به وب سایت مجمع هم اندیشی توسعه استان زنجان خوش آمدید
 
منوی اصلی
آب و هوا
وضعیت آب و هوای زنجان
آمار بازدیدها
بازدید امروز: 1,762
بازدید دیروز: 2,474
بازدید هفته: 1,762
بازدید ماه: 117,268
بازدید کل: 23,779,066
افراد آنلاین: 8
اوقات شرعی

اوقات شرعی به وقت زنجان

اذان صبح:
طلوع خورشید:
اذان ظهر:
غروب خورشید:
اذان مغرب:
تقویم و تاریخ
شنبه ، ۲۹ اردیبهشت ۱٤۰۳
Saturday , 18 May 2024
السبت ، ۱۰ ذو القعدة ۱٤٤۵
اردیبهشت 1403
جپچسدیش
7654321
141312111098
21201918171615
28272625242322
313029
آخرین اخبار
۵۴ - چه کسی از رادیو اعلام کرد «این صدای انقلاب اسلامی است»؟ ۱۴۰۰/۱۱/۲۰

چه کسی از رادیو اعلام کرد

«این صدای انقلاب اسلامی است»؟ 

۱۴۰۰/۱۱/۲۰

چه کسی از رادیو اعلام کرد:این صدای انقلاب اسلامی است؟

شهید شیخ فضل‌الله محلاتی در کتاب خاطرات خود که توسط مرکز اسناد انقلاب اسلامی منتشر شده است درباره نحوه تصرف رادیو می‌گوید: « در اینجا باید از نیروی هوایی و جوان‌های نیروی هوایی و همافرها هر کسی واقعاً تشکر کند. اولین نیرویی که مقابل آنها ایستاد، همان نیروی هوایی و همافرها بودند. فردا صبح امام فرمود که شما بروید و مردم را توی خیابانها دعوت کنید، برای اینکه دفاع کنند، حمله نکنند. ما یکی از ماشین‌های مدرسه علوی را بلندگو گذاشتیم و رفتیم اول جلوی نیروی هوایی و پیام امام را رساندیم و یکی از این همافرها صورتش را با ذغال سیاه کرده بود که او را نشناسند، یک هفت‌ تیر هم دستش بود، آمد توی ماشین من و همینطور توی خیابان می‌گشتیم. رسیدیم جلوی دانشگاه آنجا یک مشت جوان‌های چپی بودند، وقتی پیام امام را خواندم ماشین ما را سنگباران کردند و شیشه هایش را شکستند که چرا می‌گویید حمله نکنید و دفاع کنید. از آنجا آمدم جلوی میدان عشرت آباد، اینها حمله کرده بودند و اداره نظام وظیفه را آتش زده بودند، تیراندازی بود. من پیام امام را آنجا اعلام کردم که آنجا هم از در و دیوار و از چپ و راست همینطور تیر می‌آمد و به ماشین ما می‌خورد. ما زیر آتش رگبار تیرها دو مرتبه برگشتیم و آمدیم و رفتیم. به هر صورت پادگان‌ها یکی بعد از دیگری سقوط کرد و دیگر رژیم نیروی خودش را از دست داد، تا عصر هم همینطور تیراندازی بود.
این صدای انقلاب اسلامی ایران است
عصر ما تصمیم گرفتیم که برویم رادیو تلویزیون را تصرف کنیم. آنجا هم زد وخورد بود و بخصوص در جام‌جم خیلی از نیروهای ارتشی استقامت می‌کردند. چون راديو را اگر کسی بگیرد، کار دیگر تمام است. من چهار نفر مسلح برداشتم و رفتم برای تصرف رادیو. یک ایستگاه رادیو داریم در بیسیم، نزدیک چهار راه سیدخندان. ما تا نزدیکی‌های چهارراه قصر توانستیم برویم. هرجا که رفتیم دیدیم که تیراندازی است، نمی‌گذاشتند که برویم توی خود بیسیم. البته یک مهندسی که من حالا اسمش یادم نیست - خدا خیرش بدهد - در تماس با ما بود و می‌گفت: اگر خودتان را برسانید داخل رادیو - آنجا هم تعطیل بود، همه فرار کرده بودند- من دستگاه را راه می‌اندازم. به هر صورت رفتیم، در حالی که از هر کوچه‌ای که خواستیم برویم وارد خیابان شویم دیدیم تیراندازی است. نیم ساعتی رفتیم توی دفتر مرکز اعتصابات [ کمیته اداره اعتصابات ] که مرحوم باهنر و این‌ها آنجا دفتری داشتند و از آنجا دوباره تلفن کردیم به آن مهندس و گفتیم که ما از هر کوچه‌ای که می‌آییم تیراندازی است. گفت که من در را باز می‌گذارم که ماشینتان دم در معطل نشود شما بروید دم پل از آنجا با سرعت بیایید داخل همین کار را کردیم و رفتیم . حتی گلوله‌ای به ماشین ما اصابت نکرد و ما رفتیم داخل بیسیم.
ساعت پنج و ربع بعد ازظهر بود. سه ربع - یک ساعتی طول کشید تا این بنده خدا دستگاه را راه انداخت. من هم یک نوار قرآن برده بودم و یک نوار خمینی ای امام، یک سرود هم بود که ظاهراً آن موقع می‌خواندند. یک پیامی هم آن روز امام داشتند که مردم از خودشان دفاع کنند و دستورالعمل آن روز بود. ما رفتیم آنجا. ساعت شش و ربع بود آنجا من هم نگفتم سخنگو کی هست، رادیو را روشن کردیم و گفتم: بسم الله الرحمن الرحیم . این صدای انقلاب اسلامی ایران است ... مردم با شنیدن این مطلب خیلی غوغا کرده بودند. یک مقدار صحبت کردم و پیام امام را خواندیم و نوارها را گذاشتیم.