30 - آمریکا میدان نبرد جنگ با مردم آمریکا - کنترل دانشآموزان با نگهبانهای پرشمار ۱۴۰۱/۰۵/۳۰
آمریکا میدان نبرد جنگ با مردم آمریکا - 30
کنترل دانشآموزان با نگهبانهای پرشمار
۱۴۰۱/۰۵/۳۰
نویسنده: دکتر جاندبلیو. وایتهد
مترجم: دکتر احمد دوستمحمدی
فلزیابها در ورودیهای مدرسه و کنترل راهروهای مدرسه توسط پلیس، جوانان را عادت میدهد که به منزله مظنون نگریسته شوند. مدارس مناطق آموزش و پرورش در سرتاسر کشور که بعضاً با کمکهای ادارات فدرال تأمین مالی میشوند. «به ادارات پلیس محلی، به منظور تأمین مأموران حفاظت از داراییهای مدارس در دبیرستانها، مدارس متوسطه و گاهی اوقات مدارس ابتدایی، حقوق پرداخت کردهاند.»
به گزارش نیویورک تایمز، «صدها منطقه دیگر، از جمله در هوستون، لوسآنجلس و فیلادلفیا، برای خودشان نیروهای پلیس ایجاد کرده، هزاران مأمور قسم خورده استخدام کردهاند.» در واقع، اکنون در ایالات متحده تعداد نگهبانان از تعداد معلمان بیشتر است.
البته مشکل این جاست که صرف حضور این مأموران پلیس در مدارس منجر میشود به اینکه شمار بیشتری از دانشآموزان به خاطر جرائم غیرخشونتآمیز و رفتارهای بچهگانه، دستگیر یا متهم شوند. در تگزاس، به عنوان مثال، مأموران پلیس مدارس، سالانه بیش از 000/100 برگه جریمه خلاف صادر میکنند، برگههایی که مبلغ هر کدام به صدها دلار جرائم صادره از سوی دادگاهها میرسد- یک پول بادآورده بیدردسر برای ایالتها. در اغلب اوقات، این حوادث در پرونده دائمی آن دانشآموز باقی میمانند، که بر تقاضا برای ورود به دانشگاه یا اشتغال، تأثیر دارند.
سلاحهای تسلیمکننده، نظیر شوکرهایی که شوکهای الکتریکی بهاندازه کافی مرگبار وارد میکنند، نه تنها به دانشآموزان میآموزند که از پلیس- چهره حکومت نظامی شده ما- بترسند، بلکه به آنها میآموزند که شکنجه ابزار پذیرفته شدهای برای کنترل مردم است. این مشکلی است که به خاطر جنجالهایی که مدارس به گونه فزایندهای برای آن به راهانداختند- و برای خود پلیس اختصاصی استخدام کردهاند- به طور تصاعدی در حال رشد بوده است. یک دانشآموز دبیرستان در تگزاس، پس از اینکه با شوکر مورد حمله قرار گرفت، دچار ضایعه مغزی شدید شد و چیزی نمانده بود که جانش را از دست بدهد. یک دانشآموز معلول 15 ساله کارولینای شمالی سه بار با شوکر مورد حمله قرار گرفت که منجر به سوراخ شدن ریههای او گردید. یک دانشآموز نیویورکی به خاطر دراز کشیدن در کف زمین وگریه کردن، به همین شکل با شوکر مورد حمله قرار گرفت.
آزمونهای یکسانسازی شده و برنامههای هسته مشترک،1 دانشآموزان را از اندیشهورزی مستقل بازمیدارد در حالی که آنها را به خاطر نشخوار کردن هر آنچه که حکومت از طریق به اصطلاح معیارهای آموزشی خود برای تدریس دیکته میکند، مورد تشویق قرار میدهد. این اقدام در حال ایجاد نسلی است که جز توانایی تست زدن مهارت دیگری نداشته، توسط حکومت فدرال و شرکتهای حامی آن در قالب آنچه که شهروندان مطلوب تلقی میشوند، ساخته شده و شکل داده میشوند. تفکر تحلیلی که زمانی مبنای نظام آموزشی بود از هر نظر از بین رفته است. باور کردنی نیست که علیرغم این واقعیت که ایالات متحده بیشتر از هر کشور توسعهیافته دیگری در زمینه آموزش عمومی سرمایهگذاری میکند (تقریباً 8000 دلار در سال برای هر بچه)، آمریکا در زمینه دستاوردهای آموزشی مدرسه در رتبه بیست و هفتم جهان قرار دارد.
