به وب سایت مجمع هم اندیشی توسعه استان زنجان خوش آمدید
 
منوی اصلی
آب و هوا
وضعیت آب و هوای زنجان
آمار بازدیدها
بازدید امروز: 776
بازدید دیروز: 2,079
بازدید هفته: 20,590
بازدید ماه: 111,453
بازدید کل: 23,773,254
افراد آنلاین: 19
اوقات شرعی

اوقات شرعی به وقت زنجان

اذان صبح:
طلوع خورشید:
اذان ظهر:
غروب خورشید:
اذان مغرب:
تقویم و تاریخ
پنج‌شنبه ، ۲۷ اردیبهشت ۱٤۰۳
Thursday , 16 May 2024
الخميس ، ۸ ذو القعدة ۱٤٤۵
اردیبهشت 1403
جپچسدیش
7654321
141312111098
21201918171615
28272625242322
313029
آخرین اخبار
5 - حجت الاسلام و المسلمین جواد محدثی : حيات عاشورا

  حيات عاشورا

Image result for ‫جواد محدثی‬‎Image result for ‫

شكستن حصار


فرهنگ شيعي و خط اهل بيت، كه بارزترين نماد آن در "حماسه عاشورا" تجلي يافت، پيوسته از سوي امويان و عباسيان مورد هجوم بود، تا از صحنه تأثيرگذاري در انديشه‏ها و عمل‏ها دور باشد. "انزواي تحميلي"، سياست رايج خط خلافت در برابر خط امامت بود.
امامان شيعه نيز براي شكستن اين حصر، بر فرهنگ "ياد" تكيه داشتند و بهره‏گيري از زيارت و مرثيه و شعر و "احياي امر ائمه" تا سياست بايكوت اموي و عباسي را ناكام بگذارند.
نقاب بر چهره حق افكندن و پوشاندن تابش و جلوه خورشيد، سابقه‏اي بس طولاني دارد. آفتاب حق هم پشت ابر نمي‏ماند و روشنگر جهان مي‏شود. اين تمثيل، در تقابل خط امامان و خط خلفا به وضوح ديده مي‏شود.
از سويي، به شهادت اسناد تاريخي، هتك و قتل و تبعيد و زنداني ساختن ائمه و فرزندان زهرا عليها‏السلام و حتي ممنوعيت تصريح به نام آنان، تا چه رسد به زيارت حضوري و ديدار چهره به چهره، سياستي رايج از طرف قدرت‏هاي حاكم بود و اين شايد براي ناآشنايان به بازي‏هاي تاريخ، باور كردني نباشد، ولي گواهي اسناد را چه مي‏توان كرد؟!
از سوي ديگر، ترويج فرهنگ ذكر و شعر و زيارت و مدح و مرثيه، به خصوص احياي ياد عاشورا و مظلوميت ابا عبدالله الحسين عليه‏السلام به عنوان يك خط مشي دراز مدت و حصارشكن و خنثي كننده توطئه به انزوا كشاندن "مكتب اهل بيت"، به روشني ديده مي‏شود و ماندگاري جلوه‏هاي شيعي و جاودانگي نام و ياد كربلا و عاشورا، در سايه همين فرهنگ است.
در عصر حضور
نوشتن و گفتن و نشر فكر و سرودن حماسه و مرثيه، از اسلوب‏هاي موفق تبليغي در مورد يك انديشه و مرام و حادثه است. وقتي اهل باطل از اين شيوه بهره مي‏گيرند، چرا پيروان حق چنين نكنند؟
در مقابل دروغ‏پردازي‏ها و جعل حديث و پخش فضايل ساختگي نسبت به امويان و وابستگان حاكمان جور كه كار "بازرگانان حديث" بود،1 تأكيد امامان بر نقل فضايل اهل بيت عصمت و تشويق شاعران به سرودن شعر درباره خاندان پيامبر و بهره‏گيري از آن در تبيين و افشاي مظلوميت آل الله، هم مقابله با آن "جوّ دروغ" بود، هم انجام رسالتِ "دفاع از حق".
ذكر مناقب و بيان احاديث اهل بيت، در آن جو آلوده به تزوير و دغل، ارزشي گران داشت و نوعي مبارزه به شمار مي‏آمد، حتي در فرصتِ بالاي دار هم فضايل عترت را بيان مي‏كردند؛ همچو ميثم تمار.
