به وب سایت مجمع هم اندیشی توسعه استان زنجان خوش آمدید
 
منوی اصلی
آب و هوا
وضعیت آب و هوای زنجان
آمار بازدیدها
بازدید امروز: 4,373
بازدید دیروز: 5,805
بازدید هفته: 30,032
بازدید ماه: 51,002
بازدید کل: 23,712,823
افراد آنلاین: 11
اوقات شرعی

اوقات شرعی به وقت زنجان

اذان صبح:
طلوع خورشید:
اذان ظهر:
غروب خورشید:
اذان مغرب:
تقویم و تاریخ
چهارشنبه ، ۱۲ اردیبهشت ۱٤۰۳
Wednesday , 1 May 2024
الأربعاء ، ۲۲ شوّال ۱٤٤۵
اردیبهشت 1403
جپچسدیش
7654321
141312111098
21201918171615
28272625242322
313029
آخرین اخبار
نظام خانواده در اسلام 8 - شرايط الهى و اسلامى ازدواج - هم كفوى۱۳۹۱/۱۲/۰۴

نظام خانواده در اسلام

8 - شرايط الهى و اسلامى ازدواج

Image result for ‫آیت الله انصاریان‬‎

بــســـم الله الـــرّحــمـــن الــــرّحــیــم

8 - شرايط الهى و اسلامى ازدواج
دين و ديندارى
آئين مقدس اسلام، نظامى است اعتقادى، اخلاقى، عملى.عقيده در اسلام عبارت است از پيوند قلب با حضرت حق، و ايمان به قيامت و ملائكه و انبياء و
قرآن مجيد.اخلاق در اسلام عبارت است از تواضع، خضوع، خشوع، ادب، صبر، حلم و بردبارى، حوصله و تحمل، شرح صدر، مهر و محبت، رأفت، عطوفت، نرم خوئى، صفا و صميميّت، مواسات و عدالت، كرم و جود.عمل در اسلام عبارت است از نماز و روزه و حج و زكات و خمس و امر به معروف و نهى از منكر و جهاد، تولا و تبرّا، احسان به پدر و مادر، و رعايت حقوق همه آنان كه با انسان سر و كار دارند.البته اين مسائل در جهات سه گانه همه مسائل اسلام نيست، بلكه نمونه هائى از اسلام كامل و دين جامع است، كه عهده دار سلامت دنيا و آخرت مردم در همه شئون زندگى است.دين در حقيقت، خورشيد زندگى و چراغ حيات، و رهنمون به سوى حق و آباد كننده دنيا و آخرت انسان است.در خزانه خلقت حق گوهرى گرانبهاتر از دين وجود ندارد، دينى كه همه انبياء و امامان و اولياء حق مبلّغ آن بودند، دينى كه هر كس به آن آراسته شود به رنگ خدا درآمده و تمام درهاى سعادت را به روى خود باز كرده است، و هر كس از آن دورى گزيند تمام درهاى شقاوت را به روى خود گشوده است.به همان اندازه كه دين در پيشگاه حق ارزش دارد، ديندار ارزش دارد.آراسته به آئين حق والاترين انسان، بالاترين موجود، و برترين جنبنده جهان آفرينش است.انّ الذين امنوا و عملوا الصّالحات اولئك هم خير البريّة. آنان كه ايمان آورده اند، و آراسته به صالحات عمل شدند، به حقيقت كه بهترين مخلوقات جهان آفرينشند.