۳۵۰ - میدان مقاومـت از مکتب علمیِ مصباح تا مکتبِ عملیِ سلیمانی ۱۴۰۱/۱۰/۱۱
بمناسنت سالگرد ارتحال استاد فکر و شهادت سردار دلها
میدان مقاومـت از مکتب علمیِ مصباح تا مکتبِ عملیِ سلیمانی
۱۴۰۱/۱۰/۱۱
اشاره: «مرحوم آقای مصباح (رضوان الله علیه) یک استادِ فکر بود... درباره مسائل فکری یک راهنما و مرشدی بود که میتوانست مرجع و ملجأ باشد... سردار شهید عزیز (حاج قاسم سلیمانی) را با چشم یک مکتب، یک راه، یک مدرسه درسآموز نگاه کنیم... او نمونه برجستهای از تربیتشدگان اسلام و مکتب امام خمینی بود.» مکتب عملی حاج قاسم که رهبر انقلاب بدان اشاره دارند، متصل به یک آبشخور فکری و معرفتی است. اگر به حاج قاسم باید به چشم یک مکتب نگاه کنیم، مهمترین مولفه این مکتب، عقبه فکری اوست. همو که ما را به پیروی از راه و مکتب حاج قاسم فراخوانده، از ما مطالبه فرموده در مسائل فکری بدون استاد حرکت نکنیم. استاد فکر است که میتواند همچون مرجع و پناهگاهی انسان را به عالیترین اهداف الهی برساند. حضرت علامه مصباح یزدی شخصیتی بود که به تعبیر رهبر معظم انقلاب خلأ شخصیتهایی همچون علامه طباطبایی و شهید مطهری را برای نیروهای انقلاب پر کرده بود و او و امثال او همچنان تکیهگاه جوانان انقلابی نسل چهارم و پنجم هستند. و امروز و فردا (12 و 13 دیماه) مصادف است با رحلت و شهادت دو بزرگمردی که مردان میدان مقاومت بودند. یکی در سنگر فکر و علم و دیگری در سنگر جهاد؛ علامه مصباح یزدی و حاج قاسم سلیمانی.
به همین مناسبت در گفتوگویی کوتاه پای صحبتهای حجتالاسلام و المسلمین علی شیرازی که نزدیک به چهل سال با حاجقاسم سلیمانی رفاقت داشته نشستیم تا نکتههای نابی از ارتباط علامه مصباح و حاج قاسم را برایمان بازگو کند.
به عنوان سؤال اول مقداری درخصوص مهمترین مولفههای تقویت جبهه مقاومت و نسبت علامه مصباح با این مولفهها توضیح دهید.
برای سنجش توان رزم، پنج مؤلفه را باید در نظر بگیریم: سازماندهی، تجهیزات، آموزش، نظم و انضباط و معنویت. اگر بخواهیم توان جبهه مقاومت را ارزیابی کنیم با این پنج مؤلفه است. مهمترین مقوله در توان رزم معنویت است.اندیشمندان بیش از هفتاد درصد از توان را مربوط به معنویت میدانند. ما در مقوله معنویت اگر بخواهیم بحث کنیم باید اول وارد مباحث اعتقادی بشویم. با توجه به منظومه فکری علامه مصباح، سه مقوله را باید بحث کنیم. نظام بینشی، نظام ارزشی و نظام اجتماعی. در نظام بینشی، بحث پایههای اعتقادی است. خداشناسی، پیامبرشناسی، امامشناسی، ولایت فقیهشناسی، قیامتشناسی. نقش علامه مصباح در رشد نظام بینشی پاسداران، در رشد نظام بینشی بسیجیان و در رشد نظام بینشی نیروهای حزبالله، نیروهای انصارالله، نیروهای جبهه مقاومت، یک نقش بارز است. در بحث جبهه مقاومت؛ تنها زینبیون، فاطمیون، و حزبالله و انصارالله مطرح نیستند. منشأ، نظام جمهوری اسلامی و سپاه و بسیج است.
با توجه به تعبیر رهبر انقلاب مبنی بر اینکه آیتالله مصباح «استاد فکر» بودند؛ چه میزان از خدمات و آموزههای علمی و فکری ایشان برای مردم به خصوص نخبگان و عناصر جبهه مقاومت تبیین شده است؟
ما جزئی از عظمت علامه مصباح را تبیین کردیم. ما هنوز عرفان او را روشن تبیین نکردیم. هنوز نگاه فلسفی و تئوریپردازی فلسفی علامه مصباح کامل تبیین نشده است. یک صدم آن راهم تبیین نکردیم. ما هنوز سخنرانیهای ایشان را که هزاران سخنرانی داشتند در طول حیاتشان، سهم کوچکی را به شکل کتاب در آوردیم. هنوز بسیاری از نظریات و سخنرانیهایشان منتشر نشده است. بسیاری از نظریههای ایشان چه در مقوله سیاست چه در مقوله مقاومت هنوز تبیین نشده. ما باید کنگرهها بگذاریم. در حاشیه کنگرهها کمیسیونها شکل بگیرد تا جزئی از عظمت شخصیت علامه مصباح روشن گردد.
