101/ 31 - روایتهایی از متن و فرامتن فتنه هشتاد و هشت - لعنت خــدا بر لجاجــت ۱۴۰۰/۱۰/۲۸
روایتهایی از متن و فرامتن فتنه هشتاد و هشت- 101
لعنت خــدا بر لجاجــت
۱۴۰۰/۱۰/۲۸
گزیده سخنان کلیدی رهبر انقلاب درباره فتنه 88
ادامه فصل پنجم: از 22 بهمن 1388 تا امروز
دعوای شخصی نداریم، مسائل را اصلی_ فرعی کنید | این مسائلی که بعد از انتخابات اتّفاق افتاد، اين يک هديه ارزشمندى به دشمنان بود. انتخابات به اين عظمت را بيايند صريح انکار کنند، زير سؤال ببرند، مسئولين کشور را دروغگو و خائن معرّفى کنند، بعد هم براى اينکه آن چيزى که مورد ادّعايشان هست، تحقّق پيدا کند، مردم را بکشانند توى خيابانها. اين خيلى چيز عجيبى بود، خيلى حادثه بزرگى بود... دعواى شخصى که ما با کسى نداريم. اين آقايانى که در انتخابات، اين جنجال را راه انداختند، من در نماز جمعه گفتم، به اينها گفتم اينها همه افراد خودى ما بودند؛ کسانى بودند که ما سالها با هم کار کرديم؛ با اينها اختلاف شخصى نداريم، مشکل شخصى نداريم؛ مسئله اين است که اينها، دانسته يا ندانسته کشور را به يک چالش عظيم کشاندند، به نفع دشمنان، به نفع آمريکا. خب، نشانهاش هم همين است _ نشانه واضحش اين است؛ البتّه نشانههاى زيادى دارد _ که مىبينيم همين دشمنان صريحاً استقبال کردند از اين وضعيّت. اين مسئله اصلى کشور است؛ اين شد يک مسئله اصلى. من حرفم اين است که مسائل را اصلى _ فرعى کنيم. (30 فروردین 1389)
همنوایی اصحاب فتنه با نغمه دشمن | امروز اگر به تبلیغات دشمن نگاه کنید، میبینید اگر در مسائل اقتصادی اظهارنظر میکنند، همه حرفشان این است که بنبست است، گره ناگشودنی است، اشکالات فراوان است، فردا چنین خواهد شد؛ یک عدّهای هم این مسائل را باور میکنند و همانها را در داخل تکرار میکنند. قبل از شروع انتخابات و آن قضایای فتنه، بعضی از کسانی که بعداً امتحان خودشان را در فتنه دادند، به ما مراجعه میکردند که آقا سال آینده، سال سختی است _ یعنی همان سال 88 _ از لحاظ اقتصادی چنین است، چنان است؛ فضا را تنگ، تاریک، مشکل، غیرقابل عبور جلوه میدادند؛ مسئولین را یکجور میخواستند دلسرد کنند، مردم را یکجور. این تبلیغات نشانه این است که آنها از این حرکت عظیم و پرشتابِ مسئولین و مردم عقب ماندند.
پس اگر چنانچه این جهتگیری دشمن دانسته شد، نگاه انسان به واقعیّت، نگاه درستی خواهد شد؛ نگاه نافذی خواهد شد. یا در زمینه سیاست خارجی، سیاست بینالمللی، در بعضی از همین مطبوعات خودمان هم شما دیدید؛ در اظهارات سال گذشته بعضی از اصحاب فتنه هم مشاهده کردید؛ هی تکرار میکردند که آقا ما در دنیا ذلیل شدیم، جمهوری اسلامی در دنیا بیآبرو شده، بیارزش شده، چه شده، چه شده. (2 آبان 1389)
لعن الله اللّجاج | بصیرت شرط کافی برای موفّقیّت نیست، شرط لازم است. در اینجا عواملی وجود دارد؛ یکیاش مسئله نبود عزم و اراده است. بعضیها حقایقی را میدانند، امّا برای اقدام تصمیم نمیگیرند؛ برای اظهار تصمیم نمیگیرند؛ برای ایستادن در موضع حق و دفاع از حق تصمیم نمیگیرند. البتّه این تصمیم نگرفتن هم عللی دارد: گاهی عافیتطلبی است، گاهی تنزّهطلبی است، گاهی هوای نفس است، گاهی شهوات است، گاهی ملاحظه منافع شخصی خود است، گاهی لجاجت است.
