶ به آلن دالس (از رؤسای سازمان سیا) ارائه کرده بود.
بنیاد هابلیتزِل نیز بین سالهای ۱۹۵۹ تا ۱۹۶۵ مبلغ مشابهی از سازمان سیا دریافت کرد که بخش عمده آن (۴۳۰٬۷۰۰ دلار) مستقیماً به حساب «کنگره آزادی فرهنگی» واریز شد.
با این حال، افشای پاتمن، هرچند کوتاه، دریچهای به موتورخانه تأمین مالی پنهانی سازمان سیا گشود. این اطلاعات در ترکیب با اطلاعاتی که در اداره مالیات بر درآمد IRS در دسترس بود، به چند روزنامهنگار خلاق این امکان را داد تا بخشی از این پازل را کنار هم بچینند. در سپتامبر ۱۹۶۴، هفتهنامه چپگرای «دِ نیشن» در نیویورک پرسید:
«آیا باید به سازمان سیا اجازه داده شود که بودجه را به مجلاتی در لندن و نیویورک که خود را به عنوان «مجلات اندیشه» جا زده و با نشریات اندیشه مستقل رقابت میکنند، هدایت کند؟ آیا مناسب است که مجلات تحت پشتیبانی سازمان سیا مبالغ کلانی برای خرید تکشعرهای شاعران اروپای شرقی و روسیه بپردازند، شاعرانی که تصور میشود افرادی هستند که ممکن است با چنین پرداختهایی- که در این بافت میتوان آن را رشوه تلقی کرد- به جدایی تشویق شوند؟ آیا «وظیفه مشروع» سازمان سیا است که بهطور غیرمستقیم کنگرهها، کنوانسیونها، مجامع و کنفرانسهای مختلف مربوط به «آزادی فرهنگی» و موضوعات مشابه را تأمین مالی کند؟»
کورد مهیر به یاد آورد که «این گزارش در صفحه آخر نیویورکتایمز منتشر شد و در آن زمان چندان توجهی را به خود جلب نکرد، اگرچه در درون [سازمان سیا]، ما را واداشت تا با نگرانی به بازبینی و تلاش برای بهبود امنیت سازوکارهای تأمین مالی [خود] بپردازیم.»
لی ویلیامز گفت: «ما در سازمان (سیا) معمولاً تمرینهایی داشتیم که در آن از خودمان میپرسیدیم اگر پشت رادیو را باز کنید و شروع به بررسی کنید که همه آن سیمها به کجا ختم میشوند چه اتفاقی میافتد. میدانید، چه میشد اگر کسی به سازمان مالیات IRS میرفت و میدید که یک بنیاد کمک مالی میدهد و سپس متوجه میشد که ارقام با هم جور درنمیآیند؟ این چیزی بود که واقعاً وقتی شایعات داشت قوت میگرفت، ما را نگران میکرد. در مورد آن صحبت کردیم و سعی کردیم راهی برای محافظت از افراد و سازمانهایی که در شرف افشا شدن بودند پیدا کنیم.»
اما هانت و جوسلسون که هر دو در زمان افشای این گزارش در لندن بودند- جوسلسون در هتل استافورد وهانت در هتل دوک- ناگهان بهشدت در معرض دید و خطر قرار گرفتند. جوسلسون در تماس تلفنی به صراحت بههانت گفت: «ما در دردسر هستیم.»