به وب سایت مجمع هم اندیشی توسعه استان زنجان خوش آمدید
 
منوی اصلی
آب و هوا
وضعیت آب و هوای زنجان
آمار بازدیدها
بازدید امروز: 737
بازدید دیروز: 4,231
بازدید هفته: 6,905
بازدید ماه: 120,860
بازدید کل: 23,784,206
افراد آنلاین: 4
اوقات شرعی

اوقات شرعی به وقت زنجان

اذان صبح:
طلوع خورشید:
اذان ظهر:
غروب خورشید:
اذان مغرب:
تقویم و تاریخ
دوشنبه ، ۳۱ اردیبهشت ۱٤۰۳
Monday , 20 May 2024
الاثنين ، ۱۲ ذو القعدة ۱٤٤۵
اردیبهشت 1403
جپچسدیش
7654321
141312111098
21201918171615
28272625242322
313029
آخرین اخبار
خوان حکمت ( ۹۲ ) : آخرت‌؛ باطن دنیا ۰۳ / ۰۷ / ۱۳۹۵

خوان حکمت :  

آخرت‌؛ باطن دنیا

Image result for ‫آيت‌الله جوادي آملي‬‎

بــســـم الله الـــرّحــمـــن الــــرّحــیــم

 دستورهايي که در دين به ما داده‌اند قسمت مهمّش ناظر به اين است که بهره اخروي ببريم، آيا دنيا و آخرت، دو جهان جدا و گسسته از همند يا يک سلسله واقعيت‌هايي است که ظاهرش دنياست و باطنش آخرت است؟ از بخشي از آيات قرآن کريم برمي‌آيد که دنيا ظاهر اين عالَم است و آخرت، باطن اين عالَم، فرمود: (يَعْلَمُونَ ظَاهِراً مِنَ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَ هُمْ عَنِ الْآخِرَةِ هُمْ غَافِلُونَ)،(1) اين تقابل و تفصيل نشان مي‌دهد که اين سَمتش مي‌شود دنيا، آن سَمتش مي‌شود آخرت، اين طور نيست که کلّ دنيا از بين برود و يک عالَم نويي ساخته بشود به نام آخرت. آنچه به اين سَمت است دنيا نام دارد، آنچه باطن اين هست‌، آخرت نام دارد. آنکه اهل ظاهر هست، علم ظاهري دارد، همين نشئه را مي‌بيند، آنکه ديد درون دارد، باطن‌نگر است، اهل باطن است و باطنش را هم مي‌بيند.
امام علی(ع)؛ قله علم
اين بيان نوراني حضرت امير در آن خطبه(معروف به خطبه همام‌) است که سيد رضي(ره) در نهج‌البلاغه خيلي فطانت و زيرکي خرج داد و همه حرف‌ها را يک‌جا نقل نکرد. اين خطبه تقريباً بيست صفحه است که سيد رضي هشت صفحه‌اش را نقل کرد و ظاهراً بخشي از جمله‌ها را اصلاً نقل نکرد، بخشي را هم متفرّقه نقل کرد، از بس اين خطبه سنگين است. همين خطبه بود که  وجود مبارک حضرت امير به شنونده‌اش گفت نمي‌تواني تحمل کني! گفت: «صِفْ‏ لِيَ‏ الْمُتَّقِين‏»؛ متقيان را براي من وصف کن! فرمود نمي‌تواني گوش بدهي! عرض کرد:شما وصف بکنيد، حضرت گفت و گفت و گفت و او صيحه‌اي زد و همان جا رحلت کرد، فرمود من به شما گفتم «يَنْحَدِرُ عَنِّي السَّيْل‏»؛(2) من آن عالِمي نيستم که سخنراني بکنم و شما گوش بدهيد، من آن قلّه‌اي‌ام که سيل دارم.