در آن عصر خشن و روزگار خفقان‏زده نسبت به "راه راست"، احياي فرهنگ اهل بيت، تلاشي مثبت و سازنده محسوب مي‏شد و شاعران متعهد شيعه، ضمن افشاگري عليه مظالم جباران، به نشر مناقب علوي و مصائب عاشورا و خط فكري ائمه معصوم وطرح هدايتي شيعه مي‏پرداختند، تا مردم حق‏طلب، در آشفته بازار آن همه خطوط گوناگون و جريان‏هاي فكري و سياسي ساخته و پرداخته دستگاه حاكم يا منحرفانِ شهرت‏طلب، "عروة الوثقي" و "حبل المتينِ" استوار و اطمينان‏بخش و "صراط مستقيم" را بشناسند و به بي‏راهه نروند.2
برگزاري جلسات و ديدارهاي حضوري و نقل احاديث ائمه و آشنا ساختن توده‏هاي هوادار اهل بيت با سخنان معصومان، در زمان حيات ائمه و عصر حضور هم جريان داشت و مورد تشويق امامان بود و از آن به عنوان "احياي امر" ياد مي‏شد.
امام صادق عليه‏السلام از فضيل مي‏پرسد: آيا مي‏نشينيد و با هم حرف مي‏زنيد و حديث مي‏گوييد؟ مي‏گويد: آري! جانم به فدايت. حضرت فرمودند:
"اِنَّ تِلْكَ المجالِسَ اُحِبُّها، فَاَحيُوا اَمْرَنا يا فُضَيْل، فَرَحِمَ اللّهُ مَنْ اَحيي اَمْرَنا ... ."3
"اين گونه مجالس را من دوست مي‏دارم، پس اي فضيل! امر ما را زنده بداريد، رحمت خدا بر كسي كه امر ما را احيا كند."
در حديث ديگري چنين توصيه فرمودند:
"تَزاوَرُوا وَ تَلاقُوا وَ تَذاكروا و اَحْيُوا اَمْرَنا."4
"همديگر را ديدار و ملاقات كنيد، با هم مذاكره و گفت و گو كنيد و امر ما را زنده نگاه داريد."
اين تعبير "اَمْر" همان چيزي است كه مقوم، ريشه و مبناي "فرهنگ اهل بيت" و "خطِّ امامت" است، يعني عقيده به جايگاه و علم و عصمت و امامت آنان و اطاعت امرشان و حجت دانستن آنان در امور دين و دنيا. علامه مجلسي در تفسير اين كلمه نوشته است:
"مراد از "امر ائمه"، امامت و دلايل امامت ائمه و فضيلت‏ها و صفات آنان است و نيز نقل اخبار و نشر آثارشان و بحث و يادآوري علومشان و احياي دانش‏هايشان از طريق عنايت و توجه و نوشتن و نقل كردن، به شكلي كه مانع از كهنه شدن و فراموش گشتن و فرسودگي معارف آنان گردد و به نحوي باشد كه مايه حفظ آن شود."5
روي اين اصل، تشكيل جلسات ذكر و حديث‏خواني و منقبت‏خواني و نقل معارف اهل بيت، موجب زنده شدن و زنده ماندن فكر و فرهنگ سازنده شيعي بوده و علي‏رغم سياست خلفا در جهت بستنِ درِ خانه ائمه و منزوي ساختن آنان و به فراموشي سپردن اين جريان حق، خورشيد فروزان فضايل و جلوه‏هاي مرامشان دل‏ها و انديشه‏ها را در تسخير خود داشت و امامان، حاكمانِ بلامنازع و فرماندهان بي‏ساز و برگِ دل‏ها و جان‏ها بودند.
ذكرها و يادها نيز نوعي مبارزه بود و جلسات انس و ديدار، يافتن محور وحدت به شمار مي‏آمد و حلقه‏هاي نقل احاديث، مايه انسجام فكري و پيوندهاي عقيدتي شيعه محسوب مي‏شد. امامان نيز مشوق اين گونه برنامه‏هاي فرهنگي در عصر خودشان بودند.
اهرم شعر (مدايح و مراثي)
ارزش شعر خوب و متعهد و مكتبي، وقتي روشن‏تر مي‏شود كه به تباه‏گري سروده‏هاي منفي و شعرهاي تخريبي و قالب‏هاي ادبي استخدام شده در خدمت كفر و ظلم و فساد توجه شود. در هر صورت، هر دو سلاح است، يكي "با حق"، يكي "برحق". شعر منفي و ضدارزش را جز با شعر خوب و پرمحتوا و آرمان‏گرا نمي‏توان پاسخ گفت. اگر شعر مبتذل و فاسد، "سيّئه" باشد، شعر ارزشي "حسنه" است و به مقتضاي آيه "اِدْفَعْ بِالَّتي هِيَ اَحْسَنُ السّيئةَ"،6 بايد "سيّئات شعري" را با "حسنات شعري و هنري" دفع كرد و از ميدان به در برد.
