کشتی تجاری میلیاردر صهیونیست در خلیج فارس گرفتار « تیرِ غیب» شد
این شبکه مدعی شد که یکی از کشتیهای «ایال عوفر»، میلیاردر صهیونیست هفته گذشته در خلیجفارس مورد حمله قرار گرفته است.
این کشتی با نام CAMPO SQUARE متعلق به شرکت کشتیرانی «زودیاک» تحت مالکیت «ایال عوفر» بوده است. منبع مذکور مدعی شد که این حمله تلفات جانی درپی نداشته است.
کشتی «ایال عوفر» در مردادماه سال گذشته نیز در دریای عمان هدف حمله قرار گرفته بود. «ایال عوفر» میلیاردر صهیونیست و مستقر در لندن است.
در آن زمان، منابع خبری اعلام کردند که یک کشتی در دریای عمان هدف حمله قرار گرفت. این خبر به نقل از گروه «عملیاتهای تجاری دریایی» به عنوان یک گروه نظامی متعلق به انگلیس اعلام شد و این گروه با انتشار بیانیهای کوتاه در ارتباط با حمله به یک کشتی در نزدیکی سواحل عمان گفت که بررسیها درباره این حادثه آغاز شده است.
چند ساعت پس از این حادثه، وزارت دفاع انگلیس با انتشار بیانیهای اعلام کرد که کشتی هدف قرار گرفته شده در دریای عمان یک کشتی تجاری متعلق به رژیم صهیونیستی بوده است.
در گزارشها همچنین آمده بود که «ناوگان پنجم نیروی دریایی آمریکا در غرب آسیا» به درخواستها برای پاسخگویی در ارتباط با این حمله پاسخی نداده است. سال گذشته پس از این حادثه، شبکه صهیونیستی «کان» بیانیهای را از مالک کشتی هدف قرار گرفته در دریای عمان منتشر و این حمله را تأیید کرد.
وزیر خارجه عراق: مذاکرات هستهای ایران ادامه دارد
اخبار ویژه
۱۴۰۱/۱۱/۳۰
اسرائیل: ایران امروز صادرکننده تسلیحات پیشرفته در جهان است
در حالی که مقامات رژیم صهیونیستی تا سالها پیشرفتهای دفاعی و نظامی ایران را انکار میکردند، اکنون وزیر دفاع این رژیم میگوید: ایران برای فروش موشک و پهپاد با ۵۰ کشور در حال مذاکره است.
بهگزارش تایمز اسرائیل، یوآو گالانت، وزیر دفاع اسرائیل در کنفرانس امنیتی مونیخ، جمهوری اسلامی ایران را به مذاکره برای «فروش سلاح به بیش از ۵۰ کشور» متهم کرد و گفت ایران اکنون در حال مذاکره برای فروش سلاحهای پیشرفته از جمله پهپاد و موشکهای هدایتشونده دقیق پیجیام، به دستکم ۵۰ کشور است. فروش سلاح توسط ایران به این کشورها، ناقض قطعنامهای محسوب میشود که در سال ۲۰۱۵ توسط شورای امنیت سازمان ملل متحد، مصوب شد.
بهگفته وزیر دفاع اسرائیل، ایران دیگر یک تامینکننده محلی سلاح در خاورمیانه نیست؛ بلکه به یک «شرکت چندملیتی صادرکننده جهانی تسلیحات پیشرفته» مبدل شده است.
یوآو گالانت در جریان کنفرانس امنیتی مونیخ اظهار کرد: پهپادهای ایران با برد تا ۱۰۰۰ کیلومتر، از بلاروس در اروپای شرقی تا ونزوئلا در آمریکای جنوبی، مشاهده شدهاست. قاچاق (!) سلاح توسط رژیم ایران در حالی روی میدهد که تحریم موشکی این کشور تا پایان سال جاری میلادی پابرجا است.