هر پنجاه يا شصت سال ممکن است در تهران سيل بيايد؛ چون هر کوهي سيل ندارد، يک مقدار باران مي‌آيد و در دامنه‌ اينها حل مي‌شود؛ ولي کساني که در دامنه کوه دماوند زندگي مي‌کنند، هر وقتي باران تُند بيايد از بالا تا پائين که چند هزار متر است، اين سيل را به همراه دارد. فرمود من آن کوهي هستم که سيل از من جاري مي‌شود، تو نمي‌تواني گوش بدهي! من آن قله بلندي‌ام که «لَا يَرْقَی إِلَيَّ الطَّيْر»؛ هيچ پرنده‌اي هم نمي‌تواند به اوج آن برسد؛ منتها حضرت منظورش از پرنده‌ها، انديشه‌هاي فکري حکما و متکلّمين است؛ يعني اينها نمي‌توانند به اوج من برسند، «يَنْحَدِرُ عَنِّي السَّيْل‏». آنقدر آن شخص اصرار کرد، فرمود نمي‌تواني تحمّل کني! گفت و گفت و گفت و همانجا اين شخص نفسش تمام شد و رحلت کرد. حضرت فرمود: «هَكَذَا تَصْنَعُ‏ الْمَوَاعِظ»؛(3) يک انسان جسوري گفت که اگر مواعظ اثر مي‌کند، پس چرا این مواعظ در شما اثر نکرد؟ فرمود من آن قلّه‌ام، من خودم سيل دارم، من که از بين نمي‌روم، تو متوجه نيستي! نگو چرا در تو اثر نکرد! من خودم منشأ سيل هستم‌، اين مرا از بين نمي‌برد يک چيز ديگر است که مرا از بين مي‌برد!
 آخرت پشت اين دنياست، دنيا روي آن آخرت است. نتيجه‌هايي که آنجا به ما مي‌گويند آن نتيجه‌ها آنچه ظاهر اين دنياست پشت آن دنيا قرار مي‌گيرد. شما در اوصاف بهشتي‌ها مي‌بينيد، قرآن کريم وقتي بهشت را وصف مي‌کند، مي‌فرمايد: بهشتي‌ها (مُتَّكِئِينَ عَلَي فُرُشٍ بَطَائِنُهَا مِنْ إِسْتَبْرَقٍ)،(4) فرش‌هاي بهشتي‌ها را که مي‌شمرند و بررسي مي‌کنند مي‌گويند اينها فرش‌هايشان يک آستر و يک ابره دارد، آستر اين فرش حرير است؛ اما ابره‌اش چيست که شما نديديد! «بطائن» جمع بطانه است، آنهايي که نصاب خواندند مي‌دانند «الظهارة أبره دان و البطانة آستر» آسترِ فرش به نام بطانه است و أبره فرش به نام الظهارة است. فرمود آسترش استبرق است؛ چون فرش به هر حال آسترش روي خاک است، خيلي سعي نمي‌کنند که ابريشم آن خيلي گرانبها باشد‌، آستر بالاخره روي خاک است‌، تمام نقاشي و هنر روي ابره‌اش است. فرمود: ابره فرش بهشتي چيست شما نشنيديد و نمي‌دانيد (لاَ تَعْلَمُ نَفْسٌ ما أُخْفِيَ لَهُم)؛(5) اما آسترش ابريشم است، (بَطَائِنُهَا مِنْ إِسْتَبْرَقٍ) اگر يک چنين عالَمي است، پس باطن دنيا مي‌شود آخرت، اين‌طور نيست که دنيا يک عالَمي باشد جدا، آخرت یک عالمی باشد جدا. بنابراين آنها که ظاهر و باطن هر دو را مي‌بينند هم اکنون جايشان را مي‌بينند. اينکه وجود مبارک سيد‌الشهداء در شب عاشورا جای يک عده را نشان داد از همين قبيل است. اينکه وجود مبارک امام سجاد(6) و امام باقر(7) هر دو در سرزمين عرفات باطن يک عده را نشان دادند از همين قبيل است، چون هم امام باقر هم امام سجاد(عليهما‌السلام) کساني راکه با امام زمانشان هماهنگ نبودند نشان دادند که اينها اين‌طور هستند.
