خبرِ ، اسلام ستیزان ضد بشر و جنایتکار و ....
۱۴۰۴/۰۹/۲۰

کابوس موشکهای بالستیک سنگین ایران اسرائیل را رها نمیکند
مؤسسه مطالعات امنیت بینالملل اسرائیل نوشت ایران پس از جنگ، تولید انبوه موشک را شدت داده و نشانههایی از آمادگی تهاجمی در اظهارات برخی فرماندهان دیده میشود.
مؤسسه مطالعات امنیت بینالملل اسرائیل، در گزارشی با اشاره به فعالیت سایتهای اتمی ایران و تلاش برای میانجیگری با هدف حل بحران، نوشت چند کشور، تلاش کردهاند نقاط انعطاف طرفین را شناسایی کنند اما پیشرفتی رخ نداده است. تهران همچنان اجازه بازرسی از سایتهایی را که در جریان جنگ هدف قرار گرفتند، نمیدهد.
چندی قبل، شورای حکام آژانس با حمایت آمریکا، بریتانیا، فرانسه و آلمان قطعنامهای تصویب کردند که از ایران میخواهد دسترسی فوری و کامل برای بازرسان فراهم کند و گزارش دقیقی از وضعیت سه سایت تخریبشده ارائه دهد. تهران در واکنش، توافق قاهره با آژانس را لغو کرد؛ توافقی که قرار بود مسیر بازگشت تدریجی بازرسان را باز کند.
مذاکرات هستهای با تهران از ژوئن ۲۰۲۵ و پس از حمله اسرائیل متوقف شد. آمریکا بازگشت به گفتوگو را منوط به سه شرط میداند: توقف غنیسازی، پایان حمایت نظامی ایران از گروههای نیابتی در منطقه و پذیرش محدودیتهای موشکی.
تهران تاکید دارد که غنیسازی «حقی قانونی» است و حاضر به مذاکره درباره آن نیست. رهبر جمهوری اسلامی، نیز گفته است دولت دونالد ترامپ «شایسته» گفتوگو نیست و خبر ارسال پیام از ایران به واشینگتن را «دروغ محض» خوانده است.
مقامهای ارشد نظامی جمهوری اسلامی در هفتههای اخیر تهدید کردهاند در صورت هرگونه حمله دوباره اسرائیل، «حمله موشکی گسترده» انجام خواهند داد. ایران پس از جنگ، تولید انبوه موشک را شدت داده و نشانههایی از آمادگی تهاجمی در اظهارات برخی فرماندهان دیده میشود.
در همین حال، روزنامه تایمز اسرائیل در گزارشی خاطر نشان کرد: ایران در حال حاضر حدود ۲ هزار موشک بالستیک سنگین در اختیار دارد؛ تقریباً همان تعدادی که در آستانه جنگ در زرادخانهاش داشت.
در حالی که نتانیاهو در بحبوحه جنگ ادعا کرده بود توان موشکی ایران را نابود کرده است، تایمز اسرائیل نوشت: اکنون ارزیابی این است که میزان آسیبی که در جریان جنگ به برنامه موشکهای بالستیک ایران وارد شده، کمتر از برآوردهای اولیه بوده است. ایران در حال حاضر حدود ۲ هزار موشک بالستیک سنگین در اختیار دارد؛ تقریباً همان تعدادی که در آستانه جنگ داشت. این اطلاعات را سرتیپ شلومی بیندر، رئیس اطلاعات نظامی ارتش اسرائیل، اوایل همین هفته در دیدار با «مایک والتز» سفیر آمریکا در سازمان ملل مطرح کرده است؛ خبری که وبسایت المانیتور گزارش داده است.
از سوی دیگر، ایلی کوهن، وزیر انرژی رژیم اسرائیل، به روزنامه یدیعوت آحارونوت گفت: پالایشگاه نفت حیفا در شمال، در جریان جنگ ۱۲روزه با ایران بهطور مستقیم هدف موشکهای ایرانی قرار گرفت. بهعنوان درسی از جنگ اخیر، فشار میآورم بهجای تعطیلی کامل پالایشگاه حیفا، آن را به منطقه میشور روتم در صحرای نقب منتقل کنیم.