در روز سهشنبه گذشته، روزنامه گاردین در گزارشی اعلام کردهبود مقامهای آمریکایی هشدار دادهاند که ایران در حال استفاده از جنگ در اوکراین بهعنوان یک سکوی پرش است تا در جایگاه یک «قطب فروشنده پهپادهای ارزانقیمت و مرگبار نظامی» قرار بگیرد. مقامهای آمریکایی بر این باور هستند که تهران از طریق بهکارگیری هواپیماهای بیسرنشین در تهاجم به اوکراین، بهشتاب در حال بهبود کارایی پهپادهای تولیدیاش است.
به گزارش تایمز اسرائیل، مقامهای اسرائیل بیم دارند که سلاحهایی مشابه در جنگهای آینده بهویژه توسط حزبالله لبنان، بهسمت اسرائیل روانه شود.
وزیر دفاع اسرائیل گفت که کشورهای متعددی در جهان از جمله بلاروس در اروپای شرقی و ونزوئلا در آمریکای لاتین در حال مذاکره برای خرید تسلیحات ایرانی هستند و جامعه جهانی باید جلوی انتشار تسلیحات پیشرفته از سوی ایران را بگیرد.
این مقام صهیونیست ادامه داد: دیدیم که ایران پهپادهایی صادر میکند که برد آنها به 1000 کیلومتر هم میرسد. همه اینها در حالی رخ میدهد که ممنوعیت موشکی علیه ایران همچنان فعال است.
گزارش رسانههای صهیونیستی از وضعیت بحرانی اسرائیل
رسانههای صهیونیست از شرایط وخیم اقتصادی و سیاسی و امنیتی در این رژیم خبر میدهند.
به گزارش رادیو فردا، بنیامین نتانیاهو قول داده بود که غیر از حفظ و ارتقای بیشتر جایگاه بینالمللی، هزینههای زندگی را برای مردم نیز پایین آورد. اما اصرار دولت او برای انجام تغییرات در دستگاه قضایی و موج عظیم مخالفت داخلی که در پی آورده، پیشبینیها و قولها را نقش بر آب کرده است.
بهنوشتۀ روزنامۀ اقتصادی (صهیونیستی) گلوبز، به هر جا که بنگرید، خیابانها و چهارراهها و محوطه مقابل «کنست» به بیان خشم اسرائیلیها تبدیل شده است. روز دوشنبه حدود ۳۰۰ هزار اسرائیلی، کار و زندگی خود در شهرهای دیگر را رها کردند و به مقابل عمارت «کنست» رفتند تا در همان ساعاتی که مجلس، روند «اصلاحات قضایی» را کلید میزند، صدای اعتراض خود را به گوش نمایندگان برسانند.
تایمز اسرائیل هم نوشت: ۵۶ اقتصاددان غربی شامل ۱۱ برندۀ نوبل اقتصاد، که بنیامین نتانیاهو با برخی از آنها آشنایی نزدیک دارد، اکنون به او هشدار دادهاند که برنامههایش برای کنترل بیشتر دولت بر دستگاه قضایی به رشد اقتصادی اسرائیل نیز لطمه میزند: «تضعیف قوه قضائیه قوی و مستقل، جلوی شکوفایی و رشد اقتصادی اسرائیل را میگیرد. اسرائیل دارد شبیه حکومتهای مجارستان و لهستان میشود.»
بهنوشتۀ سایت اقتصادی کالکالیست، «کودتای سیاسی ویرانگری که دولت نتانیاهو در حال اجرای آن است، همۀ اقتصاددانان از مکاتب فکری گوناگون را متحد کرد... کارشناسان ارشد صندوق بینالمللی پول، مشاوران اقتصادی رهبران آمریکا، چهرههای بانفوذ بانک جهانی، اساتید برتر علم اقتصاد در دانشگاههای هاروارد، امآیتی و سایر شخصیتهایی که در مراکز مهم تصمیمگیری، مؤسسههای مالی بزرگ، بازار سرمایه و شرکتهای بینالمللی حضور دارند، هشدار میدهند که فرار سرمایه و افزایش تورم، کمر تولید اسرائیل را خواهد شکست».
