به وب سایت مجمع هم اندیشی توسعه استان زنجان خوش آمدید
 
منوی اصلی
آب و هوا
وضعیت آب و هوای زنجان
آمار بازدیدها
بازدید امروز: 3,976
بازدید دیروز: 5,979
بازدید هفته: 17,623
بازدید ماه: 38,593
بازدید کل: 23,700,414
افراد آنلاین: 8
اوقات شرعی

اوقات شرعی به وقت زنجان

اذان صبح:
طلوع خورشید:
اذان ظهر:
غروب خورشید:
اذان مغرب:
تقویم و تاریخ
دوشنبه ، ۱۰ اردیبهشت ۱٤۰۳
Monday , 29 April 2024
الاثنين ، ۲۰ شوّال ۱٤٤۵
اردیبهشت 1403
جپچسدیش
7654321
141312111098
21201918171615
28272625242322
313029
آخرین اخبار
۱۰۳ - مرکز مطالعات و پاسخ‌گوئی به شبهات حوزه علمیه قم: تکمیل دین با غدیر علی(ع) ۱۴۰۱/۰۴/۲۲
 
 تکمیل دین با غدیر علی(ع) 
۱۴۰۱/۰۴/۲۲
 
غدیر»، روز اکمال دین و اتمام نعمت بر امت اسلام - ایسنا
 
وجه تسميه و محل غدير خم
غدير گودال آب است كه بعد از گذشتن سيل بر جاي مي‌ماند و به‌زودي خشك مي شود. غدير خم نام واحه‌اي در سه ميلي جحفه است كه قبايل خزاعه و كنانه در زمان جاهليت در آنجا منزل مي‌كردند. خم به معني بدبوست. گويند هواي غدير خم آن‌قدر ناسازگار است كه هيچ كودكي در آن تا سن بلوغ زنده نمي‌ماند مگر آنكه به جاي ديگر برود. جحفه بر وزن غرفه، آبادي‌ای است در اراضي ساحلي حجاز در جنوب شرقي رابغ بين مكه و مدينه (بين خليص و بدر) كه به بدي آب و هوا شهرت دارد. اين محل، ميقات حاجيان شام و مصر و عراق بود كه از راه دريا به حجاز مي‌رسيدند. ولي امروز متروك است و حاجيان در منزل رابغ احرام مي‌بندند (قاموس؛ مجمع‌البحرين؛ المنجد؛ تهذيب الصحاح؛ اخبار مكه، ازرقي، 2/310؛ حواشي سيره ابن‌هشام، 1/9).
حجهًْ‌الوداع رسول خدا(ص)
رسول‌الله(ص) در اواخر سال دهم هجري كه دوران غزوات سپري شده و اكثر قبايل عرب به اسلام گرایيده بودند عازم حج شد. اين تنها حج او بعد از هجرت به مدينه بود ـ فريضه حج در سال نهم هجري واجب شد ـ 
از اين رو آن را حجهًْ‌الاسلام و حجهًْ‌الوداع ناميدند. به علاوه چون به حكم وحي الهي ولايت علي‌(ع) را ابلاغ و در نتيجه دين را كامل و نعمت را تمام فرمود، آن را حجهًْ‌الوداع و حجهًْ‌الكمال و حجهًْ‌التمام گفتند. در اين سفر همسران و اهل‌بيت پيغمبر(ص) و وجوه مهاجرين و انصار و تعداد بسياري از اهالي مدينه و حومه آن همراه بودند. رسول‌الله(ص) در مدينه به جامه احرام در آمد و روز پنجشنبه پنج روز مانده از ذي‌قعده بعد از نماز ظهر از شهر بيرون آمد و به ذوالحليفه بيرون مدينه منتقل شد. چون امر شده بود كه هر كس بتواند بايد كه در اين سفر همراه باشد. با آنكه بيماري حصبه (يا آبله) در منطقه مدينه شيوع داشت و عده اي بيمار بودند لااقل 90 هزار ـ يا 114 يا 124 هزار ـ نفر به معيت رسول‌الله(ص) عزيمت كردند. تعدادي هم بين مدينه و مكه ملحق شدند مانند عشاير سر راه و آنان كه همراه اميرالمؤمنين‌(ع) و ابوموسي اشعري از يمن بازمي‌گشتند. سفر به مكه ده روز و به قولي هشت روز طول كشيد و رسول‌الله(ص) روز يكشنبه چهارم يا سه‌شنبه ششم ذيحجه وارد مكه شد و مناسك حج را به شرحي كه در کتاب‌های سيره آمده به جاي آورد (طبقات الكبير، ابن سعد، 3/255؛ امتاع الاسماع، مقريزي، 4/510؛ الغدير، اميني، 1/9؛ سيره ابن هشام، 2/601؛ السيرهًْ الحلبيهًْ، حلبي، 3/283؛ درر الفوائد، جزايري، 73).
