به وب سایت مجمع هم اندیشی توسعه استان زنجان خوش آمدید
 
منوی اصلی
آب و هوا
وضعیت آب و هوای زنجان
آمار بازدیدها
بازدید امروز: 1,996
بازدید دیروز: 3,866
بازدید هفته: 19,731
بازدید ماه: 110,594
بازدید کل: 23,772,395
افراد آنلاین: 7
اوقات شرعی

اوقات شرعی به وقت زنجان

اذان صبح:
طلوع خورشید:
اذان ظهر:
غروب خورشید:
اذان مغرب:
تقویم و تاریخ
چهارشنبه ، ۲۶ اردیبهشت ۱٤۰۳
Wednesday , 15 May 2024
الأربعاء ، ۷ ذو القعدة ۱٤٤۵
اردیبهشت 1403
جپچسدیش
7654321
141312111098
21201918171615
28272625242322
313029
آخرین اخبار
۶۰ - مهدی جبرائیلی تبریزی: مصباح‌ اندیشه ۱۴۰۱/۱۰/۲۸
 
 مصباح‌ اندیشه 
۱۴۰۱/۱۰/۲۸
آیت‌الله مصباح یزدی منتخب مردم خراسان‌رضوی برای مجلس خبرگان رهبری - قدس  آنلاین | پایگاه خبری - تحلیلی
مهدی جبرائیلی تبریزی
1. امیرالمومنین در خطبه 222 نهج‌البلاغه می‌فرماید: «وَ مَا بَرِحَ لِلَّهِ عَزَّتْ آلَاؤُهُ فِي الْبُرْهَةِ بَعْدَ الْبُرْهَه وَ فِي أَزْمَانِ الْفَتَرَاتِ عِبَادٌ نَاجَاهُمْ فِي فِكْرِهِمْ وَ كَلَّمَهُمْ فِي ذَاتِ عُقُولِهِمْ، فَاسْتَصْبَحُوا بِنُورِ يَقَظَةٍ فِي [الْأَسْمَاعِ وَ الْأَبْصَارِ] الْأَبْصَارِ وَ الْأَسْمَاعِ وَ الْأَفْئِدَهًِْ، يُذَكِّرُونَ بِأَيَّامِ اللَّهِ وَ يُخَوِّفُونَ مَقَامَهُ بِمَنْزِلَةِ الْأَدِلَّهًْ فِي الْفَلَوَاتِ. مَنْ أَخَذَ الْقَصْدَ حَمِدُوا إِلَيْهِ طَرِيقَهُ وَ بَشَّرُوهُ بِالنَّجَاهًْ، وَ مَنْ أَخَذَ يَمِيناً وَ شِمَالًا ذَمُّوا إِلَيْهِ الطَّرِيقَ وَ حَذَّرُوهُ مِنَ الْهَلَكَهًْ، وَ كَانُوا كَذَلِكَ مَصَابِيحَ تِلْكَ الظُّلُمَاتِ وَ أَدِلَّهًْ تِلْكَ الشُّبُهَاتِ».
(خداوندى که نعمت‌هايش بزرگ و عظيم است همواره درهر عصر و زمان و در فاصله ميان بعثت پيامبران بندگانى داشت که حقايق را به فکر آنها الهام مىکرد و با عقل و‌انديشه آنها سخن مىگفت تا آنها در پرتو آن با نور بيدارى، چشم‌ها و گوش‌ها و قلب‌ها را روشن سازند و مردم را به ياد ايّام الله و روزهاى خاص الهى بيندازند واز مقام عظمت او بيم دهند. اين افراد همچون راهنماى بيابان‌ها هستند که قافله‌ها را ازگم کردن راه نجات مىدهند هرکس راه حق را درپيش مىگرفت طريقش را مىستودند و اورا به نجات، بشارت مىدادند وآن کس که به چپ و راست منحرف شده بود طريقش را نکوهش مىکردند و ازهلاکت برحذر مىداشتند (آرى!) آنها چراغ‌هاى روشن تاريکي‌ها بودند و راهنمايان در برابر شبهات!).
2. چند سال پیش از یکی از اساتید مبرز و صاحب نظر در فلسفه شنیدم که فرمود: مجموعه تفسیر قرآن آیت‌الله مصباح یزدی من را نجات داد.