دربارهاي خلفا، هم براي توجيه حكومت ظالمانه خويش، هم براي به انزوا كشاندن يا لجن مال كردن رقيبان و دشمنان، از شاعران و اهرم شعر بهره مي‏گرفتند.
در مقابل، شاعران مكتبي و پروردگان دامن اسلام و دلباختگان اهل بيت، با شمشير شعر به ميدان مي‏رفتند و در حوزه ادب و كلام و بلاغت و شعر، به تمجيد خوبي‏هاي خاندان رسالت و بيان مفاسد خلفا و ماندگار ساختن ياد مظلوميت شهداي كربلا مي‏پرداختند.
كساني همچون فرزدق، كميت، دعبل، عوف بن عبدالله، عبدالله بن كثير، عبدي كوفي و ... با زيباترين و مؤثرترين وجهي، مفاخر و فضايل ائمه را در قالب شعر بيان مي‏كردند و با جان‏سوزترين تعبيرات، مظلوميت "آل علي" و شهيدان راه حق و كشتگان وادي عشق در كربلا را ترسيم مي‏كردند.
در آن روزگار، شاعران متعهد شيعه، سنگرداران پرشور و مبارزان نستوه ميدان بيان بودند و جهادشان مورد توجه ائمه بود و شاعران مكتبي، در دل حق‏طلبان و باطل‏ستيزان جا داشتند و از همين رو اغلب تحت تعقيب بودند.
به بيان مقام معظم رهبري:
"با توجه به پايگاه بلند "شعر مسلكي" در قرن‏هاي اول و دوم هجري و يادآوري اين نكته كه شاعر متعهد به مسلك، برجسته‏ترين و مؤثرترين نقش را در ترويج گرايش‏هاي مسلك خود و تبيين هدف‏ها و شعارهاي آن به كار مي‏برده است، طبيعي مي‏نمايد كه حساب ويژه‏اي براي اظهارات و سروده‏هاي شاعران وابسته به جناح‏هاي سياسي در نظر گرفته آيد ... شاعران هواخواه علويان در قصايد خود كه غالباً سرشار از نوعي عاطفه شورانگيز ناشي از احساس مظلوميت است، اين استدلال‏ها را رد كرده، استدلال‏هاي ديگري و گاه از نوع همان‏ها بر حقانيت ادعاي ائمه شيعه ارائه مي‏نمودند ... ."7
به تعبير استاد محمدرضا حكيمي:
"در شعر مذهبي، نظر كلي بر نشر مبادي دين بود و احياي حقايق ايمان و زنده كردن دل‏ها و جان‏ها و جاري ساختن خون حماسه و تعهد در رگ‏ها و پي‏ها. از اين رو شاعران بزرگ شيعه، هميشه براي حكومت‏هاي فاسد، خطري بزرگ محسوب مي‏شدند؛ زيرا آنان در خلال مدح آل محمد صلي‏الله‏عليه‏و‏آله‏وسلم ، حقايق دين و صفات لازم حاكم ديني را ياد مي‏كردند و با ذكر صفات اسلامي امامان و مقايسه و تحقير زمامداران، دل‏ها را به حق و حكومت حق توجه مي‏دادند."8
حمايت امامان از شاعران متعهد
امامان شيعه، با صراحت و كنايه، با گفتار و عمل، مدافع شاعراني بودند كه سلاح شعري خويش را در اين جبهه به كار مي‏گرفتند و مديحه‏سراي اهل بيت و مرثيه‏سراي مظلومانِ آل علي بودند. وعده پاداش‏هاي عظيم الهي، براي شاعراني كه مدح آل محمد كنند و درباره امامان شعر بسرايند، در اين رابطه است. اين فرموده امام صادق عليه‏السلام كه:
"مَنْ قالَ فينا بيتَ شِعر بَني اللّهُ لَهُ بَيْتاً في الجَنَّةِ."9
"هر كه درباره ما يك بيت شعر بسرايد، خداوند برايش خانه‏اي در بهشت بنا كند."
يكي از احاديث فراوان در اين مورد است. عالمان راستين نيز در پيروي از همين خط ولايي، نظرات روشن و مثبت خويش را ابراز كرده‏اند.10
