به وب سایت مجمع هم اندیشی توسعه استان زنجان خوش آمدید
 
منوی اصلی
آب و هوا
وضعیت آب و هوای زنجان
آمار بازدیدها
بازدید امروز: 2,674
بازدید دیروز: 1,937
بازدید هفته: 4,611
بازدید ماه: 120,117
بازدید کل: 23,781,914
افراد آنلاین: 44
اوقات شرعی

اوقات شرعی به وقت زنجان

اذان صبح:
طلوع خورشید:
اذان ظهر:
غروب خورشید:
اذان مغرب:
تقویم و تاریخ
یکشنبه ، ۳۰ اردیبهشت ۱٤۰۳
Sunday , 19 May 2024
الأحد ، ۱۱ ذو القعدة ۱٤٤۵
اردیبهشت 1403
جپچسدیش
7654321
141312111098
21201918171615
28272625242322
313029
آخرین اخبار
۱۴۶- جرعه های معرفت-شرح حدیث معصومین (ع) در کلام رهبر انقلاب : آخرین گفت‌وگوهای پیامبر خدا(ص) و حضرت فاطمه زهرا(س) ۱۳۹۹/۱۰/۲۸

 

جرعه های معرفت-شرح حدیث معصومین (ع) در کلام رهبر انقلاب : 

آخرین گفت‌وگوهای پیامبر خدا(ص) و حضرت فاطمه زهرا(س)

۱۳۹۹/۱۰/۲۸


 

  آخرین گفت‌وگوهای پیامبر خدا(ص) و حضرت فاطمه زهرا(س)

