نظام خانواده در اسلام
10 - شرايط اسلامى و انسانى در انتخاب همسر
بــســـم الله الـــرّحــمـــن الــــرّحــیــم
برنامه هاى اصيل اسلام در مسئله ازدواج
گفتگو براى ازدواج
در ميان مسلمانان و مردم مؤمن رسم بر اين است، كه پس از اتمام تحقيقات خانواده پسر و دختر، جهت امر ازدواج و مِهربران، و شرايط عقد و عروسى با هم به گفتگو مى نشينند.
سعى خانواده ها بايد بر اين باشد، كه در مشورت و پاسخ سئوالات و پرسشهائى كه در رابطه دختر و پسر مىشود، آن سئوالات و پاسخهائى كه در چهارچوب شرع مقدس و جهت عقلائى مورد قبول است، با تمام وجود از خود صداقت نشان دهند.
سنّ واقعى دختر و پسر را بگويند، شغل پسر و دارائى وى و اخلاق و رفتار و روحيات، و طريقه معاشرت و معاشران وى را، و اينكه تحصيلات او در چه مرحلهاى است به راستى و درستى بيان كنند، اگر عيب و نقصى در او هست خبر دهند، شايد آن عيب و نقص قابل اغماض باشد، و نيز خانواده دختر در پاسخ به سئوالات خانواده پسر صداقت و انصاف به خرج دهند، و از گفتن سخن راست و كلام صدق وحشت نكنند، كه بيان تمام مسائل لازم راه هرگونه اشكال و بنبست را در آينده مىبندد، و از پيش آمدن خسارت و تلخى و تفرقه، و به هم خوردن رابطه دو خانواده، و ايجاد بگو مگو جلوگيرى مىكند.
در اين زمينه مكر و حيله و خدعه و تزوير و تدليس و عيبپوشى، خلاف اخلاق و حرام شرعى، و معصيت بزرگ است، و دود اين آتش در درجه اول به چشم زن و شوهر، و در مرحله دوم به چشم دو خانواده مىرود.
راستى و صداقت هر دو خانواده را از زيان و خسارت، و از به بار آمدن تلخى و محنت حفظ مىكند، و راه تصميمگيرى را براى هر دو طرف آسان نموده، و موجب فلاح و نجات و رستگارى است.
تدليس و خدعه و مكر و حيله گاهى مجوّز بهم خوردن عقد، و ساقط شدن مهر، و فسخ نكاح بدون طلاق است، و اين گشايشى است كه اسلام به يكى از دو طرف كه در معرض خدعه و تدليس قرار گرفتهاند داده است.
قرآن مجيد و روايات مردم را از هر گونه خدعه و مكر و تدليس و فريبدادن منع مىكنند، و خدعهگر را مستحق عقاب الهى در دنيا و آخرت مىدانند.
رسول خدا (صلى الله عليه وآله وسلم) مىفرمايد:
لِيْسَ مِنّا مَنْ ماكَرَ مُسْلِماً.
از ما نيست كسى كه با مسلمانى مكر كند.
اميرالمؤمنين (عليه السلام) مىفرمايد:
الْمَكْرُ بِمَنْ ائْتَمَنَكَ كُفْرٌ.
مكر به كسى كه تو را امين خود قرار داده كفر است.
و نيز آن حضرت فرمود:
مَنْ مَكَرَ حاقَ بِهِ مَكْرُهُ.
كسى كه خدعه و حيله كند و نسبت به مردم مكر بورزد، زيان و ضرر مكرش خود او را خواهد گرفت.
در خطبه 193 نهجالبلاغه حضرت مولا در ويژگى اهل تقوا مىفرمايد:
وَلا دُنُوُّهُ بِمَكْر وَخَديعَه.
نزديك شدن اهل تقوا به مردم با كمك مكر و حيله نيست.
رسول حق (صلى الله عليه وآله وسلم) مىفرمايد:
الْمَكْرُ وَالْخَديعَهُ وَالْخيانَهُ فِى النّارِ.
مكر و خدعه و خيانت در آتش جهنم است.
و نيز آن حضرت فرمود:
مَنْ كانَ مُسْلِماً فَلايَمْكُرُ وَلايَخْدَعُ فَإِنّى سَمِعْتُ جَبْرَئيلَ يَقُولُ: انَّ الْمَكْرَ وَالْخَديعَهَ فِى النّارِ.
كسى كه مسلمان است مكر و خدعه نمىكند، من از جبرئيل شنيدم مكر و خدعه در آتش است.