خطبه غدير
در راه بازگشت به مدينه (روز 18 ذيحجه سال دهم هجرت) وقتي رسول خدا(ص) به منزل غدير خم رسيد، فرشته خدا بر او نازل شد و اين آيه را در شأن اميرالمؤمنين علي‌(ع) ابلاغ کرد:‌ای پیامبر! آنچه از طرف پروردگارت بر تو نازل شده است، کاملاً (به مردم) برسان! و اگر نکنی، رسالت او را انجام نداده‌ای! خداوند تو را از (خطرات احتمالی) مردم، نگاه می‌دارد؛ و خداوند، جمعیّت کافران (لجوج) را هدایت نمی‌کند... (مائده، 67) 
براي اجراي امر الهي رسول خدا دستور داد حاجياني كه از پيش رفته بودند و آنان كه هنوز حركت نكرده بودند توقف كنند، سپس فرمود در محل غدير خم، محوطه‌اي را كه پنج درخت سمره (خارين) در اطراف آن بود از خس و خاشاك ستردند و روي درختها سايبان گستردند. روز پنجشنبه هجدهم ذي‌حجهًْ رسول‌الله(ص)‌، نماز ظهر را پيشاپيش مسلمانان در آن محل بگزارد. آفتاب به‌قدري سوزنده بود كه مردم قسمتي از رداي خود را زير پا مي‌افكندند و قسمتي را روي سر مي كشيدند. بعد از نماز بر منبري از جهاز شتران كه در وسط جمعيت آماده شده بود بالا رفت و خطبه مبسوطي در شرح وظائف مسلمانان و مناقب اهل بيت ايراد کرد. در پايان خطبه، رسول‌الله(ص) دو بازوي علي را گرفته برافراشت به طوري كه زير بغل هر دو پيدا شد، آنگاه فرمود: ايها الناس من اولي الناس بالمؤمنين من انفسهم؟ اي مردم چه كسي نسبت به مومنان از خودشان (نزديك‌تر) و سزاوارتر است؟ همه گفتند: خدا و رسول او بهتر مي‌دانند. پيغمبر فرمود: ان الله مولاي و انا مولي المؤمنين و انا اولي بهم من انفسهم، فمن كنت مولاه فعلي مولاه (يقولها ثلاث مرات و في لفظ احمد اربع مرات) ثم قال: اللهم وال من والاه و عاد من عاداه و احب من احبه و ابعض من ابغضه و انصر من نصره و اخذل من خذله و ادر الحق معه حيث دار. الا فيبلع الشاهد الغايب» يعني خداوند مولا و سرور من است و من مولا و سرور مؤمنانم و بر مؤمنان از جانشان به خودشان سزاوارترم. هر كه را من مولا و سرورم‌، پس علي نيز مولا و سرور او است (اين سخن را سه بار و به قول امام احمد بن حنبل چهار بار مكرر فرمود) سپس گفت: خدايا طرفدار كسي باش كه طرفدار علي باشد و خصم آن باش كه با او بستيزد. دوست بدار هر كه او را دوست دارد و دشمن بدار هر كه او را دشمن دارد و ياري كن هر كه او را ياري كند و خوار بدار هر كه او را خوار بدارد و بگردان حق را با او هر جا كه او مي‌گردد‌، به هوش باشيد بايد هر كس در اينجا حاضر است اين سخن را به غايبان برساند (اسباب النزول، واحدي، 150؛ فضائل الخمسهًْ، فيروزآبادي، 1/388؛ تفسير كشف‌الاسرار، ميبدي، 3/181؛ و عموم تفاسير شيعه مانند تفسير ابوالفتوح و مجمع‌البيان، وافي، مجمع‌الزوائد، هيثمي، 9/156؛ ثمار القلوب، ثعالبي، 511).
