محمد حسین حمزه
سوابق مواجهه امام خمینی(ره) با پیامهای صادره توسط آمریکا، یک درس بنیادین و ابدی را در خود نهفته دارد. درسی که بر اساس آن، «رابطه گرگ و میش» تنها تعریف ممکن برای رابطه با جهانخواران و مستکبران است. این هوشیاری تاریخی که از محاسبات راهبردی دقیق برخوردار بود، امروز با همان زلالی و استحکام در اندیشه و عمل رهبر معظم انقلاب تجلی یافته است و به مثابه چراغ راه دولتها است تا هرگز در دام وعدههای پوشالی غرب نیفتند.
28 آبان 1367 نامه جیمی کارتر رئیسجمهور وقت آمریکا به امام خمینی(رحمه الله علیه) افشا شد. رئیسجمهور پیشین آمریکا در این نامه با لحنی فریبکارانه القا کرده بود، جمهوری اسلامی ایران علاقه به مذاکره و رابطه با آمریکا دارد اما گروگانهای آمریکایی در لبنان مانع هستند.
متن نامه به حضرت امام خمینی(ره) به این شرح است:
30 اکتبر 1988 آیتالله خمینی
امید من این است که هرچه زودتر گروگانهای آمریکائی در لبنان بتوانند آزاد شوند. این اقدام یک مانع اساسی در از سرگیری روابط دوستانه بین ایران و ایالات متحده آمریکا که دارای اهمیت حیاتی برای دو کشور میباشد را برخواهد داشت. به منظور جلوگیری از سیاسی نمودن این اقدام بشردوستانه در کشور ما و برای ممانعت از به تاخیر افتادن آزادی گروگانها یک کانال حتیالمقدور بیطرف آمریکائی میبایست به کار گرفته شود. ما در مرکز «کارتر» مایل هستیم که به هر صورت متناسب کمک کنیم – مرکز ما در فعالیتهای خود یک مرکز غیر حزبی است.
ارادتمند/ جیمی کارتر
تکمله – بهعنوان یک موضوع مورد علاقه شخصی درخواست میکنم که شما در آزادی از زندان یک تبعه آمریکائی به اسم «دیوید ردهام» که بیش از 8 سال در ایران حبس بوده است مساعدت نمایید.
«جیمی کارتر»
29 آبان 1367 دو روزنامه جمهوری اسلامی و رسالت به نقل از واحد مرکزی خبر اعلام کردند: در پی رسیدن نامهای منسوب به جیمی کارتر رئیسجمهور سابق آمریکا خطاب به امام خمینی به دفتر ایشان، امام امت فرمودند که برای جلوگیری از هرگونه سوءاستفاده متن این نامه به اطلاع عموم برسد.
در این رابطه از سوی حجتالاسلام حاج سید احمد خمینی اطلاعیهای منتشر شد که متن آن بدین شرح است: «به اطلاع عموم میرساند امروز شنبه (دیروز) نامهای منسوب به آقای کارتر رئیسجمهور اسبق آمریکا خطاب به حضرت امام مدظلهالعالی رسیده است که کارشناسان ما خط جیمی کارتر را تایید کردند و حضرت امام فرمودند: «برای جلوگیری از هرگونه سوءاستفاده این نامه به اطلاع عموم برسد.»
امام خمینی(ره) با آگاهی از رویه نادرست آمریکاییها، ضمن تکذیب هرگونه ارتباط ایران با گروگانگیری فرمودند: «همان گونه که بارها گفتهام رابطه ایران و آمریکا، رابطه گرگ و میش است و بین این دو آشتی نیست.»
آبان ماه 1358 در مقطعی دیگر و پس از تسخیر لانه جاسوسی توسط دانشجویان پیرو خط امام، جیمی کارتر رئیسجمهور وقت آمریکا رمزی کلارک و ویلیام میلر را برای ملاقات با امام خمینی(ره) به ایران اعزام کرد اما آنان پیش از رسیدن به ایران، با پیام حکیمانه و قاطعانه امام مواجه شدند و از ترکیه به آمریکا بازگشتند.
حضرت امام(ره) این نامه را ۱۶ آبان ماه ۱۳۵۸ مرقوم داشتند که متن آن بدین شرح است: «از قرار اطلاع نمایندگان ویژه کارتر در راه ایران هستند و تصمیم دارند به قم آمده و با این جانب ملاقات نمایند. لهذا لازم مىدانم متذکر شوم دولت آمریکا که با نگهدارى شاه، اعلام مخالفت آشکار با ایران را نموده است و از طرفى دیگر آن طور که گفته شده است سفارت آمریکا در ایران محل جاسوسى دشمنان ما علیه نهضت مقدس اسلامى است، لذا ملاقات با من به هیچ وجه براى نمایندگان ویژه ممکن نیست و علاوه بر این:
۱- اعضاى شوراى انقلاب اسلامى به هیچ وجه نباید با آنان ملاقات نمایند.