صفات مؤمن در قرآن مجيد و روايات در حدى كه آراسته شدن به آنها، انسان را مؤمن قابل قبول مى نمايد بيان شده:خضوع در نماز، احتراز از سخن لغو و باطل، پرداخت زكات، حفظ اندام شهوت از حرام، رعايت امانت و عهد و پيمان، محافظت بر نماز ره به تواضع سپردن در زمين، روبرو شدن با نادان همراه با سلامت نفس، شب را به روز آوردن با سجده و قيام، دعا براى نجات از عذاب، پرهيز از اسراف به وقت انفاق، و دورى از بخل، رعايت اعتدال و ميانه روى، پرهيز از شرك و قتل نفس و زنا، احتراز از شهادت ناحق و زور، گذشت از لغو به بزرگوارى و كرامت، به آيات خدا با بصيرت نظر كردن. دعا براى همسر و فرزندان، و اينكه سر خيل پاكان و اهل تقوا قرار بگيرنداميرالمؤمنين(عليه السلام) مى فرمايد:الْمُؤْمِنُ دَأْبُهُ زَهادَتُهُ، وَ هَمُّهُ دِيانَتُهُ، وَ عِزُّهُ قَناعَتُهُ، وَ جِدُّهُ لاِخِرَتِهِ، قَدْ كَثُرَتْ حَسَناتُهُ، وَ عَلَتْ دَرَجاتُهُ، وَ شارَفَ خَلاصُهُ وَ نَجاتُهُعادت و خوى مؤمن بى رغبتى او به امور مادى است، و همّتش ديندارى، و عزتش قناعت، و فعاليتش براى آخرت است. زياد شده خوبيهايش، و بالا رفته درجاتش، و نزديك شده به آزادى و نجاتش.و نيز آن حضرت فرمود:الْمؤْمِنُ دائِمُ الذِّكْرِ، كَثيرُ الْفِكْرِ، عَلَى النَّعْماءِ شاكِرٌ، وَ فِى الْبَلاءِ صابِرٌ. مؤمن بطور دائم و هميشگى متذكّر حقائق و بخصوص حضرت حق است، انديشه اش بسيار، و شاكر تمام نعمت هاى الهى و صابر در بلاء است.امام صادق(عليه السلام) فرموداَلْمُؤْمِنُ مَنْ طابَ مَكْسَبُهُ، وَ حَسُنَتْ خَليقَتُهُ، وَ صَحَّتْ سَريرَتُهُ، وَ اَنْفَقَ الْفَضْلَ مِنْ مالِهِ، وَ اَمْسَكَ الْفَضْلَ مِنْ كَلامِهِمؤمن كسى است كه آنچه كسب مى كند پاكيزه است، و طبيعتش نيكوست، و پنهانش صحيح است، اضافه مالش را انفاق مى كند، و از اضافه سخنش خوددارى مى نمايد.در رابطه با ارزش مؤمن در روايات آمده:از حضرت صادق(عليه السلام) نقل شده:اَلْمُؤْمِنُ اَعْظَمُ حُرْمَةً مِنَ الْكَعْبَةِاحترام و حرمت مؤمن از كعبه عظيم تر است.امام پنجم(عليه السلام) فرمود:اِنَّ الْمُؤْمِنَ يُعْرَفُ فِى السَّماءِ كَما يَعْرِفُ الرَّجُلُ اَهْلَهُ وَ وَلَدَهُ وَ اِنَّهُ لاََكْرَمُ عَلَى اللّهِ عَزَّ وَ جَلَّ مِنْ مَلَك مُقَرَّب. مؤمن در آسمان معروف است، چنانكه مرد همسر و اولادش را مى شناسد، و هر آينه مؤمن در پيشگاه حق از ملك مقرب گرامى تر است.رسول حق فرمود:اِنَّ اللّهَ جَلَّ ثَناؤُهُ يَقُولُ: وَ عِزَّتى وَ جَلالى ما خَلَقْتُ مِنْ خَلْقى خَلْقاً أَحَبَّ اِلَيَّ مِنْ عَبْديَ الْمُؤْمِنِخداوند جل ثناءه مى فرمايد: به عزت و جلالم قسم آفريده اى را در آفريدگانم در نزد خود محبوب تر از مؤمن نيافريده ام.