 به محض اينكه خطبه و ابلاغ رسول‌الله(ص) به پايان رسيد هنوز مردم متفرق نشده بودند كه اين آيه نازل شد: «... امروز دين شما را براي شما به كمال رساندم و نعمت خود را بر شما تمام كردم و از اينكه اسلام دين شما است خشنود گشتم.» (مائده، 3). پيغمبر(ص) پس از دريافت اين وحي، فرمود: «الله اكبر علي اكمال الدين و اتمام النعمهًْ و رضي الرب برسالتي و الولايهًْ لعلي بعدي» از همه بزرگ‌تر است آن خدايي كه دين را كامل و نعمت را تمام فرمود و از رسالت من و ولايت علي بعد از من خشنود است. سپس سراپرده ويژه‌اي برافراشتند و به امر رسول‌الله(ص) مردان و زنان، از جمله زنان پيغمبر(ص) در محضر او با علي بيعت كردند. بعد از اين مراسم به دست خود عمامه‌اي 
بر سر علي نهاد و دنباله آن را پشت سرش مرتب كرد. اين تكريم را كه در موارد استثنائي و هنگام انتصاب به امارت انجام مي شد «تتويج» يا تاجگذاري مي‌گفتند. بعد از اين مراسم، بزرگان صحابه برای تهنيت علي پيش آمدند. مقدم بر همه ابوبكر و عمر بودند كه گفتند: «هنيئا لك (به قولي بخ بخ لك) يا ابن ابي‌طالب، اصحبت مولي كل مؤمن و مومنة» گوارا باد تو را اي پسر ابوطالب. به به از اين نعمت‌،مولاي همه مردان و زنان با ايمان شدي. ابن عباس گفت: به خدا سوگند كه اكنون پيمان تو بر گردن همه واجب گرديد. حسان بن ثابت شاعر خاص رسول‌الله(ص) نيز قصيده‌اي در تهنيت مراسم غدير از جايگاهي رفيع با صداي بلند انشاء کرد كه مورد تحسين و استقبال آن حضرت واقع شد. (فيض القدير، 6/217؛ كنزالعمال، 8/60؛ الرياض النضرهًْ، 2/170، 217؛ المسند، احمد بن حنبل، 4/281؛ ذخائر العقبي، طبري، 68؛ تاريخ بغداد، خطيب بغدادي، 8/290؛ اعيان الشيعه، 1/290 به بعد؛ الغدير، 2/43 به روايت از مرزباني و ابن مردويه اصفهاني و ابونعيم اصفهاني و جلال‌الدين سيوطي و هشت محدث ديگر سني و بيست‌وشش محدث شيعي).
اهميت حديث
بعضي دلائل اهميت حديث غدير به شرح ذيل است:
۱) هيچ يك از احاديث نبوي در صحت و تواتر به پايه حديث غدير نمي رسد.سخنان رسول‌الله(ص) و بيعت مسلمانان با علي(ع) در بزرگ‌ترين اجتماع اسلامي كه تا آن روز نظير نداشت و در محضر بزرگان صحابه برگرار گرديد. اميرالمؤمنين‌(ع) در دوران خلافت واقعه غدير را مكررا در محاجه با مخالفان در محضر مسلمانان يادآوري كرد و هر بار جمعي از صحابه كه در غدير حضور داشتند برخاستند و شهادت دادند (المستدرك علي الصحيحين، حاكم نيشابوري، 3/371؛ مسند، ابن‌حنبل، 1/118، 5/366؛ خصائص اميرالمؤمنين‌(ع)‌، نسائي، 93؛ البدايهًْ و النهايهًْ، ابن كثير شامي، 5/208)؛ 
۲) حديث غدير بزرگ‌ترين حجت و مستند شيعه اماميه بر ولايت مطلقه علي‌(ع) است. به استناد همين حديث است كه خلافت را موهبتي الهي مي دانند نه مقامي كه مردم انتخاب كنند؛ 
۳) به شهادت دو آيه سوره مائده كه گذشت تشكيل كنگره اسلامي غدير بزرگ‌ترين و مهم‌ترين و حساس‌ترين قسمت از وظائف رسالت پيامبر(ص) بود. به دستور او همه مسلمانان كه توانايي سفر داشتند در حجهًْ‌الوداع همراه شده بودند و معلوم بود برنامه مهمي در پيش است كه بايد در آن كنگره اجرا شود. زمان و مكان آن نيز بهترين و مناسب‌ترين بود‌، چون بعد از حج همه از جحفه مي گذشتند و با اشاراتي كه پيغمبر فرموده بود براي بيشتر آنان آخرين فرصتي بود كه سعادت ديدار رسول‌الله(ص) دست مي داد. نزول وحي در آن محل و وصيت رسول‌الله(ص) در آخر خطبه كه بايد اين پيام را حاضران به غايبان و نسل‌ها به يكديگر ابلاغ کنند همه گویای اهميت فوق‌العاده حديث غدير است؛ 
