به وب سایت مجمع هم اندیشی توسعه استان زنجان خوش آمدید
 
منوی اصلی
آب و هوا
وضعیت آب و هوای زنجان
آمار بازدیدها
بازدید امروز: 1,579
بازدید دیروز: 9,496
بازدید هفته: 1,579
بازدید ماه: 67,652
بازدید کل: 23,729,463
افراد آنلاین: 18
اوقات شرعی

اوقات شرعی به وقت زنجان

اذان صبح:
طلوع خورشید:
اذان ظهر:
غروب خورشید:
اذان مغرب:
تقویم و تاریخ
شنبه ، ۱۵ اردیبهشت ۱٤۰۳
Saturday , 4 May 2024
السبت ، ۲۵ شوّال ۱٤٤۵
اردیبهشت 1403
جپچسدیش
7654321
141312111098
21201918171615
28272625242322
313029
آخرین اخبار
۳۲ - خاطره‌های آموزنده، نوشته آیت‌الله محمدی ری‌شهری : حادثه‌ای آموزنده در آتش‌سوزی مِنا ۱۴۰۲/۰۲/۳۰

خاطره‌های آموزنده، نوشته آیت‌الله محمدی ری‌شهری :

حادثه‌ای آموزنده در آتش‌سوزی مِنا 

۱۴۰۲/۰۲/۳۰

آیین نکوداشت آیت‌الله محمد محمدی ری‌شهری در قم برگزار می شود - خبرگزاری حوزه

گاه انسان تصوّر می‌کند که چیزی به صلاح اوست امّا خداوند متعال، کار دیگری را مصلحت او می‌داند. در این باره حاج آقا رضا سلطانی خاطره‌ای را نقل کرد که جالب و آموزنده است:  در سال 1354 هجری شمسی قرار بود با زائرانی از استان چهار محال و بختیاری به حج مشرف شویم. در آن زمان، نیازهای حاجیان از قبیل: مسکن، حمل‌ونقل، خیمه و چادر در عرفات، منا و... توسط حمله‌داران تهیه و تدارک می‌شد. من در این راستا برای آماده‌‌سازی و فراهم آوردن امکانات، به عربستان رفته، منازل مورد نظر را در مکه و مدینه اجاره کردم. سپس برای مشخص نمودن خیمه‌های عرفات و منا، به آقای محمدعلی غَنّام _ که هم‌اکنون رئیس‌مؤسّسۀ مطوّفین است _ مراجعه کرده، از وی خواستم خیمه‌های ما را در قطعه زمینی بزرگ‌تر در نظر بگیرد، چون او در دو منطقه از منا زمین داشت که در زمین بزرگ‌تر، کاروان‌های قم (همشهری‌های من) و تعدادی از دوستان کاروان‌دار من نیز اسکان داده شده بودند.
غنّام، ‌قول مساعد داد و من خداحافظی کرده، رفتم. امّا بعد که به مکه آمدم و برای تحویل گرفتن خیمه‌ها مراجعه کردم، معلوم شد که برای خیمه‌های ما در زمین کوچک جا نگه داشته است. ناراحت شدم و بشدت به وی اعتراض کردم.
او گفت: اشکالی ندارد، تعدادی چادر به خیمه‌های شما اضافه می‌کنم تا مشکلتان برطرف شود.  همین کار را هم کرد و من ناگزیر پذیرفتم.
روز عید قربان، پس از رمی جمرات، مشغول گرفتن وکالت از حُجّاج برای قربانی و آماده‌سازی غذا برای ظهر آنان بودم که ناگهان متوجه شدم در منا آتش‌سوزی رخ داده است.
با یک بررسی سریع معلوم شد که آتش از خیمه‌های ما فاصله دارد. اما به دلیل انفجار کپسول‌های گاز و باک بنزینِ اتومبیل‌ها و وزیدنِ باد، آتش به سرعت گسترش یافت و در کمتر از یک ساعت منطقۀ وسیعی از منا را دربر گرفت. در این حال حاجیان را به سرعت به سمت کوه هدایت کردم. حجّاج دیگر، از کشورهای مختلف نیز که تلفاتی نداشتند، به کوه‌ها پناه می‌بردند.