همچنین کوبی مایکل، رئیس میز فلسطین در وزارت امور استراتژیک اسرائیل گفته است: موشکهای بالستیک ایران میتوانند تخریب بسیار زیادی را در اسرائیل ایجاد کنند. برنامه موشکی ایران، از صنعت هستهای آنها مهمتر شده است.
همزمان با این تحلیلها و گزارشها، روزنامه یدیعوت آحارونوت نوشت: پس از پایان جنگ ۱۲ روزه ایران و اسرائیل، فصلهای تازهای از جاسوسی، مزدوری و نفوذ سایبری آشکار شده است؛ پدیدهای که اسرائیلیها میگویند در ماههای اخیر از سوی تهران گسترش یافته و بر مهندسی اجتماعی، فناوری و اطلاعات دقیق متکی است. تهران از حملات گسترده فاصله گرفته و به جنگ شخصی هدفمند علیه مقامات ارشد اسرائیلی، اطرافیان و حتی حلقههای خانوادگی آنان روی آورده است. مهاجمان با هویتهای جعلی وارد ارتباط با مدیران اسرائیل یا اطرافیانشان میشوند و پس از جلب اعتماد، کنترل طولانیمدت و بیصدا بر دستگاههای هوشمند آنان ایجاد میکنند. همچنین ایران با پرداخت پول و اغلب از طریق ارزهای دیجیتال، برخی اسرائیلیها را برای تصویربرداری از بنادر، پایگاههای نظامی و مراکز دولتی به کار میگیرد. این پروندهها، نشاندهنده ضعف بازدارندگی داخلی است.
فارنافرز: اروپا وقتی شکست خورد که مقابل ترامپ مقاومت نکرد
نشریه فارنافرز تاکید کرد اروپا در مقابل ترامپ هنگامی شکست خورد که مقاومت را کنار گذاشت و از موضع تسلیم رفتار کرد.
این نشریه به قلم متیاس ماتیجس (استاد اقتصاد سیاسی بینالملل در دانشگاه جان هاپکینز/ پژوهشگر ارشد در شورای روابط خارجی آمریکا) و ناتالی توچی (استاد دانشگاه جان هاپکینز و مدیر مؤسسه بینالمللی در رم)، مینویسد: اروپا چگونه شکست خورد؟ وقتی دونالد ترامپ دوباره به قدرت بازگشت، خواستههای سختگیرانه برای افزایش هزینههای دفاعی اروپا را مطرح کرد، صادرات اروپا را با تعرفههای گسترده تهدید کرد و ارزشهای دیرینه اروپایی در دموکراسی و حاکمیت قانون را به چالش کشید، رهبران اروپایی میتوانستند یا موضع مقابلهای اتخاذ کنند و به طور جمعی مقاومت کنند، یا راه کمترین مقاومت را انتخاب کرده و تسلیم ترامپ شوند. آنها گزینه دوم را انتخاب کردند. بهجای اصرار بر مذاکره به عنوان شریک برابر یا ادعای خودمختاری استراتژیک خود، اتحادیه اروپا و کشورهای عضو آن، همچنین کشورهای غیرعضو مانند انگلیس، به طور واکنشی و پیوسته موضعی از تسلیم اتخاذ کردهاند.
برای بسیاری در اروپا، این یک انتخاب منطقی بود. طرفداران مماشات، استدلال میکنند که گزینههای جایگزین (مقاومت در برابر خواستههای ترامپ در زمینه دفاع، توسل به تشدید تلافیجویانه به سبک چین در مذاکرات تجاری، یا افشای گرایشهای استبدادی او) برای منافع اروپا مضر بود. آمریکا ممکن بود اوکراین را رها کند. ترامپ میتوانست پایان حمایت از ناتو و خروج قابلتوجه نیروهای نظامی آمریکا از اروپا را اعلام کند. ممکن بود یک جنگ تجاری تمامعیار فراآتلانتیک رخ دهد.