۴) اسناد حديث غدير براهمیت آن می‌افزاید. بيش از صد و ده تن از اصحاب پيغمبر و هشتاد و چهار تن از تابعين و سيصد و شصت تن از ثقات محدثين آن را روايت كرده‌اند (الغدير، 1/14). راويان مشهور غدير از صحابه: اميرالمؤمنين علي، فاطمه زهرا، حسن بن علي، حسين بن علي، عباس بن عبدالمطلب، عبدالله بن عباس، عايشه و ام‌سلمه همسران پيغمبر، اسماء بنت عميس همسر ابوبكر و سپس ابوبكر، عمر، عثمان، طلحه، زبير، سعد بن ابي وقاص، عبدالرحمن بن عوف، ابوهريره، اسامهًْ بن زيد، ابي بن كعب، جابر بن عبدالله، ابوذر غفاري، سلمان فارسي، خالد بن الوليد، عمار بن ياسر و عمر بن العاص... بودند. نام تمامي ايشان و نام تابعين و راوياني كه حديث غدير را روايت كرده‌اند با ترجمه احوال و روايات ايشان در دو مجلد كتاب عبقات‌الانوار، تأليف محققانه مير حامد حسين لكنهويي نيشابوري در 1008 صفحه همراه با صد و پنجاه تن از محدثين و علماي مشهور كه اين حديث را روايت كرده‌اند مسطور است. منهج اول و منهج دوم اين اثر بي‌نظير و مجلدات دوازده گانه منهج دوم كه در شرح حديث غدير و يازده حديث متواتر ديگر شيعه تأليف شده است اثر بي‌نظيري است كه اهميت حديث غدير را نشان مي دهد (الذريعهًْ الي تصانيف الشيعهًْ، آقا بزرگ تهراني، 15/214)؛ 
۵) علاوه‌بر علماي شيعي كه از عهد شيخ صدوق و شيخ مفيد و شيخ طوسي گرفته تا زمان حاضر کتابهای بسيار در اثبات صحت و تواتر سند و وضوح دلالت آن بر ولايت و خلافت علي تأليف كرده‌اند‌، بسياري از علماي اهل سنت نيز کتاب‌ها و رساله‌های ويژه‌اي به مسئله ولايت و حديث غدير اختصاص داده‌اند كه علامه اميني در الغدير از بيست‌وشش تن ايشان نام برده است (1/152) 
ادبيات غدير و غديريه‌ها
واقعه غدير خم علاوه‌بر آنكه سرفصل کتاب‌های تفسير و حديث و كلام و فقه و تاريخ شيعه است در ادبيات و هنر و عادات و آداب اجتماعي و سنن ملي شيعه نيز تأثير سازنده داشته است و مخصوصا در شعر عربي و بعد فارسي جايگاه ممتازي دارد. علاوه‌بر حسان بن ثابت كه نخستين شاعر غديريه سرا بود ساير صحابه مانند اميرالمؤمنين علي‌(ع)‌، عمرو بن العاص و قيس بن سعد بن عباده اين حديث را در اشعار خود جاويدان ساختند. بعد از ايشان بزرگان شعراي عرب مانند كميت بن زيد اسدي، سيد اسماعيل حميري، ابوتمام، دعبل خزاعي، شريف رضي، شريف مرتضي، مهيار ديلمي، صاحب بن عباد، ابوفراس، حسين بن حجاج، كشاجم، ابن منير طرابلسي، و صفي‌الدين حلي... غديريه‌هاي پرمغز و عالي سرودند و اين هنر را در ادب عرب و بين شيعيان رواج دادند. نمونه اشعار ايشان در كتاب اعيان الشيعة و الغدير به چاپ رسيده است. شرح احوال شاعران شيعي عرب در كتاب اخبار شعراء الشيعهًْ تأليف ابوعبدالله مرزباني و ادب الطف تأليف سيد جواد شبر و ساير تراجم شعراء و تواريخ ادب عرب مسطور است.