 

 

 

 

 

 

هم كفوى

پس از اين مقدّمه كه در رابطه با دين و ديندارى مطرح شد، لازم است به اين معنا توجه شود كه از شرايط بسيار مهم ازدواج هم كفو بودن زوجين است.كفو در لغت به معناى شبيه و مانند است، در مسئله ازدواج تا حدّى بايد از نظر ظاهر و باطن بين دختر و پسر شباهت وجود داشته باشد.مهمترين مرحله شباهت، بايد در چهره ديندارى جلوه كند به اين معنا كه به فرهنگ پاك حق، مؤمن هم كفو مؤمنه، و دين دار شبيه و مانند ديندار است.به فرموده قرآن مجيد:وَ الطَّيِّباتُ لِلطَّيِّبينَ. زنان پاك لايق مردان پاكند.كتاب حق مى فرمايد:فَانْكِحُوا ماطابَ لَكُمْ مِنَ النِّساءِ. پس با زنان پاك ازدواج كنيد.اين پاكى در زنان و مردان در مرحله اول پاكى و پاكيزگى باطن است، كه عبارت از ايمان به خدا و قيامت و نبوت و قرآن و ملائكه و متخلّق بودن به اخلاق حق است.بنابراين مرد مسلمان و مؤمن حق ازدواج با زنان غير مسلمان و غير مؤمنه را ندارد، و اگر اين ازدواج انجام بگيرد، باطل است و فرزندان آنان بدون شك زاده زنا هستند، و همچنين زن مؤمنه حق ندارد با انسان غير مؤمن ازدواج كند، زيرا از نظر شرعى اين ازدواج باطل و حرام و فرزندان آنان زاده حرامند.مؤمن و مؤمنه هم كفو غير مؤمن و غير مؤمنه نيستند، كه اگر اين ازدواج باطل صورت بگيرد درى از عذاب قيامت بر روى هر دو باز شده!!قرآن مجيد از ازدواج انسان پاك يعنى انسان مؤمن با انسان ناپاك منع شديد فرموده:و لا تنكحوا المشركات حتّى يؤمنَّ و لأمة مؤمنة خير من مشركة و لو اعجبتكم و لا تنكحوا المشركين حتّى يؤمنوا و لعبد مؤمن خير من مشرك و لو اعجبكم اولئك يدعون الى النّار و الله يدعوا الى الجَّنة و المغفرة باذنه و يبيِّن آياته للناس لعلَّهم يتذكَّرون. با زنان مشرك تا ايمان نياورده اند ازدواج نكنيد، كنيزان باايمان از زن آزاد مشركه بهتر است، اگرچه زيبائى يا ثروت او شما را به شگفتى اندازد.و زنان خود را به ازدواج مردان مشرك تا ايمان نياورده اند در نياوريد زيرا يك بنده باايمان از يك مرد مشرك بهتر است اگر چه موقعيت و زيبائى او شما را شگفت زده كند، مشركان دعوت به آتش مى كنند، و خدا دعوت به بهشت و آمرزش به فرمان خود مى نمايد، و آيات خود را براى مردم بيان مى كند شايد اهل تفكر و انديشه شوند.بنابراين مواظب باشيد دختر باايمان خود را به جوانى كه اهل حق و حقيقت نيست، و در لجنزار انكار واقعيات دست و پا مى زند به زنى ندهيد، و براى جوان پاك و مؤمن خود، دخترى كه منكر اصول الهى است به همسرى انتخاب نكنيد كه شرط اول در صحت ازدواج ايمان پسر و دختر است تا دو نور و دو پاك و دو پاكيزه و دو مؤمن به هم برسند، و از به هم رسيدن آنان ثمرات شايسته و پاك كه همان فرزندان صالحند بوجود بيايند.تصور نكنيد كه زيبائى و مال و موقعيّت در مردى كه ايمان ندارد، و در زنى كه آراسته به حقيقت نيست موجب سعادت و سلامت و نشاط و دوام در زندگى است.البته بر خانواده ها لازم است در مسئله هم كفو بودن، سختگيرى نكنند، وقتى پسر و دختر از نظر اعتقاد و اخلاق و عمل اسلامى، و از نظر قيافه و هيكل ظاهر نزديك به هم باشند، اين دو از نظر شرع مقدس هم كفو و شبيه و همانند يكديگرند، و در ازدواج آنان رحمت و بركت حق تجلّى خواهد كرد.