غیر از نظام بینشی به نظام ارزشی هم اشاره کردید.
بله؛ غیر از نظام بینشی اگر ما وارد نظام ارزشی بشویم، بحثهای تربیتی، اخلاقی و معنوی پیش میآید. همه این مباحث قابل بحث است. بنده اعتقاد دارم جبهه مقاومت از نظام ارزشی علامه مصباح که وصل به نظام ارزشی امام و رهبر معظم انقلاب اسلامی بود استفادههای زیادی کرده است. افرادی در سطح علامه مصباح آمدند به عنوان عقبه فکری نظام، نگاه امامین انقلاب اسلامی را تبیین کردند و همین نگاه، فکر جبهه مقاومت را شکل داد. تا جایی که سردار سلیمانی به سید حسن نصرالله میگوید؛ شما اگر میخواهید نیروها در مسیر بمانند و منحرف نشوند؛ از نظر اعتقادی و نظام ارزشی و معنوی باید اینها را وصل کنید به علامه مصباح.
* در این باره مقداری بیشتر توضیح بفرمایید.
خود شهید بزرگوار، شهید سلیمانی بسیاری از کتابهای علامه مصباح را مطالعه کرد. بنده تعدادی از کتابهای علامه مصباح را که حاج قاسم مطالبه کرده بود به ایشان دادم و ایشان پس از مطالعه باز گفتند بقیه را هم بیاور. سری دوم را مطالعه کرد و باز گفت؛ بقیه را بیاور. تا آخرین روزها، دهم دی ماه ۱۳۹۸ سه روز قبل از شهادت، ایشان که میخواست از ایران برود به سمت سوریه و لبنان، به یکی از مسئولان دفتر گفت؛ تا من برمیگردم نوارهای اخلاق آیتالله مصباح، نوارهای اخلاق آیتالله مشکینی، نوارهای اخلاق علامه جوادی آملی را برای من فراهم کنید میخواهم همه آنها را گوش کنم.
ارتباط دیگر عناصر جبهه مقاومت با آیتالله مصباح چگونه بود؟
این حرف خود شهید سلیمانی به سید حسن نصرالله است. که سید حسن نصرالله هم این را تصدیق میکند. علامه مصباح در طول حیات مبارک خود معمولاً جلساتی را با بسیجیان و پاسداران و جبهه مقاومت داشتند. در این مدتی که من در نیروی قدس بودهام مطلعم. چه تعداد فقط نیروهای حزبالله، فاطمیون، زینبیون و نیروهای سپاه قدس خدمت ایشان میرسیدند و استفاده میکردند. وقت میگذاشت. حتی ایشان به نیروی قدس آمدند. در نیروی قدس سخنرانی کردند. در جلساتی که ما برای این نیرو خارج از مجموعه تشکیل میدادیم؛ ایشان حضور پیدا میکردند. وقت میگذاشتند. خود من هم توفیق داشتم بارها از محضر ایشان ارائه راه و راهنمایی گرفتم تا بتوانیم درست حرکت کنیم. حالا اگر بنده اشتباهی داشتم شاگرد خوبی نبودم، اما ایشان با تمام توان برای این جبهه کار میکردند. چه در دوران دفاع مقدس در جبهه جنگ با صدام که هم جسم ایشان حضور داشت و هم فکر ایشان. تعدادی از فرماندهان دوران جنگ هشت ساله از شاگردان ایشان بودند. تعدادی از شهدای جبهه مقاومت از شاگردان ایشان بودند؛ چه در حزبالله، چه در سوریه و چه در عراق. بعضی از روحانیون شهید مدافع حرم از شاگردان علامه بودهاند و حمایت ایشان از این جبهه به حدی بود که گاهی من خجالت میکشیدم.
خاطره یا خاطراتی در اینباره میتوانید تعریف کنید؟
وقتی میدیدم داخل جلسات شهدای روحانی مدافع حرم ایشان بسیار متواضع میآمدند حضور پیدا میکردند، من خجالت میکشیدم. تجلیلی که ایشان همواره از حاج قاسم میکردند بسیار ویژه بود. من یک بار بعد از شهادت حاج قاسم خدمت ایشان رسیدم. ایشان اظهار ارادتی به شهید سلیمانی کرد و یکی دو خاطره هم من گفتم. نکتهای ایشان گفت که حالا صلاح نمیدانم عین آن نکته را اینجا بگویم، اما آنطور اظهار ارادت و محبت به شهید سلیمانی، نشانه اوج اخلاص و تواضع این مرد بزرگ به این جبهه و شهدای این جبهه بود. به شهید سلیمانی عشق میورزید. به سید حسن نصرالله عشق میورزید. سردار قاآنی در پیام تسلیتی که برای ایشان دارد، مینویسد: آن فیلسوف گرانقدر، عالم مجاهد و عارف پرهیزکار همواره سردار دلها شهید سپهبد حاج قاسم سلیمانی، فرماندهان محور مقاومت و برادران نیروی قدس را مورد لطف و عنایت خویش قرار میدادند و دعوت آنان را برای حضور و افاضه علمی و اخلاقی در محافل مجاهدان و رزمندگان جبهه مقاومت با چهره نورانی و گشادهرویی میپذیرفتند.