بنابراين ما عالَمي داريم به نام دنيا، عالَمي هم داريم به نام آخرت، آخرت، باطن همين دنیاست. اگر دقيق باشيم مي‌توانيم وضع باطن را ببينيم هم اکنون ببينيم، جايمان و وضعمان را ببينيم و راحت بشويم. ديگر نگوئيم آخرت نسيه است، آن نقد است و شوق هم دارد و عطش هم دارد و فضيلت هم به همراه آن هست و باطن اين دنيا که به نام آخرت است، وقتي به صورت يک انسان در بيايد، مي‌شود امام معصوم ؛ وقتي به صورت يک کتاب در بيايد مي‌شود قرآن. اين قرآن يک ظاهر و یک باطني دارد، ظاهر قرآن را خيلي‌ها ممکن است بروند در حوزه‌ها درس بخوانند؛ اما باطن قرآن را همان انسان کامل مي‌فهمد. قتاده از مفسّران معروف کوفه است، وجود مبارک امام باقر(ع) فرمود من شنيدم تو در کوفه فتوا مي‌دهي؟ عرض کرد آري، فرمود به چه فتوا مي‌دهي؟ عرض کرد «بالقرآن». فرمود: «کيف تفتي بالقرآن وَ مَا وَرَّثَكَ‏ اللَّهُ‏ مِنْ كِتَابِهِ حَرْفا»؛(8) تو يک حرف از قرآن ارث نبردي، با اينکه او در کوفه مدرّس رسمي قرآن بود. خيلي از حرف‌ها را شيخ طوسي بعد از امين الاسلام از قتاده نقل مي‌کند. اين قتاده مفسّر رسمي مسجد کوفه بود،اما حضرت فرمود، تو علم الدراسه داري، درس خواندي اما علم الوراثه نداري. علم الوراثه درسي نيست.
بشوی اوراق اگر همدرس مايي *** که علم عشق در دفتر نباشد(9)
راه به دست آوردن علم وراثتی
علم الدراسه همين است گاهي انسان فراموش مي‌کند گاهي هم يادش است. علم الدراسه با درس و بحث استاد و حوزه و دانشگاه حلّ مي‌شود؛ اما علم الوراثه با درس و بحث حلّ نمي‌شود، با پيوند حلّ مي‌شود. اگر کسي تجارت کرد، انسان مي‌تواند از او بپرسد چگونه ثروت پيدا کردي؟ او راهش را مي‌گويد که من توليد کردم، فلان خريد را کردم‌، فروختم تاجر شدم؛ اما اگر کسي ارث فراواني ببرد نمي‌شود گفت آقا! شما چه کار کردي که مالک شدي؟ که ما هم همان کار را بکنيم! او با آن مورّث پيوند داشت، علم الوراثه کسبي نيست تا ما بگوئيم آقا تو از چه راه سرمايه‌دار شدي ما هم سرمايه‌دار بشويم، اين مي‌گويد من با آن مورّث رابطه داشتم پسر او بودم. علم الوراثه با کسب حلّ نمي‌شود.
 بيانات حضرت آيت‌الله جوادي آملي (دامت بركاته) در جلسه درس اخلاق در ديدار با جمعی از اساتید دانشگاه‌،
 دانشجويان و طلاب‌، قم؛ 28/5/1395
مرکز اطلاع‌رسانی اسرا
1. روم، 7.              2. نهج البلاغة (صبحي صالح)، خطبه3.
3. همان، خطبه193.       4. الرحمن، 54.        5. سجده، 17.
6. التفسير‌المنسوب إلى الإمام الحسن‌العسكري(ع)، صص606 و 607.
7. مناقب آل أبي‌طالب (لابن شهرآشوب)، ج‏4، ص184.
8. ر. ک: وسائل‌الشيعة، ج‏27، ص185.      9. ديوان حافظ، غزل 162.