در رابطه با مسئله كفو به روايات زير توجه كنيد:عَنْ اَبى عَبْدِاللّهِ(عليه السلام) أَنَّهُ قالَ : الْكُفْوُ اَنْ يَكُونَ عَفيفاً وَ عِنْدَهُ يَسارٌامام صادق(عليه السلام) فرمود: آنكه داراى عفت همه جانبه است و زندگى در كنار او از نظر نفقه سهل و آسان است كفو دختر عفيفه و آسان زندگى كن شماست.رسول خدا(صلى الله عليه وآله وسلم) فرمود:اِذا جائَكُمْ مَنْ تَرْضَوْنَ دينَهُ وَ اَمانَتَهُ يَخْطُبُ اِلَيْكُمْ فَزَوِّجُوهُ اِنْ لا تَفْعَلُوهُ تَكُنْ فِتْنَةٌ فِى الاَْرْضِ وَ فَسادٌ كَبيرٌ.كسى كه از دختر شما خواستگارى كرد و شما نسبت به دين و امين بودن وى رضايت داشتيد، حتماً زمينه اين ازدواج را فراهم نمائيد، كه منع ازدواج كفو با كفو از جانب شما زمينه ساز فتنه در روى زمين و فساد بزرگ است.رسول خدا در روايت ديگر مى فرمايد:اِذا جائَكُمْ مَنْ تَرْضَوْنَ خُلُقَهُ وَ دينَهُ فَزَوِّجُوهُ و اِنْ لا تَفْعَلُوهُ تَكُنْ فِتْنَةٌ فِى الاَْرْضِ وَ فَسادٌ كَبيرٌ.آنكس كه اخلاق و دينش مورد رضايت و پسند شما بود به او دختر بدهيد، چنانچه از تحقق اين ازدواج جلوگيرى كنيد موجب فتنه و فساد بزرگ در زمين شده ايد.آرى سخت گيرى در ازدواج، و ايجاد موانع، و تكيه بر عادات و رسومات غلط، و پيگيرى شرايط سخت، و طلب جمال و ثروت و مقام، از جانب خانواده ها براى پسران و دختران خود، علت ازدياد استمناء، لواط، زنا، فشارهاى عصبى، و بيماريهاى روانى در دختران و پسران است، و اين همه فتنه و فساد عواقب و توابعش در دنيا و آخرت گريبانگير آن پدران و مادران و اقوام و خانواده هائى است كه در مسئله ازدواج سخت گيرى مى كنند.رسول حق فرمود:اَنْكِحُوا الاَْكْفاءَ وَ انْكِحُوا مِنْهُمْ وَ اخْتارُوا لِنُطَفِكُمْ. زمينه ازدواج هم كفوها را فراهم كنيد، و با هم كفو ازدواج كنيد و آنان را براى بوجود آمدن فرزندان شايسته به عقد خود درآوريد.آرى ايمان و اخلاق و امانت و درستى در پسر و دختر مايه هم كفويست، و بر پدران و مادران و خانواده ها واجب اخلاقى است، هر چه زودتر و سريع تر و با آسان گيرى كامل و پرهيز از شرايط غير الهى و سنن غير اخلاقى زمينه عروسى دو هم كفو را فراهم آورند، تا رضا و خوشنودى و رحمت و لطف حق را نسبت به خود جلب كنند.حضرت باقر(عليه السلام) مى فرمايد:ما مِنْ رُزْءَة أَشَدَّ عَلى عَبْد اَنْ يَأْتِيَهُ اِبْنُ اَخيهِ فَيَقُولَ زَوِّجْنى فَيَقُولَ لا اَفْعَلُ أَنَا أَغْنى مِنْكَ. مصيبتى از اين شديدتر نيست كه جوان مؤمنى دختر برادر مؤمنش را خواستگارى كند، و پدر دختر جواب بدهد، من از اين ازدواج عذر مى خواهم زيرا تو از نظر مالى در رتبه من نيستى!در مسئله ازدواج عصبيّت قومى، شهرى، قبيله اى نبايد لحاظ شود، زيرا اينگونه تعصّبات در آئين الهى مردود شناخته شده و باطل اعلام شده است.
فقر و غنا، اين شهر و آن شهر، اين قبيله و آن قبيله را ملاك ازدواج قرار ندهيد، مردان و زنان همه و همه دختران و پسران يك پدر و مادرند، و براى هيچ يك بر ديگرى، جز به تقوا و پرهيزكارى امتياز نيست.