غیر از سخنرانی و حضور در جمع رزمندگان، ارتباط علمی و فکری ایشان با عناصر جبهه مقاومت چگونه بود؟
بسیاری از کتابهای ایشان ترجمه شده، حتی تمام کتابهای طرح ولایت در جبهه مقاومت در عراق، در میان نیروهای حزبالله درس داده میشوند. علامه مصباح یزدی میفرمودند: حزبالله یکی از شاخههای درخت پرثمر انقلاب اسلامی است و سید حسن نصرالله یکی از معروفترین و محبوبترین شخصیتهای جهان عرب و جهان اسلام است. این تعابیر نشانه عشق علامه مصباح از زبان خودشان به سید حسن نصرالله است. اگر من بخواهم اینجا اشاره کنم باید بگویم؛ علامه مصباح از نظر اثرگذاری بر جبهه مقاومت اگر نگوییم بیش از سید حسن نصرالله است حتماً کمتر نیست. چون جبهه مقاومت را که میگوییم دامنه این جبهه گسترده است.
در پایان اگر نکته دیگری را برای استفاده بیشتر مخاطبان صلاح میدانید مطرح بفرمایید.
علامه مصباح یزدی در مقوله جنگ در سوریه و مبارزه با داعش هم خودشان و هم شاگردان ایشان وسط میدان مبارزه بودند؛ میدان حمایت از جنگ علیه داعش. و این نکته را بهعنوان ختم سخن اشاره کنم؛ ایشان میفرمایند: مسئله سوریه صرفاً مسئله حکومت سوریه نیست بلکه مسئله این است که سوریه تنها حلقه واسطه برای کمک رساندن به دو کشور لبنان و فلسطین است و حمایت ایران از دولت سوریه وسیلهای است که بتواند برای اسلام خدمت کند و حرکت مقاومت را در عالم زنده کند. این حمایت ایشان در عمل از جبهه مقاومت بود.
***
در بخشی از گفتوگو با حجتالاسلام
و المسلمین شیرازی، ایشان به ابراز علاقه و محبت شدید علامه مصباح به حاج قاسم و توصیف او اشاره کردند که به همین بهانه در ادامه برخی از این توصیفها را آوردهایم.
اسوه شهیدان
این مصیبتها به دنبال خودش پاداشهای الهی را به همراه دارد، که برکات آن شامل همه امت میشود و تا به حال ما از این شهادتها ضرری نکردهایم. همانطور که شهادت سیدالشهداء صلوات الله علیه که بزرگترین فاجعه انسانی در عالم بود بیشترین بهره را برای بشر داشته است. امروز اسلام، انقلاب و مکتب تشیع و آموزههای اهل بیت صلوات الله علیهم اجمعین به برکت این شهادت باقی است. اگر این شهادت اتفاق نیفتاده بود معلوم نبود من و شما هم چه اطلاعی از حقایق اسلام، تشیع و از مکتب اهل بیت علیهمالسلام داشته باشیم. بنابراین به نوعی شهادت ایشان تبریک دارد، که این حادثه باعث میشود برکات الهی گسترش پیدا کند و فیوضات آن شامل همه عالم اسلام شود. (1398.10.13)
اثر دعای پدر و مادر در موفقیت حاج قاسم
جمع اینگونه صفات که در ایشان بود واقعاً چیزی شبیه محال میباشد. من صبح یک درس میخواهم بگویم، شب تا صبح فکر چیز دیگر نمیکنم. ایشان در سفر جنگ سرنوشتساز است، چطور مطالعه میکند و یا به فکر کارمند و سرباز زیردست خودش میباشد. قطعاً این روحیه و کار، به یک تعبیر، الهی غیبی است. ما نمیتوانیم مثل حاج قاسم به مقام فعلی دست یابیم اما راز و رمز بعضی کارهای ایشان که موجب این موفقیتها شد را یک مقداری در حد توان خودمان میتوانیم رعایت کنیم. یک مسئله خدمت به پدر و مادر میباشد. من اطلاعی از رابطه او با پدر و مادرش نداشتم، اما به احتمال قوی یکی از اسرار موفقیتهای ایشان همین خدمت به پدر و مادرشان است. (1398.11.17)
ایمان زلال