مسائل مربوط به تدليس، و مخفى كردن عيوب مرد يا زن، و خدعه و حيله و خلاصه آنچه كه مرد يا زن را در ادامه زندگى، يا طلاق، يا رها كردن بدون طلاق، و مديون بودن مرد نسبت به مهر، يا ساقط شدن مهر و صداق آزاد مىگذارد در جلد صدم بحار چاپ مؤسسه وفاء بيروت صفحه 361 به بعد و در رسائل عمليه مراجع بزرگ در بخش ازدواج به طور مفصل آمده است.
***
وجوب پرداخت مِهر و صداق
پس از گفتگوى صادقانه بين دو خانواده، يا عروس و داماد، بنا بر اصول شرعيه در مسئله صداق در حدّى كه افراط و تفريط در كار نباشد توافق نمايند.
البته به هر مقدار كه در مهر و صداق آسانگيرى شود، و اندازه آن را در حد اعتدال قرار دهند بيشتر موجب خوشنودى حق است.
اولياى اسلام براى اينكه زمينه ازدواج دختران و پسران بهتر و راحتتر فراهم شود، سفارش اكيد نمودهاند كه در مسئله مهر و صداق سختگيرى نشود.
خانوادهها تصور نكنند مهر سنگين باعث استحكام زندگى و تداوم آئين نكاح است، چه بسا دخترانى كه با مهر سنگين به خانه پدر برگشتند و به خاك ذلت نشستند، و آرامش روحى خود را از دست دادند.
در اين امور به رحمت و لطف و عنايت حضرت حق تكيه كنيد، و از آنچه باعث دردسر و تحقير و توهين در آينده براى يكى از دو طرف است بپرهيزيد.
چون در مسئله مهر توافق حاصل شد، و به رضايت طرفين اصلى يعنى عروس و داماد اندازه آن معين گشت، به محض اجراى صيغه عقد نصف آن دين واجب بر عهده شوهر، و نصف ديگر پس از عروسى و زناشوئى و همخوابگى بر عهده مرد به عنوان دين شرعى مستقر مىگردد، چنانچه همان وقت عقد پرداخت شود، ذمه شوهر آزاد، و زن به حق شرعى و قانونى خود رسيده.
جوانان به اين معنى توجه داشته باشند، كه مهر و صداق پرداختش بر عهده آنان لازم، و امساك از رساندنش به صاحب حق حرام و گناه بزرگ است.
وجوب اداى مهر حقيقتى است كه در قرآن مجيد در سوره مباركه بقره آيات 237 236 و 241 و در سوره نساء آيه 4 و سوره قصص آيات 27 و 28 و سوره احزاب آيه 49 به آن تصريح شده، و كسى را نمىرسد كه در اين زمينه و در زمينههاى ديگر كمترين ستمى به زن روا دارد.
رسول خدا (صلى الله عليه وآله وسلم) فرمود:
مَنْ ظَلَمَ امْرَأَهً مَهْرَها فَهُوَ عِنْدَاللّهِ زان يَقُولُ اللّهُ عَزَّوَجَلَّ يَوْمَ الْقِيامَهِ: عَبْدى زَوَّجْتُكَ أَمَتى عَلى عَهْدى فَلَمْ تُوفِ بِعَهْدى وَظَلَمْتَ أَمَتى فَيُؤْخَذُ مِنْ
حَسَناتِهِ فَيُدْفَعُ الَيْها بِقَدْرِ حَقِّها، فَإِذا لَمْتَبْقَ لَهُ حَسَنَهٌ أُمِرَ بِهِ الَى النّار بِنَكْثِهِ لِلْعَهْدِ إِنَّ الْعَهْدَ كانَ مَسْؤُولًا.
كسى كه مهر زن را ظالمانه نپردازد، نزد خداوند زناكار محسوب مىشود، روز قيامت حضرت حق به او خطاب مىكند، بنده من كنيزم را بر اساس پيمانى كه با تو بستم «عقد و ازدواج» به تو تزويج نمودم،
به پيمان من وفا نكردى، و بر او ستم روا داشتى، سپس به اندازه حق زن از حسنات مرد برداشته در پرونده همسرش مىگذارند، و چون حسنهاى به اندازه پركردن حق زن نماند، به گناه پيمانشكنى به آتشش مىبرند، عهد و پيمان مسئوليت دارد.
امام صادق (عليه السلام) مىفرمايد:
السُّراقُ ثَلاثَهٌ:
مانِعُ الزَّكاهِ، وَ مُسْتَحِلُّ مُهُورِ النِّساءِ، وَ كَذلكَ مَنِ اسْتَدانَ وَلَمْيَنْوِ قَضاءَهُ.
دزدان سه طايفهاند:
آنان كه از پرداخت زكات بخل ميورزند، كسانى كه خوردن و به غارت بردن مهر زن را حلال مىدانند، و مردمى كه قرض مىگيرند و خيال اداى آن را ندارند.