نظر حضرت سجاد(عليه السلام) نسبت به كفو
امام پنجم حضرت باقر(عليه السلام) نقل مى كنند: پدر باكرامتم حضرت زين العابدين(عليه السلام)در يكى از مواقف حج به خانمى برخورد كه اخلاق نيكش آن حضرت را جذب كرد، سئوال كردند اين زن داراى همسر است؟ عرضه داشتند وى را شوهر نيست، پدرم بدون اين كه از حسب و نسب وى تحقيق كند از او خواستگارى كرد، و اين خواستگارى منجر به ازدواج با او شد.فردى از انصار از داستان آگاه شد، ازدواج به اين سادگى براى او بسيار سنگين و گران آمد، به نظر آورد ممكن است آن زن فردى بى اصل و نسب باشد، و علت سرزنش نسبت به امام چهارم شود.مدتى در مقام جستجو برآمد و معلوم شد آن زن از طايفه شيبان است، خدمت امام چهارم رسيد و جريان را با آن حضرت در ميان گذاشت كه خدا را شكر همسر شما از فاميلى معروف و محترم است، امام به او فرمودند من شما را خردمندتر از اين مى دانستم كه به اين امور پاى بند باشى، مگر نمى دانى خداوند عز و جل به بركت اسلام پستى ها را برداشت و نقصها را جبران فرمود، بزرگوارى و كرامت را جايگزين پستى و دنائت نمود، اينك مسلمان در هر موقعيتى باشد محترم است و او را پستى نيست، لئامت و خسّت از آنِ جاهليت است و بس. بنابراين هم قبيله بودن، همشهرى بودن، به اندازه هم ثروت داشتن، موجب هم كفوى نيست، بنا به حكم اسلام، عرب را بر عجم، سپيد را بر سياه، قرشى را بر غير قرشى امتيازى نيست، امتياز به تقواست و دو مرد و زن مسلمان با داشتن ايمان و تقوا و اخلاق و امانت و عفت و پاكى و طهارت و سلامت هم كفو يكديگرند گرچه يكى عرب و ديگرى عجم، يكى شهرى و ديگرى روستايى، يكى غنى و ديگرى فقير، يكى سپيد و ديگرى سياه، يكى قبيله دار و ديگرى بى قبيله باشد.على بن اسباط به حضرت جواد(عليه السلام) نوشت: من براى دخترانم كسى را كه در اخلاق و ايمان همانند خودم باشد نيافته ام تا آنان را شوهر دهم، حضرت در پاسخ نامه وى نوشت: آنچه را درباره دخترانت نوشته بودى يافتم، خداوند ترا مورد رحمت و لطفش قرار دهد، تا اين حدود دقت در كار دختر لازم نيست، پيامبر فرمود اگر خواستگارى آمد كه دين و اخلاقش مورد پسند بود قبولش كنيد ور نه فتنه و فساد بزرگ در زمين روى مى دهد. امام صادق(عليه السلام) به مردى به نام ابراهيم فرمود: هيچ مؤمنى بهره اى و سودى خطرناك تر از ثروت نبرده، ضرر مال از زيان دو گرگ درنده كه به گله اى بى چوپان از سر و ته گله حمله كنند بيشتر است، اين گرگها با گوسپندان چه مى كنند، عرضه داشتم جز فساد كارى نمى كنند، فرمود: راست گفتى، كوچكترين زيان مال اين است كه مسلمانى خواستگارى دختر مسلمان بيايد و او به عذر نداشتن مال او را براند و از دادن دختر به او خوددارى كند.


