نظام خانواده در اسلام
13 - حجاب و پاكدامنى زن - منافع حجاب
بــســـم الله الـــرّحــمـــن الــــرّحــیــم
حجاب و پاكدامنى زن
منافع حجاب
پوشش يا حجاب، به صورتى كه زيبائيها و زينت زن را بپوشاند و او را از چشمچرانى مردم هرزه و بىتربيت، و آلودگان به شهوت حيوانى، و حالات شيطانى حفظ كند دستورى قرآنى، و قانونى الهى، و تكليفى انسانى، و برنامهاى اخلاقى است.
حجاب و پوشش اسلامى كه بهترين نوع آن چادر است، چادرى كه يادگار منبع عصمت و عفتى چون فاطمه زهرا (عليها السلام) است، هيچ مانعى در راه دانشطلبى و رشد و كمال زن ايجاد نمىكند، بلكه او را از بسيارى از خطرات، و دامهائى كه حيوانصفتان در راه زيبارويان، و دختران و زنان جوان قرار دادهاند حفظ مىكند، و پاكدامنى و سلامت و عفت و حياى او را براى شوهرش يا اگر ازدواج نكرده، براى مرد آيندهاش محفوظ مىگذارد.
گوهر گرانبها و زيبا و پرقيمتى چون زن وقتى در صندوق الهى حجاب قرار داشته باشد، از دستبرد دزدان، و غارتگران، و آلودگان به لجن معصيت و گناه در امان خواهد بود.
زيبارويان جوان، وقتى ديده نشوند، و چهره پاك و معصوم آنان در معرض ديدگان مردم قرار نگيرد، شعله هوسها و هواها، و آتش اميال و غرائز به سركشى و سوزاندن پاكى يك ملت، و خراب كردن بناى معنويت يك مملكت برنمىخيزد.
پسران جوان وقتى گوهر زيبائى و زينت، و طنّازى و عشوهگرى دختران و زنان را در كوچه و بازار، پارك و خيابان، معابر عمومى، فروشگاهها، بيمارستانها، ادارات، مراكز تجارتى نبينند، دچار چشمچرانى، هوس، دختربازى، تجاوز به ناموس مردم، كندى ذهن، در هم شكستن اعصاب، بلوغ زودرس، استمناء، لواط، زنا، افكار پريشان،
غصه و نگرانى، بىميلى به درس، عشق و عاشقى، بيمارى روانى، و در نهايت تعطيل شدن نيروى انسانى خود نمىشوند.
بر اين اساس بايد گفت: حجاب و پوشش براى جنس زن امرى واجب، و فريضهاى شديد، و بدون ترديد منكر آن با آگاهى به اينكه از ضروريات اسلام، و فرمان خدا در قرآن است كافر، و از گردونه اسلام خارج است.
جوانى كه با اين خصوصيات منكر حجاب است، نمىتواند با دختر مسلمان ازدواج كند، زيرا اين ازدواج باطل، و عقدى كه بين آن دو خوانده مىشود بىاثر، و رابطه آن دو رابطه دو نامحرم و فرزندان آنها نامشروع، و عمل آنان زنا است.
دخترى كه با اين خصوصيت منكر حجاب است، نمىتواند همسر جوانى مسلمان شود، زيرا همان احكام در حق او هم جارى است.
حجاب حافظ وقار، شخصيت، كرامت، اصالت، و عظمت زن، و حافظ زيبائى و منافع او براى شوهر است.
زن در عين حجاب داشتن، مىتواند مدارج تحصيلى، و طريق كمالات و فضائل را بپيمايد، و اينكه حجاب مانعى براى او در راه رشد و ترقىاست، وسوسهاى شيطانى، و القاء فكرى غلط از جانب استعمارگران غارتگر، و دزدان ناموس، و هرزههاى كشورهاى غربى و شرقى است.
گرمى خانوادهها، استحكام رابطه زن و شوهر، تداوم زندگى، آرامش قلوب مردان، ثبات دلبستگى و عشق و علاقه مرد به همسر قانونى و شرعى خود، برپائى خانه و خانواده، بر جائى اعتماد و اطمينان مرد به زن، همه و همه مرهون پوشش و حجاب زنان مملكت است، و اينكه مردان زيبائى چهره و زينت و زيور زنانى غير از زن خود را نبينند.