حضرت رضا (عليه السلام) از پدران بزرگوارش از رسول خدا (صلى الله عليه وآله وسلم) روايت مىكند:
إِنَّ اللّهَ تَعالى غافِرُ كُلِّ ذَنْب إِلّا مَنْ جَحَدَ مَهْراً أَوِاغْتَصَبَ أَجيراً أَجْرَهُ
أَوْ باعَ رَجُلًا حُرّاً.
خداوند متعال آمرزنده هر گناهى است مگر گناه انكار مهر زن، يا غصب دستمزد اجير، يا فروش انسان آزاد.
حضرت صادق (عليه السلام) فرمود:
أَقْذَرُ الذُّنُوبِ ثَلاثَهٌ: قَتْلُ الْبَهيمَهِ وَحَبْسُ مَهْرِ الْمَرْأَهِ، وَمَنْعُ الْاجيرِ أَجْرَهُ.
پليدترين گناه قتل نفس، خوددارى از پرداخت مهر، و نپرداختن اجرت مزدور است.
از جانب اولياء اسلام به زنان باكرامت توصيه شده، اگر زمينه مناسبى در برنامه بخشيدن مهر به شوهر ببينند، از اين مرحله عالى اخلاقى كه نشان جود و كرم و سخاوت و بزرگوارى است چشمپوشى نكنند.
در روايت بسيار مهمى از رسول خدا آمده:
ما مِنْ امْرَأَه تَصَدَّقَتْ عَلى زَوْجِها بِمِهْرِها قَبْلَ أَنْ يَدْخُلَ بِها إِلّا كَتَبَ اللّهُ لَها بِكُلِّ دينار عِتْقَ رَقَبَه قيلَ يا رَسُولَ اللّهِ فَكَيْفَ الْهِبَهُ بَعْدَ الدُّخُولِ؟ قالَ: إِنَّما ذلِكَ مِنَ الْمَوَدَّهِ وَالْالْفَهِ.
زنى كه در زمان عقد، قبل از آنكه حق همبسترى و زناشوئى انجام بگيرد، مهرش را به شوهر ببخشد، به هر دينارى ثواب يك بنده آزاد كردن در نامه عملش ثبت مىشود، گفته شد يا رسول اللّه اگر بعد از انجام عروسى اين بخشش انجام بگيرد چگونه است، فرمود هبه مهر پس از عروسى نتيجه محبت و انس است.
***
جهاز عروس
در ميان مردم مؤمن و مسلمان رسم است كه از باب پدرى و بزرگترى، و لطف و محبت، و عشق و علاقه، بزرگ خانواده، و ولىّ دختر، براى فرزند دلبند، و نور چشم عزيز خود، جهاز تهيه مىكند.
در اين زمينه، بايد به خانواده عروس و داماد اين معنا را توجه داد، كه داماد عزيز و خانواده محترمش قناعت را كه اخلاق انبياء و اولياء و حقيقتى محبوب خداوند است از ياد نبرند، و آنچه را خانواده عروس به اندازه توان و قدرت خود به دنبال دختر فرستادند با چشم عنايت و محبت و با ديده قناعت بنگرند، تا خداى نخواسته، قدم سرزنش و تحقير، و
سركوفت، و حمله به شخصيت افراد، در سرزمين زندگى وارد نگردد. و پدر محترم عروس در تهيه جهاز شأن انسانى، و موقعيت اجتماعى خود
و خانواده طرف را لحاظ كند، و از طرفى از اسراف در اين مسئله بپرهيزد كه خداوند دشمن مردم مسرف است.
نيازى نيست كه جهازى وسيع، و اشيائى گرانقيمت، و اجناسى فوقالعاده تهيه شود، و خرج جهاز خارج از حدود شرعى و عرفى صورت گيرد، و دين و بدهى كمرشكنى به خاطر تهيه جهاز به جاى ماند.
در اين مسئله حتماً از چشم همچشمى، و نظر به جهاز اسرافى ديگران دوختن بپرهيزيد، و كارى نكنيد، كه جوانان توقعشان نسبت به جهاز سنگين زنده شود، و تنها سراغ دخترانى بروند كه پدرانشان از ثروت بادآورده بهرهمندند، و براى سايرين در مسئله ازدواج دردسر و مشكلات لاينحل بوجود بيايد، كه اين همه خلاف انسانيت، و مورد نفرت حق و موجب عذاب و گرفتارى در روز قيامت است.
جهاز را از مال حلال، و ثروت پاك تهيه كنيد، كه عبادت واجب عروس و داماد در لباسها و فرشها و خانه تهيه شده صحيح و شرعى باشد.
