خوان حکمت (۲۴۲) : شاخصهای مدیریت کریمانه در جامعه ۱۳۹۸/۱۰/۱۴
خوان حکمت
شاخصهای مدیریت کریمانه در جامعه
۱۳۹۸/۱۰/۱۴
برخیها در حضور مبارک حضرت امیر(ع) او را مدح و ثنا کردند .حضرت به خدا عرض کرد: «اَللَّهُمَّ إِنَّكَ أَعْلَمُ بِی مِنْ نَفْسِی وَ أَنَا أَعْلَمُ بِنَفْسِی مِنْهُمْ اللَّهُمَّ [اجْعَلْنِی] اجْعَلْنَا خَیْراً مِمَّا یَظُنُّونَ وَ اغْفِرْ [لِی] لَنَا مَا لَا یَعْلَمُون»[1] عرض کرد خدایا! تو از من و اینها به من آگاهتر و عالمتری؛ به هر چیزی خدای سبحان عالم است و علم أحدی هم همتای علم خدا نیست، پس خدا به ما از خود ما که ممدوحین آنها هستیم و آنها که مادحان ما هستند تو أعلمی، این یک، «وَ أَنَا أَعْلَمُ بِنَفْسِی مِنْهُمْ»؛ من خودم را بهتر از این آقایان میشناسم،حالا آنها از من تعریف میکنند ولی من خودم را بهتر میشناسم؛ این نهایت تواضع حضرت است. بعد در بخش سوم عرض کرد خدایا! گرچه آنها از ما تعریف میکنند هر چه آنها گمان میکنند خدایا آن توفیق را به ما بده که ما بهتر از آن باشیم و آن چیزهایی که آنها نمیدانند تو ببخش.
شیوه معلّمانه ائمه(ع)
بخش مهمّ کلمات نورانی معصوم برای تعلیم است، آن حضرت که نور است، چه در ظاهر،چه در باطن، مشکلی در باطن ندارد تا به خدا عرض کند: «اللهم اغفر»؛ این برای تعلیم ماست. اگر کسی در نامهای،درمقال و سخنی، یا در مقالتی از ما تعریف کرد، ما هم این سه جمله را بگوییم. روش ائمه روش معلّمانه است، اینها دارند یاد میدهند که ما چگونه زندگی کنیم. آنها به ما یاد میدهند که چگونه تمدّنساز باشیم و چگونه زندگی کنیم؟ وقتی خودشان را معرفی میکنند دعاهای خودشان را ذکر میکنند، یعنی این طور زندگی کنید، امام معنایش این نیست که فقط سخن بگوید و برود، امام نقشه نشان میدهد، ما در زیارت وجود مبارک حضرت امیر عرض میکنیم شما صراط مستقیم هستید، میزان اعمال هستید؛[2] یعنی دارید به ما یاد میدهید که ما چگونه زندگی کنیم.
اینها دارند جامعه را متمدّن میسازند،این هدفشان است. چه وقت جامعه متمدّن میشود؟ اولین قدم این است که اختلاف نداشته باشند، با هم هماهنگ باشند، دومین قدم این است که مشکل شخص دیگری را مشکل خودشان بدانند، تعاون کنند.مرحله سوم آن است که نه تنها مشکل دیگری را مشکل خود بدانند، کریمانه مشکل یکدیگر را حل بکنند چرا؟ چون وقتی خدا دستور میدهد میفرماید من انسان را کریم خلق کردم (وَ لَقَدْ كَرَّمْنا بَنی آدَم)[3] و شما یعنی انبیا و ائمه(علیهم السلام) خلفای خدا هستید باید با جامعه انسانی کریمانه رفتار کنید و قرآن و اهل بیت و وجود مبارک پیغمبر(علیهم السلام) که خلفای الهیاند بیاناتی به وسیله مقال یا مقالت به ما میفهمانند یعنی شما هم موظف هستید جامعه را کریمانه اداره کنید، آن مقام خلافت الهی که برای آنهاست، نصیب شما و افراد عادی مثل ما نمیشود، امام فرمود شما میتوانید طوری کریمانه جامعه را اداره کنید که متّقیان جامعه به شما اقتدا کنند، شما بشوید «إمام المتّقین» که چیز بدی نیست.