مردان اگر به راحتى و به آسانى در تمام صحنههاى اجتماعى دسترسى به زنان داشته باشند، ضمانتى براى اثبات محبت و دلبستگى آنان به همسرانشان نخواهد بود، و تحريك هوا و هوس و شهوات آنان را از زندگى خود دلسرد، و خود كلنگى براى خراب كردن كانون گرم خانواده خواهند شد.
زيان بىحجابى و بدحجابى و آزاد گذاشتن زن، و آزاد بودن زن به صورت غربى آن به شماره نمىآيد.
تاكنون بىحجابى زن باعث گمراهى ميليونها مرد، و به گناه افتادن ديگران، و پيدا شدن هيولاى طلاق در خانوادهها، و پديد شدن عشق مرد به زن شوهردار، و روابط نامشروع، شده، و همانطور كه يهوديت و مسيحيت مىخواسته علت خروج بسيارى از مردان و زنان از عرصهگاه ملكوتى اسلام و ديندارى شده است.
پايهگذاران بىحجابى خود از اين مسئله به ستوه آمده، و عوارض آن را از پديدههاى شوم قرون اخير مىدانند.
نظام خانواده در ايران نظامى قوى، مستحكم، بر اساس حيا و عفت، وقار و ادب، ايمان و تقوا، و نبود طلاق مگر به ندرت بود.
از زمانى كه استعمار غرب به دست ولگردى دورهگرد، بيسوادى پليد، آلودهاى خائن، وطنفروشى كثيف به نام رضاخان پهلوى حجاب و پوشش قرآن را از بسيارى از زنان به غارت برد، وضع خانه و خانواده به صورت ديگر شد، آمار طلاق فزونى گرفت در حدى كه در اواخرحكومت آن خانواده نابكار در هر ماه بين شش تا هفت هزار درخواست طلاق به دادگاهها داده مىشد، مردان و جوانان زنديده بىزن مىشدند، و زنان شوهرديده بدون شوهر، و اين دو طايفه آزاد شده از تعهد زندارى و شوهردارى به جامعه مىپيوستند، و سفره فساد و افساد را گستردهتر مىكردند.
مرجع بزرگ، حكيم خبير مرحوم آيتاللّه شاهآبادى پس از مسئله كشف حجاب، بدون ترس از حكومت وقت، چنانكه مستمعين آن بزرگوار برايم نقل كردند، بارها در عرشه منبر و در مجالس عمومى و خصوصى فرياد زد: رضاخان با به غارت بردن حجاب قرآن، و كشتن قيام كنندگان عليه بىحجابى، در مسجد گوهرشاد، و در كنار حرم ملايك پاسبان حضرت رضا (عليه السلام) كمر صد و بيست و چهار هزار پيامبر را شكست.
آرى آن عارف عاشق، و هشيار بينا، كه در مسائل اسلامى و در فلسفه و حكمت مجتهدى توانا، و بصيرى كمنظير بود، كشف حجاب و بدحجابى را شكننده كمر فرستادگان خدا مىدانست!!
قطب در كتاب بسيار مفيد «آيا ما مسلمان هستيم» مىگويد بر اساس مداركى كه ديدم، يكى از پاپها از تمام كشيشها و كاردينالها در واتيكان دعوت كرد، و از آنها خواست براى كشتن اسلام، و خاموش كردن چراغ دين، به صورتى كه براى واتيكان و مسيحيت خرج زيادن نداشته باشد نظر بدهند، كميسيونها براى اين منظور تشكيل شد، و نظرياتى از جانب صاحبنظران اظهار شد، از ميان تمام آراء و نظريات اين رأى مقبول همه كشيشان و كاردينالها و خود پاپ قرار گرفت، كه براى كشتن اسلام قوىترين اسلحه و كمخرجترين برنامه، بيرون آوردن دختران و زنان مسلمان از حجاب، و قرار گرفتن آنان در اختيار جوانان و مردان به صورت آزاد، در كوچه و بازار، وسائل عمومى، پاركها و سينما، ادارات و مراكز تجارى، تئاترها، و مراكز اجتماعى است؟!