خود را به خاطر فرزندان و توقعات بيش از اندازه آنان به دردسر دچار نكنيد، و محض آنان راه عقاب و عذاب قيامت را به روى خود باز منمائيد.
الگوى الهى و معنوى در جهاز عروس
علامه مجلسى در احوالات حضرت زهرا (عليها السلام) در كتاب باارزش بحار از قول حضرت صادق (عليه السلام) روايت مىكند:
اميرالمؤمنين از زندگى مادى جز يكى دو دست لباس، يك شتر، يك شمشير، و يك زره چيزى نداشت، درآمد روزانه او از كار كردن در باغ و زمين كشاورزى ديگران تأمين مىشد، چون براى خواستگارى سيده زنان آفرينش به محضر رسول حق آمد، حضرت به او فرمود برخيز و زره را بفروش، زره را فروختم، پولش را در دامان رسول حق ريختم نه من گفتم چه مقدار است، و نه آن حضرت اندازهاش را از من پرسيد.
مشتى از پولها را به بلال مرحمت كرد و فرمود با آن براى دخترم عطر تهيه كن، و قسمتى را به ابوبكر داد و فرمود لباس و اثاث منزل آماده نما، به عمار و جمعى از اصحاب فرمود او را در خريد لباس و اثاث خانه كمك كنيد، آنچه خريده شد عبارت بود از:
1 پيراهن: هفت درهم
2 چارقد: چهار درهم
3 چادر سياه خيبرى
4 يك تخت طنابپيچ
5 يك جفت تشك كه روكش آن كتان مصرى و داخل آن ليف خرما و پشم گوسپند بود.
6 چهار بالش كه روكشش چرم طائف و درونش پوشال بود.
7 يك پرده پشمين
8 يك حصير
9 آسياى دستى
10 يك طشت مسى
11 يك مشك آب
12 يك قدح
13 يك دولچه آب
14 يك آفتابه
15 يك خم سبزرنگ جهت نگهدارى آب يا مواد خوراكى
16 چند كوزه سفالين.
وقتى تمام اجناس را نزد رسول خدا (صلى الله عليه وآله وسلم) آوردند زير و رو كرد و فرمود: خداوند براى اهل بيت مبارك كند.
آن مرد خدا در نوشتارش نوشته: اين اجناس مختصر جهاز دخترى بود كه پدرش قدرت و محبوبيّتى مافوق تصور داشت، و يارانش به جاى زر و سيم، جان و سر نثارش مىكردند، ولى نه دامادش را دچار غصه قرض كرد، و نه بيتالمال مسلمانان را كه بايد صرف مسكين و يتيم و مصالح عمومى شود، خرج خودنمائى و تجملات بيجا نمود، و نه سطح هزينه ازدواج را بالا برد، تا ديگران با الگو گرفتن از او در طول تاريخ دچار زحمت و رنج و محنت و غصه و اندوه شوند.
از همه مهمتر، آنقدر صفا و صميميت و يكرنگى و پاكى در كار بود، كه وقتى خودش را از تهيه جهاز كه وظيفه اخلاقى او بود عاجز ديد، به داماد باكرامت پيشنهاد فروش زره داد، تا با قيمت آن جهاز و اثاث منزل تهيه كند، و اين عمل را به هيچ عنوان موجب سرافكندگى و آبروريزى خود ندانست، و داماد باكرامت هم آنقدر صفا و پاكى و سلامت و نورانيت داشت، كه كمترين سخنى تحت اين عنوان كه جهاز به عهده پدر دختر است به زبان نياورد، و خيال آن را هم بر دل پاك و الهى خود نگذراند.
نتيجه اين ازدواج يازده امام معصوم، و محصول اين شجره طيبه از آن زمان تاكنون هزاران فقيه، دانشمند، حكيم، شاعر، عارف، عاشق حق، مرجع تقليد و انسانهاى مؤمن است، ازدواجى كه از نظر بركت و بركات در تمام دوران هستى نمونه ندارد.
دعا در آستانه عروسى
مناجات با خدا، و دعا و تضرّع و زارى به پيشگاه حضرت او در تمام اوقات مطلوب، و به عنوان عبادت ارزيابى شده.
از جمله اوقات دعا، و دست برداشتن به سوى حق پيش از انجام مراسم عروسى است.
دعا در اين زمان به اجابت نزديك است، و زمينه تحقق آرزوهاى مشروع آماده است.
