نظام خانواده در اسلام
17- اصول معنويت در خانواده - نعمتهاى معنوى
بــســـم الله الـــرّحــمـــن الــــرّحــیــم
اصول معنويت در خانواده
نعمتهاى معنوى
براى پاك بودن، و پاك ماندن، و پاك زيستن، از جانب حق نعمتهائى به انسان عنايت شده، كه جز حضرت حق احدى ارزش آن نعمتها را نمىداند.
قسمتى از اين نعمتها عبارت است از عقل، قرآن، نبوت، امامت، عالم ربانى، و مجموعه آثارى كه از اين منابع به صورت يك سلسله مسائل اعتقادى، عملى و اخلاقى ظهور دارد.
لازم است جهت آگاهى عزيزان به مفهوم و معناى هر يك از اين واقعيات، در حد اختصار اشاره شود.
عقل
مراد از عقل نيروى ادراك است، ادراك حق و باطل در امور نظرى، و ادراك خير و شر و سود و زيان در امور عملى.
اين نعمت بىنظير مجهز به حواس ظاهر است، كه به وسيله آنها ظواهر اشياء را مىفهمد، و مجهز به حواس باطن است، كه توسط آنها به امور معنوى و باطنى همچون اراده، دوستى، دشمنى، اميد، ترس، و امثال اينها آگاهمىشود، و هر يك را به مقتضاى حال و زمان بكار مىگيرد، براى عقل در امور نظرى قضاوت نظرى و علمى، و در امور عملى، حكم عملى است.
فعاليت نورانى عقل تا زمانى است كه در مملكت وجود انسان قدرت برتر باشد، و ساير قوا و نيروهاى انسان رعيت او باشند، اما اگر قدرتى در كشور وجود انسان مافوق عقل قرار بگيرد، عقل دچار ضعف و ازكارافتادگى مىشود، و انسان از جاده اعتدال منحرف، و دچار افراط و تفريط مىشود.
آنان كه در امور زندگى دچار افراط يا تفريط هستند، نتيجه غلبه شهوت و غضب و حرص و طمع آنان بر عقل است.
ميدان دادن به شهوات، آزاد گذاردن غرائز و اميال، نشست و برخاست با اهل بدعت و معصيت، بىتوجهى به واقعيات، عواملى هستند كه عقل را دچار ضعف و سستى مىكنند، و اين نيروى عرشى و نور ملكوتى را از كار مىاندازند، با از كار افتادن عقل، تشخيص حق و باطل، و شناخت حقايق معنوى كارى مشكل يا غيرممكن مىشود، در اين صورت انسان مستحق خزى دنيا و عذاب آخرت مىگردد، گرچه با زد و بند و هزار حيله و مكر به خير مادى برسد، و از شرور ظاهرى در امان بماند.
اصول معنويت در خانواده ...
كارگردانان جهنم به اهل جهنم مىگويند: براى شما پيامبرى كه شما را از وضع امروز بترساند نيامد؟ مىگويند: چرا به تكذيب از او برخاستيم، و قوانين حق را منكر شديم، سپس به كارگردانان جهنم مىگويند:
لو كنّا نسمع او نعقل ما كنّا فى اصحاب السَّعيرِ.
اگر در دنيا به نداى حق گوش مىكرديم، و دعوت رسول خدا را مىشنيديم، و در تمام امور زندگى خود تعقل مىكرديم، امروز از اصحاب جهنم نبوديم!
تعقّل وقتى ممكن است، كه نيروى ديگرى در وجود انسان حرف اول را نزند، اگر حرف اول با شهوت و هواى نفس باشد عقل براى هدايت انسان قدرت و نيروئى ندارد.
از حضرت صادق (عليه السلام) سئوال شد، عقل چيست؟ فرمود:
ما عُبِدَ بِهِ الرَّحْمنُ وَاكْتُسِبَ بِهِ الْجِنانُ.
چيزى است كه به وسيله آن خدا عبادت مىشود، و بهشت به دست مىآيد!
گفتند آنكه در معاويه بود چيست؟ فرمود: زيركى، شيطنت، چيزى شبيه به عقل نه عقل.
چه نعمت عظيمى است، كه در سايه آن انسان بنده حقيقى حق، و كاسب بهشت مىشود.
اميرالمؤمنين (عليه السلام) فرمود:
هِمَّهُ الْعَقْلِ تَرْكُ الذُّنُوبِ، وَاصْلاحُ الْعُيُوبِ.