اين برنامه به دست خائنان، انجام گرفت، و هوا و هوس زنان و دختران كمايمان يا بىايمان به اين آتش دينسوز، و شعله خانمان برانداز كمك كرد، و وضع را در ممالك اسلامى و مملكت ايران به جائى رساند، كه نزديك بود دين خدا كه محصول زحمات انبيا و امامان و علما ودانشمندان است بميرد، و چراغ هدايت خاموش گردد، ولى دست حق از آستين مردى از سلاله انبياء و نتيجه امامان يعنى خمينى بتشكن در كشور ايران بيرون آمد و بر سينه نامحرم زد، و دين را از اسارت اشرار نجات و حجاب قرآن را به ناموس اسلام برگرداند.
بر امت اسلام فرض و واجب است كه انقلاب آن انسان الهى را حفظ كنند، و از ارزشهاى آن نهضت عظيم الهى محافظت نمايند، و نگذارند دشمنان زخمخورده، اين چراغ روشن را كمنور، يا بىنور نموده ملت ايران را به وضع سابق برگردانند، تا بتوان با پايمردى و ثبات قدم فرهنگ انقلاب را صادر، و ساير ملتهاى بيرون رفته از مدار اسلام را به اسلام برگرداند.
با توجه به آنچه كه بيان شد، به ارزش گفتار آن متفكر شهيد، كه بارها در سخنرانيها فرياد زد: حجاب مصونيت است نه محدوديّت پى مىبريم.
آرى حجاب براى زن و براى شوهر او، و خانوادهاش، و جامعه، و بخصوص جوانان و آنان كه ازدواج نكردهاند، مصونيت از هزاران خطر، و انواع فساد و افساد، و مانع از هم پاشيده شدن كانون گرم خانوادههاست.
محققين فرمودهاند مسئله پوشش زن و حجاب او در چهارده آيه قرآن مطرح است، و برخى را عقيده بر اين است كه از نزديك بيست و پنج آيه اين معنا استفاده مىشود.
اميرالمؤمنين (عليه السلام) خطاب به حضرت مجتبى و در حقيقت خطاب به تمام مردم فرمودند: محرم نامحرمى را جداً مراعات كن، زيرا اين برنامه براى تو و همه زنان نامحرم مصونيت از افتادن در خيال گناه و خود گناه است، و اگر قدرت دارى كه زنان خانواده تو مردى غير تو را نشناسند، اين برنامه را انجام بده.
راوى مىگويد در يك روز بارانى با رسول خدا در بقيع نشسته بودم، زنى سواره بر الاغ از كنار ما گذشت، دست الاغ در گودالى فرو رفت و زن از مركب بزير افتاد، رسول حق (صلى الله عليه وآله وسلم) رو برگرداند، عرضه داشتم خود را با شلوار پوشانده، حضرت سه بار براى اين گونه زنان طلب مغفرت كردند، و فرمودند اى مردم اينگونه پوشش برگيريد كه پوشانندهترين لباس براى بدن است، و زنان خود را به وقت بيرون رفتن از خانه با چنين جامهاى بپوشانيد.
مقنعه، جلباب، عباء، عناوينى است كه در آيات و روايات براى پوشش زن بكار رفته.
زن بايد خود را بنده حق بداند، و نمك حق را نسبت به خود رعايت كند، و رعايت نمك منعم و مالك حقيقى، و ربّ واقعى، به اين است كه از عظمت او حساب ببرد، و به قيامت و محاكمات او توجه داشته باشد، و با تمام وجود از فرمانهاى حضرتش كه در قرآن، و در زبان انبياء و امامان آمده پيروى كند تا خود و خانواده و جامعهاش از مضرّات بدحجابى و بىحجابى در امان بماند.
وامّا من خاف مقام ربَّه و نهى النَّفس عن الهوى فانَّ الجنَّه هى المأوى.
هر كس از مقام حضرت ربّ ترسيد، و خود را از هوا و تمايلات بىقيد و شرط نگاه داشت، همانا بهشت جاى اوست.