حاصل سخن معصومان میخواهند جامعه متمدّن باشد، ولی «به هوس راست نیاید به تمنّی نشود»[4] چگونه جامعه را متمدّن کنیم؟ اولین راه این است که باهم اختلاف نداشته باشیم. ثانیاً بعد از اینکه یکدست شدیم،اختلافی نداشتیم،اعضای یک خانواده شدیم، مشکل دیگری را مشکل خودمان بدانیم (تَعَاوَنُوا عَلَی الْبِرِّ وَ التَّقْوَی)،[5] این دو. سوم: این تعاون به نحو تعامل نباشد که یک معامله اخلاقی باشد یا یک معامله اقتصادی باشد که توقع داشته باشیم دیگری هم پاداش ما را با عمل خیر بدهد بلکه کریمانه باشد؛ چون فرمود: (وَ لَقَدْ كَرَّمْنا بَنی آدَم) راه این کرامت را وجود مبارک حضرت امیر مشخص میکند که چگونه است؟ آنگاه این دعا را خدا در قرآن برای مؤمنین ذکر کرد، آن وقت ما هم این دعا را میتوانیم بخوانیم بگوییم:
(وَ اجْعَلْنا لِلْمُتَّقینَ إِماماً)[6] خدایا آن توفیق را به من بده من در هر شهری یا روستایی یا کلان شهری یا شهرهای کوچکی که زندگی میکنم خوبان آن شهر به من اقتدا بکنند،این که چیز بدی نیست، این که با تواضع سازگار است.
تفاوت آرزو با امید
اگر این در یک روایت بود ممکن بود کسی بگوید سند ضعیف است،اما صریح قرآن است و ما را هم دستور داد که شما میتوانید این چنین باشید، از خدا بخواهید و چگونه بخواهیم؟ ما یک امید داریم،یک آرزو، یک رجاء داریم یک تمنّی به تعبیر قرآن کریم؛ با آرزو مشکل حل نمیشود فرمود: (لَیْسَ بِأَمانِیِّكُمْ وَ لا أَمانِیِّ أَهْلِ الْكِتابِ)[7] کسی که با آرزو زنده است به مقصد نمیرسد اما اگر به امید زنده باشد به مقصد خواهد رسید. فرق آرزو و امید این است که آرزو چیز بسیار بدی است و امید چیز بسیار خوبی است. آرزو این است که باران فراوانی آمده زمین آماده کشاورزی است، این شخص کِشت نکرده تا از آن باران بهره ببرد،او کاری نکرده است یا در قسمتهایی که خشکسالی است این کِشت کرده ولی آبی تهیه نکرده است. این فقط آرزو دارد که بارانی از راه غیب بیاید و مشکل او را حل بکند. شما کاری نکردید، کِشتی نکردید،کشتهای تو مناسب نیست.
امید آن است که کسی تمام کارهای کشاورزی را فراهم کرده، امیدوار است که باران رحمتی هم بیاید، این چیز خوبی است. آن که همه مقدمات را فراهم کرده آنچه در دست اوست و به عهده اوست آن را فراهم کرده، منتظر مدد غیبی است، آن امید است، اما آنچه مربوط به اوست، در دست اوست، کاری انجام نداده، او دیگر آرزو دارد نه امید. فرمود (لَیْسَ بِأَمانِیِّكُمْ)؛ با أُمنیه و با آرزو کار حل نمیشود. یک بیان نورانی از حضرت امیر(ع) است که «إِیَّاكَ وَ الِاتِّكَالَ عَلَی الْمُنَی فَإِنَّهَا بَضَائِعُ النَّوْكَی»؛[8] مبادا با آرزو زنده باشید، آرزو سرمایه زنان سالمند و سالخورده است که کاری از آنها ساخته نیست؛ به امید زنده باشید، نه به تمنّی.
پس اصل اول وحدت بود، اصل دوم تعاون بود، اصل سوم کرامت بود، فرمود کریمانه مشکل یکدیگر را حل کنید؛اگر جامعهای جامعه کریمانه شد فرشته گونه زندگی میکند؛ آن وقت متّقیان جامعه به چنین مردان الهی اقتدا میکنند.
بیانات حضرت آیت الله جوادی آملی (دام ظله)
در جلسه درس اخلاق؛5 / 10 / 1398.
مرکز اطلاعرسانی اسرا
ـــــــــــــــــــــــــــــــــ
[1]. نهجالبلاغه صبحی صالح، حکمت100. [2]. المزار الكبیر (لابن المشهدی)، ص259. [3]. اسراء، 70. [4]. شرح فارسی اسفار، حضرت علامه حسنزاده آملی، ج۶، ص۶۲۵؛ «به هوس راست نیاید به تمنّی نشود *** اندرین راه بسی خون جگر باید خورد». [5]. مائده، 2. [6]. فرقان، 74. [7]. نساء، 123. [8]. نهجالبلاغه صبحی صالح، نامه31.