به وب سایت مجمع هم اندیشی توسعه استان زنجان خوش آمدید
 
منوی اصلی
آب و هوا
وضعیت آب و هوای زنجان
آمار بازدیدها
بازدید امروز: 966
بازدید دیروز: 1,937
بازدید هفته: 2,903
بازدید ماه: 118,409
بازدید کل: 23,780,206
افراد آنلاین: 5
اوقات شرعی

اوقات شرعی به وقت زنجان

اذان صبح:
طلوع خورشید:
اذان ظهر:
غروب خورشید:
اذان مغرب:
تقویم و تاریخ
یکشنبه ، ۳۰ اردیبهشت ۱٤۰۳
Sunday , 19 May 2024
الأحد ، ۱۱ ذو القعدة ۱٤٤۵
اردیبهشت 1403
جپچسدیش
7654321
141312111098
21201918171615
28272625242322
313029
آخرین اخبار
16 - آمریکا میدان نبرد جنگ با مردم آمریکا - آیا آمریکا در مسیر فاشیسم گام برمی‌دارد؟ ۱۴۰۱/۰۴/۲۱
آمریکا میدان نبرد جنگ با مردم آمریکا - 16
 
 آیا آمریکا در مسیر فاشیسم گام  برمی‌دارد؟
 
  ۱۴۰۱/۰۴/۲۱
جنگ‌های استقلال آمریکاآیا آمریکا به سمت فاشیسم می رود؟

نویسنده: دکتر جان‌دبلیو. وایتهد
مترجم: دکتر احمد دوست‌محمدی
 
فاشیسم با ایجاد این تصور غلط که سنت‌های دموکراتیک را حفظ می‌کند، به آهستگی خیز برمی‌دارد تا اینکه نظام سیاسی را در خود 
فرو می‌برد. و در مواقع «بحران»، مصلحت به عنوان اصل محوری مورد حمایت قرار می‌گیرد- به عبارت دیگر، حکومت به منظور حفظ سلامت و امنیت ما، بایستی پلیس را نظامی کند، ما را از حقوق قانونی اساسی محروم نماید و هر نوع رفتاری را جنایی و غیرقانونی اعلام کند. و سپس زندان‌ها آماده‌اند تا همه ما جنایتکاران را در خود جای دهند.
آنچه که ما باید بر سر آن به توافق برسیم این است که آیا آمریکا می‌تواند در نهایت به یک دولت فاشیستی تبدیل شود. با این همه نشان‌های آشکاری وجود دارند که ما اینک تحت حکمرانی یک گروه اقلیت از نخبگان حکومتی و منافع شرکتی قرار داریم، اما آیا ما اینک در یک دولت فاشیستی به سر می‌بریم؟
آنچه در زیر می‌آید، تعداد ‌اندکی از عناصر لازم برای یک دولت فاشیست است:
حکومت توسط یک رئیس‌جمهور قدرتمند اداره می‌شود (حتی اگر از طریق یک فرآیند انتخاباتی به قدرت رسیده باشد) این اساس رهبری فاشیستی است.
حکومت می‌پندارد هیچ‌گونه محدودیتی در اعمال قدرت خود ندارد. این خودکامگی است، که سرانجام به استبدادگرایی تبدیل می‌شود.
حکومت به ظاهر تحت یک نظام سرمایه‌داری عمل می‌کند، در حالی که یک دیوانسالاری بسیار گسترده آن را احاطه کرده است.
حکومت از طریق سیاستمداران آن، اظهارات و نمایش‌های قدرتمند و مستمری از ملی‌گرایی منتشر می‌کند. حکومت تمام فکر و ذکرش امنیت ملی است، در حالی که مدام دشمنان وحشتناک داخلی و خارجی را القا می‌کند.
حکومت یک نظام دیده‌بانی بومی و تهاجمی ایجاد کرده و یک نیروی شبه‌نظامی که در مقابل شهروندان پاسخگو نیست، به وجود می‌آورد.
حکومت و ادارات مختلف آن (فدرال، ایالتی و محلی) یک دل‌مشغولی نسبت به جرم و مجازات به وجود می‌آورند. این کار، بیش از حد جنایی‌‌سازی است. حکومت به طور فزاینده‌ای متمرکز می‌شود،‌ در حالی که به منظور کنترل همه ابعاد اجتماعی، اقتصادی، نظامی و ساختارهای حکومتی جامعه، به طور تنگاتنگی با قدرت‌های شرکتی هم‌عهد و هم‌داستان می‌شود.
حکومت از نظامی‌گری به عنوان نقطه محوری ساختار اقتصادی و مالیاتی خود استفاده می‌کند. حکومت، به منظور حفظ نیروهای نظامی- صنعتی شرکت‌ها، به طور فزاینده‌ای امپریالیستی است.