علامه اميني در تحليل موضع حق شاعران شيعي و حمايت آنان از خاندان رسالت، درباره "سيد حميري" كه يكي از اين وارسته مردان مخلص اهل بيت بود و از يادآوران بزرگ عاشورا و از محبوبان و مقربان در نگاه و دل امام صادق عليه‏السلام به شمار مي‏رفت، نوشته است:
"... از بسياري از شاعران در جديت و دعوت به بنياد استوار، پيشي گرفت و در ستايش عترت پاك پيامبر، فراوان شعر گفت و با ايثار جان و هستي در راه تقويت روح ايمان در جامعه و احياي دل‏هاي مرده، با پراكندن و نشر فضايل "آل اللّه" وگسترش فضايل اين خاندان و نكوهش و انتقاد از دشمنانشان، از ديگر شاعران، برتر و بالاتر گشت ... و به گفته ابوالفرج اصفهاني، شعرهايش يا آميخته با مدح بني هاشم، يا بدگويي و انتقاد از دشمنان و مخالفانشان بود."11
اين شيوه، بخشي از تولي و تبري به شمار مي‏رفت كه شاعران ولايي ديگر نيز در اين عرصه فعال بودند. دِعبل هم يكي از چهره‏هاي فعال درا ين مورد بود و در مدح اميرالمؤمنين و مرثيه ابا عبدالله الحسين و ستايش از خط ائمه، شعرهاي فراواني سرود. روشن است كه داشتن چنين خط و موضعي براي شاعران دار بر دوش گران تمام مي‏شد. زندگي سراسر سختي و فشار و آكنده از هراس اين گونه فرزانگان شيردل، نشان اين حقيقت است.
مثلاً وقتي كميت، قصيده بلندي در مدح بني هاشم و سوگنامه زيد بن علي و پسرش يحيي بن زيد سرود، گزارش اين قصيده به هشام بن عبدالملك رسيد، به والي آن روز كوفه نوشت وسوگندش داد كه دست و زبان كميت را قطع كند. ناگهان كميت، خانه خود را در محاصره نيروهاي سواره والي ديد. آنان كميت را دستگير و زنداني كردند.12 اين نشانگر آن است كه شعرهاي موضع‏دار چنين شاعران، تنها به ائمه معصوم منحصر نمي‏شد و حساسيت حاكمان جبار هم تنها به سوگ سروده‏هاي مخصوص امام حسين عليه‏السلام و عاشورا نبود.
اشك و عزا، سلاح شيعه
در راستاي احياي "امر ائمه" و فضايل و مظلوميت و مكتب آنان، جز شعر و ادب، اشك و عزا هم به صحنه آمد و به توصيه امامان، به عظيم‏ترين عاملِ ماندگاري خط اهل بيت، به ويژه حادثه برانگيزنده عاشورا تبديل شد.
در همين مورد نيز، "عزاداري" نقش خود را در "حصارشكني" ايفا كرد و نوحه‏سرايي و گريه و برپايي مجالس عزا و به كارگيري سلاح اشك، اهداف ائمه را پيش برد و دشمنان ظالم را رسوا ساخت.
اگرچه سوگواري و اشك ريختن بر مظلوميت اهل بيت عصمت، در مورد همه امامان مظلوم و شهداي آل علي و اولاد فاطمه، مطرح بوده است، اما مسأله سيدالشهداء عليه‏السلام در اين ميان، ويژگي چشمگيرتري داشته و از اثرگذاري و تحول‏آفريني بالاتري برخوردار بوده است. از اين رو، بيشترين تأكيد نيز از سوي امامان نسبت به گريه وعزا و زيارت و تربت و تجليل از سيدالشهدا صورت گرفته است.
جعفر بن عفان يكي از مرثيه‏سرايان امام حسين عليه‏السلام است. امام صادق عليه‏السلام به او فرمود:
"شنيده‏ام درباره حسين بن علي شعر مي‏گويي و خوب هم شعر مي‏گويي! گفت: آري اي پسر پيامبر. آن گاه از سروده‏هاي خود در محضر امام خواند. حضرت و حاضران به شدت گريستند، آن چنان كه اشك بر صورت و محاسن امام جاري شد. سپس امام فرمود: اي جعفر! به خدا قسم در لحظه‏اي كه سوگنامه حسين عليه‏السلام را مي‏خواندي، فرشتگان مقرب پروردگار، شاهد و شنواي سخنت بودند و همچون ما و بيش از ما گريستند. خداوند بهشت را بر تو لازم كرد و تو را آمرزيد. آن گاه امام فرمود: هيچ كس درباره حسين عليه‏السلام شعري نگفت كه بگريد و بگرياند، جز آن كه خداوند او را بخشود و بهشت را بر او واجب ساخت."13