همۀ امور از کنترل خارج شده بود و از وسایل اطفای حریق و فعّالیّت دو فروند هلی‌کوپتر، به خاطر گستردگی آتش، کاری ساخته نبود. با نگرانی در مقابل خیمه‌های خالی از زائر دست به دعا برداشته بودم که ناگهان با فریاد یکی از حمله‌دارها متوجّه رسیدن آتش شدم و به طرف کوه حرکت کردم. در دامنۀ کوه به هر یک از زائران که برمی‌خوردم، توصیه می‌کردم در ارتفاعات بنشیند.
سرانجام پس از ساعاتی، همه چیز در آن منطقه سوخت و آتش خاموش شد و ما بازگشتیم و با کمال تعجّب دیدیم که چادرهای ما با همۀ وسایلش بدون کمترین خسارتی سرپاست! و این در حالی بود که چادرهای فراوانی که از آتش در امان مانده بودند، در رفت و آمد ماشین‌ها و ازدحام جمعیّتِ در حال‌گریز، نابود شده بودند. برای پیدا کردن زائرانِ خود به طرف کوه بازگشتم و در حالی که از تشنگی خود غافل بودم، به جست‌وجو پرداختم. با اضطراب و نگرانی در قسمت‌های صعب‌العبور کوه در جست‌وجو بودم که شخصی از پشتِ سر، کتفم را گرفت و قدحی چینی پر از آب خنک بر دهانم گذاشت. پس از خوردن آب، از او تشکر کردم و به راه افتادم. لحظاتی بعد که متوجّه تشنگی خود شده بودم، به یاد لحظه‌ای افتادم که شخصی با آب خنک سیرابم کرد، ولی من به علت اضطراب و عجله‌ای که داشتم، هنگام ملاقات با آن شخص، دقت کافی برای شناختش نکردم!
نکتۀ جالب توجه این بود که محلی را که من برای برپایی چادرهای زائران خود درنظر داشتم و بر آن اصرار می‌کردم، در این آتش‌سوزی به کلی سوخته و از بین رفته بود!
ذکر چند نکته را در این‌جا مفید می‌دانم: 
1. در زمینی که چادرهای گروه ما برپا شده بود، غیر از چادرهای زائران همراه من و تعداد دیگری از زائران اصفهانی، متأسفانه بقیه چادرها با همۀ وسایل سوخت و از میان رفت.
2. وسایل و آذوقۀ فراوانی که به مقدار بیش از نیاز برداشته بودم، در این وضعیّت، نیاز حجاج فراوانی را برآورده ساخت. بدین وسیله توفیق جمع‌آوری و پذیرایی از تعداد زیادی از زائران را پیدا کردیم.
سرانجام متوجه شدم که درخصوص برپایی چادرها در زمینی به غیر از آن که من اصرار می‌کردم، آیۀ شریفه: «وَعَسَى أَن تَكْرَهُواْ شَيْئًا وَهُوَ خَيْرٌ لَّكُمْ وَعَسَى أَن تُحِبُّواْ شَيْئًا وَهُوَ شَرٌّ لَّكُمْ وَاللّهُ يَعْلَمُ وَأَنتُمْ لاَ تَعْلَمُونَ؛ چه بسا چیزی را خوش نداشته باشید، حال آنکه خیرِ شما در آن است و یا چیزی را دوست داشته باشید، حال آنکه شرِّ شما در آن است و خدا می‌داند و شما نمی‌دانید.»(بقره، آیه 216) به خوبی صادق است.
* کتاب: خاطره‌های آموزنده، نوشته آیت‌الله محمدی ری‌شهری انتشارات دارالحديث قم