به وب سایت مجمع هم اندیشی توسعه استان زنجان خوش آمدید
 
منوی اصلی
آب و هوا
وضعیت آب و هوای زنجان
آمار بازدیدها
بازدید امروز: 3,955
بازدید دیروز: 1,937
بازدید هفته: 5,892
بازدید ماه: 121,398
بازدید کل: 23,783,195
افراد آنلاین: 3
اوقات شرعی

اوقات شرعی به وقت زنجان

اذان صبح:
طلوع خورشید:
اذان ظهر:
غروب خورشید:
اذان مغرب:
تقویم و تاریخ
یکشنبه ، ۳۰ اردیبهشت ۱٤۰۳
Sunday , 19 May 2024
الأحد ، ۱۱ ذو القعدة ۱٤٤۵
اردیبهشت 1403
جپچسدیش
7654321
141312111098
21201918171615
28272625242322
313029
آخرین اخبار
۱۱۳- جرعه های معرفت-شرح حدیث معصومین (ع) در کلام رهبر انقلاب : عمر؛ سایه‌ای زودگذر ۱۳۹۸/۰۷/۱۲

جرعه های معرفت-شرح حدیث معصومین (ع) در کلام رهبر انقلاب :

  عمر؛ سایه‌ای زودگذر

عمر؛ سایه‌ای زودگذر
یا جابِرُ الدُّنیا عِندَ ذَوِی الاَلبابِ کَفَی‌ءِ الظِّلالِ، لا اِلهَ اِلَّا الله اِعزازٌ لِاَهلِ دَعوَتِهِ، الصَّلاهًْ تَثبیتٌ لِلاِخلاصِ وَ تَنزیهٌ عَنِ الکِبر؛ ‌ای جابر! عمر مانند سایه گذرا است؛ کلمه‌ توحید، مایه‌ عزّت اهل توحید است؛ نماز، تثبیت ‌کننده‌ اخلاص و دورکننده‌ کبر است.(۱)
دنباله‌ آنچه حضرت باقر(ع) به جابر درباره‌ دنیا فرمودند [این است:]
-  یا جابِرُ الدُّنیا عِندَ ذَوِی الاَلبابِ کَفَی‌ءِ الظِّلال؛ [عمر] مثل سایه است؛ فَیء، آن سایه‌ بعد از زوال [آفتاب] را می‌گویند. همچنان که این سایه اعلام پایان روز است و هر لحظه به لحظه‌ای که این سایه طولانی می‌شود، نشان می‌دهد که روز دارد تمام می‌شود. این عمر ما هم همین جور است. اینجا «دنیا» یعنی عمر من و شما که مثل همین سایه است؛ هر چه این سایه طولانی‌تر می‌شود، معنایش این است که به آن آخِر داریم نزدیک‌تر می‌شویم. بعضی‌ها از اینکه سالِ گذشته تمام شد، سال نو شروع شد، خوشحال می‌شوند؛عیبی هم ندارد، چون عید است و خوشحالی‌اشکال ندارد امّا توجّه به این نکته هم لازم است: سال که تمام می‌شود، یعنی عمر ما تمام می‌شود؛
[در واقع] این عمر ما است که دارد به پایان می‌رسد، به این توجّه باید کرد. پیر و جوان هم ندارد؛ البتّه احتمال سر رسیدن اجل در مورد افراد پیر و مسن قهراً بیشتر است امّا جوانها هم هستند. ما در همین بحث خودمان، جمع خودمان بعضی جوانها را داشتیم که سال‌های زیادی از سنین کنونیِ ما کمتر بودند، از دنیا رفتند؛ به این باید توجّه کرد که هر چه می‌گذرد، در واقع دارد به آن انتها نزدیک می‌شود.