اين برنامه ديني، به عنوان سنتي شيعي كه از سوي پيامبر و امامان و بزرگان دين مورد قبول بود، در قلمرو وسيعي اجرا مي‏شد. عالمان دين و محققان نيز، تحقيقات ارزنده‏اي در ثبت اين حوادث و نگارش تاريخچه عزاداري و گريه و نوحه بر امام حسين عليه‏السلام و ديگر مظلومان آل علي عليه‏السلام داشته و آن‏ها را در اختيار اهل مطالعه قرار داده‏اند. سنت‏هاي عزاداري مسلمانان بر سيدالشهداء عليه‏السلام و آيين‏هاي مذهبي ايام محرم و مناسبت‏هاي سوگواري در كوفه، كربلا، مدينه، شام، مصر و ... همچنين موضع و عملكرد دشمنان اهل بيت پيامبر در قبال اين مسأله، در حافظه تاريخ و تأليفات عالمان باقي مانده است.14
اين گونه مراسم و آميختن حس ديني به عاطفه بشري در قالب عزاداري به ياد كربلا و عاشورا، مايه بقاي مكتب و گسترش و تبليغ معارف دين و فرهنگ اهل بيت بوده است. به فرموده امام خميني قدس‏سره :
"... اين مجالسي كه در طول تاريخ برپا بوده است و با دستور ائمه عليهم‏السلام اين مجالس بوده است، خيال نكنند بعضي از اين جوان‏هاي ما كه اين مجالس، مجالسي بوده كه گريه در آن بوده است، حالا ما بايد گريه ديگر نكنيم. اين يك اشتباهي است كه مي‏كنند ... ائمه اين قدر اصرار كردند به اين كه مجمع داشته باشيد، گريه بكنيد، چه بكنيد، براي اين كه اين حفظ مي‏كند اين كيان مذهب ما را."15
در حديثي طولاني نقل شده است كه امام صادق عليه‏السلام به عبدالله بن حماد فرمود: به من خبر رسيده است كه جمعيتي از اطراف كوفه و جاهاي ديگر از زن و مرد، در نيمه شعبان به زيارت حسين عليه‏السلام مي‏آيند و سخن‏ها و داستان‏ها و ندبه‏ها و سوگواري و مرثيه‏خواني دارند. وي گفت: آري چنين است، خود من نيز برخي از اين صحنه‏ها را ديده‏ام. حضرت فرمود:
"سپاس خدايي را كه در ميان مردم، كساني را قرار داده است كه به سوي ما مي‏آيند و ما را مي‏ستايند و براي ما مرثيه مي‏سرايند، و خداوند كساني را دشمن ما قرار داده كه بر آنان طعنه زده و ملامت مي‏كنند و تهديدشان كرده و كارشان را تقبيح مي‏كنند."16
اين گونه گزارش‏هاي تاريخي، گوياي آن است كه اين فرهنگ، در آن دوران بوده و تأثير احياگرانه خود را هم داشته است.
انتقال فرهنگ شهادت به آيندگان
در عصر خفقان عباسي، رساندن صداي مظلوميت آل علي عليه‏السلام به گوش مسلمانان، رسالتي عظيم بود و بيان رنج‏هاي جانكاه پيشوايان حق و خون دل خوردن‏هاي ائمه عدل، تعهدي بزرگ به شمار مي‏آمد. فاش كردن ناله مظلوميت خاندان عصمت كه در آن هياهوي پرفريب اغواگران گم مي‏شد، جهادي در راه حق و عدل بود.
به اين تأكيد، كه همچون منشوري از سوي امام باقر عليه‏السلام خطاب به شيعيان صادر شده است دقت كنيد:
"بر حسين، ندبه و گريه كنيد و به اهل خانه، به آنان كه پروا و تقيه‏اي از آنان نيست، دستور داده شود كه بر حسين بگريند. در خانه‏ها، مراسم گريه و عزاداري، ناله سر دادن در غم حسين باشد، اهل خانه و شيعيان به يكديگر تعزيت و تسليت گويند. اگر چنين كنند، من از سوي خدا براي آنان ضامن پاداش حج و عمره و جهاد مي‏شوم.