به چند طايفه دختر ندهيد
در معارف الهى آمده فرزند امانت خدا و نعمت حق و احسان پروردگار به انسان است.حفظ امانت حق به اين است كه به تربيت دينى و اخلاقى او توجه شود، و به هنگام ازدواج براى او همسر پاك و پاكيزه اى انتخاب شود.دخترى كه به خانه شوهر مى رود تحت تأثير خانه و خانواده شوهر و خود شوهر قرار مى گيرد، و در هر صورت در آن محيط برنامه هائى به وسيله شوهر از او خواسته مى شود، بايد به آن خانه اى كه مى رود خانه اى الهى و خانواده اى مؤمن باشد، و همسرش از حسنات باطنى و ظاهرى در حدّ استعداد و طاقتش برخوردار باشد، به اين خاطر آئين الهى از شوهر دادن دختر به افرادى كه واجد شرايط الهى و اسلامى نيستند منع اكيد فرموده در روايتى از قول رسول حق آمده:اِنَّمَا النِّكاحُ رِقٌّ فَاِذا اَنْكَحَ اَحَدَكُمْ وَليدَةً فَقَدْ اَرَقَّها فَلْيَنْظُرْ اَحَدُكُمْ لِمَنْ يُرِقُّ كَريمَتَهُ. نكاح يك نوع بندگى و اطاعت است، فردى از شما وقتى دخترش را شوهر مى دهد، او را در مدار طاعت و بندگى شوهر درمى آورد، لازم است هر يك از شما دقت كند، كه دخترش را در اختيار چه كسى قرار مى دهد.شوهر دادن دختر به كسى كه پاى بند به دين و فرائض الهى و عقايد حقّه نيست و به تعبير كتاب خدا فاسق است جايز نيست.شوهر دادن دختر به مرد بداخلاق كه آلوده به كبر، فخر، حسادت، حرص، طمع، بخل و بدزبانى است، ممنوع است.شوهردادن دختر به مرد نادان و سفيه و كم عقل كه قدرت اداره زندگى را ندارد،و چيزى براى زن جز مشكلات بوجود نمى آورد كارى خلاف شرع و دور ازانسانيت است.شوهر دادن دختر به مرد شرابخوار و آن پليد و پستى كه از حرام الهى خوددارى نمى كند اكيداً ممنوع است. اكنون به روايت بسيار مهم اين قسمت توجه كنيد.قالَ النَّبِىُّ(صلى الله عليه وآله وسلم) : مَنْ زَوَّجَ كَريمَتَهُ مِنْ فاسِق نَزَلَ عَلَيْهِ كُلَّ يَوْم أَلْفُ لَعْنَة. كسى كه دختر عزيز و باكرامتش را به فرد بى دين شوهر دهد، روزى هزار بار لعنت بر او نازل مى شود.كَتَبَ حُسَيْنُ بْنُ بَشّار اِلَى الْكاظِمِ(عليه السلام) : اِنَّ لى قَرابَةً قَدْ خَطَبَ اِلَيَّ وَ فى خُلُقِهِ سُوءٌ قالَ : لا تُزَوِّجْهُ اِنْ كانَ سَيِّئَ الْخُلُقِ. حسين بن بشار به موسى بن جعفر(عليه السلام) نوشت : يكى از اقوام من از دخترم خواستگارى كرده، ولى اخلاق بدى دارد، حضرت جواب نوشتند : اگر دچار سيّئات اخلاقى است به او نده.
امام صادق(عليه السلام) با استناد به آيه 5 سوره نساء از دختر دادن به سفيه و نادان كه لياقت ندارد مال به او بدهند، و نمى توان به او در امور اجتماعى و فردى و مسئله امانات اعتماد كرد، منع اكيد فرمودند. قالَ النَّبِىُّ(صلى الله عليه وآله وسلم) : مَنْ شَرِبَ الْخَمْرَ بَعْدَ ما حَرَّمَهَا اللّهُ عَلى لِسانى فَلَيْسَ بِأَهْل اَنْ يُزَوَّجَ اِذا خَطَبَ. هر كس شراب را بعد از اينكه من مأمور اعلام حرام بودنش از جانب خدا شدم بنوشد، هرگاه به خواستگارى دختر يك خانواده آمد، بدانيد كه شايستگى پاسخ شنيدن ندارد.امام هشتم حضرت رضا(عليه السلام) فرمود :وَ اِيّاكَ اَنْ تُزَوِّجَ شارِبَ الْخَمْرِ، فَاِنْ زَوَّجْتَهُ فَكَأَنَّما قَدَّمَتْ اِلَى الزِّنا. بترس از اين كه دختر به شرابخوار بدهى، كه اگر او را به چنين تبهكارى شوهر دهى گويا آن عفيفه كريمه را به زنا داده اى!!آرى آنكه پاى بند به واجبات الهى نيست، و از فسق و فجور پرهيز ندارد، و آنكه از حسنات اخلاقى برخوردار نيست، و آلوده به بداخلاقى است، و آنكس كه از عقل و فكر لازم بهره ندارد، و آن سست اراده اى كه از مشروبات حرام پرهيز ندارد، اهليت ندارد كه دخترى پاك و مؤمنه كه امانت حق است به او سپرده شود، كه نه تنها دختر ضايع مى گردد، بلكه فرزندانى كه آن دختر براى آن تبهكار مى آورد متأثر از آثار سوء وجودى آن شوهر خواهند شد، كه قبل از اينكه دانش بشر به اين حقيقت برسد امام ششم(عليه السلام) اين حقيقت را اعلام فرموده است :الْحَرامُ يَبينُ فِى الذُّرِّيَّةِآثار حرام در نسل آشكار مى گردد!!