۲- هیچ یک از مقامات مسئول حق ملاقات با آنان را ندارند.
۳- اگر چنانچه آمریکا، شاه مخلوع- این دشمن شماره یک ملت عزیز ما- را به ایران تحویل دهد و دست از جاسوسى بر ضد نهضت ما بردارد، راه مذاکره در موضوع بعضى از روابطى که به نفع ملت است باز مى باشد.
روح الله الموسوی الخمینى» (صحیفه امام، ج۱۰، ص ۵۰۳)
امام خمینی(ره) در این نامه با بیان دلایل خردمندانه برای عدم ملاقات با فرستادگان آمریکا، 2 شروطی منطقی نیز برای مذاکره قرار میدهند؛ تحویل شاه مخلوع به ایران و دست برداشتن آمریکا از جاسوسی بر ضد نهضت مقدس اسلامی. این مقاومت قاطعانه و مشروطسازی تعامل با آمریکا، نه صرفاً یک تاکتیک سیاسی، بلکه چکیدهای از جهانبینی ایشان بود؛ نمایشی روشن از تعهد عمیق و مسئولیتپذیری نسبت به کرامت و سرنوشت ملت ایران در برابر قدرتهای سلطهگر.
کارتر بهار 1359 نیز نامهای محرمانه درباره تسخیر لانه جاسوسی برای امام خمینی(ره) فرستاد که توسط «کای سر»، کاردار سفارت سوئیس در تهران به قطبزاده، وزیر خارجه وقت تحویل داده شد. آغاز نامه چنین بود؛ «عالیجناب! من امکان این را داشتم که پیام بیستویکم مارس شما را خطاب به مردم ایران بخوانم... مزیت بزرگ دموکراسی آمریکایی این است که همیشه توانسته است اشتباهات خود را شناسایی نموده و یا آن را محکوم کند... تصرف سفارت ما در تهران میتوانسته است عکسالعمل موجهی برای جوانان ایران تلقی شود، اما زمان سپری میشود و من دلایل جدی برای تردید درباره انگیزههای واقعی آنانی که سفارت ما را تصرف کردهاند، در دست دارم.»
وی همچنین نوشته بود: «میخواهم مؤکداً خاطرنشان کنم بهمحض اینکه مسئله فوری از طریق انتقال مسئولیت گروگانها به حکومت ایران حل شود، ما آماده اتخاذ رویهی معقول و دوستانهای برای حلوفصل مسائل عدیدهی دوجانبه فیمابین میباشیم... اجازه میخواهم جسارتاً اعلام دارم که به نظر من، زمان و دشمنان واقعی نظامهای سیاسی مربوطه ما به زیان ما مشغولاند. با تقدیم بهترین احترامات، جیمی کارتر، ۲۶ مارس ۱۹۸۰.»
امام خمینی(ره) دستور انتشار عمومی نامه را برای آگاهی ملت میدهند. کاخ سفید پس از اعلام و انتشار این نامه از رادیوی جمهوری اسلامی ایران، به انکار آن پرداخت.
11 فروردین 1359 حجتالاسلام سید احمد خمینی در نشست خبری حاضر شدند و گفتند: «این پیام توسط آقای قطبزاده، در روز جمعه بهدست امام رسید که از قراری که آقای قطبزاده گفته، در روز چهارشنبه توسط کاردار سوئیس بهدست ایشان رسیده و روز بعد یا همانروز یک پیام دیگر هم به آقای بنی صدر دادند. البته در پیام امام تندیهائی که در پیام آقای بنی صدر بوده نبوده و ملایمت داشته و آن را ما در روز شنبه از بابی که امام فرمودند، هیچ چیزی نباید از ملت دور باشد، این را در روز شنبه به رادیو دادیم و منتشر شد.»
تفاوت پاسخهای امام(ره) به نامههای یک «رژیم مستکبر و تروریست» و یک «رهبر دینی مسیحی»
با وجود رویکرد قاطع امام خمینی(ره) در برابر مراسلات رئیسجمهور وقت آمریکا (کارتر)، نحوه پاسخگویی ایشان به پاپ ژان پل دوم در لحن و محتوا که در آن نیز موضوع آزادی گروگانهای آمریکایی مطرح بود، نشان میدهد امام(ره) میان نامههای صادر شده از سوی یک «رژیم مستکبر و تروریست» و پیامهای دریافت شده از سوی یک «رهبر دینی مسیحی» در خصوص یک مسئله مشترک (آزادی گروگانها)، تمایز دقیقی قائل بودند و پاسخهایی متناسب با جایگاه فرستنده و موضوع نامه ارائه میدادند.
