حجاب
پرسش ها و پاسخ ها
روشهاي گسترش فرهنگ عفاف و حجاب
وظيفه ي پدران و مادران به مراتب سنگين تر از مسئولين مي باشد چرا كه خانواده يكي از اصول بنيادي در همه جوامع است و نقش پدران و مادران بسيار حائز اهميت است. زيرا اين دو مي توانند با تربيت صحيح يك نسل را از آفات و بلاياي فرهنگي نجات دهند و اگر تربيت صحيح نباشد هم به خود شخص آسيب وارد مي شود و هم به فرزندانش و هم به جامعه.
تقريباً مي توان گفت از سن 4 يا 5 سالگي بايد بر روي حجاب يك دختر كار كرد. از جمله كارهايي كه مي توان انجام داد مي توان به اين موارد اشاره كرد:
خريد مقنعه و روسري به سليقه ي خود دختر و پوشاندن آن به دختر ، مادر هيچ موقع در بين مردم بدون چادر و پوشش كامل ظاهر نشود ، هميشه در برابر جمع دختر را به خاطر حجابش تشويق كنند و برايش هدايايي بگيرند ، در سن تكليف برايش جشن با شكوهي برگزار كنند و هر سال به مناسبت فرارسيدن روز تكليفش به او هديه بدهند و يا دختر را به نماز خواندن كه مظهر پوشش اسلامي است در همان سنين كودكي تشويق كنند و بسياري از كارهاي ديگر كه متأسفانه در اينجا نمي توان به آن پرداخت ولي توصيه مي كنم كه افراد براي آشنايي به روشهاي ياد دادن حجاب به فرزندان به كتابهايي كه در اين زمينه نوشته شده رجوع كنند كه از جمله ي آن كتابها مي توان به كتاب ((چگونه فرزندان ما با حجاب مي شوند؟ نوشته ي آقاي احمد لقماني)) اشاره كرد.
و اما كارهايي كه مسئولين بايد انجام بدهند، از اين قبيل است:
آموزش حجاب در مدارس با بهره گيري از شيوه هاي به روز، ملزم كردن دانشجويان و اساتيد به حجاب و تبيين مسئله ي حجاب براي آنان، برگزاري همايش هايي در مورد حجاب با حضور عموم مردم و تبيين ريشه هاي حجاب، نظارت بر صدا و سيما و مخصوصاً تلويزيون و پخش برنامه هايي با موضوع حجاب، قرار دادن پوشش براي بازيگران و يا اشخاص كه بيشتر با مردم در ارتباط هستند، زيرا بيشتر اين افراد به نوعي الگو براي ديگران به شمار مي آيند، قرار دادن حجاب براي كارمندان دولت در همه ي سطوح، امر به معروف و نهي از منكر در سطح جامعه توسط ارگان و يا سازمان ها به صورت دائم، ملزم كردن پوشش در حرم معصومين و يا امامزاده ها و همچنين ملزم كردن پوشش در مساجد اصلي هر شهر و... .
در تبيين و گسترش فرهنگ حجاب همه اقشار جامعه بايد سهيم باشد تا انشاالله بتوان جامعه اي ساخت كه در آن هيچ گونه بدحجابي ديده نشود و در اين صورت است كه مي توان جامعه اسلامي خود را به عنوان يك الگوي كامل براي همه بشريت معرفي كرد و در نهايت هم در ديار آخرت و در محضر خداوند متعال و اهل بيت(عليهم السلام) سربلند ظاهر شد.
عفاف
ريشه ي اصلي حجاب «عفاف» نام دارد. اگر كسي با مسئله ي عفاف به خوبي آشنا شود مطمئناً پوششي آگاهانه و آزادانه خواهد داشت كه اين پوشش نه به اجبار خانواده است و نه به اجبار جامعه و در واقع پوششي است كه مانع نفوذ شهوات و يا احساسات در همه ي حالات مي شود. عفاف از كلمه ي «عفّ» گرفته شده و در اصل به معناي خويشتن داري، تسلّط بر نفس و نقطه مقابل شهوت پرستي و شكم پرستي است.
راغب اصفهاني در لغت نامه «مفردات» ميگويد: «عفّت حالتي در نفس است كه انسان را از غلبه شهوت باز ميدارد.» (44)
طريحي در «مجمع البحرين» مينويسد: «العفافُ كَفُّ النفس عن المحرّمات، و عَنْ سؤال النّاس؛ عفّت، بازداري روح و روان از گناهان و هم چنين نگه داري خويش از دراز كردن دست سؤال به سوي ديگران است.» (45)
صاحبان عفت كساني هستند كه اولاً در مال خود قناعت مي ورزند و در مقابل اسراف و يا شكم پرستي خويشتن داري مي كنند و ثانياً در برابر انجام گناه پاكدامن هستند و خود را از غلبه شهوت به دور نگه مي دارند.