اراده و همت عقل در وجود انسان ترك گناهان، و اصلاح عيوب ظاهر و باطن است.
نورانيت اين نعمت به اندازهاى شديد و قوى است كه على (عليه السلام) فرمود:
لَوْ لَمْيَنْهَ اللهُ سُبْحانَهُ عَنْ مَحارِمِهِ لَوَجَبَ انْ يَجْتَنِبَهَا الْعاقِلُ.
اگر خداوند از محرمات نهى نفرموده بود، هرآينه واجب بود عاقل از تمام آنها اجتناب كند.
عقيده حضرت بر اين است كه اين قوه معنوى از درك بسيار بالائى برخوردار است.
در كتاب شريف غررالحكم در باب عقل از اميرالمؤمنين (عليه السلام) روايت شده:
الْعاقِلُ مَنْ غَلَبَ هَواهُ وَ لَمْ يَبِعْ آخِرَتَهُ بِدُنْياهُ، الْعاقِلُ مَنْ عَصى هَواهُ فى طاعَهِ رَبِّهِ، الْعاقِلُ مَنْ يَمْلِكُ نَفْسَهُ اذا غَضِبَ وَاذا رَغِبَ وَاذا رَهِبَ، شيمَهُ الْعُقَلاءِ قِلَّهُ الشَّهْوَهِ وَقِلَّهُ الْغَفْلَهِ.
عاقل كسى است كه بر هواى نفسش غالب باشد، و آخرتش را به دنيايش نفروشد، عاقل براى طاعت رب نسبت به هواى نفس عاصى است، عاقل به وقت خشم، رغبت، و ترس مالك خويش است، اخلاق عاقلان شهوت اندك، و كمى غفلت است.
رسول حق (صلى الله عليه وآله وسلم) فرمود:
انَّما يُدْرِكُ الْخَيْرُ كُلُّهُ بِالْعَقْلِ، وَلادينَ لِمَنْ لاعَقْلَ لَهُ.
تمام خير به وسيله عقل به دست مىآيد، و آنكه عقل ندارد، دين ندارد.
در روايات بسيار مهم آمده، ثواب و عقاب انسان در قيامت منوط به عقل اوست، زيرا عقل ملاك مسئوليت و تكليف و وظيفه است،و اين انسان است كه بايد در تشخيص حق و باطل و خير و شر و روىآوردن به واقعيات از عقل استفاده كند، تعطيل عقل گناهى بزرگ و نابخشودنى است.
بر سرپرست خانواده لازم است جهت بهرهگيرى از عقل، كه چراغ حق، رسول الهى در باطن، مايه درك حق و باطل و خير و شر مىباشد، به حفظ آن از هجوم طوفان شهوات، آمال، غرائز، مفاسد بكوشد، و نگذارد عقل خود و خانوادهاش اسير هواى نفس و شهوات خارج از حد شود، كه از كارافتادن عقل، انسان را از رتبه آدميت ساقط، و به ميدان حيوانيت مىبرد.
در اين زمينه از رفت و آمد اهل فساد و بدعت در خانه و خانواده جلوگيرى كنيد، و از رفتن به خانه اهل فساد نيز خوددارى نمائيد.
معاشرت و رفت و آمد و مهمانى نمودن و مهمانى رفتن را با اصول عالى اسلامى هماهنگ كنيد.
رسول حق (صلى الله عليه وآله وسلم) فرمود: حواريّون به حضرت عيسى گفتند با چه انسانى معاشرت كنيم و نشست و برخاست نمائيم؟
فرمود:
مَنْ يُذَكِّرُكُمُ اللهَ رُؤْيَتُهُ، وَيَزيدُ فى عِلْمِكُمْ مَنْطِقُهُ، وَ يُرْغَبُكُمْ فِى الْاخِرَهِ عَمَلُهُ.
كسى كه ديدارش شما را به ياد خدا اندازد، و گفتارش به دانش شما بيفزايد، و عملش شما را به آخرت راغب كند.
امام چهارم (عليه السلام) فرمود:
مُجالَسَهُ الصّالِحينَ داعِيِهٌ الِى الصَّلاحِ.
نشستن با بندگان صالح حق كشاننده انسان به سوى صلاح است.
رسول حق (صلى الله عليه وآله وسلم) فرمود:
نشستن در خدمت عالم واجد شرايط شما را از پنج برنامه به پنج برنامه مىرساند:
از شك به يقين، ريا به اخلاص، شوق بيجا به ترس، كبر به فروتنى، غش به خيرخواهى.