معنا و مفهوم کلی را گرفتید؟ فقط نگاهی به سیاست‌های حکومت جدید بیندازید. جفری تاکر می‌نویسد: «هر صنعتی مقرراتی دارد. هر حرفه‌ای طبقه‌بندی و سازماندهی شده است. بابت هر کالا یا خدمتی مالیات اخذ می‌شود. انباشت بی‌پایان بدهی ادامه دارد. بسیار بزرگ برای توصیف دیوانسالاری کافی نیست. آماده‌باش‌ها هیچ‌گاه متوقف نمی‌شوند، و جنگ با یک دشمن شرور خارجی، به عنوان یک چشم‌انداز هر روزه، به قوت خود باقی است». به عبارت دیگر، امروز حکومت در آمریکا هر کاری دلش می‌خواهد انجام می‌دهد. آیا این حکومت شبیه یک جمهوری و یک دموکراسی است یا شکلی از یک حکومت فاشیستی نخستین است؟ لازم نیست دانشمند علوم سیاسی باشید تا تشخیص بدهید که در آمریکای امروز شباهت‌های نامیمونی با رژیم‌های دیکتاتوری یا فاشیستی گذشته، وجود دارند.
حکومت جامعه‌ستیزان
عجیب این که آنها که سکان‌دار رژیم‌های استبدادی هستند- از جمله دولت‌های فاشیست- ویژگی‌های رفتاری مشترک فراوانی با جامعه‌ستیزان دارند: سنگدل، بی‌احساس، پرطمطراق، عوام‌فریب، حقه‌باز، مسئولیت‌ناپذیر به خاطر اقدامات خود و بی‌رحم. دو تا از ویژگی‌های بارز جامعه‌ستیزان این است که ذهن حسابگر دارند، یعنی محافظه‌کارند و دیگر اینکه علی‌الظاهر جذاب هستند.
در واقع، جامعه‌ستیزان به طور خاص استاد سیاست هستند. همان‌طور که جیمز سیلور1 نویسنده آتلانتیک2 تأیید می‌کند: تحقیقات نشان می‌دهند که هرج و مرج می‌تواند مزایای خاصی را فراهم آورد که به طور خاص جامعه‌ستیزان را برای حضور در صحنه عمومی مستعد نموده و آنها را قادر می‌سازد از پس اوضاع تحت فشار سنگین برآیند: جامعه‌ستیزان در مقیاس‌های واکنش‌پذیری در شرایط فشار، اضطراب و افسردگی، امتیازات پایین و در مقیاس‌های موفقیت‌های رقابت‌آمیز، تأثیرگذاری مثبت در برخورد اول و بی‌باکی، امتیازات بالایی کسب می‌کنند. مانند یک سیاستمدار و رهبر موفق به نظر می‌رسند؟
آنچه وحشتناک‌تر است این است که چنین رهبرانی سرانجام حکومت‌های جامعه‌ستیز برقرار می‌کنند- جوامع استبدادی میل شدیدی به قدرت، کنترل و نابودی هم‌ آزادی به طور کلی و هم آنها که آزادی‌های خود را اعمال می‌کنند، پیدا می‌کنند.
از این بدتر، این بیماری روانی به آنها که در مقامات بالای حکومتی هستند، محدود نمی‌شود، بلکه می‌تواند به عامه مردم سرایت کند. همان‌طور که نویسنده جیمز جی. لانگ3 تأیید می‌کند: «اختلالات روانی رهبران سیاسی، برداشت‌ها، نگرش‌ها و کنش‌ها را در میان شهروندان دستخوش اختلال می‌کنند.» و به لحاظ تاریخی، جامعه‌ستیزان، جمعیت‌های زیادی از هواداران آسیب‌پذیر را به خود جذب کرده‌اند.
وقتی جامعه‌ستیزان به قدرت می‌رسند، نتیجه معمولاً نوعی حکومت استبدادی یا جامعه‌ستیز است. لانگ خاطر نشان می‌کند، «در این مرحله، حکومت علیه منافع مردم خودش، جز برخی گروه‌های هوادار، عمل می‌کند. در حال حاضر ما شاهد قطب‌بندی‌های عمدی شهروندان آمریکا، اقدامات غیرقانونی و تحصیل وام کلان و غیر ضروری هستیم. این در ذات نظام‌های جامعه‌ستیز است، و بسیار شبیه اوضاع و احوالی است که در اتحاد شوروی، آن‌گاه که بیش از حد گسترش یافت و سقوط کرد، اتفاق افتاد.»
پانوشت‌ها:
1- James Silver
2- The Atlantic
3- James G. Long