روزنامه یدیعوت آحارونوت هم در گزارشی از یک نشست پرتنش در وزارت دارایی اسرائیل خبر داد: «تمامی مدیران بانکهای اسرائیل روز ۲۵ بهمن به دفتر وزیر دارایی، اسموتریچ، رفتند تا با زبانی روشن و تند هشدار بدهند که برنامۀ دولت برای تغییرات قضایی به اقتصاد اسرائیل، ضربه خواهد زد. مدیران بانکها گفتند شکاف وحشتناکی در جامعه اسرائیل پدیدار شده، یک خطر فوری برای موجودیت و اقتصاد است و از هماکنون سرمایههای زیادی در حال خروج از اسرائیل هستند.».
به گزارش نشریه اقتصادی صهیونیستی دِمارکر، در روزهای گذشته دستکم پنج شرکت فناوری با ارزش حدود 8 میلیارد دلار سرمایههای خود را از اسرائیل خارج کردهاند: «در حالیکه کمپانیهای فناوری کمتر کاری به سیاست دارند اما اقدام آنها در خارجکردن سریع سرمایه نشانگر عمق نگرانیشان از اثرات منفی برنامههای دولت روی آیندۀ صنایع و اقتصاد و بازار مالی اسرائیل است.»
روزنامه هاآرتص نیز نوشت: سرمایهداران خارجی هم درخصوص سرمایهای که به اسرائیل آوردهاند، آشکارا مضطرب شدهاند. همچنین 12 تن
از رؤسای پیشین شورای امنیت ملی شامل یوسی کوهن، که دورهای جنجالی نیز هنگام ریاست بر موساد داشت، در نامه به رئیس«کنست» نوشتند که بحث جاری در اسرائیل، قدرت ملی را به خطرانداخته است: «ما بهعنوان کسانی که از عرصۀ امنیتی برخاستهایم، واقفیم که درگیریهای اجتماعی و سیاسی استقامت ملی را با تهدید روبهرو میکند... تنها از راه اجماع است که مقاومت ملی تقویت و موجودیت اسرائیل بهعنوان کشوری قوی و شکوفا تضمین میشود.»
در همین حال، گالیت دیستل اعتباریان، وزیر اطلاعرسانی، مانند شماری از وزیران دولت معتقد است که «بیگانگان» بودجۀ تظاهرات مخالفان را تأمین میکنند. او بدون ارائه مدارک، یک گام دیگر هم برداشته و معتقد است منشأ پولی که مخالفان دولت را به خیابانها میآورد، «از کشورهای یهودستیز مانند آلمان و ایران است».
سفیر آلمان در تلآویو در گفتوگو با روزنامههاآرتص پاسخ داد: «این ناامیدکننده است» که «آلمان را که دوست و شریک دموکراتیک اسرائیل است، در کنار ایران که اسرائیل را به نابودی تهدید میکند، در یک جمله ترکیب کردهاید.»
اصلاحطلبان در انتخابات مجلس ششم هاشمی را از نفر اول به سیام کشاندند
محسن هاشمی میگوید: تاجزاده در انتخابات مجلس ششم تلاش کرد هاشمی رفسنجانی را بیرون بیندازد.
این عضو مرکزیت حزب کارگزاران در گفتوگو با خبرآنلاین و در پاسخ این سؤال که «دوره آقای خاتمی مقداری اختلاف بین اصلاحطلبان و آقای هاشمی پیش آمد که یکی از نمودهای آن این بود که آقای هاشمی برخلاف آن چیزی که تصور میشد در انتخابات مجلس سیام شدند، فکر میکنید علت اختلاف چه بود؟»، اظهار داشت: خود ایشان در کتاب حضور و انصراف توضیح دادند و در خاطراتشان نوشتند، ما هم پاورقی زدیم و دو کتاب پیوست آن چاپ کردیم: یکی کتاب نقد ناتمام و یک کتاب هم به نام انصراف که هر دوی این کتابها ضمیمه هستند. بالاخره در سیاست تمامیتخواهی وجود دارد. وقتی انسان یک جایی را برنده میشود و وقتی یک قله را گرفت فکر میکند همینگونه باید قلهها را بگیرد و به بالا برود، در آن تاریخ چنین غرگی در اصلاحات پیش آمد و فکر کردند دیگر نیازی به هماهنگی نیست و شروع به تخریب کردند و با تخریب جلو آمدند که در نهایت اثرگذار هم بود.
