منطق قدرت(2)
(پرسش و پاسخ)
پرسش:از منظر آموزههای وحیانی قدرت در منظومه فکری و عملی فرد مسلمان و جامعه اسلامی از چه جایگاه و پشتوانه منطقی برخوردار است؟
پاسخ:در بخش نخست پاسخ به این سوال وجوه تمایز منطق قدرت در نظام طبیعت و نظام اسلامی را با دو بحث ملزومات جامعه اسلامی و دارا شدن اقتدار درونی و بیرونی مطرح کردیم. اینک در ادامه دنباله مطلب را پی میگیریم.
تفاوت قدرت و قوه
میتوان گفت که قدرت شکل خاصی از قوت است و میتوان گفت قدرت در مقابل عجز با قوت که در مقابل ضعف است، فرق میکند. به هر حال صنعت، تکنیک، همچنین انتظام، تشکیلات، نظم و اتفاق، قدرت میبخشد و شاید بشود (گفت)، بدون آنکه قوه را مضاعف کند، قوه را در اختیار قرار میدهد، اما سلامت و همچنین صبر و شجاعت هم قوه است.
اسلام، هم طرفدار قوه است و هم طرفدار قدرت، برای تسلط بر طبیعت و یا برای تسلط بر کارهای بزرگ در اجتماع انسانها و یا دفاع از انسانها. (یادداشتها، ج 1، ص 323)
اقتدار اصل ثابت
قدرت یکی از عوامل و مشخصات است. اسلام که به قول ویل دورانت هیچ دینی مانند آن دعوت به قدرت نکرده است، آنجا که از «قاتلوا فی سبیلالله الذّین یقاتلونکم» و از «واعدّوالهم مااستطعتم من قوّه...» و از «فمن اعتدی علیکم فاعتدوا علیه بمثل ما اعتدی علیکم» دم میزند نمیگوید اگر به طرف راست شما سیلی وارد شد طرف چپ را پیش آورید، نشان میدهد که دین قوت است.
سعدی اشتباه کرده که میگوید: من آن مورم که در پایم بمالند نه زنبورم که از نیشم بنالند چگونه شکر این نعمت گزارم که دارم زور و آزاری ندارم. (همان، ص 322)
اقتدار ملی
در اسلام یک اصل اجتماعی هست به این صورت: «و اعدوالهم ما استطعتم من قوه» یعنی ای مسلمانان، تا آخرین حد امکان در برابر دشمن نیرو تهیه کنید. از طرف دیگر در سنت پیغمبر (ص) یک سلسله دستورها رسیده است که در فقه به نام «سبق و رمایه» معروف است. دستور رسیده است که خود و فرزندانتان تا حد مهارت کامل، فنون اسبسواری و تیراندازی را یاد بگیرید. اسبدوانی و تیراندازی جزء فنون نظامی آن عصر بوده است. بسیار واضح است که ریشه و اصل قانون «سبق و رمایه»، اصل «و اعدّوا لهم ما استطعتم من قوه» است؛ یعنی تیر و شمشیر و نیزه و کمان و قاطر و اسب از نظر اسلام اصالت ندارد؛ آنچه اصالت دارد نیرومند بودن است. آنچه اصالت دارد این است که مسلمانان در هر عصر و زمانی باید تا آخرین حد امکان از لحاظ قوای نظامی و دفاعی در برابر دشمن نیرومند باشند. لزوم مهارت در تیراندازی و اسبدوانی جامهای است که به تن لزوم نیرومندی پوشانیده شده است و به عبارت دیگر شکل اجرایی آن است. لزوم نیرومندی در مقابل دشمن قانون ثابتی است که از احتیاج ثابت و دائمی سرچشمه گرفته است. (مجموعه آثار، ج 19، ص 119)
تحصیل قدرت و وحدت
از طرفی میدانیم که هیچ کار و عملی بدون قدرت و نیرو میسر نیست و در اسلام تحصیل قدرت واجب است (واعدّوا لهم ما استطعتم من قوه). این قوّه اختصاص به تجهیزات جنگی ندارد، جنگ، مبارزه و تنازع بین حق و باطل همیشه با شکلهای مختلف هست. از طرفی قدرت بدون اتحاد و اتفاق میسر نیست و اتحاد هم هنگامی به شکل یک قدرت و نیرو در میآید که نظمی و تشکیلاتی بوده باشد، مرکزی و فرمانی و اطاعت و اجرایی بوده باشد و مخصوصاً سرعت اجرا بدون نظم و تشکیلات میسر نیست.
(یادداشتها، ج 1، ص 138)
ادامه دارد