متأسفانه عدهاى از دختران و زنان اين زمان در چهار گوشه جهان، از مكتب بىبندوبارى پيروى مىكنند، و شهوات و تمايلات خود را آزاد نموده، و سفرهاى از فساد و افساد پهن كردهاند كه در تاريخ گذشته سابقه نداشته، و با كمال اسف گروهى از دختران و زنان كشورهاى اسلامى و امّت رسول حق، از آنان تقليد مىكنند.
اميرالمؤمنين (عليه السلام) در رابطه با اين زنان فرموده:
يَظْهَرُ فى آخِرِ الزَّمانِ وَاقْتِرابِ السّاعَهِ وَهُوَ شَرُّ الْازْمِنَهِ، نِسْوَهٌ كاشِفاتٌ عارِياتٌ، مُتَبَرِّجاتٌ، مِنَ الدّينِ خارِجاتٌ، فِى الْفِتَنِ داخِلاتٌ، مائِلاتٌ الَى الشَّهَواتِ، مُسْرِعاتٌ الَى اللَّذّاتِ، مُسْتَحِلّاتُ الْمُحَرَّماتِ، فى جَهَنَّمَ خالِداتٌ.
در آخر زمان، و نزديكى قيامت، كه بدترين زمانهاست، زنانى ظاهر مىشوند با اين خصوصيات:
بىحجاب و برهنه از پوشش لازم، جلوه دهنده زينت و زيبائى در كوچه و بازار، خارج از دين، داخل در فتنه، راغب به شهوات، سرعت گيرندهبه سوى لذات، حلال شمرنده محرمات الهى، كه اين زنان با اين اوصاف در جهنم ابدى و دائمى هستند.
واقعيتى بهت آور
در روزنامه پرتيراژ كيهان، كه شماره آن را به ياد ندارم خواندم:
خانم جوانى، نمونه همانها كه در روايت اميرالمؤمنين آمده، بر اثر آزادى از سبك غربى، و به خاطر آمد و رفت دوستان شوهرش به خانه، و در معرض بودن وى با سر برهنه و بدن نيمه عريان، و رفت و آمد به مجالس مختلط از مرد و زن، با داشتن يك دختربچه سه ساله، دل به جوانى بست، و در آرزوى رسيدن به او برآمد، جوان غرق شهوت، و هرزه بىدين، كه زن جوان شوهردار بيشتر باعث تحريك او شده بود، به زن گفت اين كودك مانع برنامه ماست، بايد از ميان برداشته شود!!
نزديك به چهار ماه در رابطه با طفل معصوم بين عاشق و معشوقه از خدا بىخبر، و آن دو حيوان صفت درگيرى بود، بناچار مادرى كه كانون مهر و عاطفه، و منبع رحمت و رأفت آفريده شده، بر اثر شهوت، و ميل
به آغوش ديگران هويت مادر بودن را فراموش كرد، و دخترك موطلائى و زيبا و بىگناه را به حمام خانه برد و او را با دست جهنمى خود خفه كرد، تا مزاحم شهوت و شهوترانى از ميان برداشته شود، و جوان نامحرم آلودهاى براى چند لحظه به كام دل برسد، و زن شوهردارى در كمال بىعفتى براى چند دقيقه به لذت جنسى دست يابد، و تا ابد دامن آلوده كند، و شوهر بيچاره را براى هميشه به داغى سوزنده، و مصيبتى جانكاه دچار نمايد.
اگر شوهر اين زن غيرت به خرج مىداد، و از اينكه زن جوان زيبايش آزاد در دسترس هر ديدهاى قرار بگيرد، و همه بتوانند او را در زيبائى و زينت و عشوهگرى و طنازى ببينند مانع مىشد، طفلى بىگناه كشته نمىشد، داغى دائمى بر دل پدر قرار نمىگرفت، زن شوهردارى دامن عفتش براى هميشه لكهدار نمىگشت، جوانى بدين صورت به بدبختى و بيچارگى دچار نمىشد، و كانون گرم خانوادهاى جوان و تازه ازدواج كرده از هم نمىپاشيد، آرى حجاب مصونيت است نه محدوديت.