(خبرنگار: سوای صحبتهایی که از آقای هاشمی منتشر شده ایشان به اینکه نفر سیام شدند آیا واکنش خاصی داشتند؟ اینکه به شما بهصورت خصوصی چیزی بگویند.) ایشان اینگونه نبودند که از این چیزها آزردهخاطر شوند. اتفاقی که در آن تاریخ افتاد، اتفاق ویژهای است و نمیشود آن را در دو جمله گفت، باید آن اتفاقات را ورق زد خصوصا آن اتفاقات سه ماه آخر سال ۷۸ و سه ماه اول سال ۷۹، شما باید خاطرات ایشان
دراین ۶ ماه را بهطور دقیق مطالعه کنید و بعد به نتیجه برسید.
ما اسم کتاب سال ۷۶ را انتقال قدرت گذاشتیم و در آنجا توضیح میدهیم چگونه این قدرت از آقای هاشمی به آقای خاتمی منتقل شده و اسم سال بعد را تشخیص مصلحت گذاشتیم که آنجا دوباره توضیح داده شده که مصلحت اصلاحات و آن روندی که با هماهنگی شکل گرفته بود چیست، در کتاب حضور و انصراف نشان داده میشود که چگونه یواشیواش از آن مصلحت عبور میشود، در این کتاب آمده که از ایشان برای حضور دعوت میشود یعنی حتی آقای خاتمی هم به ایشان میگوید که بیا چون اگر شما حضور داشته باشید به نفع ما است، ما حتی یک نامه از آقای عبدی به آقای خاتمی در این کتاب گذاشتیم و ایشان به آقای عبدی توضیح میدهد که این تندرویها و تمامیتخواهیها کار درستی نیست.
محسن هاشمی افزود: اگر شما بخواهید در هر دورهای نگاه کنید اصولا در یک دورههایی پایگاه اجتماعی ایشان قوی است تا ۹۰٪، اما گاهی این پایگاه اجتماعی پایین میآید و به ۶۰٪ میرسد. در انتخابات سال ۸۴ در مرحله اول ایشان اول میشود علیرغم اینکه همه میگفتند نامحبوب است ولی میان کسانی که بودند ایشان اول شد، در آن دوره آقای کروبی، آقای معین، آقای مهرعلیزاده، آقای لاریجانی، آقای احمدینژاد و آقای قالیباف هستند. میخواهم بگویم در نهایت در میان انتخابات سال ۸۴ یا در همان انتخابات سال ۷۸ بالاخره ایشان سیام میشوند و بعد که صندوقها را باز کردند از آقا سی، آقا بیست میشود.
(خبرنگار: بابت «آقا سی» ناراحت نبودند؟) خیر. در اولین انتخابات مجلس ایشان رای اول را نداشت بلکه رای پنجم را داشت، در انتخابات سال ۵۹ ایشان پنجم شده بود، در انتخابات بعدی ایشان اول شدند و در انتخابات بعد از آن هم اول شدند اما در انتخابات ۷۸ ایشان سیام شدند و آن موقع آقای تاجزاده سعی میکرد ایشان را بیرون بیندازد، اما ایشان در نهایت سیام شدند و اتفاقاتی هم در این میان افتاد که در کتاب حضور و انصراف کاملا مشخص است، بالاخره صندوقها را باز کردند و بحثی هم شد که انتخابات را باطل کنند.
وی در پاسخ این سؤال که آیا آقای هاشمی نظرسنجی هم میکردند؟، گفت: خودشان این کار را نمیکردند ولی اطرافیانشان این کار را میکردند ولی نظرسنجیها خیلی غلطانداز بود. در واقع هرچه به رأیگیری نزدیک میشد این رای تغییر میکرد یعنی مثلا فرض کنید یک ماه تا انتخابات در نظرسنجیها شما روی ۷۰ یا ۶۰ درصد هستید اما در سه روز مانده به انتخابات یکدفعه این تغییر میکند! برای آقای خاتمی هم این اتفاق
افتاد.
