به وب سایت مجمع هم اندیشی توسعه استان زنجان خوش آمدید
 
منوی اصلی
آب و هوا
وضعیت آب و هوای زنجان
آمار بازدیدها
بازدید امروز: 6,851
بازدید دیروز: 10,153
بازدید هفته: 6,851
بازدید ماه: 245,854
بازدید کل: 27,591,304
افراد آنلاین: 36
اوقات شرعی

اوقات شرعی به وقت زنجان

اذان صبح:
طلوع خورشید:
اذان ظهر:
غروب خورشید:
اذان مغرب:
تقویم و تاریخ
شنبه ، ۲۶ مهر ۱٤۰٤
Saturday , 18 October 2025
السبت ، ۲۶ ربيع الآخر ۱٤٤۷
مهر 1404
جپچسدیش
4321
111098765
18171615141312
25242322212019
3029282726
آخرین اخبار
۵۰۴ - درمکتب امام (ره) : یا رب نظر تو برنگردد ۱۳۹۸/۰۴/۲۲

درمکتب امام (ره) :

یا رب نظر تو برنگردد

 

یا رب نظر تو برنگردد
خاطره‌ای که از درس امام دارم، اولین جمله اولین درس امام در نجف است. حضرت امام‌‌خمینی، بعد از مدتی تبعید در ترکیه و پشت سر گذاشتن رفت و آمد و دید و بازدیدها، تدریس را شروع کردند. در مسجد شیخ انصاری که مملو از جمعیت بود، روی منبر دو پله‌ای کوچکی نشستند، پس از آن شروع به صحبت کردند. همه سراپا گوش بودند. می‌خواستند ببینند که امام بعد از این همه مسائل و تبعید و زندان چه می‌فرمایند، امام بعد از بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم فرمودند: خداوندا! مارا به خودت متوجه فرما! خدایا ما را از غیر خودت منصرف گردان.۱
احترام فوق‌العاده به همسر
آقا به من خیلی احترام می‌گذاشتند و خیلی اهمیت می‌دادند، یعنی یک حرف بد یا زشت به من نمی‌زدند، ایشان حتی در اوج عصبانیت، هرگز بی‌احترامی و اسائه ادب نمی‌کردند، همیشه در اتاق، جای خوب را به من تعارف می‌کردند. همیشه تا من نمی‌آمدم سر سفره، خوردن غذا را شروع نمی‌کردند، به بچه‌ها هم می‌گفتند صبر کنید تا خانم بیاید. اصلا حرف بد نمی‌زدند. ولی اینکه من بگویم زندگی مرا به رفاه اداره می‌کردند، نه. طلبه بودند و نمی‌خواستند دست پیش این و آن دراز کنند- همچنان که پدرم نمی‌خواست- دلشان می‌خواست با همان بودجه کمی که داشتند زندگی کنند. ولی احترام مرا نگه‌می‌داشتند. حتی حاضر نبودند که من در خانه، کار بکنم. همیشه به من می‌گفتند جارو نکن. اگر می‌خواستم لب حوض روسری بچه را بشویم می‌آمدند می‌گفتند: «بلند شو، تو نباید بشویی.» من پشت  سر او اتاق را جارو می‌کردم، وقتی او نبود لباس بچه را می‌شستم. حتی یک سال که کسی که همیشه در منزلمان کار می‌کرد، نبود- آن موقع ما در امامزاده قاسم بودیم، همین اواخر بود که بچه‌ها بزرگ شده و شوهر کرده بودند- وقتی ناهار تمام شد من نشستم لب حوض تا ظرف‌ها را بشویم، ایشان همین که دیدند من دارم ظرف‌ها را می‌شویم، -از بین دخترها، فریده منزل ما بود- گفتند: «فریده بدو، خانم دارد ظرف می‌شوید» فریده دوید و آمد ظرف‌ها را از من گرفت و شست و کنار گذاشت.۲
ـــــــــــــــــــــ
۱- آیت‌الله محمدحسن قدیری، جلوه‌های معلمی امام‌خمینی«ره» (امیررضا ستوده- احمد برادری)
۲ خانم ثقفی، همسر امام، مجله ندا، شماره12، پاییز1372