یک حرفی را زده است، میخواهد پای این حرف بایستد، بهخاطر اینکه ننگش میکند از حرف خودش برگردد؛ که فرمود: «لعن الله اللّجاج»؛ لعنت خدا بر لجاجت. افرادی هستند اطّلاع هم دارند، واقعیّت را هم میدانند؛ در عینحال کمک میکنند به جهتگیریهای مخالف، جهتگیریهای دشمن. (4 آبان 1388)
حکم غافل با معاند متفاوت است | البتّه بعضی هم اشتباه میکنند. نمیشود همه را مقصّر دانست... در قضایای فتنه هم همینجور. بعضی در این فتنه و در این جنجال وارد شدند، نفهمیدند اسم این براندازی است؛ نفهمیدند این همان فتنه است که امیرالمؤمنین فرمود: «فی فتن داستهم بأخفافها و وطئتهم بأظلافها و قامت علی سنابکها»؛1 فتنه خرد و نابود میکند کسانی را که زیر دست و پای فتنه قرار بگیرند. آنها نفهمیدند این فتنه است؛ یک حرفی را یکی گفت، اینها هم تکرار کردند. پس نمیشود همه را محکوم به یک حکم دانست؛ حکم معاند متفاوت است با حکم غافل. البتّه غافل را هم باید بیدار کرد. (4 آبان 1388)
ریشههای فتنه | هميشه در ذهن ما اين مسئله بود که فتنهها ريشه در قبل دارد؛ يعنى واقعاً اين فتنه سال 88 بروزى بود از زمينههاى فتنههاى قبل. البتّه در سالهاى قبل فتنههایى هم بروز کرد که خب الحمدلله به اراده الهى و با همّت مردم اينها جمع و جور شد. (6 آبان 1389)
امیدوار کردن دشمن، گناه بزرگ فتنهگران |
گناه بزرگی که برخی از دستاندرکاران فتنهها در کشور انجام میدهند، امیدوار کردن دشمن است؛ دشمن را امیدوار میکنند که میتواند منفذی در بین مردم، در بین عوامل گوناگون، در بین مسئولان نظام باز کند.
دشمن سال گذشته با کارهای اینها امیدوار شد؛ درحالیکه آن انتخابات عظیم، آن حضور به آن عظمت، آن شرکت عظیم مردم در انتخابات، میتوانست کار را خیلی پیش ببرد و ملّت ایران را در بسیاری از میدانهای سیاسی موفّق کند. اینها ایجاد فتنه کردند؛ لذا دشمن که از حرکت عظیم مردم مأیوس میشد، امیدوار شد که بتواند به انقلاب صدمه و ضربه بزند. (8 دی 1389)
گناه غیر قابل اغماض فتنهگران | اختلاف سلیقه، اختلاف نظر، اختلاف عقیده در مسائل سیاسی، نباید به چالش میان جناحهای کشور، میان عناصر کشور منتهی شود. گناه بزرگ فتنهگران در سال 88 این بود که اگر خوشبینانه نگاه کنیم و بگوییم اینها یک شبههای، خدشهای در ذهنشان بود، این خدشه را بهصورت ایجاد چالش برای نظام اسلامی مطرح کردند. این گناه بزرگ، قابل اغماض هم نیست؛ آثار آنهم همچنان در جامعه ما موجود است. البتّه ملّت، ملّت بیداری است؛ نصاب لازم در فهم و بصیرت این ملّت موجب میشود که خیلی از این حوادث پوشیده بشود و بهتدریج آثار آن زایل شود؛ لیکن اینها بهخاطر همین، ضربه زدند. ایجاد دعوا، گریبان یکدیگر را گرفتن، ایجاد اختلاف عمیق، یکی از کارهای بسیار بد، بسیار بزرگ و نکوهیده است. این همان چیزی است که دشمن میخواهد. (8 خرداد 1390)
عدم پایبندی به قانون، گناه بزرگ آتشافروزان فتنه 88 | اینجور نباشد که اگر چنانچه انتخابات برطبق نظر و میل ما انجام گرفت، این را ما قبول داشته باشیم؛ اگر برخلاف نظر ما بود، «و ان یکن لهم الحقّ یأتوا الیه مذعنین»2؛ اگر حق را به ما دادند، آنی که ما میخواهیم، سر کار آمد، قانون را قبول داریم؛ اگر آنی که ما میخواهیم، سر کار نیامد، میزنیم زیر قانون؛ نه قانون را قبول داریم، نه رأی مردم را قبول داریم. این نمیشود.
فتنه 88 همینجور بود؛ ادّعا کردند که قانونگرا هستند، بعد خب مردم به آنها رأی ندادند، اکثریّت مردم به کس دیگری رأی دادند؛ اینها بنا کردند دعوا راه انداختن که چرا! کشور را، ملّت را مدّتی مضطرب کردند، دشمن را خوشحال کردند؛ البتّه آخرش هم در مقابل مردم دیگر تاب نیاوردند و عقب نشستند.
گناه آتشافروزان فتنه 88 همین بود که به قانون تمکین نکردند، به رأی مردم تمکین نکردند. ممکن است کسی بعد از انتخابات اعتراض داشته باشد؛ خیلی خُب، این اعتراض ایرادی ندارد؛ امّا راهِ قانونی دارد که چگونه باید این اعتراض را بیان و دنبال کرد. اگر قانون را قبول داریم، باید از آن راه برویم. (20 مهر 1390)
پانوشتها:
1- نهجالبلاغه، خطبه 2.
2- سوره نور، آیه 49، ترجمه: «و اگر حق به جانب ايشان باشد به حال اطاعت بهسوى او مىآيند.»