ديدگاه برجستگان غرب نسبت به اوضاع جامعه غربى
بيزرائيلى از نخستوزيرهاى دولت انگليس، كشورى كه در صف اول فساد و افساد است در مقالهاى نوشت: من در خطر ارتكاب بسى حركات جنونآميز هستم، ولى مىكوشم كه از يكى از آنها حتماً اجتناب كنم، و قدم در آن نگذارم، و آن ازدواج عشقى است، كه در كوچه و بازار، دخترى را ببينم و خوشم بيايد و بگويم اين زن ايدهآل من است.
نابخردان گوهرپاك و باقيمت آفرينش را، از حصار عفت و عصمت، و پوشش و حجاب، به عنوان آزادى بيرون كشيدند، و دست او را در هر برنامهاى كه شهوات اقتضا كند باز گذاشتند، سپس به عنوان فرار از ازدواج عشقى او را دور انداختند، زيرا مشاهده كردند، اين گوهر، قيمت و ارزش خود را از دست داده، و هر لحظه با كسى، و هر زمان در آغوش نامحرمى، و هر آن در برنامهاى خلاف عفت و ادب و مخالف وقار و انسانيت دست و پا مىزند.
خانم الزيمارى كه از شعرا و نويسندگان كشور سوئد است در مقاله مهمى در روزنامه اكسپرس درباره جامعه اروپا نوشته:
مردها وفا و صميميت را نمىدانند، با حقهبازى زنان و دختران را به زانو درمىآورند!
بايد به اين خانم گفت، از زمانى كه جنس زن را به لجن بىعفتى و فضاى بىبند و بارى، و بدحجابىو بىحجابى سوق داديد، و او را به عنوان آزادى، به اسارت شهوات و تمايلات بىقيد و شرط درآورديد، و مردان توانستند او را با بدنى نيمه عريان، و در طنازى و عشوهگرى در هر كجا كه خواستند سهل و آسان ببينند، وفا و صميميت نسبت به همسر خود و خانه و خانواده را از دست دادند، و تبديل به افرادى حقهباز و مكار و حيلهگر و كلاهبردار شدند.
عوارض بدحجابى و بىحجابى، و آزادى زن در روابط با هر كه دلش بخواهد يكى دوتا نيست، و محصولات تلخ اين مسئله عددى كامپيوترى است.
مردان با ديدن اين مناظره دست از همسران خود كشيدند، و به قول معروف از زير بار مخارج خانه كه مسئوليتى بر دوش آنان بود فرار كرده، و براى ارضاء خود روى به بازار آزاد آوردند، و جوانان بىزن، چون فرونشاندن شعله شهوت را ارزان ديدند، از تشكيل زندگى و ازدواج سر باز زده، دنبال چشمچرانى و صيد ناموس مملكت رفتند، بدينگونه نظام خانواده در غرب و در مقلدان شرقى آنان از هم پاشيد و اوضاعى شبيه اوضاع جنگل بوجود آمد.
خانم الزيمارى در مقاله خود اضافه مىكند: هماكنون در سراسر سوئد دوشيزگانى زيبا هستند، كه در آرزوى شوهرند، و بسيارى از آنها اجباراً با مردها دوست مىشوند.
آرى در انتظار شوهرند ولى شوهر پيدا نمىشود، چون جوانان به هر شكلى كه مايل باشند به جنس زن دسترسى دارند، و خود را نيازمند به ازدواج نمىبينند، و بسيارى از مردان زندار هم از زن خود جدا شده، تا آزادانه بتوانند به تمايلات خود پاسخ دهند!!
باز خانم الزيمارى مىنويسد: من به دختران توصيه مىكنم كه پيش از ازدواج با هيچ مردى ارتباط برقرار نكنند.
چه درخواست مهمى از دختران دارد، درخواستى كه با وضع فعلى زن در جهان، و بىبندوبارى مرد در جامعه غربى عملى نيست، جهان اگر بخواهد به صلاح و سداد برسد، بايد مقررات شرعى و فطرى و انسانى اسلام را در رابطه با زن به اجرا بگذارد، و در رأس همه دستورات، زن را به حجاب و پوشش مناسب بازگرداند، و عفت و عصمت و وقار و حياء او را به او برگرداند، كه در غير اين صورت، راه درمانى براى اين همه مفاسد خانمانسوز وجود ندارد.
