بسم الله الرّحمن الرّحیم
حضرت امیر(ع) درباره کریمانه زندگی کردن فرمود: «لَا یَسْتَقِیمُ قَضَاءُ الْحَوَائِجِ إِلَّا بِثَلَاثٍ بِاسْتِصْغَارِهَا لِتَعْظُمَ وَ بِاسْتِكْتَامِهَا لِتَظْهَرَ وَ بِتَعْجِیلِهَا لِتَهْنُؤَ» (برآوردن حاجات مردم كامل نمى شود مگر به سه چیز: كوچك شمردنش تا بزرگ شود، و مكتوم داشتنش تا آشكار شود و تعجیل درانجام آن، تا دلپذیر شود.)؛(1) فرمود یک کسی با شما کاری دارد، مشکلی دارد که شما میخواهید حل کنید؛ حالا یا بیمار است یا قرض دارد یا مشکل دیگری دارد، اولا: عجله کن که زودتر کار او حل بشود، ثانیاً: آن کار هر چه مهم باشد شما آن را کوچک بشمارید، خیال نکنید که کار مهمّی انجام دادید. ثالثاً: برای کسی نگویید، چه داعی دارید که بگویید فلان کس کاری داشت ما برایش حل کردیم، وامی خواست ما به او دادیم! بیمار بود ما رفتیم مشکلاتش را حل کردیم، دارو فراهم کردیم! فرمود میخواهید کریم باشید، کریم تربیت کنید جامعه کریم باشد، این کارها را بکنید؛ حالا این اختصاصی به مسئولین ندارد، نسبت به ما هم همین طور است؛ منتها مسئولین وظیفهشان بیشتر است. فرمود شما کاری که انجام میدهید، یکی اینکه عجله کنید نگذارید که تأخیر بیفتد، دیگر اینکه کاری که انجام میدهید، آن راکوچک بشمارید و سوم اینکه به کسی نگویید.حضرت اهداف و نتیجه این سه کار و سه وصیت را در کنار آن ذکر کرد و فرمود: حاجت جامعه را برآوردن-حاجت فرد هم این چنین است، - بدون سه اصل به پایان نمیرسد: «بِاسْتِصْغَارِهَا»؛ اگر کارتان خیلی مهم هم هست ولی شما این را کوچک بشمارید چون اگر این کار را شما مهم تلقّی کنید ـ خدای نکرده ـ گرفتار عُجب میشوید.شما آن را بزرگ نشمرید،بزرگی این کار خودش را نشان میدهد. «وَ بِاسْتِكْتَامِهَا»؛ برای کسی نگویید که فلان کس وامی خواست ما به او دادیم،مشکلی داشت ما رفتیم برایش حل کردیم، چرا آبروی دیگران را میبرید و دیگران را کوچک میکنید. «وَ بِتَعْجِیلِهَا»؛ تأخیر نیندازید این را کار و آن را کار خودتان بدانید و بدانید که این جزء فرائض اخلاقی ماست. اولی را که «اسْتِصْغَارِ» است فرمود شما کوچک بشمارید «لِتَعْظُمَ» خودش بزرگ میشود. دومی را فرمود «بِاسْتِكْتَامِهَا»؛ شما بازگو نکنید، خودش، خودش را نشان میدهد. سوم اینکه تأخیر نیندازید تا اینکه برای او گوارا و دلپذیر شود. این یعنی جامعه را کریمانه اداره کردن؛ آن وقت این یک نحوه تفسیر قرآن کریم است.
چرا فرزندان پیامبر(ص) نشویم؟
قرآن کریم را اگر کسی بخواهد از این منظر تفسیر کند با تفسیر قرآن با غیر این منظر فرق میکند،مثلاً یک وقت میخواهد این آیه را معنا کند: «وَ لَقَدْ كَرَّمْنا بَنی آدَم»(2)؛ میگوید خدا انسان را کریم خلق کرد و کرامت هم مشخص است که از اوصاف فرشتههاست اما فقط کار خدا را تعریف میکند، این یک نحوه تفسیر است. یک نحوه است که قرآن میفرماید انبیا و اولیا، خلفای من هستند، جانشینان من هستند، گرچه من غیبت ندارم تا آنها جانشین من باشند؛ منتها ظهور و خفا هست، مرا نمیبینند و اینها را میبینند، اینها چون جانشینان من هستند یعنی انبیا، اولیا و ائمه (علیهم السلام) اینها با کرامت با جامعه رفتار میکنند. پس اول کار خدا، دوم کار خلفای الهی، سوم کار جامعه اسلامی؛ میگویند علما ورثه انبیا هستند، مگر اینجا شناسنامهای هست که فلان شخص جزء ورثه است؟ چرا ما نباشیم؟ این راه که بسته نیست، انحصاری هم نیست که چرا ما نباشیم. اینکه فرمودند علما وارثان انبیا هستند،(3) غالب این جملههای خبریه به داعی انشاء القا شده است؛ یعنی بشوید بچههای اینها! وجود مبارک پیغمبر(ص) به صورت رسمی اعلام کرد، هر کسی که به دنیا میآید پدر و مادر برای او شناسنامه میگیرند،برای او اسم تعیین میکنند،شناسنامه میگیرند؛ اما وقتی بالغ شد شناسنامه خودش را خودش باید بگیرد. فرمود ما حاضریم شما را به عنوان فرزندی قبول بکنیم، بیایید بچههای ما بشوید: «أَنَا وَ عَلِیٌّ أَبَوَا هَذِهِ الْأُمَّةِ»(4) این اعلام رسمی حضرت است. چه چیزی بهتر از این؟ فرمود بیایید بچههای ما باشید ما شما را اداره میکنیم چرا ما نشویم؟
ضرورت توجه انسان به کرامت خود
اگر این راه باز است و برای همه باز است میگوییم خلاف کردن برای ما کوچک است، نه اینکه جهنّم میرویم. ترساندن برای افراد ضعیف است؛ بگوییم این کار را نکن جهنم میروی؛ مثل اینکه به یک دانشجو بگویید این کار را نکن ما شما را تنبیه میکنیم، با دانشجو که این طوری حرف نمیزنند، این درباره بچه است،به بچهها میگویند نکن این کار را جهنم میروی، ما نباید بچگی فکر کنیم. البته جهنم سرجایش محفوظ است، خدا نکند کسی گرفتار بشود اما به ما باید بگویند و میگویند این کار را نکن برای اینکه با کرامت شما سازگار نیست.وقتی به این آیه رسید از خدا میخواهد که مصداق اینها باشد «وَ اجْعَلْنا لِلْمُتَّقینَ إِماماً»(5) این که برای پیغمبر و اولاد پیغمبر نیست، این برای ما است، یعنی ما طوری زندگی کنیم و از ذات اقدس اله بخواهیم که در هر شهری یا روستایی در حوزه یا در دانشگاه یا در بازار یا در اداره هر جا هستیم خوبان آن منطقه به ما اقتدا بکنند، این چیز بدی نیست، این که تکبّر نیست، این یک فضیلت است، انسان متواضعتر میشود.
بیانات حضرت آیت الله جوادی آملی (دام ظله)
در جلسه درس اخلاق؛5 / 10 / 1398.
مرکز اطلاعرسانی اسرا
_____________________
1. نهج البلاغة صبحی صالح، حکمت101. 2. اسرا، 70. 3. الکافی(ط- الإسلامیهًْ)، ج1، ص32. 4. علل الشرائع، ج1، ص127. 5. فرقان، 74.