اميرالمؤمنين (عليه السلام) فرمود:
لايَأْمَنُ مَجالِسُ الْاشْرارِ غَوائِلَ الْبَلاءِ.
جلسات اشرار و بدكاران از آشوب و حوادث ناگوار بلاها درامان نيست.
رسول حق (صلى الله عليه وآله وسلم) فرمود:
ايّاكُمْ وَمُجالَسَهَ الْمَوْتى، قيلَ يا رَسُولَ اللّهِ مَنِ الْمَوْتى؟ قالَ كُلُّ غَنِىٍّ اطْغاهُ غِناهُ.
از نشستن با اموات خوددارى كنيد، عرضه داشتند كيانند؟ فرمود: هر ثروتمندى كه ثروتش او را به طغيان كشيده.
على (عليه السلام) فرمود:
جانِبُوا الْاشْرارَ وَجالِسُوا الْاخْيارَ.
از بدان بپرهيزيد، و با نيكان معاشرت كنيد.
اگر حاكميت عقل را مىخواهيد، خود و زن و فرزند را از برخورد با اشرار، و رفت و آمد با اهل فساد، و غلبه شهوات حفظ نمائيد.
امروز از جمله شرورى كه دامنگير تمام مردم جهان است، فيلمهاى ويدئوئى و كانالهاى ماهوارهاى است، كه نشستن در كنار اين دو منبع فساد، عقل را فاسد و خصوصيات اخلاقى را خراب، و بناى انسانيت را ويران مىكند.
***
قرآن
قرآن كتاب الهى، نور هدايت، شفاى سينه از دردهاى اخلاقى، راهنما بسوى زندگى برتر، ذكر حق، مفسّر حقايق، نظمدهنده امور، منبع پند و عبرت، مولّد آگاهى و بصيرت، علاج كوردلى، صراط مستقيم، ميزان تشخيص حق و باطل، مبيّن مسائل عالى اخلاقى، نشان دهنده حيات نيكان و پاكان، و حجت حضرت حق در دنيا و آخرت است.
مرد و زن در برابر اين نعمت بىنظير الهى مسئول و مكلّفند، تكليف آنان يادگرفتن قرآن و عمل به آيات آن در تمام شئون حيات است.
بىتفاوتى نسبت به كتاب خدا گناهى بس بزرگ، و معصيتى بس عظيم است.
قرآن نامه حق بسوى عبد است، كه پاسخ اين نامه به وسيله عبد واجب است، و پاسخ آن از جهت قلب، آراستهشدن به عقايد حقه، و از جهت نفس متّصفشدن به حقايق اخلاقى، و از جهت جسم قرارگرفتن در گردونه عمل صالح است.
رسول حق (صلى الله عليه وآله وسلم) فرمود:
در هجوم فتنهها كه همچون شب تاريك به شما حملهور مىشود، به قرآن پناه ببريد، و صولت هجوم فتنه را با عمل به قرآن در هم شكنيد و مگذاريد فضاى زندگى با حكومت فتنه تيره و تار شود.
قرآن شفيعى است كه شفاعتش در پيشگاه حق قبول، و شكايتكنندهاى است كه شكايتش پذيرفته است.
آنكه قرآن را راهبر خود قرار دهد، از بركت قرآن به بهشت مىرسد، و هر كه نسبت به كتاب خدا بىتفاوت باشد، مسيرش به طرف جهنم است، قرآن دليل و راهنماى بسوى بهترين راه است.
اميرالمؤمنين (عليه السلام) فرمود:
افْضَلُ الذِّكْرِ الْقُرْآنُ بِهِ تُشْرَحُ الصُّدُورُ، وَ تَسْتَنيرُ السَّرائِرُ.
برترين ذكر قرآن است، با قرآن شرح صدر و نورانيت باطن حاصل مىگردد.
امام صادق (عليه السلام) فرمود:
مَنْ لَمْيَعْرِفِ الْحَقَّ مِنَ الْقُرْآنِ لَمْيَتَنَكَّبِ الْفِتَنَ.
كسى كه حق را از قرآن نشناخت، از فتنه كناره نگرفت.
على (عليه السلام) فرمود:
انَّ احْسَنَ الْقَصَصِ وَابْلَغَ الْمَوْعِظَهِ وَانْفَعَ التَّذَكُّرِ كِتابُ اللهِ جَلَوَعَزَّ.
همانا نيكوترين داستانها، و بليغترين موعظه، و سودمندترين تذكر كتاب خداى بزرگ و عزيز است.