در بخشی از پاسخ امام(ره) به پاپ خاطرنشان شده بود: «اگر ملت ما از من پرسید که روحانیت مسیح، موافق است با این جنایاتی که اینها کردند، من چه جواب به اینها بدهم؟ روحانیت مسیح که میداند که قرآن کریم به طرفداری از مسیح و طرفداری از صدیقه طاهره مریم برخاست و آن چیزی که به خلاف واقع، نسبت به آن طاهره مطهره میدادند، تکذیب کرد. [...] در عین حالی که اسلام طرفداری از مسیح و علمای مسیح کرده است در قرآن، ما میل داشتیم که گوش ما را یک وقت هم نغمه امثال آقای پاپ نوازش بدهد و استفسار کند که این ملت چرا به اینطور میگذراند. [...] و الآن هم بپرسد از کارتر که چرا یک نفری که سیوچند سال جنایت کرده است، خیانت کرده است و جنایات و خیانات او مشهود است، چرا بردید آنجا و نگه داشتید و باز در آنجا هم میخواهید توطئه بکنید؟» (همان، ج۱۱، ص۲۹-۳۹)
امام خمینی(ره) افزون بر این تصریح کردند: «من از جنابعالی با نفوذ معنوی که بین ملت مسیح دارید، میخواهم که دولت آمریکا را از عواقب ستمگریها و زورگوییها و چپاولگریها بترسانید و آقای کارتر را، که با شکست نهائی مواجه است، نصیحت کنید که با موازین انسانی با ملتهایی که میخواهند استقلال مطلق داشته باشند و وابسته به هیچ قدرتی در جهان نباشند، رفتار کند و از تعلیمات حضرت مسیح سلاماللهعلیه پیروی نماید و خود و دولت آمریکا را بیش از این در معرض رسوایی قرار ندهد.» (همان، ج۱۲، ص۲۳۷-۲۳۸)
امام راحل در دیدار مجدد با نماینده رهبر کاتولیکهای جهان نیز خلاصه پاسخ به نامه پاپ را اینگونه بیان داشتند؛ «دفعه اول برای آن لانه جاسوسی بود که جوانهای عزیز ما اطلاع پیدا کردند که این مرکزی که در ایران به اسم سفارت آمریکا هست، سفارتخانه نیست و اشخاصی که در آنجا هستند اشخاص دیپلمات نیستند، بلکه جاسوسانی هستند که در یک مرکز جاسوسی متمرکز هستند و برای ضرر ملت ما و کشور ما در آنجا مجتمع هستند و آقای پاپ شاید ندانسته توصیه کردند برای آنها و من در آنوقت مفصل تنبهاتی به ایشان دادم.» (صحیفه امام خمینی، ج۱۳، ص۶۷)
امام(ره) همچنین در پاسخ به نامههای «محمد حسنین هیکل، روزنامهنگار و تحلیلگر مشهور جهان عرب»، «ملک خالد، پادشاه وقت عربستان سعودی» و در نامه به فهد بن عبدالعزیز، مسلمانان را به قطع وابستگی از دولتهای استعمارگر و جهانخوار و حفظ استقلال کامل دعوت کردند.
موضعگیریهای حکیمانه و قاطع امام خمینی(ره) نه یک واکنش مقطعی و آنی بلکه دیالکتیک اصیل مکتب ایشان است و نشان میدهد مقاومت امام(ره) در مقابل طاغوت از شاخصههای اصلی این مکتب است. فریبندگی وعدههای غرب برای امام(ره)به طرز کامل مبرهن بود و ایشان در پهنه روابط بینالملل هرگز حاضر به تن دادن به سیاستهای سلطهجویانه نشدند. هیچیک از عملیاتهای روانی پیچیدهای که تحت پوشش دیپلماتیک به ایشان عرضه میشد، قادر به برهم زدن دستگاه محاسباتی امام(ره) نبود.
مکتب، مشی و منش رهبر معظم انقلاب اسلامی، حضرت آیتاللهالعظمی خامنهای (مدظلهالعالی) امتداد زلال و شکستناپذیر مکتب امام راحل(ره) است. این منشور بصیرت که مبتنی بر عدم اعتماد به دشمن و درک عمیق از ماهیت سلطهجویانه غرب است، به وضوح برای دولتها ترسیم گردیده است. هرگونه رویکرد اجرائی در سیاست خارجی میبایست با تبعیت تام از این میراث گرانبها شکل گیرد زیرا تجربه تاریخی نشان داده است، چشم دوختن به وعدههای توخالی و فریبهای پیچیده شده در لباس دیپلماسی توسط غربیها، همواره به زیان منافع ملی تمام شده است. در این شرایط نیز که جریان غربگرا نسخههای شکست خورده را دنبال میکند، میراث شفاف امام(ره) و تداوم آن در مکتب امام خامنهای، منشور الزامآور برای دولت است. میراثی که دولت کنونی را به صیانت از استقلال و عدم تمکین در برابر فریبهای غرب فرا میخواند.