البته این موضوع میتواند درست باشد. اما این دیدگاه، نقشی را که سیاست داخلی اروپا در تلاش برای سازش در وهله اول ایفا کرد، و همچنین پیامدهای سیاسی داخلی مماشات را نادیده میگیرد. ظهور راست افراطی پوپولیست فقط یک پدیده سیاسی آمریکایی نیست. در تعداد فزایندهای از کشورهای اتحادیه اروپا، راست افراطی یا در دولت است یا بزرگترین حزب مخالف، و کسانی که طرفدار راضیکردن ترامپ هستند، به راحتی اعتراف نمیکنند که چقدر توسط این نیروهای ملیگرا و پوپولیست محدود شدهاند. علاوه بر این، آنها اغلب نادیده میگیرند که این استراتژی به نوبه خود به تقویت بیشتر راست افراطی کمک میکند. با تسلیمشدن در برابر ترامپ در زمینه دفاع، تجارت و ارزشهای دموکراتیک، اروپا عملاً نیروهای راست افراطی را که خواهان اتحادیه اروپا ضعیفتر هستند، تقویت کرده است. به عبارت دیگر، استراتژی ترامپی اروپا، یک دام خودویرانگر است. تنها یک راه خروج از این چرخه وجود دارد. اروپا باید اقداماتی برای بازگرداندن اختیار در جایی که هنوز میتواند انجام دهد، بردارد. بهجای اینکه تا ژانویه ۲۰۲۹ صبر کنیم، زمانی که تفکر جادویی فرض میکند کابوس فعلی فراآتلانتیک به پایان خواهد رسید، اتحادیه اروپا باید دست از التماس بردارد و حاکمیت بیشتری بسازد. تنها در این صورت است که نیروهای سیاسی که آن را از درون تهی میکنند، بیاثر خواهد شد.
گاردین: ترامپ رئیس باند مافیاست نه رئیس دولت
روزنامه انگلیسی گاردین در تحلیلی خاطر نشان کرد که دولت ترامپ نه به عنوان یک حکومت متعارف بلکه مشابه «باندی سازمانیافته» عمل میکند و با اتهام «جنایت جنگی» مواجه است. گاردین نوشت: دولت ترامپ بیش از آنکه شبیه یک دولت متعارف عمل کند، به یک باند جنایتکار شباهت دارد؛ و اکنون به نظر میرسد اتهام «جنایت جنگی» را نیز باید به فهرست طولانی تخلفات آن افزود؛ هرچند حتی این تعبیر هم ممکن است در حق آن بیش از حد سخاوتمندانه باشد. ارتش ایالات متحده اخیرا بار دیگر در آبهای بینالمللی دست به حملهای مرگبار علیه یک قایق کوچک در سواحل ونزوئلا زده که جان چهار نفر را گرفت و شمار قربانیانِ ۲۲ را به ۸۷ نفر رساند.
این روند ماههاست که ادامه دارد، اما زمانی به یک موضوع جدی سیاسی تبدیل شد که روزنامه واشنگتنپست درباره نخستین حمله در دوم سپتامبر گزارشی تحقیقی منتشر کرد. بر اساس گزارش واشنگتنپست، پیت هَگست، وزیر دفاع، دستور شفاهی داده بود: «همهشان را بکشید». اکنون آن حادثه زیر ذرهبین کنگره قرار گرفته و حتی برخی جمهوریخواهان نیز از آنچه به نظر میرسد نمونهای آشکار از یک جنایت جنگی باشد، احساس ناراحتی و ناخشنودی میکنند.