در انتخابات مجلس ششم، آن اوایل میگفتند رای ایشان بالا است مثلا میگفتند ایشان و محمدرضا خاتمی اول و دوم هستند و چنین چیزی را آن اوایل میگفتند، اما کمکم و با آن هجوم روزنامهای، مشخص بود که در نظرسنجیها افت کردند.
روزنامه شرق در مطلبی به اظهارات اخیر حسن روحانی پرداخت و نوشت: «آقای روحانی چند روز پیش در نشستی با همکاران خود در دولتهای یازدهم و دوازدهم گفتهاند تحریمها در اسفند 99 با احیای برجام رفعشدنی بود؛ اما مصوبه مجلس مانع شد. اشاره روحانی به قانون اقدام راهبردی است که در آذرماه 1399 ابلاغ شد و عملا امکان پیگیری مذاکرات منتهی به توافق را از دولت وقت گرفت. این گفته ایشان بسیار مهم و تأملبرانگیز است؛ زیرا اگر این ادعا درست باشد، باید آثار منفی این مصوبه در اقتصاد ملی و معیشت خانوارها سنجیده شده و با دستاوردها و آثار مثبت آن مقایسه شود و طبعا باید مدافعان این روش مواجهه با پرونده مذاکرات هستهای پاسخگوی «اقدام» خاص خود باشند.»
در ادامه این مطلب آمده است: «مذاکرات و رایزنی طرف ایرانی با 1+4 همچنان ادامه داشت و مقدمات برای ثبت یک پیروزی دیگر برای ایران در اسفند 99 فراهم بود؛ زیرا بازگشت آمریکا به برجام نشان میداد که تحریم یکجانبه این کشور کارساز نبوده و نتوانسته مقاومت طرف ایرانی را بشکند. در چنین شرایطی که لازم بود دولت ایران سیاست صبر و انتظار را همچنان ادامه داده و آماده چیدن میوه شیرین پیروزی باشد، تصویب قانون اقدام راهبردی دولت را در موقعیت خطیری قرار داد.... طرف ایرانی تا آن روز با وجود عهدشکنی آمریکا به تعهدات خود در قالب برجام متعهد مانده و بههمیندلیل توانسته بود اروپاییها را از پیروی تمام و کمال آمریکا بازدارد؛ اما انجام تکالیفی که قانون اقدام راهبردی بر دوش دولت میگذاشت، بار دیگر اروپاییها را با آمریکا همراه میکرد.»
شرق نوشت: «انتشار سخنان روحانی جریان تندرو را در موقعیتی خاص قرار داده که باید پاسخگوی اقدام خود باشند. آنان باید به دو سؤال بسیار مهم زیر پاسخ منفی و البته مستند بدهند: 1- آیا در اسفند 99 احیای برجام با فرض تصویبنشدن قانون اقدام راهبردی ممکن بود؟ 2- آیا با احیای برجام نرخ تورم همانطور که در دوران دولت یازدهم تکرقمی شد، باز هم با سرعت کاهش مییافت؟»
مدعیان اصلاحات در حالی میخواهند با استراتژی فرار به جلو از مسئولیت شانه خالی کنند و تقصیر مشکلات کنونی را بر گردن دیگری بیندازند که طرف آمریکایی از سال 92 تا اسفند 99
(زمان مورد ادعای اصلاحطلبان) نه تنها به تعهدات خود عمل نکرده بود بلکه هیچ پالسی برای مذاکره و رفع تحریمها نفرستاده بود و به فشار حداکثری و تشدید تهدیدها و تحریمها علیه ایران ادامه میداد. اتفاقاً قانون اقدام راهبردی برای لغو تحریمها باعث شد مذاکرات وین از سوی غربیها بعد از برگزاری چند دور، جدی گرفته شود و دست دولت در مذاکرات هستهای پُر باشد. چنانکه پیش از این در کیهان منتشر