شبهه رمز ارادت ایرانیان به ائمه اطهار(ع)
(پرسش و پاسخ)
پرسش: آیا علاقه و ارادت ایرانیان به ائمه طهار(ع) به خاطر انتساب آنها به خاندان ساسانی از طریق شهربانو دختر یزدگرد پادشاه ایران است؟
پاسخ:مشکوک بودن داستان شهربانو و ازدواج با امام حسین(ع)
اگر از منظر تاریخی نگاه کنیم، اصل داستان شهربانو و ازدواج او با امام حسین(ع) و ولادت امام سجاد(ع) از شاهزاده ایرانی مشکوک است، و طبعا داستان علاقه ایرانیان به ائمه اطهار(ع) به خاطر انتساب آنها به خاندان ساسانی و پادشاه ایران از طریق شهربانو دختر یزدگرد جعلی و ساختگی است.
در واقع اصل داستان که یزدگرد دختری به نام شهربانو یا نام دیگری داشته و به افتخار عقد زناشویی حسینابن علی(ع) و مادری امام سجاد(ع) نائل شده باشد، از نظر مدارک تاریخی سخت مشکوک است. مورخین عصر حاضر عموما در این قضیه تشکیک میکنند و آن را بیاساس میدانند. میگویند: در میان همه مورخین تنها یعقوبی جملهای دارد به این مضمون که گفته است: «مادر علیابن الحسین(ع) «حرار» دختر یزدجرد بود و حسین(ع) نام او را غزاله نهاد.» خود ادوارد براون شرقشناس و ایرانشناس انگلیسی از جمله کسانی است که داستان را مجعول میداند. «کریستین سن» مستشرق دانمارکی نیز این داستان را مشکوک تلقی میکند.
سعید نفیسی مورخ، زبانشناس و شاعر ایرانی در کتاب تاریخ اجتماعی ایران آن را افسانه میداند. اگر فرض کنیم این داستان را ایرانیان به همین منظور جعل کرده و ساختهاند، حتما پس از حدود دویست سال از اصل واقعه بوده است، یعنی مقارن با استقلال سیاسی ایران بوده است، و این پس از آن است که از پیدایش مذهب شیعه نیز در حدود دویست سال گذشته بوده است.
اکنون چگونه ممکن است که گرایش ایرانیان به ائمهاطهار(ع) و تشیع، مولود شایعه شاهزادگی ائمهاطهار(ع) و انتساب آن بزرگواران به ساسانیان بوده باشد؟
داستان ازدواج امام حسین(ع) با شهربانو در روایات
در برخی از روایات این داستان تایید شده است. از آن جمله روایتی در کافی است که میگوید: دختران یزدگرد را در زمان عمر به مدینه آوردند، و دختران مدینه به تماشا آمدند، عمر به توصیه امیرالمومنین(ع) او را آزاد گذاشت که هر که را میخواهد انتخاب کند و او حسین بن علی(ع) را انتخاب کرد.
در اعتبارسنجی این روایت باید گفت: گذشته از عدم انطباق مضمون این روایت با تاریخ، در سند این روایت دو نفر قرار دارند که این روایت را ضعیف و غیرقابل اعتماد میکند: یکی «ابراهیم ابن اسحاق احمری نهاوندی» است که علمای رجال او را از نظر دینی متهم میدانند و روایات او را غیرقابل اعتماد میشمارند و دیگری «عمروبن شمر» است که او نیز کذاب و جعال خوانده شده است. بنابراین روایت مورد نظر ضعیف و غیرقابل استناد است.
لزوم احترام برای خاندان اموی؟!
در یک پاسخ نقضی دیگر اگر مردم ایران احترامی که برای ائمه اطهار(ع) قائلند به خاطر انتساب آنها به خاندان ساسانی است! میبایست به همین دلیل برای خاندان اموی نیز احترام قائل باشند. زیرا حتی کسانی که وجود دختری به نام شهربانو را برای یزدگرد انکار میکنند، این مطلب را قبول کردهاند که در زمان «ولیدابن عبدالملک» در یکی از جنگهای «قتیبه ابن مسلم» یکی از نوادگان یزدگرد به نام «شاهآفرید» به اسارت درآمد و «ولید ابن عبدالملک» شخصا با او ازدواج کرد و از او «یزید ابن ولید عبدالملک» متولد شد.
پس «یزید» که خلفه اموی است نسب به شاهان ایرانی میبرد و قطعا از طرف مادر شاهزاده ایرانی است. لذا سؤال این است که چرا ایرانیان برای «ولید ابن عبدالملک» به عنوان داماد یزدگرد و برای «یزید ابن ولید» به عنوان یک شاهزاده ایرانی ابراز احساسات و اظهار علاقهمندی و ارادت نکردند؟!