ما هیچ وقت باور نمیکردیم این مرد آنقدر عمق و باطن دارد. یک فرماندهی است در کنار فرماندهان دیگر یک مقدار بیشتر مورد اعتماد است. هرچه میگذرد به آثار و زندگی ایشان بیشتر پی میبریم، واقعاً غبطه میخوریم. خداوند متعال این معرفت را بیجهت، به هرکسی هدیه نمیکند، دل پاکی میخواهد که این نور را در آن قرار دهد. بهترین ویژگی حاج قاسم ایمان زلالی بود که به خدا و اهل بیت علیهمالسلام داشت. (1399.03.13)
فرماندهی دلها
فرماندهی حاج قاسم در منطقه عادی نبود، خدماتی که ایشان در این منطقه داشت از دست هیچ کسی برنمیآمد. فرمانده نظامی که برای او مهم نباشد و در مقابل نیروهای خودش و افراد عادی اشک بریزد و به هرکسی که خدمت کوچکی برای اسلام کرده تواضع کند. شهید سلیمانی مقام و جایگاه برایش مهم نبود. اینگونه میشود که فرماندهی ایشان به یک فرماندهی دلها مبدل شده است. (1399.03.13)
اعجاز تاریخی
مصداق تام آیه «إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ سَيَجْعَلُ لَهُمُ الرَّحْمَنُ وُدًّا » به نظر بنده حاج قاسم است و پیداست که ایمان و عمل صالح در این بزرگوار با دیگران فرق داشت. صفا و اخلاص و معنویت او بیشتر بوده که خدا اینگونه محبتش را در قلوب اکثریت مردم جای داده است. شهید سلیمانی منحصر به یک فرد، گروه و صنف نیست، حاج قاسم یک اعجاز تاریخی و یک حادثه فوقالعاده عجیبی بود. (1398.10.20)
سرّ توحیدی شهادت شهید سلیمانی
اینگونه شهادت یک درس مشترکی به همه ما میدهد و یک سرّ توحیدی میتواند داشته باشد. خدای متعال در دوران نسبتاً طولانی، فعالیتهای این شهید را از دیگران مخفی نگاه داشت. آنچنان که باید ایشان شناخته نشد. سرّ آن میتواند این باشد که اگر ایشان پیش از این شناخته میشد، دشمنان زودتر به فکر جنایت علیه ایشان میافتادند، که مانع افزایش برکات ایشان میشد. شهید سلیمانی توانست کاری را که وظیفه داشت در همین خفاء و مستوریت انجام دهد و به ثمر رساند. خداوند متعال در پاداش این همه مجاهدت شهید، هدیه عظیم شهادت را به او عنایت فرمود. این یکی از الطاف الهی و حسن تدبیرهای خداست که باید آنها را شناخت. وقتی خدا یک کسی را به مردم معرفی نمیکند، این سرّ توحیدی برای ما است و آن اینکه هیچ وقت از تنهایی و شماتت دیگران و اعتراض دیگران نهراسیم. سعی کنیم وظیفه خود را درست بشناسیم و در انجام آن هیچ چیز مانع نشود. فقط بهخاطر اطاعت خدا آن وظیفه را انجام دهیم و مطمئن باشیم که خدای متعال برکاتی به آن خواهد داد که در عقل خود ما هم نمیگنجد. (1398.10.20)
تربیت دینی شهید سلیمانی
دین چنین کسانی میتواند بپروراند؛ شخصی که در اوج قدرت قرار دارد، در جلسات رسمی سعی میکرد یک گوشهای بنشیند کسی نبیند اگر کسی کاری با او داشت، باید بگردیم پیدایش کنیم. این انسان تربیت شده دین است. هیچ مکتبی این طور نمیتواند پرورش بدهد. ما خیال نکنیم دین همین مسئله نماز و روزه است و حجی هم برویم. برای کسانی که اساس دین را در قلب خودشان باور کردهاند، دین؛ عشق، محبت، اخلاص، خشیت، خوف و رجاء است. چنین انسانهایی که اصل دین را باور دارند، گاهی یک نمودهایی از آن را در جاهای مختلف از خودشان نشان میدهند. شهید سلیمانی بزرگوار، فهمیده بود اساس دین ریشهاش کجاست. به چه چیزی باید بیشتر اهمیت داد. تا لحظه آخر هم دست از این منشاش برنداشت. مقام معظم رهبری فرمودند خوب است ما از کل این جریان (شهادت شهید سلیمانی) درس بگیریم و این حادثه را فراموش نکنیم. این حادثه سراپایش از یک نظر اعجاز، از یک نظر اخلاق، از یک نظر نور، از یک نظر درس است. (1398.10.18)