با اينگونه زنان ازدواج مكنيد
همانطور كه اسلام اجازه شوهر دادن دختر را به چند طايفه از جمله فاسقان، سفيهان، بداخلاقان، مشروبخواران، نمى دهد، و حرمت و ارزش زن را با ممنوعيت ازدواج با اين چند طايفه حفظ مى كند، به همين نسبت به جوانان مؤمن و باكرامت اجازه ازدواج با زنانى كه واجد شرايط الهى و اسلامى نيستند نمى دهد.روايات بسيار مهمى در اين زمينه از مصادر وحى در معتبرترين كتب نقل شده، كه به پاره اى از آنها اشاره مى شود، رسول خدا فرمود:اِيّاكُمْ وَ تَزَوَّجَ الْحَمْقاءِ فَإِنَّ صُحَبَتَها ضَياعٌ وَ وَلَدَها ضِباعٌ.از ازدواج با زن كودن و دچار حماقت بپرهيزيد كه همنشينى با آنان تباهى عمر و فرزندش متجاوز و ستمكار است.و نيز آن حضرت فرمود:اِيّاكُمْ وَ خَضْراءَ الدِّمَنِ قيلَ يا رَسُولَ اللّهِ وَ ما خَضْراءُ الدِّمَنِ. قالَ: اَلْمَرْأَةُ الْحَسْناءِ فى مَنْبَتِ السُّوءِ. از سبزه مزبله پرهيز كنيد، پرسيدند سبزه مزبله كدام است؟ فرمود: زن زيباروى كه در خانواده اى پست و بد و فرومايه بار آمده!رسول خدا(صلى الله عليه وآله وسلم) فرمود:كانَ(صلى الله عليه وآله وسلم) يَقُولُ فى دُعائِهِ: اَللّهُمَّ اِنّى اَعُوذُ بِكَ مِنْ وَلَد يَكُونُ عَلَيَّ رَبّاً، وَ مِنْ مال يَكُونَ عَلَيَّ ضَياعاً، وَ مِنْ زَوْجَة تُشيبُنى قَبْلَ أَوانِ مَشيبى وَ مِنْ خَليل ماكِر. رسول حق در دعايش به پيشگاه حضرت حق عرضه مى داشت: خداوندا به تو پناه مى برم از فرزندى كه به جاى فرمانبرى از من فرمانگذار من باشد، و مالى كه بدون سود تباه گردد، و زنى كه مرا پيش از وقت « بر اثر كودنى و حماقت و بدخلقى » پير كند، و دوستى كه اهل مكر و حيله باشد.رسول خدا(صلى الله عليه وآله وسلم) فرمود:شِرارُ نِسائِكُمْ العُقَرَةُ، الدَّنِسَةُ، اللَّجُوجَةُ، الْعاصِيَةُ، الذَّليلَةُ فى قَوْمِها، الْعَزيزَةُ فى نَفْسِها، الحَصانُ عَلى زَوْجِها، الهَلُوكُ عَلى غَيْرِهِ. بى خيرترين زنان شما: زنان عقيم و زنانى كه پاكيزگى را رعايت نمى كنند و لجباز و نافرمان و در ديد فاميل پست، و در نظر خود عزيز، و نسبت به شوهر سركش، و با ديگران رام و تسليم هستند.