اميرالمؤمنين (عليه السلام) مىفرمايد: كسيكه قصد ازدواج دارد دو ركعت نماز بجاى آورد، و سوره حمد و يس را قرائت كند، و پس از پايان نماز به حمد و ثناى حق برخيزد و بگويد:
أللّهُمَ ارْزُقْنى زَوْجَهًصالِحَهٌ، وَدُوداً، وَلُوداً، شَكُوراً، قَنُوعاً، غَيُوراً، انْ احْسَنْتُ شَكَرَتْ، وَإِنْ اسَأْتُ غَفَرَتْ، وَانْ ذَكَرْتُ اللّهَ تَعالى اعانَتْ، وَانْ نَسيتُ ذَكَرَتْ، وَانْ خَرَجْتُ مِنْ عِنْدِها حَفِظَتْ، وَانْ دَخَلْتُ عَلَيْها سَرَّتْ، وَانْ امَرْتُها اطاعَتْنى، وَانْ اقْسَمْتُ عَلَيْها ابَرَّتْ قَسَمى، وَانْ غَضَبْتُ عَلَيْها ارْضَتْنى يا ذَالْجَلالِ وَالْاكْرامِ هَبْ لى ذلِكَ فَإِنَّما أَسْأَلُكَ وَلااجِدُ إِلّا ما قَسَمْتَ لى، فَمَنْ فَعَلَ ذلِكَ اعْطاهُ اللّهُ ماسَأَلَ.
خداوندا همسرى شايسته، با محبت، فرزندآور، سپاسگزار، قانع، باغيرت به من مرحمت فرما، چون به او نيكى كنم شكر كند، اگر در حقش به اشتباه و خطا بدى كنم گذشت نمايد، اگر تو را ياد كنم كمكم دهد، اگر فراموش كنم يادآورى نمايد، چون از نزدش بروم خودش و حيثيت مرا حفظ كند، به وقتى بر او وارد شوم خوشحال شود، امرش كنم از من فرمان ببرد، سوگندش دهم، به سوگندم پاىبندى كند، چون بر او خشم گيرم خوشنودم نمايد، اى صاحب جلال و كرم اين خواستهها را به من ارزانى دار، من از تو خواستم، و نمىيابم جز آنچه را مقدر من نمائى، آنگاه اميرالمؤمنين فرمود، هر كس در آستانه ازدواج چنين قدمى بردارد با عنايت و لطف حق به خواستههايش برسد.
آداب و اوقات عروسى
گروهى از خانوادهها تصور مىكنند، عقد و عروسى مجوزى براى انجام هر كارى است، كه اميال و شهوات آنان اقتضا مىكند.
در زمان عقد و عروسى فرزندان خود، بنابر درخواست آنان، يا دوستان دو زوج، يا اقوام دست به محرّمات الهى مىزنند، و به خيال خود خوشى و لذت بيشترى را براى مجلس فراهم مىنمايند.
در حالى كه عقد و عروسى بايد توأم با وقار، و حفظ كرامت و شخصيت، و به دور از محرمات و گناهان، و عوامل تحريك شهوات باشد، تا موجبى براى جلب رحمت حق، و عاملى براى تحقق بركات الهى شود.
موسى بن جعفر (عليه السلام) فرموده: پرهيز از لذات و خوشيهاى غيرحرام به هيچ عنوان لازم نيست.
البته به وقت عقد و عروسى بايد شاد بود، و عوامل و علل مشروع همچون خواندن با صداى نيكو، مزاح، انجام برنامههاى خندهآور را از ياد نبرد.
خواندن اشعار حكيمانه، سرودهاى بامفهوم و معنادار، شعارهاى شاد كننده، و انجام مراسمى كه معمولًا در عرف زنان مسلمان در اينگونه مجالس بوده هيچ مانع شرعى ندارد، بيدار ماندن هم طبيعى اين محافل است.
رسول حقّ مىفرمايد: بيدارى تا ديروقت در سه برنامه بىاشكال است:
خواندن قرآن، طلب دانش، رساندن عروس به خانه شوهر.
اسلام عروسى را به هنگام شب بهتر مىداند، چنانكه عروسى حضرت زهرا به شب برگزار شد.
جابر انصارى مىگويد: چون رسول الهى فاطمه را براى على عقد فرمود، گروهى از كوتهنظران به حضرت اعتراض آوردند، كه شما دخترت را به مهر اندك به على دادى، فرمود اين عقد به اراده من نبود، خداوند على را به زهرا تزويج فرمود.
شب عروسى رسول حق استر سپيد و سياه خود را حاضر نمود، قطيفهاى روى آن انداخت و به فاطمه فرمود: سوار شو، به سلمان امر كرد، مهار شتر را بكش، و خود از پشت سر آن را مىراند، در ميان راه صداى فرودآمدن چيزى شنيد، نظر فرمود، ديد جبرئيل و ميكائيل هر كدام با هفتاد هزار فرشته از جايگاه رفيع خود فرود آمدهاند، سبب آمدن آنان را پرسيد، پاسخ دادند، آمدهايم زهرا را تا خانه على بدرقه كنيم، سپس تبريك گفتند و صداى تكبير از فرشتگان بلند شد، و رسول الهى هم اللّه اكبر گفت، از اين جهت همراه عروس اللّه اكبر گفتن سنت شد.