شد، آنچه لازم است بعد از ادعای اخیر حسن روحانی مجددا یادآوری شود، امتیازات فرابرجامی و عجیب مورد مطالبه طرف غربی ازجمله تعهد ایران درخصوص حذف سانتریفیوژهای نسل جدید، نابودی اورانیوم غنیشده 60درصد و بازگشت به شرایط غنیسازی 3.6درصد بود که مذاکرهکنندگان کشورمان نیز بهسمت پذیرش آنها قدم برداشته بودند. این اتفاق درحالی رخ میداد که طرف غربی در مقابل حتی حاضر به لغو تحریمهای دوره ریاستجمهوری ترامپ هم نشده بود. بهبیان دیگر، مذاکرات وین با این اوصاف بهسمت یک فاجعه تمامعیار پیش میرفت که عواملی ازجمله قانون اقدام راهبردی برای لغو تحریمها از وقوع آن جلوگیری کرد. نکته قابلتوجه و البته تعجبآور اینکه موارد مورد اشاره درباره مطالبات فرابرجامی غرب از ایران و نزدیکشدن کشورمان به یک توافق بد دیگر در مقطعی رخ میداد که مذاکرات وارد ششمین دور شده بود. این مسئله میتواند نشاندهنده شرایط بهمراتب بدتر مذاکرات در پنج دور پیش از آن باشد، پنج دوری که همه پیش از تصویب اقدام راهبردی برای لغو تحریمها توسط مجلس انجام شده بود. مدعیان اصلاحات به عنوان شبکه تأمین منافع آمریکا در ایران و امتداد داخلی دشمن، همواره ایران را تخطئه و دشمن خبیث عهدشکن را تبرئه کردهاند.
«دروغ گوبلزی» مدعیان اصلاحات: غرب با ایران قدرتمند مشکلی ندارد!
روزنامه سازندگی در مطلبی به نقل از محمود سریع القلم نوشت: «غرب نمیخواهد ایران هستهای شود. ولی با ایران قدرتمند و ثروتمند مشکلی ندارد. اما همسایگان نه میخواهند ایران هستهای شود و نه قدرتمند و ثروتمند.»
سریعالقلم البته تبیین نکرده که اگر غرب با ایران قدرتمند و ثروتمند مشکلی ندارد، پس علت فشارها و تحریمهای گسترده دولتهای غربی علیه جمهوری اسلامی از ایام آغازین پس از انقلاب تاکنون چه بوده است؟ آیا دلیل حمایتهای آشکار غرب در حمایت از ارتش بعث در جنگ تحمیلی، ممانعت از هستهای شدن ایران بود؟ یا پشتیبانی تمام و کمال آمریکا و متحدانش از گروهکهای تروریستی در کشتار مردم ایران فقط به علت هراس آنها از هستهای شدن ایران است؟ صدها شخصیت حقیقی و حقوقی و شرکتهای دانشبنیان که در سالهای اخیر مورد تحریم قرار گرفتند، همگی مرتبط با پروژه هستهای بودند؟ آیا تحریم دارویی مردم ایران نیز به خاطر جلوگیری از دستیابی ایران به انرژی هستهای است؟! سریعالقلم همچنین لازم است در رابطه با دهها موضع ضدایرانی مقامات غربی روشنگری کنند و به عنوان مثال پیرامون اظهارات کاسپار واین برگر، وزیر دفاع آمریکا در آبان 66 که اظهار امیدواری کرده بود «ریشه موجودیت ملت ایران خشک شود» توضیح دهد که آیا این سخنان هم فقط در راستای ممانعت از هستهای شدن ایران است؟ به نظر میرسد سریعالقلم در اظهارات خود تکنیک «دروغ گوبلزی» را که منتسب به وزیر تبلیغات هیتلر است، به خوبی رعایت میکند و چنان سخن میگوید که «هیچکس باور نکند کسی آنقدر گستاخ باشد که حقیقت را اینگونه تحریف کند»!