و آن جناب فرمود:الشُّؤْمُ فى ثَلاثَةِ أَشْياءَ فى الدّابَّةِ وَ الْمَرْأَةِ وَ الدّارِ فَأَمَّا الْمَرْأَةُ فَشُومُها غَلاءُ مَهْرِها وَ عُسْرُ وِلادَتِها وَ أَمَّا الدّابَّةُ فَشُومُها كَثْرَةُ عِلَلِها وَ سُوءُ خُلْقِها وَ أَمَّا الدّارُ فَشُومُها ضيقُها وَ خُبْثُ جيرانِها. نامباركى در سه چيز است: در مَركب، زن، و خانه. اما نامباركى زن بالا بودن كابين و نازايى اوست، و نامباركى مركب زيادى بيماريها بدخوبودن ( چموشى ) آن است و نامباركى خانه كوچكى و بدى همسايگان آن مى باشد.وَ قالَ(صلى الله عليه وآله وسلم) شَرُّ الاَْشْياءِ الْمَرْأَةُ السُّوءُ. بدترين چيزها زن بد است.اميرالمؤمنين(عليه السلام) فرمود:شَرُّ الزَّوْجاتِ مَنْ لا تُؤاتى. بدترين همسر آن زنى است كه ناموافق باشد.رسول خدا(صلى الله عليه وآله وسلم) فرمود:اَلا اُخْبِرُكُمْ بِشِرارِ نِسائِكُمْ؟ الذَّليلَةُ فى اَهْلِها، الْعَزيزَةُ مَعَ بَعْلِها، الْعَقيمُ الْحَقُودُ، الَّتى لا تَتَوَرَّعُ عَنْ قَبيح، الْمُتَبَرَّجَةُ اِذا غابَ عَنْها بَعْلُها، الْحَصانُ مَعَهُ اِذا حَضَرَ، لا تَسْمَعُ قَوْلَهُ، وَ لا تُطيعُ اَمْرَهُ، وَ اِذا خَلى بِها تَمَنَّعَتْ كَما تَمَنَّعَ الصَّعَبَةُ عِنْدَ رُكُوبِها، وَ لا تَقْبَلُ مِنْهُ عُذْراً، وَ لا تَغْفِرُ لَهُ ذَنْباً.بدترين زنانتان را معرفى نكنم؟ آنكه در فاميلش پست و بى مقدار، و نسبت به شوهرش فخر فروش، نازا، كينه توز، از كار زشت روى نگرداند، و در غياب شوهر خود را زينت دهد، و در حضور وى بى پيرايه باشد، از شوهر اطاعت نكند، فرمانش را نپذيرد، در خلوت نسبت به خواسته شوهر تمكين نكند، عذر شوهر را نپذيرد، و از خطايش در نگذرد.(النكاح سنتى فمن رغب عن سنتى فليس منـى )