-  لا اِلهَ اِلَّا اللهُ اِعزازٌ لِاَهلِ دَعوَتِه؛ بعد فرمود کلمه‌ لااله‌الّاالله [یعنی] کلمه‌ توحید، اعزاز(عزت) اهل دعوتِ لااله‌الّاالله است؛ چرا؟ برای خاطر اینکه وقتی شما می‌گویید لااله‌الّاالله، عبودیّت غیرخدا را نفی می‌کنید. مشکل اساسی مردم در طول تاریخ، عبودیّت غیرخدا بوده؛ [مثل] بنده‌ فرعون‌ها بودن؛ الان هم همین جور است: بنده‌ پول، بنده‌ مقام، بنده‌ شهوت، بنده‌ قدرت‌های بزرگ. وقتی شما می‌گویید لااله‌الّاالله، یعنی من فقط یک معبود دارم؛ نه پول را عبادت می‌کنم، نه مقام را عبادت می‌کنم، نه امپراتور را عبادت می‌کنم، نه فرعون را عبادت می‌کنم. عبادت هم صرفاً این نیست که انسان طرف را تقدیس بکند؛ نه، ممکن است اصلاً در دلش آن را قبول هم نداشته باشد، امّا عبادتش بکند! عبادت یعنی اطاعت کردن با همه‌ وجود؛ این عبادت است. پس وقتی که ما می‌گوییم لااله‌الّا‌الله، در واقع داریم یک مایه‌ عزّت را برای خودمان تأمین می‌کنیم؛ یعنی «وَالاَغلـّْالَ الَتی کانَت عَلَیهِم»،(۲) خودمان را از این اغلال داریم رها می‌کنیم.
-  اَلصَّلاُهًْ تَثبیتٌ لِلاِخلاص؛ بعد فرمود نماز هم این خصوصیّتها را دارد که اوّلاً تثبیت اخلاص است، یعنی برای خدا کاری انجام دادن؛ چون نماز، ذکر خالص خدا است و هیچ چیزی مخلوطش نیست و از اوّلی که انسان تکبیرهًْ‌الاحرام را می‌گوید، مشغول ذکر الهی است؛ [البتّه] اگر توجّه و حضور داشته باشد؛ حالا ما که حواسمان گاهی پرت بشود که هیچ؛ آن کسی که حضور قلب دارد و خود را حاضر در مقابل خدای متعال می‌داند، [نماز او] یکسره ذکر خدا است؛ هم با لفظ، هم با عمل. ایستادن در مقابل خدا، رکوع کردن در مقابل خدا، سجودکردن در مقابل خدا، دست بلندکردن به دعا در مقابل پروردگار، ذکر خالص است و اخلاص را در دل انسان زیاد می‌کند.
-  وَ تَنزیهٌ عَنِ الکِبر؛ کبر را هم از انسان [دور می‌کند؛ چون] انسان به خاک می‌افتد. البتّه حواسمان جمع باشد که در این نمازهایی که می‌خوانیم، بخصوص حالا بعضی‌ از ماها که مثلاً فرض کنید امام جماعتیم و یک جمعیّتی پشت‌سرمان نماز می‌خوانند، این از آن حالتِ به اصطلاح به خود گرفتن عنوان، آن حالتِ اَشِر و بَطَر(۳) خارج بشود؛ لَم اَخرُج اَشَراً وَ لا بَطَرا؛(۴) در حال نماز، انسان گاهی اوقات تصوّر کند که حالا این منم که دارم می‌خوانم و همه‌ این پانصدنفر، هزار نفر، ده هزار نفر پشت‌سر من [هستند]؛ این حالت به‌وجود نیاید. اگر این‌طور شد خودِ این مؤیّد کبر است؛ اگر این حالت نبود، آن وقت ضدّ کبر است؛ برای خاطر اینکه تعظیم است، تکریم است، به خاک افتادن است.
_______________
* شرح حدیث در ابتدای درس خارج؛ 9/۱۱/۰1397
۱) امالی طوسی، مجلس یازدهم، ص ۲۹۶.
۲) اعراف، بخشی از آیه‌ ۱۵۷؛ «... و از [دوش] آنان قید و بندهایى را که بر ایشان بوده است برمی‌دارد. ..»
۳) تکبّر، غرور، خودپسندی
۴) امالی طوسی، مجلس سیزدهم، ص ۳۷۱
پایگاه اطلاع‌رسانی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آیت‌الله خامنه‌ای