آرى مراسم عروسى، و آداب شب شادى را بايد چنان تهيه كرد، كه باعث نزول فرشتگان و بركات حق شود.
حضرت صادق (عليه السلام) فرمود:
زُفُّوا عَرائِسَكُمْ لَيْلًا ...
عروس را شب به خانه شوهر ببريد.
حضرت رضا (عليه السلام) فرمود:
مِنَ السُّنَّهِ التَّزْويجُ بِاللَّيْلِ لِانَّ اللّهَ جَعَلَ اللَّيْلَ سَكَناً وَالنِّساءُ انَّما هُنَّ سَكَنٌ.
عروسى در شب روش رسول خدا است، چه اينكه خداوند شب را مايه آرامش قرار داده، و زن هم آرامش خاطر است.
إِنَّهُ صَلَّى اللّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ امَرَ بَناتُ عَبْدِالْمُطَّلِبِ وَ نِساءَ الْمُهاجِرينَ وَالْانْصارِ انْ يَمْضينَ فى صُحْبَهِ فاطِمَهَ وَانْ يَفْرَحْنَ وَيَرْجُزْنَ وَيُكَبِّرْنَ وَيَحْمَدْنَ وَلايَقُولَنَّ ما لايَرْضَى اللّهُ.
رسول خدا (صلى الله عليه وآله وسلم) فرمان داد دختران عبدالمطلب و زنان مهاجر و انصار شب عروسى حضرت زهرا (عليها السلام) دنبال آن دختر فرزانه حركت كنند، شادى نمايند، شعر بخوانند، اللّه اكبر و الحمد للّه گويند، و از چيزى كه خدا راضى نيست در گفتار خود بپرهيزند.
غذا دادن به مهمانان كه زحمت كشيده و دعوت دو خانواده را پذيرفتهاند از نظر اسلام مستحب است.
رسول حق فرموده:
لا وَليمَهَ الّا فى خَمْس: فى عُرْس، اوْ خُرْس، اوْ عِذار، اوْ وَكار، اوْرَكاز، فَالْعُرْسُ التَّزْويجُ، وَالْخُرْسُ النِّفاسُ بِالْوَلَدِ، وَالْعِذارُ الْخِتانُ، وَالْوَكارُ الرَّجُلُ يَشْتَرِى الدّارَ، وَالرَّكازُ الرَّجُلُ يَقْدَمُ مِنْ مَكَّهَ.
وليمه نيست جز در پنج برنامه: ازدواج، تولد فرزند، ختنه، خريد خانه، و بازگشت از مكه.
روايت شده در شب عروسى حضرت زهرا پيامبر فرمود: يا على به احترام همسرت غذائى عالى تهيه كن، سپس اضافه فرمود و گفت: گوشت و نانش از ما، خرما و روغنش از شما، اميرالمؤمنين فرمايد: من خرما و روغن خريدم، و پيامبر آستين بالا زد خرما را در روغن خرد كرد و به هم زد تا به صورت «حيس»
درآمد، و قوچى فرستاد سر بريديم و نان زيادى پختند و فرمود: يا على هر كه را خواهى دعوت كن، من رفتم مسجد فرياد زدم دعوت وليمه فاطمه را بپذيريد.
رسول خدا در رابطه با دعوتى كه از انسان براى شركت در عروسى مىشود فرمود:
اذا دُعيتُمْ الَى الْعُرُساتِ فَابْطِئُوا فَإِنَّها تُذَكِّرُ الدُّنْيا، وَ اذا دُعيتُمْ الَى الجَنائِزِ فَاسْرَعُوا فَإِنَّها تُذَكِّرُ الْاخِرَهَ.
چون به عروسى دعوت شديد عجله نكنيد كه عروسى يادآور دنيا و زندگى ظاهرى است، و زمانى كه به تشييع جنازه دعوت شديد بشتابيد كه يادآور آخرت است.
خانوادهها بايد مجالس عقد و عروسى را به گونهاى ترتيب دهند، كه اولًا براى بچهها و نوجوانان و جوانان بدآموزى و زمينه ترغيب و تشويق به گناه و معصيت نداشته باشد، و در ثانى مردم مؤمن و زنان مؤمنهاى كه دعوت شدهاند، بتوانند با خيال راحت شركت كنند.
مجلسىكه موافق شرايطاسلامى برپامىشود، وحدودالهى درآن حفظ مىگردد، كلاس درسى براى جوانان و محل نزول رحمت حق براى اهل آن مجلس است.