سانسورهای آشکار، دستگاههای کنترل و مراقبت و اعمال ارزشهای «شایستگی سیاسی»، که به شیوههای مختلفی از فیلتر کردن اینترنت در رایانههای مدرسه گرفته تا روشهای آزار و اذیت جنسی، بروز و ظهور پیدا میکند، جوانان را به دنیایی عادت میدهد که در آن سخنها و آرای نامتعارف، واگرا و از نظر سیاسی نادرست، غیرقابل قبول یا خطرناک به حساب میآیند. در یک چنین محیطی، انتقاد معلم علوم از نظریه تکامل میتواند موجب اخراج او به بهانه سرکشی شود، یک پسربچه 9 ساله به خاطر گفتن «زیبا» به معلمش، میتواند به بهانة آزار و اذیت جنسی، معلق شود، در مورد دانشآموزانی که تشخیص داده شود در وقت کلاس از تلفنهای هوشمند استفاده کردهاند، میتوان به خاطر توجه نکردن در کلاس گزارش رد کرد و آنها که به نقش داشتن در «تهدید و ارعاب، تهدید سایبری، فعالیتهای نفرتانگیز و شرمآور، افسردگی، آزاررسانی و خودآزاری، بیزاری از خود و خودکشی، خرابکاری، سوءاستفاده مادی و فرار از مدرسه» در رسانههای اجتماعی نظیر توئیتر یا فیسبوک، متهم هستند، مطالب و اظهارات آنها توسط یک پیمانکار حکومتی بیرون از مدرس مورد تجزیه و تحلیل قرار خواهند گرفت.
تا اینجا، من صرفاً آنچه را که در «درون» مدارس دولتی اتفاق میافتد یادآوری کردهام. در آنچه گفته شد حتی اشارهای به فعالیتهای فوق برنامه نظیر برنامه کاوشگران2 که جوانان- سنین 14 تا 21 با معدل سی- را برای اینکه در آینده کارگزاران دولت پلیسی باشند، تربیت میکند، نشده است. کاوشگران به طور هفتگی جلسه برگزار میکنند، برای رقابتها تربیت میشوند و تعطیلات آخر هفته خود را صرف کار روی برنامههای خدمات عمومی میکنند. نیویورک تایمز گزارش میدهد که در یک مانور آموزشی گشت مرزی،3 به نوجوانان
14 ساله، ملبس به لباس نظامی همراه با تفنگهای بادیِ به ظاهر مرگبار، «آموزش داده شد که چگونه یک فرد متمرد و سرکش را آرام کنند.» یک مأمور گشت مرزی در این باره گفت: «روی زمین دمرش کنید و با زانو به پشتش فشار بیاورید. قول میدهم که خفه میشود.»
همچنین استفاده ارتش از بازیهای ویدیویی و فیلمهای پرفروش به منظور اشاعه جنگ و جذب جوانان را داریم. در سایه همدستی وزارت دفاع و صنعت سرگرمیها، مالیات دهندگان آمریکا دارند مخارج چیزی را متحمل میشوند که منجر به اقدامات تبلیغاتی با هدف تحکیم قدرت ارتش در جامعه آمریکا میشود. همانطور که نویسنده نیک تورسه4 خاطر نشان میکند. «امروز، تقریباً به هر جا که نگاه میکنی، چه آخرین فیلمهای پرفروش در سینماهای بزرگ و چه در صفحات کوچکتر نمایش در خانه خودتان- که احتمالاً توسط یک پیمانکار دفاعی نظیر سونی، سامسونگ، پاناسونیک یا توشیبا، تولید شده- پنتاگون یا شرکتهای شریک آن را مشاهده میکنید»
انگار که تبلیغات نظامی کافی نبودهاند، مدارس آمریکا هم شرکتکنندگان مشتاق در برنامههای بازیابی مازاد نظامی حکومت بودهاند. به عنوان مثال، شمار فزایندهای از مدارس مناطق، لباس، وسایط نقلیه زرهی ضدمین، نارنجکانداز و تفنگهای تهاجمی «ام-16» مازاد ارتش را به طور رایگان دریافت کردهاند. متداولترین توجیه برای چنین تجهیزاتی این است که اینها به منظور اجتناب از تیراندازی دیگری شبیه تیراندازی در مدارس کلمباین5 یا نیوتاون،6 ضروری هستند.
پانوشتها:
1- معیارهای دولتی هسته مشترک، (Common Core State Standards) یک ابتکار آموزشی در ایالات متحده است که آنچه را که دانشآموزشان ابتدایی، راهنمایی و دبیرستان باید در پایان هر دوره آموزشی از زبان، هنر و ریاضیات بدانند، شامل میشود. این طرح تحت حمایت انجمن ملی فرمانداران و شورای مقامات مدارس دولتی قرار داشته و هدفش ایجاد معیارهای آموزشی یکپارچه در تمامی ایالتها است.
2- Explorer
3- Border Patrol
4- Nick Turse
5- Columbine
6- Newtown