انَّ فيهِ شِفاءً مِنْ اكْبَرِ الدّاءِ وَهُوَ الْكُفْرُ وَالنِّفاقُ، وَالْغَىُّ وَالضَّلالُ.
همانا در قرآن مجيد درمان از بزرگترين دردهاست، و آن كفر و نفاق و گمراهى ضلالت است.
رسول حق (صلى الله عليه وآله وسلم) فرمود:
الْقُرْآنُ غَنِىًّ لاغِنى دُونَهُ، وَلافَقْرَ بَعْدَهُ.
قرآن ثروتى است كه غير آن ثروتى نيست، و پس از آن فقرى نمىباشد.
امام صادق (عليه السلام) فرمود:
يَنْبَغى لِلْمُؤْمِنِ انْلايَمُوتَ حَتّى يَتَعَلَّمَ الْقُرْآنَ اوْ يَكُونَ فى تَعَلُّمِهِ.
سزاوار است مؤمن نميرد، تا قرآن را بياموزد، يا در حال آموزش آن باشد.
رسول حق (صلى الله عليه وآله وسلم) فرمود:
خِيارُكُمْ مَنْ تَعَلَّمَ الْقُرْآنَ وَعَلَّمَهُ.
بهترين شما كسى است كه قرآن را بياموزد و آموزش دهد.
با توجه به اين روايات بسيار مهم، مسئوليت سنگين سرپرست خانه روشنتر مىشود.
سرپرست خانه لازم است قرآن را فرابگيرد، و زمينه فراگيرى زن و فرزند را نيز فراهم كند، آنگاه همه با هم به كتاب خدا عمل كنند، تا عرصهگاه خانه از آلودگىها پاك، و به حسنات و نيكىها آراسته شود، و در نتيجه خانه و خانواده نمونهاى از بهشت آخرت گردد.
خانهاى كه از ظلم و عدوان پاك، و از برّ و تقوا بهرهمند، و فضايش از آسايش و امنيت، و صدق و راستى، و درستى و امانت معطّر است.
خانهاى كه اهلش اهل قرآنند، از بركت قرآن رشد عقلى و فكرى پيدا مىكنند، كه عقل هماهنگ با قرآن مجيد عقل ملكوتى، و مايه عرشى و آخرتى است، و سودش عبادت حق، و تحصيل بهشت جاودانى است.
نبوت
انبيا هادى انسان به سوى صراط مستقيم، دعوت كننده به جانب توحيد، بيان كننده واقعيات ظاهرى و باطنى هستند.
انبياء دعوت كننده به عبادت حق، و برحذردارنده مردم از عبادت طاغوتند.
انبياء راه سالمزيستن، آراستهشدن به معروف، پيراستهشدن از منكر را به انسان نشان مىدهند.
دعوت انبياء دعوت به حق، و نتيجه اجابت دعوت آنان زندهشدن به حيات معنويست.
على (عليه السلام) در ارتباط با رسالت نبى اكرم (صلى الله عليه وآله وسلم) فرمود:
لِيُخْرِجَ عِبادَهُ مِنْ عِبادَهِ الْاوْثانِ الَى عِبادَتِهِ، وَمِنْ طاعَهِ الشَّيْطانِ الى طاعَتِهِ.
براى اينكه بندگان خدا را از پرستش بتها به عبادت حق سوق دهند، و از ذلت طاعت شيطان به عزت طاعت حق برسانند.
رسول حق براى تلاوت آيات حق جهت رشد مردم، و تزكيه نفوس از آلودگيها، و تعليم قرآن و حكمت مبعوث به رسالت شد.
رسول حق براى خارج كردن مردم از ظلمات، و وارد نمودن آنان به منطقه نور قيام كرد.
او براى امر به معروف و نهى از منكر، و حلال كردن طيبات، و حرام نمودن خبائث و برداشتن بار سنگين فرهنگهاى تحميلى از دوش مردم، و باز كردن زنجيرهاى شيطانى كه بر گردن زندگى بسته شده بود به ميدان آمد.
آنانكه به او ايمان آوردند، و حرمت و عزتش را نگاه داشتند، و به يارى او برخاستند، و از قرآنش متابعت نمودند، اهل فلاح و رستگارىاند.
آمدند تا حجت حق بر مردم تمام باشد، و فرداى قيامت اهل ضلالت نگويند اگر پيامبر داشتيم به شقاوت و گمراهى دچار نمىشديم.