ستمى كه غرب به زن روا داشته، در تاريخ بشر نظير ندارد، نيت و اراده و همت زن را به سوى عشوهگرى و طنازى، و به بيراهه كشيدن مردان، و جلوه كردن در كوچه و بازار و فساد در شئون حيات، جهت داده.
او را تبديل به كالاى شهوت نموده، و از وجود او براى توليد مال و ثروت، و ارضاء شهوات بهرهبردارى مىكند.
على (عليه السلام) در نهجالبلاغه فرموده:
انَّ الْبَهائِمُ هَمُّها بُطُونُها، وَانَّ السِّباعَ هَمُّها الْعُدْوانُ عَلى غَيْرِها، وَانَّ النِّساءَ هَمُّهُنَّ زِينَهُ الْحَياهِ الدُّنْيا وَالْفَسادُ فيها، انَّ الْمُؤْمِنينَ مُسْتَكينُونَ، انَّ الْمُؤْمِنينَ مُشْفِقوُنَ، انَّ الْمُؤْمِنينَ خائِفُونَ.
همت حيوانات شكم، و همت درندگان مخاصمه و دشمنى با غير، و همت زنان آرايش زندگى و فساد در دنياست.
اين مردان و زنان باايمانند كه تسليم اوامر پروردگارند، و اهل رأفت و مهربانى، و خداترس هستند.
برنامهاى از حضرت حسين (عليه السلام)
نقل شده، حضرت حسين قبل از رفتن به ميدان به حضرت زينب فرمود، تمام زيورآلات زنان را جمع كن، چون من شهيد شدم و دشمن به جانب خيمهها آمد، آنها را بسوى آنان بريز، اين دنياداران بىخبر، و
ماديگرايان بدبخت وقتى مشغول جمع كردن آنها شدند، شما در محل امنى پناه بگيريد تا از ديد نامحرمان دور باشيد!!
مىگويند به وقت حمله يزيد با چوب خيزران به لب و دندان حضرت حسين (عليه السلام)، كنيزى در دستگاه او حضرت زهرا (عليها السلام) را پريشان و غصهدار در خواب ديد، كه سخت از يزيد و عمل او شكايت مىكند، كنيزك از خواب پريد، و به خاطر ترس و وحشت و اضطراب و دستپاچگى بدون مقنعه و چادر، به مجلس يزيد آمد و فرياد برداشت، يزيد وقتى او را به اين حال ديد با عباى خود او را پوشاند و عربده زد، كه چرا با سر و صورت برهنه به مجلس نامحرمان درآمدى؟!
چقدر عجيب است كه يزيد بىدين، شرابخوار، سگباز، ميمونباز طاقت سربرهنه بودن كنيز خود را نداشت، و با عباى خود او را پوشاند و از مجلس نامحرمان دور كرد، ولى عجيبتر از او مردانى هستند كهنسبت به ناموس خود غيرت نشان نمىدهند، و او را با روى باز و موى باز و در حال آرايش به همه جا مىفرستند و با خود به همه جا مىبرند!!
رسول حق (صلى الله عليه وآله وسلم) درباره غيرت فرمود:
انَّ الْغَيْرَهَ مِنَ الْايمانِ.
غيرت از ايمان انسان به خدا و روز قيامت است.
امام صادق (عليه السلام) فرمود:
انَّ اللّهَ غَيُورٌ يُحِبُّ كُلَّ غَيُور وَمِنْ غَيْرَتِهِ حَرَّمَ الْفَواحِشَ ظاهِرَها وَ باطِنَها.
همانا خداوند غيور است، و هر غيورى را دوست دارد، و از غيرت اوست كه زشتىهاى ظاهر و باطن را حرام كرده است.
حجاب و نظربازى از نظر قرآن
بدحجابى و بىحجابى كارى بسيار زشت و مفاسدش فراوان است، حرمت بدحجابى و بىحجابى از غيرت خدا است، خوشا به حال انسانى كه به دنبال حق نسبت به ناموسش غيرت نشان دهد.