عفت در قرآن
و همچنين خداوند تبارك و تعالي در سوره ي نور آيه 33 مي فرمايد: «وَلْيَسْتَعْفِفِ الَّذينَ لايَجِدُونَ نِكاحَا حَتّي يُغْنِيَهُمُ اللّهُ مِنْ فَضْلِهِ» (و كساني كه امكاني براي ازدواج نمييابند، بايد عفت و پاكدامني پيشه كنند، تا خداوند از فضل خود آنان را بينياز گرداند).
عفت در كلام معصومين (عليهم السلام)
در مورد ارزش انسان عفيف، حضرت علي(عليه السلام) ميفرمايند: «مَا المُجاهِدُ الشّهيدُ في سَبيل اللهِ باَعْظَمَ اجرا ممَّنْ قَدَرَ فَعَفَّ، لَكادَ العَفيفُ أَنْ يَكونَ مَلَكا مِنَ الملائكة» (پاداش مجاهد شهيد در راه خدا، بزرگ تر از پاداش عفيفِ پاكدامني نيست كه قدرت بر گناه دارد و آلوده نمي گردد، همانا عفيفِ پاكدامن، فرشته اي از فرشته هاست). (46)
امير المومنين(عليه السلام) مي فرمايند:«العَفافُ يَصونُ النّفسَ و يُنَزِّهُها عَنِ الدنايا» (پاكدامني نفس آدمي را نگهداري و از كارهاي زشت و پست بدور داشته و پاكيزه مي كند). (47)
امام باقر(عليه السلام) فرمودند: «ما مِن عِبادةٍ أفضَل عِندَ اللهِ مِن عِفة بَطنٍ وفَرجٍ» (هيچ عبادتي در نزد خدا برتر از عفت شكم و فرج نيست) (48)
حضرت علي (عليه السلام) فرمودند: «عَليكَ بِالعِفَّةِ فَإنّها نِعمَ القَرين» (بر تو باد عفت و پاكدامني داشتن كه آن خوب رفيق و قريني است) (49)
حضرت علي (عليه السلام) فرمودند: «مَن عَفَّ خَفّ وِزرُهُ و عَظُمَ عِندَ اللهِ قَدرُهُ» (هر كس عفت پيشه سازد، گناهانش سبك گردد و قدر و منزلتش در پيشگاه خداوند بزرگ شود). (50)
عفت در كلام رهبري
بهترين افتخار و ارزش براي يك جوان اين است كه عفت داشته باشد و بتواند شكم و يا شهوت خود را از محرمات الهي پاك نگه دارد. از جمله آثاري كه عفت و پاكدامني به دنبال خود دارد مي توان به چند اثر اشاره كرد. از جمله آنها: كفايت كردن به امور حلال، خويشتن داري و مراقبت از خود در همه ي حالات و مخصوصاً به هنگام مواجهه با گناه، صبر و شكيبايي بيشتر، رسيدن به مرحله يقين و رضايت از نعمات خدا، راحت شدن و مصون ماندن از آبروريزي در مسير گناه، تسليم شدن در برابر اوامر خدا و رسول او و امامان عليهم السلام.
حيا
حيا در قرآن
علامه طباطبايي(رحمة الله عليه) در تفسير اين آيه مي فرمايد: «اگر خداوند كلمه" استحياء" را نكره، بدون الف و لام- آورده، براى رساندن عظمت آن حالت است، و مراد از اينكه راه رفتنش بر" استحياء" بوده، اين است كه: عفت و نجابت از طرز راه رفتنش پيدا بود». (52) و همچنين علامه مجلسي(رحمة الله عليه) فرموده است: «مستحيية معرضة عَن عادة النساء الخفرات و قيل غَطت وَجهَها بِكُم دَرعها» (يعني آن دختر با حيا و آن گونه كه عادت زنان شرمگين است، راه مي رفت و گفته اند كه با آستين لباس، صورت خود را پوشانده بود). (53)
از اين آيه مي توان ارزش و اهميت حيا را فهميد زيرا اگر اهميتي نداشت آوردنش در قرآن زياد مهم نبود و در واقع اگر اهميت نداشت آوردنش كار لغو و بيهوده اي بود.