آداب زفاف
در زمينه زفاف و زناشوئى در قرآن مجيد و روايات آدابى بيان شده، كه رعايت آنها به سود زن و مرد و فرزندان آنهاست.
به سفارشاتى كه در اين زمينه از رسول خدا و اهل بيت در معتبرترين كتابهاى حديث آمده توجه نمائيد:
عروس وقتى به خانه داماد آورده شد اخلاق اقتضا مىكند داماد كفش عروس را از پا درآورد، پاى عروس را بشويد، از در خانه تا جائى كه ممكن است آبپاشى كند، كه با اين برنامه هفتاد هزار رشته فقر از خانه قطع مىگردد، و هفتاد هزار رشته از بركت خانه را مىپوشاند، هفتاد فرشته رحمت بالاى سر عروس به پرواز درآيد كه بركت آن تمام زواياى خانه را مىگيرد، عروس از بيماريهائى چون جنون، جذام، برص تا زمانى كه در آن خانه باشد در امان مىماند.
در هفته اول عروسى، عروس از خوردن شير، سركه، گشنيز، سيب ترش خوددارى نمايد، زيرا اين چهار در رحم او اثر منفى گذاشته و ممكن است او را نازا كند.
رسول خدا فرمود: اگر زن در موقع خوردن سركه به ايام عادت بنشيند پاك شدنش را از عادت كُند مىنمايد، گشنيز زمان عادت را شدت مىدهد، و زائيدن را بر او سخت مىكند، سيب ترش عادت را به سرعت قطع مىكند، و ماندن خون در رحم توليد بيمارى مىنمايد.
از آميزش در اول ماه و وسط و آخر ماه خوددارى شود، زناشوئى در بعدازظهر انجام نگيرد.
سخن در آن وقت، و نظر دوختن كراهت شديد دارد، به وقت زفاف در فكر زن ديگر بودن براى روحيه و فرزندى كه بوجود مىآيد بسيار مضرّ است.
لباس مختصر به تن داشتن براى مرد و زن به وقت زفاف به اخلاق و وقار نزديكتر است.
ايستاده عمل كردن برنامه حيوانات، و موجب ناراحتى است.
از برنامه زفاف در شب عيد فطر، و عيد قربان و زير درخت، و روبروى خورشيد، و بين اذان و اقامه، و شب پانزده شعبانو روى بام، و شب سفر پرهيز شود.
زفاف و عروسى در شب دوشنبه و ابتداى شب سهشنبه و شب پنجشنبه و روز پنجشنبه و شب جمعه و عصر جمعه داراى منافع مادى، و منافع بسيار مهم معنوى است.
در اوقاتى كه از زفاف و زناشوئى منع شده، احتمال پديد آمدن زيان و ضرر براى فرزند از قبيل: جنون، جذام، حماقت، چشمچپى، گنگى، كورى، بخل، زن صفتى، جدائى و تفرقه، عقيمى، ششانگشتى، چهارانگشتى، فقر، حرص بر تجاوز به جان مردم، كوردلى، بدصورتى، و كودنى، خواهد بود.
و در زمانهائى كه به آن سفارش شده، واقعياتى براى فرزند از قبيل، حفظ قرآن، رضايت به قضاى حق، ايمان، ايمنى از عذاب، مهر و عاطفه، رقّت قلب، جود و سخاوت، پاكزبانى، علم و دانش، سلامت دين و دنيا، و رسيدن به مقام اولياءاللهى تحقق خواهد يافت.
اين سلسله مسائل را نمىتوان با ابزار مادى، و وسائل طبى تشخيص داد، حقايقى است كه رسول باكرامت اسلام به عنوان وصيت و سفارش خطاب به اميرالمؤمنين داشتند، و از آن حضرت خواستند اين سفارش مرا در زمينه مسئله زفاف و زناشوئى حفظ كن چنانكه من بعد از شنيدن از جبرئيل بر حفظ آن اقدام نمودم.
از درجا انجام شدن برنامه زناشوئى منع شده، زيرا درجا عمل كردن ستم نمودن به زن است، اين برنامه پس از مقدماتى كه از نظر روانى و جسمى براى زن يا مرد سودمند است بايد انجام بگيرد.
رسول حق مىفرمايد:
ثَلاثَهٌ مِنَ الْجَفاءِ: انْ يَصْحَبَ الرَّجُلُ الرَّجُلَ فَلايَسأَلُهُ عَنْ اسْمِهِ وَ كُنْيَتِهِ، اوْ يُدْعَى الرَّجُلُ الى طَعام فَلايُجيبُ اوْ يُجيبُ فَلا يَأْكُلُ، وَ مُواقَعَهُ الرَّجُلِ اهْلَهُ قَبْلَ الْمُلاعَبَهِ.