خداوند مهربان كردار، گفتار، و اخلاق انبياء رابراى تمام مردم حجت قرار داد، و از آنان به عنوان اسوه و سرمشق و الگو ياد فرمود.
نيكوكارى، سخاوت، صبر بر حوادث، قيام به حق مؤمن، پاكيزگى، شادى چهره، دوست داشتن زنان، برپاكردن نماز، و استفاده از عطر از اخلاق انبياى الهى است.
انبياء مردم را به تقوا، پاكى، امانت، صدق، شجاعت، وفا، درستى، رشد، رأفت، رحمت، مهربانى، نيكوكارى دعوت كردند، و آنان را از هر عمل زشت و اخلاق بد برحذر داشتند.
انبياء در قيامت ميزان اعمالند، وضع مردم با وضع آنان سنجيده مىشود، اگر در حد لازم بين آنان و انبياء هماهنگى باشد اهل نجات ورنه مستحق عذابند.
امامت
حضرت حق براى اتمامنعمت واكمال دين، اميرالمؤمنين (عليه السلام) ويازدهامام بعد از او را انتخاب، تا مردم پس از پيامبر با توسل به قرآن، و اهلبيت، در صراط مستقيم ثابت بمانند، و تا ابد روى گمراهى را نبينند.
امامان بزرگوار در عين اينكه در زمان حيات خود، دچار اشرار، و دولتهاى طاغى بودند، ولى لحظهاى از بيان حق، امر به معروف و نهى از منكر، و نيايشهائى كه مبيّن تمام معارف الهى براى تربيت مردم بود باز نايستادند، و حجت خدا را با عمل و تقرير و گفتار و شهادت خود بر مردم تمام كردند.
امامان هم چون انبياء در روز قيامت ترازوى سنجش حقند، اگر حيات مردم با آنان موافق درآيد اهل نجات ورنه محكوم به عذاب الهى هستند.
عالمان دين
فقهاء و متخصصان معارف الهيه و آشنايان به قرآن مجيد و روايات نيز پس از انبياء و امامان حجت خدا بر مردمند، و بر مردم پيروى از آنان لازم، كه اقتداى به عالم واجد شرايط اقتداى به امام و پيامبر، و موجب نجات و رستگارى است.
سرپرست خانواده بايد به اين معنا توجه داشته باشد، كه ساعتى را براى شناساندن قرآن و نبوت و امامت و ولايت فقيه اختصاص دهد و خود يا يك متخصص اين مسائل، زن و فرزندش را با اين حقايق آشنا كند، كه توسل نظرى و عملى به كتاب خدا و نبوت انبياء، و امامت امامان، و ولايت عالمان واجد شرايط، موجب خير دنيا و آخرت و طلوع حيات طيبه است.
دورى از عقل و جدائى از قرآن، و غفلت از نبوت و امامت و بىخبر ماندن از عالم ربانى زيانبار و هلاكآور، و موجب خزى دنيا و آخرت است.
زن و فرزند در اين زمينه بايد سرپرست خانه را كمك كنند، و از برنامه پاك و سودمند وى قدردانى نمايند، و در حد مطلوب با حقايق الهى آشنا شوند، كه معناى تعاون بر نيكى و تقوا غير از اين نيست.
در صورتى كه سرپرست خانه نسبت به اين واقعيات سست باشد، بر زن و فرزند استكهاو را ترغيبوتشويق نمايند، و بهزمينهسازى براى تحقق اين حقايق وادارش كنند، واگرمخالفتكرد، با حفظادب ووقار از وى اطاعتنكنند وخود دنبال شناخت قرآن و پيامبر و امام معصوم و عالم ربانى بروند، تا از پى اين ارادت سعادت ببرند.
سرپرست خانه فضاى خانه را از قرائت قرآن، دعا، مناجات، حال، ذكر خدا و بخصوص نماز معطّر نمايد، تا دين و دنيا به هم درآميزند و عاقبتى محمود و خوش براى اهل خانه ايجاد شود.
نماز
خواندن نماز صحيح و با حال تنها وظيفه سرپرست خانه نيست، بلكه از نظر قرآن، خداوند مسئوليت سرايت نماز را به زن و بچه به عهده او گذاشته، و بر اوست كه با لحنى ملايم زن و فرزند را به ميدان نماز وارد نمايد، و آنان را به اين بهترين عمل تشويق كند.
وأمر اهلك بالصَّلوه واصطبر عليها لانسئلك رزقاً نحن نرزقك والعاقبه للتَّقوى.