حيا در كلام معصومين (عليهم السلام)
پيامبر اكرم(صلي الله عليه و آله) مي فرمايند: «إنَّ لِكُلِّ دينٍ خُلقاً وإنّ خُلقَ الإسلامِ الحياءُ» (هر دين و آئيني اخلاق و روشي دارد، روش و اخلاق دين اسلام حيا و شرم است). (54)
پيامبر اكرم(صلي الله عليه و آله) فرمودند: «مَن لَم يَكُن لَه حَياءٌ فَلا دينَ لَهُ و مَن لَم يَكُن لَهُ حَياءٌ فِي الدنيا لَم يَدخُلِ الجَنَّةَ» (آنكس كه شرم و حيا در وجودش نباشد دين ندارد، و هر كس كه در دنيا از شرم و حيا بي بهره ماند وارد بهشت نمي گردد). (55)
حضرت علي(عليه السلام) فرموده اند: «غايَةُ الحَياءِ أن يَستَحيِيَ المَرءُ مِن نَفسِهِ» (منظور از حياء اين است كه شخص(در هنگام ارتكاب زشتيها) از خود شرمنده شود). (56)
يكي از دو امام (امام با قر و يا امام صادق عليهما السلام) فرموده اند: «الحَياءُ والايمانُ مَقرونانِ فِي قَرنٍ فَإذا ذَهَبَ أحَدُهُما تَبِعَهُ صاحِبُهُ» (حياء و ايمان دو همراهند و در يك رشته بسته اند و چون يكي از آن دو برود؛ ديگري هم مي رود). (57)
حيا در كلام انديشمندان
دكتر حداد عادل ميگويد:«شرم يكي از صفات مخصوص انسان است و انسان تنها حيواني است كه اصرار دارد دست كم بعضي از اندام خود را بپوشاند؛ اگر سخن گفتن، منطق داشتن و وجدان داشتن كه از جمله تفاوتهاي انسان با حيوانات است، براي انسان «كمال» محسوب ميشود و به او ارزش ميبخشد، چرا احساس شرم (كه مخصوص انسان است) كمال محسوب نشود». (59)
همچنين اين مسئله در كلام چندين دانشمند غير مسلمان هم به چشم مي خورد كه ما به دو نفر از آنان اشاره مي كنيم:
ويل دورانت، دانشمند آمريكايي ميگويد: ((حيا يكي از بهترين صورتهاي روحي عشق است و تا شكوه درخشندگي بيمانندي بالا ميرود و گاهي برعجيبترين دواعي نفساني غالب ميگردد)). (60)
همين نويسنده در كتاب ديگر مي گويد: ((شرم رويي نوعي عقب نشيني مدبرانه است كه از ترس و پاكي مي زايد و با لطف و زرنگي گسترش مي يابد.)) (61)
دكتر «فلاسن»، استاد دانشگاه روچستر، ميگويد: ((خجالت كشيدن از كارهاي زشت و حيا علامت سلامت است)). (62)
در پاين اين مقاله بار ديگر به زنان و دختران مي گويم حجاب پوششي است كه اسلام آنرا براي سلامت و امنيت زن و به طور كلي براي جامعه آورده است و با همين مسأله ارزش و اهميت زن را بالا برده است. هر انساني اگر در مورد حجاب و فلسفه ي آن فكر كند و يا آگاهي پيدا كند مسلماً اين نكته را خواهد فهميد كه حجاب چقدر گرانبها است. زنان غربي و غير مسلمان روز به روز به سمت و سوي پوشش و حجاب مي آيند ولي در اين كشور زنان مسلمان روز به روز به سمت و سوي بي حجابي و برهنگي مي روند فقط به اين خاطر كه آزادي مي خواهند. اما مي توان به كساني كه آزادي را بهانه كرده اند گفت: هيچ كس با نام آزادي ديوارخانه خود را برنميدارد و شبها در حياطش را باز نميگذارد، چون خطر رخنة دزد، جدي است.
انشاالله اين مقاله بتواند گامي موثر در جهت پوشش و حجاب گوهران گرانبهاي اين جامعه شود.