عَن عائِشَهًْ بِنتِ طَلحَهًَْ عَن عائِشهًْ قالَت: ما رَأَیتُ مِنَ النّاسِ اَحَداً اَشبَهَ کَلاماً وَ حَدیثاً بِرَسولِ اللهِ (صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَ آلِه) مِن فاطِمَهًْ. کانَت اِذا دَخَلَت عَلَیهِ رَحَّبَ بِها وَ قَبَّل یَدَیها وَ اَجلَسَها فی مَجلِسِهِ فَاِذا دَخَلَ عَلَیها قامَت اِلَیهِ فَرَحَّبَت بِهِ وَ قَبَّلَت یَدَیهِ وَ دَخَلَت عَلَیهِ فی مَرَضِهِ فَسارَّها فَبَکَت ثُمَّ سارَّها فَضَحِکَت. فَقُلتُ کُنتُ اَری لِه ذِهِ فَضلاً عَلَی النِّساءِ فَاِذا هِیَ امرَأهًْ مِنَ النِّساءِ فَبَینَما هِیَ تَبکی اِذ ضَحِکَت. فَسَأَلتُها فَقالَت اِنّی اِذَن لَبَذِرهًْ. فَلَمّا تُوَفِّیَ رَسولُ اللهِ (ص) سَأَلتُها فَقالَت اِنَّهُ اَخبَرَنی اَنَّهُ یَموتُ فَبَکَیتُ ثُمَّ اَخبَرَنی اَنّی اَوَّلُ اَهلِهِ لُحوقاً بِهِ فَضَحِکتُ.(۱)
 عایشه گوید: در میان مردم ندیدم که در گویش و گفتار، کسی از فاطمه به رسول خدا شبیه‌تر باشد. وقتی او به نزد پیامبر می‌آمد، حضرت به او خوشامد می‌گفت و دستانش را می‌بوسید و در جای خودش می‌نشاند و وقتی پیامبر به نزد او می‌رفت، فاطمه برمی‌خاست و به ایشان خوشامد می‌گفت و دستانشان را می‌بوسید. فاطمه در بیماری پیامبر به نزد ایشان آمد و آن حضرت با او به نجوا سخن گفت و فاطمه ‌گریست؛ سپس باز نجوا کرد و فاطمه خندید. نزد خودم گفتم من گمان می‌کردم که این زن، بر دیگر زنان فضیلتی دارد و اکنون او را می‌بینم که چون زنان دیگر است، زیرا در میان ‌گریه ناگاه می‌خندد. آنگاه در این باره از خودش پرسیدم، فرمود اکنون صلاح نیست که من جواب تو را بگویم. وقتی رسول خدا وفات کرد، در آن باره پرسیدم و او فرمود: ایشان به من خبر داد که در این بیماری وفات خواهد کرد، پس من گریستم؛ سپس فرمود من نخستین کسی از خاندان او هستم که به او خواهم پیوست و من خندیدم.
***
- عَن عائِشَهًْ بِنتِ طَلحَهًْ عَن عائِشَهًْ قالَت: ما رَأَیتُ مِنَ النّاسِ اَحَداً اَشبَهَ کَلاماً وَ حَدیثاً بِرَسولِ اللهِ مِن فاطِمَهًْ؛
دختر جناب طلحه، به نام عایشه از زن‌های معروف قریش بوده و [نقل می‌کند از[ همسر محترم پیغمبر اکرم، که عایشه(دختر ابوبکر) می‌گوید: من ندیدم هیچ کس را که از حیث حرف زدن، از حیث صحبت کردن، شبیه باشد به پیغمبر به‌قدر جناب فاطمه (س)، حالا این روایت در مورد کلام و حدیث است؛ قبل‌ها یک روایت دیگری من دیدم -آن هم از عایشه است- که در مورد راه رفتن و نگاه کردن و این خصوصیّات هم می‌گوید فاطمه (س)‌اشبه‌النّاس به پیغمبر بود.
- کانَت اِذا دَخَلَت عَلَیهِ رَحَّبَ بِها؛
بعد می‌گوید وقتی جناب فاطمه(س) وارد بر منزل پیغمبر می‌شد، حضرت ترحیب می‌کردند، [یعنی] خوشامد می‌گفتند.
- وَ قَبَّل یَدَیها؛
پیغمبر دست مبارک فاطمه‌ زهرا را می‌بوسید.
- وَ اَجلَسَها فی مَجلِسِه؛
او را در جای خودش می‌نشاند. احترامی که پیغمبر برای این دختر، این بانوی بزرگِ همه‌ دوران‌های بشر قائل بوده، در این حد است.
- فَاِذا دَخَلَ عَلَیها قامَت اِلَیهِ فَرَحَّبَت بِهِ وَ قَبَّلَت یَدَیه؛
وقتی [هم که] پیغمبر وارد منزل او می‌شد، او بلند می‌شد، خوشامد می‌گفت، دست مبارک پیغمبر را می‌بوسید.
- وَ دَخَلَت عَلَیهِ فی مَرَضِه؛
فاطمه در [دوران] مریضی پیغمبر، در بیماریِ آخرِ پیغمبر، بر او وارد شد.
- فَسارَّها فَبَکَت؛
با پیغمبر درگوشی صحبت کردند. فاطمه(س) ‌گریه کرد.
- ثُمَّ سارَّها فَضَحِکَت؛
دوباره درگوشی با هم صحبت کردند، فاطمه (س) لبخند زد و خندید.
- فَقُلتُ کُنتُ اَری لِه ذِهِ فَضلاً عَلَی النِّساء فَاِذا هِیَ امرَأَهًْ مِنَ النِّساء فَبَینَما هِیَ تَبکی اِذ ضَحِکَت؛
عایشه می‌گوید با خودم گفتم این چه حالتی است. من این خانم را برتر از دیگر زن‌ها می‌دانستم. معلوم می‌شود که ایشان هم زنی مثل زن‌های دیگر است. یک بار‌ گریه می‌کند، یک بار خنده می‌کند.
- فَسَأَلتُها فَقالَت اِنّی اِذَن لَبَذِرَهًْ؛
خدمتش رفتم و سؤال کردم که قضیّه چه بود. فرمود به تو نمی‌گویم؛ اگر بگویم، افشاکننده هستم -به تعبیر رایج عوامانه‌ ما، دهن‌لق مثلاً خواهم بود- حضرت زهرا (س) علّت این قضیّه را به من نگفت.
- فَلَمّا تُوَفِّیَ رَسولُ اللهِ سَأَلتُها؛
بعد از رحلت پیغمبر هم دوباره از حضرت سؤال کردم. آن وقت دیگر مانع برطرف شده؛ یعنی وقتی پیغمبر از دنیا رفته است، دیگر حالا این حرف [اگر[ گفته بشود ‌اشکالی ندارد.
- فَقالَت اِنَّهُ اَخبَرَنی اَنَّهُ یَموتُ فَبَکَیتُ؛
فرمود: پیغمبر خبر از مردنِ خودش داد، این موجب ‌گریه‌ من شد.
- ثُمَّ اَخبَرَنی اَنّی اَوَّلُ اَهلِهِ لُحوقاً بِهِ فَضَحِکتُ؛
بعد به من اطّلاع داد که من اوّلین کسی از خانواده‌ او خواهم بود که به او ملحق خواهم شد، این من را خوشحال کرد و خندیدم.
شرح حدیث در ابتدای درس خارج فقه، 9/10/98
_______________________
۱) امالی طوسی، مجلس چهاردهم، ص ۴۰۰.
* پايگاه اطلاع‌رسانی دفتر حفظ و نشر آثار رهبر معظم انقلاب