در «راهنمای حقوق جنگ» متعلق به خودِ پنتاگون، دقیقاً همین نوع اقدام ممنوع شده است و این ممنوعیت با صراحت کامل در صفحه ۴۴۸ تصریح شده است: «اعضای نیروهای مسلح و سایر افرادی که مجروح و بیمار هستند، تحت هر شرایطی باید مورد احترام و حمایت قرار گیرند.»
البته اصولاً نباید لازم باشد کسی برای درک چنین بدیهیاتی کتابچه راهنما ورق بزند. حقوق دریا الزام میکند کسانی را که در خطر غرق شدن هستند، نجات دهید؛ و ابتدائیترین معیارهای انسانیت حکم میکند که به سوی آنها شلیک نکنید، نه آنکه در لحظه اوج آسیبپذیری، آگاهانه هدف قرارشان دهید.
در شرایط عادی، صحنهای از این دست بهروشنی میتواند مصداق یک «جنایت جنگی» تلقی شود، اگر فقط یک نکته اساسی در میان نبود: در این ماجرا اساساً هیچ جنگی در جریان نیست. سارا یاگر، از سازمان دیدهبان حقوق بشر تصریح میکند که هیچ رئیسجمهوری در ایالات متحده نمیتواند هر زمان که اراده کرد، برای خود جنگی تازه اختراع کند.
مسئله صرفاً به حادثه اخیر محدود نمیشود؛ بلکه کل عملیات چندماههای است که تا اینجا دستکم ۸۷ کشته برجای گذاشته است. اتهامی سنگینتر از جنایت جنگی، بهسختی قابل تصور است. البته ضرورتی ندارد وانمود کنیم آنچه امروز هَگست انجام میدهد، لکهای استثنایی بر کارنامهای تا پیش از این پاک و بیسابقه بوده است؛ هیچکس درباره سابقه طولانی و تاریک ایالات متحده در آمریکای لاتین توهمی ندارد. با این همه، دولت ترامپ حتی در همین میدان هم موفق شده به «عمقهای تازهای» سقوط کند و این سقوط را به یک جغرافیای خاص محدود نگه ندارد، بلکه آن را به سطحی ساختاریتر و فراگیرتر در سیاست خارجی آمریکا بکشاند.
اذعان رژیم صهیونیستی به اغراق درباره میزان آسیب به برنامه موشکی ایران
رژیم صهیونیستی که پیش از این ادعا میکرد توانسته در جنگ تحمیلی 12 روزه قدرت ایران را تضعیف کند اکنون اعتراف میکند که درباره میزان آسیبی که به برنامه موشکهای بالستیک ایران وارد شده، اغراق کرده است.
روزنامه تایمز اسرائیل روز جمعه در گزارشی اذعان کرد تلآویو اکنون به این نتیجه رسیده که درباره آسیبهای واردشده به برنامه موشکی ایران در جریان جنگ 12 روزه اغراق کرده است.
این رسانه صهیونیستی با ادعای این که جمهوری اسلامی ایران در حال حاضر حدود 2000 موشک بالستیک سنگین دارد، نوشت این تعداد تقریباً همان تعدادی است که ایران قبل از آغاز جنگ در خردادماه در اختیار داشت.
مطابق این گزارش، «شلومی بایندر» رئیس اطلاعات نظامی ارتش اسرائیل این اطلاعات را اوایل هفته جاری با مایک والتز، سفیر آمریکا در سازمان ملل، در میان گذاشت.
به گزارش تسنیم، چند روز پیش از این هم نماینده ارشد ارتش اسرائیل در جریان جلسه غیرعلنی کمیته امور خارجی و دفاعی پارلمان اسرائیل «کنست» به قانونگذاران رژیم هشدار داده بود که ایران با گذشت شش ماه از جنگ 12 روزه، تولید گسترده موشکهای بالستیک خود را از سر گرفته است.
این در حالی است که در جریان جنگ 12 روزه و بعد از آن مقامهای رژیم صهیونیستی تلاش کرده بودند به تقویت این روایت بپردازند که جنگ تحمیلی 12روزه باعث تضعیف قدرت جمهوری اسلامی ایران شده است.