از آنجائى كه مرد و زن از رفت و آمد در كوچه و بازار، و خانه اقوام و شركت در اجتماعات، و مدارس و دانشگاهها براى تحصيل علم، و سفرهاى زيارتى و سياحتى چارهاى ندارند، جهت حفظ سلامت فكرى و روانى و قلبى مرد و زن، يك دستور واجب در رابطه با زنان، و يك فرمان واجب در رابطه با هر دو در قرآن مجيد آمده.
اما در رابطه با زنان:
يا ايّها النّبى قل لأزواجك و بناتك و نساء المؤمنين يدنين عليهنّ من جلابيبهنَّ ذلك ادنى ان يعرفن فلايؤذين و كان الله غفوراً رحيماً.
اى پيامبر، به زنان و دختران خود، و به تمام زنان اهل ايمان بگو خويشتن را به چادر بپوشانند، تا به پاكى و عفت شناخته شوند، و از تعرض چشم چرانان، و هوسرانان مصون مانده، آزار نبينند، خداوند در حق عبادش آمرزنده و مهربان است.
اما در رابطه با مرد و زن:
قل للمؤمنين يغضّوا من ابصارهم و يحفظوا فروجهم ذلك أزكى لهم انّ الله خبير بما يصنعون.
و قل للمؤمنات يغضضن من ابصارهنّ و يحفظن فروجهنَّ.
اى رسول من مردم مؤمن را بگو، چشم از نگاه به نامحرمان بپوشند، و اندام شهوت را از حرام الهى حفظ كنند، كه اينگونه عمل كردن، براى آنان پاكيزهتر است، همانا خدا بر هر چه انجام دهيد آگاه است.
و اى نبى من، به زنان باايمان بگو ديده از نگاه ناروا بپوشند، و اندام خود را از عمل زشت حفظ نمايند.
امام صادق (عليه السلام) فرمود: عيسى به اصحابش گفت:
ايّاكُمْ وَالنَّظْرَهَ فَإِنَّها تَزْرَعُ فِى الْقَلْبِ الشَّهْوَهَ، وَ كَفى بِها لِصاحِبِها فِتْنَهً، طُوبى لِمَنْ جَعَلَ بَصَرَهُ فى قَلْبِهِ وَ لَمْيَجْعَلْ بَصَرَهُ فى عَيْنِهِ.
بر حذر باشيد از نگاه آلوده، كه در زمين قلب ميل به حرام مىكارد، و براى نظرانداز فتنه ايجاد مىكند، خوشا به حال كسى كه ديدهاش را در دل قرار داده، و ديده سر را براى امور لازم قرار داده.
اميرالمؤمنين (عليه السلام) فرمود:
لَيْسَ فِى الْبَدَنِ شِىْءٌ أَقَلَّ شُكْراً مِنَ الْعَيْنِ فَلاتُعْطُوها سُؤْلَها فَتَشْغَلَكُمْ عَنْ ذِكْرِ اللّهِ عَزَّوَجَلَّ.
چيزى در بدن كم شكرتر از چشم نيست، آن را از خواستهاش محروم كنيد، كه شما را از ياد خداى بزرگ بازمىدارد.
رسول حق (صلى الله عليه وآله وسلم) فرمود:
لِكُلِّ عُضْو حَظٌّ مِنَ الزِّنا، فَالْعَيْنُ زِناهُ النَّظَرُ.
براى هر عضوى بهرهاى از زنا هست، و زناى چشم، ديده دوختن به نامحرم است.
هنگامى كه به فرموده قرآن دختر شعيب به پدرش در رابطه با موسى گفت:
يا ابَتِ اسْتَأْجِرْهُ انَّ خَيْرَ مَنِ اسْتَأْجَرْتَ الْقَوِىُّ الْامينُ.
پدرم او را اجير كن، همانا از نظر قدرت و امانت بهترين كسى است كه اجير مىكنى.
به او گفت: دخترم آرى اين جوانى پرقدرت است، قدرتش را از كنار زدن آن صخره بزرگ دانستى، امين بودنش را از كجا شناختى؟
گفت: پدر، از پيش روى او به جانب خانه مىآمدم، به من گفت از دنبال من حركت كن، اگر راه را به خطا رفتم تذكّر بده، ما مردمى نيستيم كه از پشت سر، زنان را با ديده خود دنبال كنيم.