اهل بيت خود را به نماز امر كن، و خود نيز بر اين عبادت صبر و استقامت داشته باش، ما از تو روزى كسى را نمىطلبيم، بلكه روزىدهندهايم، و عاقبت محمود و پايان نيك از آن اهل تقواست.
در قرآن مىخوانيم كه از ويژگيهاى اسماعيل دعوت زن و فرزند به نماز بود:
وكان يأمر اهله بالصَّلوه...
و نيز در قرآن مجيد مىخوانيم كه حضرت ابراهيم اقامه نماز را براى خود و نسلش تا قيامت از خداوند درخواست كرد.
ربِّ اجعلنى مقيم الصَّلوه و من ذرِّيَّتى.
رسول حق در روايات متعددى از نماز به عنوان نور چشم ياد فرموده است.
امام ششم (عليه السلام) فرمود:
...ما مِنْ شَىْء بَعْدَ الْمَعْرِفَهِ يَعْدِلُ هذِهِ الصَّلاهَ.
چيزى را بعد از معرفت نمىدانم كه با نماز برابرى كند.
على (عليه السلام) فرمود:
اوصيكُمْ بِالصَّلاهِ وَحِفْظِها فَانَّها خَيْرُ الْعَمَلِ وَهِىَ عَمُودُ دينِكُمْ.
شما را به نماز سفارش مىكنم كه بهترين عمل و ستون دين شماست.
قرآن مجيد نماز را بازدارنده انسان از زشتىهاى ظاهر و باطن مىداند:
انَّ الصَّلوه تَنْهى عن الفحشاء والمنكَر.
چرا زن و بچه را به نماز نخوانيم، و زمينه مناسبى براى اقامه نماز جهت آنان برقرار نكنيم تا فضاى خانه از فحشا و منكرات پاك باشد، و خود و آنان با خيال راحت زندگى كنيم.
حضرت باقر (عليه السلام) مىفرمايد:
انَّ اوَّلَ ما يُحاسَبُ بِهِ الْعَبْدُ الصَّلاهُ فَانْ قُبِلَتْ قُبِلَ ماسِواها.
اول برنامهاى كه در قيامت نسبت به آن انسان را به محاسبه مىكشند نماز است، اگر قبول شود بقيه اعمال هم قبول مىشود.
ضايع كردن نماز، و سبك شمردن آن، و ترك اين عبادت بزرگ باعث محروميت از شفاعت پيامبر، و ورشكستگى در قيامت، و مطرود شدن از رحمت حق، و ممنوع شدن از دخول در بهشت است.
از نماز خود و زن و فرزندمان غافل نشويم، كه قيامت دچار شكايت زن و فرزند در پيشگاه حق نگرديم، بدينگونه كه به حضرت حق عرضه بدارند اگر دعوت به نماز شده بوديم اجابت مىكرديم، نبود نماز در پرونده ما در مرحله اول تقصير شوهر و پدر ماست و در مرحله بعد خود ما مقصّريم.
خداوندا چون بىتوجهى او ما را نسبت به نماز غافل كرد، انتقام ما را از او بگير، و وى را به لعنت خود دچار كن، و عذابش را دو برابر عذاب ما قرار بده!!
كودكان عكسبرداران عجيبى هستند، آنان تمام رفتار و كردار و اخلاق و حالات و حركات بزرگترها را تقليد مىكنند، اگر نماز بخوانيد، روزه بگيريد، قرآن تلاوت كنيد، خوشرو باشيد، محبت كنيد، وقار و ادب نشان بدهيد، همه و همه را تقليد و پس از مدّتى قدم اين حقايق در سرزمين وجود آنان ثابت مىشود.
در روايت بسيار مهمى آمده:
عيسى (عليه السلام) به قبرى گذشت كه صاحبش عذاب مىشد، سال بعد به همان قبر گذشت مشاهده كرد صاحبش از عذاب نجات يافته، سبب آن را از حضرت حق پرسيد، به او وحى شد، فرزند صالحى پيدا كرد كه راهى را اصلاح و يتيمى را پناه داد، به خاطر عمل فرزندش او را آمرزيديم.
عزيزان تربيت اولاد صالح و فرزندى كه اهل عبادت و كار خير باشد نه تنها بهره دنيائى بلكه سود برزخى و قيامتى دارد، سعى كنيد از اين تجارت بامنفعت غافل نمانيد.
(يا ايها الذين آمنوا قوا انفسكم و اهليكم نارا ...)
«تحريم/ 6»