منابع و مآخذ
كتاب هاي فارسي :
1- نهج البلاغه، ترجمه آقاي محمد دشتي، چاپ اول، انتشارات لقمان، قم، تابستان 79
2- ويل دورانت، تاريخ تمدن، مترجم: احمد آرام، چاپ سوم، تهران، سازمان انتشارات و آموزش انقلاب اسلامي، 1370ش
3- جليل ضياء پور، پوشاك باستاني ايرانيان از كهن ترين زمان، انتشارات اداره كل موزه ها و فرهنگ عامه، 1343ش
4- جليل ضياء پور، پوشاك زنان ايراني، تهران، انتشارات وزارت فرهنگ و هنر[بي تا] )
5- سيد محمد باقر موسوى همدانى، ترجمه تفسير الميزان ، دفتر انتشارات اسلامى جامعهى مدرسين حوزه علميه قم، 1374 ش، چاپ پنجم)
6- دكتر غلامعلي حداد عادل، فرهنگ برهنگي و برهنگي فرهنگي ، انتشارات سروش، تهران، چاپ اول، 1359ش
7- ويل دورانت، لذات فلسفه ،ترجمه عباس زرياب، سازمان انتشارات و آموزش انقلاب اسلامي، چاپ پنجم، 1369 ش
8- محمود اكبري، مرواريد عفاف ، ويراستار سيد محسن عظيمي، انتشارات پارسيان و ظفر- قم، 1376ش
9- شهيد مرتضي مطهري، مسئله حجاب ، انتشارات صدرا، چاپ هشتادم، بهمن 1387ش
10- محمد رضا اكبري، تحليلي نو و عملي از حجاب در عصر حاضر ، انتشارات پيام عترت، چاپ سوم، تابستان 1377 ش
11- عباس رجبي، حجاب و نقش آن در سلامت روان ، انتشارات موسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني(رحمة الله عليه)، چاپ چهارم، تابستان 1387 ش
12- حميد احمدي و احمد عاليشأني، سيماي حجاب و عفت در آيات و روايات ، انتشارات زائر(آستانه مقدسه قم)، چاپ دوم، بهار 1387 ش
13- علي محمدي، فلسفه حجاب ، انتشارات ارم، چاپ اول، تابستان 1370 ش
14- محمد مهدي حرزاده، حيا زيبايي بي پايان ، انتشارات شفق، چاپ اول، بهار 1383 ش
15- احمد لقماني، چگونه فرزندان ما باحجاب مي شوند؟ ، انتشارات بهشت بينش، چاپ اول، 1389 ش
16- صادق احسان بخش، آثار الصادقين ، انتشارات روابط عمومي ستاد برگزاري نماز جمعه گيلان، چاپ سوم، 1377 ش
كتاب هاي عربي :
1- ثقة الاسلام كليني، الكافي، دار الكتب الاسلامية، تهران، 1365 ش
2- ملا محسن فيض كاشانى، تفسير الصافى، انتشارات الصدر، تهران، 1415 ق، چاپ دوم
3- ابن الأشعث السجستاني، سنن ابو داود ، تحقيق وتعليق : سعيد محمد اللحام، چاپ : الأولى ، 1410 ق، ناشر: دار الفكر للطباعة والنشر والتوزيع
4- فضل بن حسن طبرسى، مجمع البيان فى تفسير القرآن، انتشارات ناصر خسرو، تهران، 1372 ش، چاپ سوم
5- محود زمخشرى، الكشاف عن حقائق غوامض التنزيل، دار الكتاب العربي، بيروت، 1407 ق، چاپ سوم
6- علامه مجلسي، بحار الانوار ، موسسة الوفاء بيروت- لبنان، 1404 ق
7- الشيخ الحويزي، تفسير نور الثقلين ، مؤسسة إسماعيليان للطباعة والنشر والتوزيع، قم، 1412 ق، چاپ چهارم
8- الراغب الأصفهانى، مفردات غريب القرآن، چاپ الثانية، 1404 ق، دفتر نشر الكتاب
9- الشيخ الطريحي، مجمع البحرين ،چاپ الثانية ، 1408 ق، مكتب النشر الثقافة الإسلامية
10-عبد الواحد بن محمد تميمي، غرر الحكم و درر الكلم ، انتشارات دفتر تبليغات قم، سال 1366 ش
11- علي بن حسام الدين المتقي الهندي، كنز العمال في سنن الأقوال والأفعال ، مؤسسة الرسالة - بيروت 1989 م
12- شيخ حر عاملي، وسائل الشيعه ، موسسه آل البيت- قم، 1409 ق
پي نوشت ها :
44- مفردات، ص 339 ، ذيل واژه ي عفّ
45- مجمع البحرين، ج 3 ، ص 208 ، ذيل واژه ي عفت
46- نهج البلاغه، حكمت 474
47- غرر الحكم و درر الكلم، حديث 5420
48- بحار الانوار ج 68 ص 270
49- غرر الحكم و درر الكلم، حديث 5411
50- غرر الحكم و درر الكلم، حديث 5426
51- بيانات معظم له در ورزشگاه آزادي به مناسبت ميلاد حضرت زهرا 30/7/1376
52 - ترجمه تفسير الميزان ، ج 16 ، ص 35
53- بحار الانوار، ج 13 ، ص 20
54- كنز العمال، ج 3 ، الاخلاق، باب الاكمال من الحياء، ح 5757
55- كنز العمال، ج 3 ، الاخلاق، باب الاكمال من الحياء، ح 5791
56- غرر الحكم، ح 4758
57- بحار الانوار، ج 68 ، ص 331
58- مسئله حجاب، ص 62
59- فرهنگ برهنگي و برهنگي فرهنگي ، ص 68
60- تاريخ تمدن، چاپ دوم، تهران- اقبال، مهر ماه 1343ش
61- ويل دورانت، لذات فلسفه، ص 128 و 129
62- مرواريد عفاف، ص 46