رسول حق (صلى الله عليه وآله وسلم) فرمود:
مَنْ مَلَا عَيْنَهُ مِنْ حَرام مَلَا اللّهُ عَيْنَهُ يَوْمَ الْقِيامَهِ مِنَ النّارِ الّا انْ يَتُوبَ وَيَرْجِعَ.
هر كس ديدهاش را از حرام پر كند، خداوند در قيامت ديدهاش را از آتش پر نمايد، مگر اينكه توبه كند، و از عمل خود برگردد.
رسول الهى از حضرت حق نقل مىكند:
النَّظَرُ سَهْمٌ مَسْمُومٌ مِنْ سَهامِ ابْليسَ، مَنْ تَرَكَها مِنْ مَخافَتى ابْدَلْتُهُ ايماناً يَجِدُ حَلاوَتَهُ فى قَلْبِهِ.
نظر حرام، تيرى مسموم از تيرهاى ابليس است، هر كس از ترس من ديده از نامحرمان بپوشد، به جاى آن ايمانى به او بدهم كه لذت آن ايمان را در قلب خود بيابد.
محرمان زن از نظر قرآن مجيد
كتاب خدا كه كتاب هدايت، و مايه سعادت، و سازنده شخصيت، و آورنده خير دنيا و آخرت براى مردم است، در يك آيه آنان را كه به زن محرم هستند معرفى مىكند، تا براى زنان روشن باشد در مقابل چه كسانى آزاد، و در برابر چه افرادى بايد زيبائى و زينت خود را بپوشانند.
... و لايبدين زينتهنّ الّا ما ظهر منها، وليضربن بخمرهنّ على جيوبهنّ و لايبدين زينتهنّ الّا لبعولتهنّ، او آبائهنّ، او آباء بعولتهنّ، او ابنائهنّ، او ابناء بعولتهنّ او اخوانهنّ او بنى اخوانهنّ او بنى اخواتهنّ، او نسائهنّ او ما ملكت ايمانهنّ او التّابعين غير اولى الإربه من الرجال او الطفل الذين لميظهروا على عورات النّساء، و لايضربن بارجلهنّ ليعلم ما يخفين من زينتهنّ و توبوا الى الله جميعاً ايّه المؤمنون لعلّكم تفلحون.
و زينت و آرايش خود، جز آنچه قهراً ظاهر مىگردد، براى بيگانگان و نامحرمان آشكار نسازند، و بايد سينه و بر و دوش خود را با مقنعه بپوشانند، و زينت و جمال خود را آشكار و ظاهر ننمايند جز براى:
1 شوهران 2 و پدران 3 و پدران شوهر 4 و پسران خود 5 و پسران شوهر 6 و برادران خود 7 و پسران برادر 8 و پسران خواهر 9 و زنان امت 10 و كنيزان ملكى خود 11 و مردانى كه بهزنان هيچ رغبتى ندارند 12 و يا كودكى كه هنوز آگاهى بر مسائل زنان ندارد، از غير اينان احتراز لازم، و
پوشش و حجاب واجب است، و در هنگام حركت آنگونه پاى بر زمين نزنند، كه زينت پنهان پايشان از جانب نامحرمان دانسته شود، اى اهل ايمان همه شما به درگاه حق توبه كنيد تا هماى فلاح و رستگارى و پيروزى را در آغوش بگيريد.
زنان مسلمان، دختران امّت محمد (صلى الله عليه وآله وسلم) به خاطر دنيا و آخرت خود، فرامين حكيمانه حق را گردن نهيد، و مردان باغيرت، و جوانان بزرگوار ناموس خود را از تعرّض هوسبازان، با پوشش اسلامى، و حجاب قرآنى حفظ نمائيد، بگذاريد همسرتان همسر شما باشد، نه اينكه همگان از جمال و زيبائى و زينت و بدن او لذت ببرند، كه اين خلاف غيرت، و جوانمردى و اخلاق و شرف، و وجدان و مروّت است.
(ما اصابك من حسنه فمن اللّه وما اصابك من سيّئه فمن نفسك)
«نساء/ 79»