راوي مي‏پرسد: چگونه به يكديگر تسليت بگوييم؟ امام فرمودند:
به يكديگر بگوييد: خداوند، پاداش ما را در مصيبت حسين عليه‏السلام عظيم بدارد و ما و شما را از خون‏خواهان او، در ركاب ولي خود مهدي آل محمد صلي‏الله‏عليه‏و‏آله‏وسلم قرار دهد:
"عَظّم اللّهُ اُجورنا بِمُصابنا بالحسين عليه‏السلام و جَعَلَنا و ايّاكم مِنَ الطّالبينَ بِثارِهِ مَعَ وِليِّه و الامام المهدي من آل محمد ..."."17
اين تسليت گويي‏ها و برنامه‏هاي خانگي و سوگواري براي شهيد كربلا، علاوه بر ريشه‏دارتر ساختن باورهاي ظلم‏ستيزانه و حمايت از مظلوم، صداي اعتراضي ضد دشمنان حق و استغاثه مظلومان عليه ستمگران است و هر خانه علوي و فاطمي كه داغدار يك شهيد يا مبتلابه فراق و حبس يكي از اولاد پيامبر است، وقتي در سوگ سالار شهيدان اشك مي‏ريزد، حس عدالت‏خواهي و انتقام‏جويي از ستمگران و تلاش جهت برپايي حكومت دين و اجراي حكم خدا در جانش شعله مي‏كشد.
اين، خاصيت هر گريه و عزاداري در عصر خفقان است كه تبديل به كانوني براي "افشاگري"، "الهام‏گيري"، "خط‏دهندگي"، "تجمع نيروها" و شناخت افراد و شناساندن چهره‏هاي پاك و الگويي است.
اين آثار، نه تنها در گريه بر حسين بن علي عليه‏السلام است، و اين انگيزه‏ها نه تنها محصول سوگواري براي شهداي كربلاست، بلكه هر امام شهيدي كه اين پايگاه قلبي و تأثير عاطفي را بر شيعه دارد، چه امام سجاد و امام باقر عليهما‏السلام باشد در بقيع، چه امام هادي و امام عسكري عليهما‏السلام باشد در سامرا، و چه موسي بن جعفر عليهما‏السلام و چه حضرت رضا عليه‏السلام باشد در غربت طوس.
آري، عزاداري بر شهيد، انتقال فرهنگ شهادت به نسل‏هاي آينده است. از زبان شهيد مطهري بشنويم كه خود يكي از ذاكران بزرگ "حماسه حسيني" بود:
"در اصل، فلسفه‏اش تهييج احساسات عليه يزيدها و ابن زيادها و به سود حسين‏ها وحسيني‏ها بوده، در شرايطي كه حسين عليه‏السلام به صورت يك مكتب، در يك زمان حضور دارد و سمبل راه و روش اجتماعيِ معين و نفي كننده راه و روش موجود معين ديگري است، يك قطره اشك برايش ريختن، واقعاً نوعي سربازي است. در شرايط خشن يزيدي، در حزب حسيني‏ها شركت كردن و تظاهر به گريه كردن بر شهدا، نوعي اعلام وابسته بودن به گروه اهل حق و اعلان جنگ با گروه اهل باطل و در حقيقت، نوعي از خود گذشتگي است. اينجاست كه عزاداري حسين بن علي عليهما‏السلام يك حركت است، يك موج است، يك مبارزه اجتماعي است."18
مگر اين، چيزي جز برانگيختن روح شهادت‏طلبي و انتقال اين فرهنگ را به نسل‏هاي آينده مي‏رساند؟ و در جريانِ اين "بستر فرهنگي" قرار گرفتن، مگر جز از راه اين "موج‏آفريني عاشورايي" ميسر است؟
اين است كه ادعا مي‏شود بقاي دين در سايه نهضت عاشورا و بقاي جريان كربلا و فرهنگ عاشورا در سايه عزاداري و احياگري نسبت به آن "حماسه" بوده است.
پس، بايد پاس بداريم "ياد"ها را، تا مكتب ما، جاودانه بماند و عاشوراي حسيني همواره درس‏آموز نسل‏ها و عصرها باشد.
...........................................................
پاورقيها:
15- صحيفه نور، ج 10، ص 217.