3. علامه مصباح یزدی متفکری جریان‌ساز در حوزه علوم انسانی بود. از جمله‌اندیشوران حوزوی و فیلسوفان اسلامی است که در حوزه تولید علوم انسانی اسلامی صاحب رأی و عمل است و از اولی افراد نادری بود که دعوت امام خمینی  را در زمینه اسلامی کردن دانشگاه‌ها لبیک گفت و وارد این عرصه شد. او در ابتدای ورود به عرصه‌های علمی و فرهنگی، به نقد افکار و آراء مارکسیسم مشغول شد و چندین جلسه به مناظره تلویزیونی با سران کمونیسم ایران پرداخت.
در منظومه فکری ایشان‌، وجه مشترک و ستون فقرات مجموعه علوم انسانی انسان است که ابعاد وجودی او را تشکیل می‌دهند؛ این علوم به شناخت انسان و توصیف، تبیین و تفسیر پدیده‌های انسانی از آن جهت که انسانی‌اند و جهت‌بخشی به کنش و واکنش‌های انسان می‌پردازند که مجموعه‌ای از موضوعات و اهداف علوم انسانی را شامل می‌شود.
از این رو با درک اهمیت و نقش‌آفرینی علوم انسانی در جامعه، فرهنگ و تمدن، می‌بایست به این علوم به عنوان علوم بنیادی اهتمام ویژه‌ای نمود. بنابراین باید به کانون و محور تلاش علمی و نظریه‌پردازی تبدیل شوند؛ تا عرصه برای بهره‌مندی از آموزه‌های وحیانی و دینی فراهم شود. و از این رهگذر به بومی‌‌سازی علوم انسانی که عبارت است از «تغییرجهان‌بینی‌ها و استفاده ازمنبع وحی تولید علم» برپایه جهان‌بینی دینی و انسان‌شناسی اسلامی دست یافت.
ایشان مراحل دستیابی به این امر مهم را در پنج گام بنیادین ترسیم نموده‌اند: طرح جامع تحول، طرح اجرائی و عملیاتی، فرهنگ ‌‌سازی، نیرو‌‌سازی در بین اصحاب علم، توجیه مسئولان دولتی و جذب امکانات لازم. و معتقدند کسانی می‌توانند وارد این عرصه شوند که؛ ضمن شناخت دقیق و عالمانه اسلام، با علوم انسانی رایج آشنا شود و با نظر نقادی عالمانه و منطقی به آنها، بتوانند علوم انسانی اسلامی را استنباط و برتری آرای اسلام بر آرای غیر اسلامی اثبات کنند. مؤسسه آموزشی پژوهشی امام خمینی گامی عملیاتی در تحقق این مدل است.
4. آیت‌الله مصباح در ریشه‌یابی پیدایش انقلاب اسلامی معتقد به مولفه فرهنگ بودند. زیرا انقلاب متأثر از فرهنگ مکتب ناب اسلامی بود. از سوی دیگر علت حدوث آن، علت بقای آن هم خواهد بود. و آسیب‌پذیری این انقلاب، از پایه یعنی فرهنگ است. بنابراین اصل انقلاب ما به فرهنگ آن وابسته است و فرهنگ انقلاب با علوم انسانی گره خورده است. بنابراین اگر بخواهیم فرهنگ و روح انقلاب مستحکم و استوار باشد، باید بر ارزش‌ها و جهان‌بینی خاص اسلامی استوار شود و مهم‌ترین حوزه دانشی که این رسالت را به عهده‌دارد؛ علوم انسانی است. پس اگرعلوم انسانی درکشور با مبانی واهداف اسلام همگام نباشد، انقلاب با چالش‌های عدیده‌ای مواجه خواهد شد. از این رو ایشان معتقدند «اگر کسی ادعا کند که اسلامی‌‌سازی علوم انسانی از جنگ هشت ساله با عراق سخت‌تر است حرف گزافی نیست». ایشان با درک و کشف خلأ در تولید علوم انسانی اسلامی، همه ظرفیت‌های خود را مصروف اشباع و تغذیه آن نمودند و به تئوریزه کردن معارف انقلاب اسلامی و همچنین پاسخگویی به نیازهای فکری- دینی نظام جمهوری اسلامی پرداختند.