در زبان فارسي قديمي‌ترين غديريه از منوچهري دامغاني (م 432 ق) در دست است. از آن پس شاعران شيعي در ايران و ساير بلاد آسيا به غديريه‌سازي پرداختند و از عهد صفويه رسم شد كه در مجالس رسمي عيد غدير قصائد غديريه خوانده شود. از مشاهير شاعران پارسي غدير بايد از ناصر خسرو قبادياني، سنائي غزنوي، ابن يمين فريومدي، وحشي بافقي، قأآني شيرازي، شمس‌الشعراء سروش، ملك‌الشعراء صبوري، غالب دهلوي، اديب الممالك فراهاني، شيخ‌الرئيس حيرت و ملك‌الشعراء بهار... نام برد (يادنامه علامه اميني، 1/414 تا 430 مقاله دكتر سجادي، تهران 1352 ش) به علاوه مثنوي‌ها و حماسه‌هاي بسيار پیرامون حديث غدير سروده شده و موضوع را از جنبه‌هاي مختلف مورد بحث قرار داده‌اند. مشهورترين مثنوي‌هاي عرفاني كه به نام ولايت نامه معروف است، اثر طبع‌هاشم ذهبي، محمد‌هاشم درويش زنجاني، صدر كاشف دزفولي، ضمير حلوايي، عبدالواحد ناظم، فارغ گيلاني، آخوند ملاسلطان علي گنابادي و سليم توني است. (الذريعهًْ، 25/144 و 145).
دیدگاه برخی مخالفان حديث غدير و پاسخ آنها
غالب علماي اهل سنت مانند شيعيان در صحت حديث غدير ترديد نمي‌كنند. نام چهل تن از ايشان را علامه اميني در الغدير (1/294) با اقوال و ترجمه احوالشان ثبت كرده است. ولي به دلايلي كه در كتب خود آورده و بيشتر آنها تقليدي است اين حديث را براي اثبات ولايت مطلقه و خلافت بلافصل كافي نمي‌دانند. براي روشن شدن موارد اختلاف نکاتی بیان می‌شود: 
1) از قرن پنجم هجري كه تعصبات مذهبي شدت يافت بعضي مانند ابن حزم‌اندلسي (م 438 ق) و بعد از او ابن تيميه (م 622 ق) به دليل آنكه حديث غدير در صحيح بخاري و صحيح مسلم مذكور نيست و از طرق اهل سنت روايت نشده و جز در مسند ابن حنبل در ساير صحاح نيامده است آن را ضعيف شمردند. ملا سعد تفتازاني و قاضي عضد ايجي و ملا علي قوشچي و مير سيد شريف جرجاني و نظاير ايشان نيز همين سخنان را تكرار و براي نظر خود شاهد آوردند كه ابوداوود و ابوحاتم سجستاني نيز صحت اين حديث را مورد طعن قرار داده‌اند. شيعيان در پاسخ ايشان مي‌گويند: 
اولا) احاديث صحيح به مندرجات دو كتاب بخاري و مسلم منحصر نيست. به همين سبب حاكم نيشابوري (م 405 ق) كتاب المستدرك علي الصحيحين را نوشته بود تا احاديث صحيح از قلم افتاده را در آن جمع كند و حديث غدير از آن جمله است؛
 ثانيا) حديث غدير در صحيح ترمذي و سنن ابن ماجه و سنن دارقطني و مسند ابن حنبل كه هر چهار تا از اصول موفق اهل سنت به شمار مي‌رود مسطور است. (فضائل الخمسه، 349)؛ 
ثالثا) در طرق حديث غدير سي تن از مشايخ بخاري و مسلم (الغدير، 1/320) مذكورند كه اگر در اعتبار ايشان شكي باشد اعتبار احاديث بخاري و مسلم نيز زير سؤال مي‌رود؛ 
رابعا) حديث غدير را صد و ده تن از صحابه و هشتاد و چهار تن از تابعين و سيصد و ده محدث روايت كرده‌اند. چنين حديث متواتري را ضعيف چگونه توان گفت؛ 
خامسا) حديث من كنت مولاه فعلي مولاه كه در حديث غدير آمده در ساير احاديث صحيح نيز آمده است. مانند حديث بريدهًْ بن الحصيب و حديث اعمش و حديث ابن عباس (المستدرك علي الصحيحين، 3/110؛ فيض القدير، 6/218؛ حليهًْ الاولياء، 6/4 و 23؛ مسند، ابن حنبل، 5/358؛ كنز العمال، 6/152؛ ذخائر العقبي، 1، 86؛ مجمع الزوائد، 9/119).