سه برنامه از موارد ستم است: مردى با مردى همنشين شود، از اسم و كنيهاش نپرسد، انسان به مهمانى دعوت شود، اجابت ننمايد، يا اگر اجابت كرد از غذاى دعوت كننده نخورد، و بدون مقدمات عاطفى، و جسمى عمل زناشوئى انجام بگيرد.
امام ششم فرمود:
ثَلاثٌ مِنْ سُنَنِ الْمُرْسَلينَ: الْعِطْرُ، وَاحْفاءُ الشَّعْرِ، وَكَثْرَهُ الطَّرُوقَهِ.
سه چيز از روش انبياء الهى است. استعمال بوى خوش، كوتاه كردن مو، و زياد پاسخ گفتن به نياز جنسى زن.
اميرالمؤمنين (عليه السلام) مىفرمايد: كناره گرفتن از زن، و محروم نمودن او از ارضاء غريزه جنسى موجب عذاب قبر است.
زفاف در ايام عادت معصيت، و منع آن بيش از چهار ماه بدون عذر، يا بدون رضايت همسر حرام و موجب عقاب، و در حال جنابت مكروه است.
على (عليه السلام) مىفرمايد از انجام عمل جنسى بهطور درجا خوددارى كنيد، زيرا براى زن نيازهاى عاطفى وجسمى هست، او را در اين زمينه يارى دهيد، سپس اقدام به برنامه زناشوئى كنيد، هرگاه بهطور ناگهانى چشم شما به زن نامحرم افتاد، و زيبائى او براى شما شگفتآور بود، بلافاصله نزد همسر خود برويد، زيرا خداوند همان را كه در آن نامحرم قرار داده، به همسر شما مرحمت فرموده، كه گذشت از ديده دوختن به زن نامحرم، و نزد همسر خود رفتن راه شيطان را براى تسخير قلب مىبندد.
اگر همسر نداشتيد بدون فاصله دو ركعت نماز بخوانيد، و خداوند را زياد حمد كنيد، وبر پيامبر وآلش صلوات فرستيد، آنگاه ازفضل حضرت حق مدد بجوئيد، كه خداوند مهربان از باب رأفت خود، آنچه كه شما را بىنياز كند به شما حلال مىكند.
ثواب پاسخگوئى به نياز جنسى زن به اندازهاى است كه انسان را شگفتزده مىكند، در روايت بسيار مهمى آمده، رسول باكرامت اسلام به مردى فرمود:
اصْبَحْتَ صائِماً، قالَ، لا قالَ فَعُدْتَ مَريضَاً؟ قالَ: لا قالَ فَاتَّبَعْتَ جَنازَهً؟ قالَ لا قالَ فَاطْعَمْتَ مِسْكيناً؟ قالَ لا قالَ: فَارْجِعْ الى اهْلِكَ فَاصِبْهُمْ فَإِنَّهُ عَلَيْهِمْ مِنْكَ صَدَقَهٌ.
امروز را روزهاى؟ گفت: نه، آيا مريضى را عيادت نمودهاى؟ گفت: نه، به تشييع جنازهاى رفتهاى؟ عرضه داشت نه، فرمود: از كار افتادهاى را طعام دادهاى؟ گفت: نه، فرمود: پس به خانه برگرد، و
حق زناشوئى با همسرت را به انجام برسان كه اين برنامه از جانب تو براى او صدقه است!!
از مجامعت در صورتى كه طفلى در آن مكان باشد بايد پرهيز كرد، زيرا از نظر روانى و اخلاقى براى كودك زيانبار است، و به فرموده امام ششم احتمال بوجود آمدن زمينه زنا براى او در آينده باشد.
با شكم پر از اين عمل بايد پرهيز داشت، زيرا زيان جسمى دارد.
از عمل زفاف، در زمانى كه طفل شيرخواره در گهواره است و مىبيند بپرهيزيد.
راستى اسلام از نظر مسائل اخلاقى و عاطفى و تربيتى، بخصوص در مسئله رعايت حق زنان، و اشراف به تمام زواياى حيات، و شئون زندگى چه مكتب با عظمت، و از نظر ديد و بصيرت نسبت به واقعيات فردى و خانوادگى و اجتماعى، و همه امور مادى و معنوى چه آئين شگفتآورى است، آرى بايد اينچنين باشد زيرا تجلّى وحى و دانش حق و بينش پيامبر و اهلبيت است نه برخاسته از فكر محدود زمينى.
(ان اللّه يحب التوابين و يحب المتطهرين)
«بقره/ 222»