5. اگر آرمان بزرگ انقلاب اسلامی را عینیت‌بخشی اصول و ارزش‌های اسلامی در جامعه بدانیم، این مهم بدون یک نظام حکمرانی منسجم و متشکل از مبانی دینی ناب، امکان‌پذیر نخواهد بود. از سوی دیگردر ساحت حکمرانی و مدیریت کلان جامعه علاوه‌بر استمداد از فقه، لاجرم باید از علوم انسانی معطوف به عرصه زندگی نیز استفاده کنیم چرا که پیچیدگی مقوله حکمرانی بعد ازتشکیل دولت مدرن، پیشبرد آن غیر از استمداد از حوزه‌های فقهی و حقوقی صرف، نیازمند دانش‌هایی از جنس اجتماعی و ساحات زندگی متناسب با معارف و اصول اسلامی است.
به همین منوال نهاد‌‌سازی مبتنی و بامحوریت فرهنگ و ارزش‌های اسلامی بدون فقه‌النظام ابترخواهد بود. یعنی نیازمند استنباط نظامات اجتماعی-سیاسی، آموزشی و تربیتی و... اسلامی هستیم. زیرا بدون شک نظامات اجتماعی اسلام، مسلما وجه فقهی دارند و یکی از منابع اصلی تنقیح نظامات اجتماعی اسلام، فقه است، اما ابعاد دیگر آنها مانند بعد فلسفی، بعد معرفتی وغیره هم باید مد نظر قرار گیرند. تنقیح نظامات اجتماعی در حکمرانی اسلامی نیازمند فلسفه‌های مضاف مانند فلسفه سیاسی اسلامی و فلسفه تربیت اسلامی هستند. با این نگاه بایستگی استفاده ازعلوم انسانی معلوم می‌شود. اما پیش‌فرض ناسازگاری محتوا و مغزافزار مدیریت جامعه اسلامی با سکولاریسم و عینیت‌بخشی به احکام و ارزش‌های الهی درحیات فردی و اجتماعی ایجاب می‌کرد که یک دانش انسانی و اجتماعی نوجایگزین علم انسانیِ و اجتماعی غربی و سکولار شود. 
6. شناخت عمیق و زودهنگام انحرافات و التقاط‌های فکری در میدان علم و عمل، و مقابله شجاعانه با آنها از دیگر اولویت‌بندیهای ایشان بود. به همین منظور از پیش از پیروزی انقلاب اسلامی با جدیت به مواجهه با قرائت‌های التقاطی از اسلام مانند اسلام مارکسیستی که تداوم آن سبب خسارت‌های جبران ناپذیر به سیستم اعتقادی و نیز به جنبش انقلابی مردم مسلمان ایران وارد می‌کرد، پرداختند. همچنین در دهه پرتلاطمِ نخست انقلاب اسلامی تا روزهای پایانی عمر شریفشان، دیده‌بان تیزبین دو ساحت فکر و عمل بودند. تزریق نسبی‌گرایی معرفتی به تفکر اسلامی در دهه هفتاد، ترویج پروتستانیسم اسلامی، تحمیل رفرمیسم مسیحی به اسلام، پیوند زدن جامعه مدنی سکولار به جامعه اسلامی، فتنه دهه‌های ۸۰ و ۹۰ و هجمه به اصل نظام جمهوری اسلامی، تولد افکار نوفرقانی، احیاء قرائت‌های لیبرال‌مآبانه از انقلاب اسلامی، طراحی خلع سلاح انقلاب و هضم در غرب، پروژه‌هایی بودند که دشمن با هدف استحاله دین و نظام دینی طراحی و اجرائی کرد. در این مواضع و مواقع هم علامه مصباح چراغی در جهت روشنگری به اشاعه شعاع نورانی آموزه‌های دینی همت گماردند.
آقای مصباح اساتید مبرزی در فقه و اصول مانند آیت‌الله بروجردی و بهجت و امام داشت. ولی با این وجود تشخیص داد که با مسائل اعتقادی، معرفتی و کلامی می‌تواند شاگردپروری کند و فلسفه را هم در این راستا دنبال کرد و برآن متمرکز شد. لذا هیچ وقت درس فقه و اصول نداشت و تشخیصش این بود که باید وارد وادی معرفت‌بخشی به جامعه اسلامی‌شود.