 2) در دلالت حديث غدير بر ولايت و امارت علي بر همه مؤمنان و امامت و خلافت او‌،همه علماي شيعي اتفاق نظر و اجماع دارند. شواهد بسيار از كلام بزرگان شعراء و لغويين عرب كه قولشان در عربيت حجت است ثابت مي كند كه مولي به معني «اولي به نفس» و ولي واجب الاطاعهًْ است و چنان‌كه گذشت ابوبكر و عمر و علي را «مولي كل مؤمن و مؤمنه» خواندند كه معلوم است به معني ولي واجب الاطاعهًْ است؛
 3) در فرهنگ‌هاي عربي مولا به بيست‌وهفت معني آمده است: پروردگار، انعام‌دهنده، انعام‌داده‌شده، آزادكننده، آزادشده، پسر، عمو، پسر عمو، خواهرزاده، شريك، بنده، مالك بنده، هم سوگند، يار، تابع، همسايه، مهمان، ولي، ناصر، داماد، عهده‌دار امر، سزاوارتر، خويشاوند، آقا، متولي، فقيد و دوستدار. علماي اهل سنت به دلائلي كه در كتب حديث و كلام ذكر كرده‌اند مولا را در حديث غدير دوستدار و ياور معني مي‌كنند. چنان‌که مولانا جلال‌الدين رومي حديث غدير را در مثنوي معنوي چنين ترجمه كرده است:
زين سبب پيغمبر با اجتهاد
نام خود وان علي مولا نهاد
گفت هر كس را منم مولا و دوست
ابن عم من علي مولاي اوست
و مي‌گويند مولا به معني اولي يا ولي نيست چون وزن مفعل در زبان عرب به معني افعل يا فعيل نيامده است. بنابراين به اين حديث بر ولايت مطلقه و خلافت علي نمي‌شود استناد كرد. شيعيان اين استدلال را نادرست مي‌دانند و شواهد بسيار اقامه مي كنند كه مفعل به معني افعل و فعيل هر دو آمده است (فضائل الخمسهًْ، 1/391 به بعد؛ الغدير، 1/344 به بعد). به علاوه ياري كردن و دوست داشتن پيغمبر به حكم قرآن بر هر مسلمان واجب است. توصيه ياري كردن و محبت علي هم مسئله چنان مهمي نبود كه به خاطر آن كنگره اسلامي تشكيل شود. اين امر در ده‌ها حديث ديگر ابلاغ شده بود و تشريفات و بيعت كردن و تاج پوشي لازم نداشت؛
 4) احمد بن حنبل و ساير ائمه حديث آورده‌اند كه چند تن از انصار از جمله ابو ايوب انصاري در رحبه (كوفه) نزد علي آمدند و هنگام سخن گفتن او را مولا خطاب كردند. علي‌(ع)فرمود چرا به من مولا مي‌گوييد، شما عربيد و من مولاي شما چگونه توانم بود؟ گفتند: ما در روز غدير خم حضور داشتيم و شنيديم كه رسول‌الله تو را مولاي ما خواند، از اين رو بر خود لازم مي‌بينيم تو را مولا خطاب كنيم (الغدير، 1/187). اين حديث دليل است بر آنكه معني مولا در حديث غدير بالاتر از دوست و ياور و به معني ولي امر است؛ 
 5) ابن كثير شامي در تاريخ دمشق (به روايت اعيان الشيعهًْ) آورده است كه اجتماع غدير خم و حديث غدير در شأن علي بدان سبب بود كه پس از بازگشت وي از فتح يمن چند تن از ناراضيان نسبت خشونت و عدم رعايت عدالت در تقسيم غنايم به او دادند، آن حضرت براي اثبات برائت و بی‌تقصیری علي و رفع شبهه، اجتماع غدير را ترتيب داد و آن سخنان را در فضائل علي بيان کرد. علماي شيعي اين قصه را نيز نامناسب و بي‌دليل مي‌دانند زيرا به اتفاق مورخين شكايت ناراضيان و پاسخ قاطع رسول‌الله در مكه در حضور حاجيان بود و حديث غدير مربوط به روز هجدهم ذيحجه بعد از خروج از مكه و بعد از مناسك حج است. با توجه به اينكه سبب خاصي پيش نيامد كه در فاصله چند روز شاكيان تجديد شكايت كنند و لازم باشد رسول‌الله(ص) چنان كنگره عظيمي را براي پاسخگويي ترتيب دهد.
*مرکز مطالعات و پاسخ‌گوئی به شبهات حوزه علمیه قم