13- وسائل الشيعة، ج 10، ص 464.

18- نهضت‏هاي اسلامي صد ساله اخير، ص 88.

12- همان، ص 195.

10- از جمله ر.ك: الغدير، ج 2، ص 2 ـ 25.

1- در اين زمينه، ر.ك: الغدير، ج 5، 9 و 10 از مرحوم علامه اميني.

16- وسائل الشيعة، ج 10، ص 468.

11- الغدير، ج 2، ص 240.

14- از جمله ر.ك: تاريخ النياحة علي الامام الشهيد، سيد صالح شهرستاني، و ترجمه فارسي آن به نام تاريخچه عزاداري حسيني از زمان آدم تا زمان ما در كشورهاي جهان.

17- همان، ص 399.

2- نمونه‏هايي از اين گونه تلاش‏هاي فرهنگي را در الغدير ج 2 و ادبيات انقلاب در شيعه از صادق آيينه‏وند مي‏توان ديد.

3- بحارالانوار، ج 44، ص 282.

4- همان، ج 71، ص 352.

5- مرآة العقول، ج 9، ص 50.

6- سوره مؤمنون (23) آيه 96.

7- پيشواي صادق، ص 81.

8- ادبيات و تعهد در اسلام، ص 274.

9- وسائل الشيعة، ج 10، ص 467.

نویسنده :  جواد محدثی : روز سه‌شنبه ٢٧ بهمن ،۱۳۸۳

---------------------------------------------------------------

حسين (ع) مرگ را «پل عبور» به آخرت مي‌دانست و «بقا» را در «فنا» مي‌جست و «پيروزي» را در «شكست»! «زندگي» را در «مرگ» مي‌ديد و «ماندن» را در «رفتن» و «حضور» را در «غيبت» مي‌شناخت و «شهادت» را حضور جاودانه در تاريخ مي‌دانست و مرگ را براي فرزندان آدم، همچون گلوبندي زيبا بر سينة دختري جوان، شايسته مي‌ديد.

حسين (ع) شنا‌گر درياي خون بود و رهپوي وادي عشق و در قربانگاه خود در آخرين لحظات نيز سرود توحيد و رضا خواند.

حسين (ع) كربلايي نيست، جهاني است.

حسين (ع) هم «راه» است و هم «راهنما». هم كاروان است و هم قافله‌سالار.

حسين (ع)، كشتي نجات و مشعل هدايت است.

هنوز هم بشريت، تشنة درس‌‌هاي «مكتب عاشورا» است، مكتبي كه الفباي آن، فداكاري، جانبازي، خلوص و خدامحوري است.

حسين (ع)، چشمه‌اي از حقيقت و حريت است كه تا ابد كام تشنگان آزادي را سيراب مي‌سازد.

فرهنگ عاشورايي و منطق حسيني، «نفي خود» براي «اثبات خدا» است.