به وب سایت مجمع هم اندیشی توسعه استان زنجان خوش آمدید
 
منوی اصلی
آب و هوا
وضعیت آب و هوای زنجان
آمار بازدیدها
بازدید امروز: 976
بازدید دیروز: 1,937
بازدید هفته: 2,913
بازدید ماه: 118,419
بازدید کل: 23,780,216
افراد آنلاین: 3
اوقات شرعی

اوقات شرعی به وقت زنجان

اذان صبح:
طلوع خورشید:
اذان ظهر:
غروب خورشید:
اذان مغرب:
تقویم و تاریخ
یکشنبه ، ۳۰ اردیبهشت ۱٤۰۳
Sunday , 19 May 2024
الأحد ، ۱۱ ذو القعدة ۱٤٤۵
اردیبهشت 1403
جپچسدیش
7654321
141312111098
21201918171615
28272625242322
313029
آخرین اخبار
۲۵ - سید یاسر جبرائیلی: مناسبات جمهوریّت و اسلامیّت در انتخاب ولیّ فقیه - توطئه‌ انحلال مجلس خبرگان ۱۴۰۲/۰۵/۱۷
مناسبات جمهوریّت و اسلامیّت در انتخاب ولیّ فقیه - ۲۵

 توطئه‌ انحلال مجلس خبرگان 

 ۱۴۰۲/۰۵/۱۷

خرید و قیمت کتاب روایت رهبری - مناسبات جمهوریت و اسلامیت در انتخاب ولی فقیه  | ترب
سید یاسر جبرائیلی
طبیعی بود که اعضای دولت موقّت، که در مقاطع مختلف پس از انقلاب، نسبتشان با اسلام سیاسی و نظام اسلامی بر همگان روشن شده بود، ازجمله ناراضیان ورود ولایت فقیه به قانون اساسی باشند؛ به‌گونه‌ای که آقای سیّدمحمّد خامنه‌ای از اعضای خبرگان قانون اساسی می‌گوید نهضت آزادی پس از تصویب این اصل عزا گرفته بود.1 امّا واکنش دولت موقّت به تصویب اصل ولایت فقیه در مجلس خبرگان، صرفاً به تعزیه و اظهارنظر و ابراز نگرانی محدود و متوقّف نشد. عبّاس امیرانتظام که در اوایل کار دولت موقّت، سخنگوی دولت بود و اینک، به‌عنوان سفیر ایران در سوئد، در استکهلم به سر می‌برد، مهرماه 1358 به تهران بازگشت تا آخرین بخت جریان لیبرال را برای جلوگیری از تدوین یک قانون اساسی اسلامی بیازماید. او پس از جلساتی که در سفارت آمریکا داشت، شب نوزدهم مهرماه 58 جلسه‌ای را با حضور احمد صدر حاج‌سیّدجوادی (وزیر دادگستری دولت موقّت)، فتح‌الله بنی‌صدر (دادستان کلّ دولت موقّت)، عبّاس سمیعی (از مؤسّسان نهضت آزادی و رئیس‌سازمان حفاظت محیط‌زیست دولت موقّت)، امیرحسین پولادی (از اعضای نهضت آزادی)، رحیم عطایی (عضو نهضت مقاومت ملّی) و عبّاس رادنیا (عضو مؤسّس نهضت آزادی) در منزل محمّدتقی انواری (از چهره‌های قدیمی نهضت مقاومت ملّی) ترتیب داد. در این جلسه پس از بررسی راه‌های مختلف، نهایتاً پیشنهاد شد که طرحی برای «انحلال مجلس خبرگان قانون اساسی» نوشته شده و در هیئت دولت موقّت به تصویب برسد2 تا هم خود مجلس از میان برود و هم مصوّبات آن. متن طرح توسّط فتح‌الله بنی‌صدر و احمد صدر حاج‌سیّدجوادی تدوین شد.
صبح روز نوزدهم مهرماه 1358 امیرانتظام به منزل فتح‌الله بنی‌صدر رفت، طرح را از وی گرفت و به دفتر مهندس بازرگان رفت. او می‌گوید: «از آقای بازرگان خواهش کردم دستور دهد در اتاق ایشان را قفل کنند تا من بتوانم جریان مذاکرات دیشب را به اطّلاعشان برسانم. ایشان دستور داد در اتاقشان را قفل کردند و من نخست‌وزیر را در جریان مذاکرات و تصمیمات و نتایج جلسه‌ی دیشب قرار دادم.». بازرگان پس از شنیدن ماجرا دقایقی تأمّل کرد و گفت که با طرح موافق است. سپس از امیرانتظام خواست طرح را تایپ کند و به امضای وزیران برساند.3 
امیرانتظام پس از جلب موافقت بازرگان و مأموریّتی که از جانب او یافت، رایزنی با وزیران دولت موقّت را آغاز کرد. ظاهراً قرار می‌شود هفت نفر از وزیران را امیرانتظام ببیند و با بقیّه خود بازرگان صحبت کند. نهایتاً عصر روز 28 مهرماه طرح انحلال با هجده امضا در دستور کار هیئت دولت قرار می‌گیرد. امیرانتظام می‌گوید: «مطمئن بودم که اگر امام در جریان طرح قرار گیرد با آن مخالفت می‌کند.»؛ لذا پیش از اینکه طرح در جلسه‌ هیئت دولت مطرح شود، نه امام و نه اعضای شورای انقلاب را در جریان این ماجرا قرار ندادند. روز رأی‌گیری در هیئت دولت، خبرنگاران را نیز دعوت کردند تا خبر بلافاصله عمومی شده، امام(قدّس‌سرّه) در عمل انجام‌شده قرار بگیرند و نتوانند مخالفت کنند. استدلال امیرانتظام این بود که اگر طرح پیش از اطّلاع امام(قدّس‌سرّه) اعلام عمومی می‌شد، احتمال رد شدن آن توسّط امام ده درصد بیشتر نیست. برنامه‌ی دولت موقّت این بود که پس از علنی شدن طرح، اگر امام مخالفت کرد، به‌صورت دسته‌جمعی استعفا دهند.4در جلسه‌ هیئت دولت امّا اتّفاق غیرمنتظره‌ای برای امضاکنندگان طرح افتاد. آیت‌الله خامنه‌ای که پس از ادغام دولت موقّت و شورای انقلاب در تیرماه 58، از سوی شورای انقلاب در هیئت دولت شرکت می‌کرد، با طرح انحلال به‌شدّت مخالفت کرد و گفت: «مجلس نماینده‌ مردم است و باید بماند و قانون اساسی را تمام کند.». اعضای دولت موقّت امّا در پاسخ شروع به تندی و حتّی اهانت به ایشان کرده و نهایتاً طرح را به تصویب رساندند. آیت‌الله خامنه‌ای اصرار ورزید که طرح باید پیش از انتشار به اطّلاع امام برسد و نهایتاً موفّق شد این نظر را بر کرسی بنشاند.5 جلسه ساعت 22:30 پایان یافت و بازرگان بلافاصله با حالتی عصبی و هیجان‌زده به سراغ امیرانتظام رفت. او را سوگند داد که مسئله را فراموش کند و فوراً به سوئد بازگردد.6 نشست خبری برگزار نشد، خبرنگاران مرخّص شدند و صبح فردا، بازرگان به همراه صدر حاج‌سیّدجوادی و چند تن دیگر از اعضای کابینه خدمت امام رسیدند تا ایشان را در جریان بگذارند. امام(قدّس‌سرّه) در این ملاقات سخت برآشفتند و خطاب به بازرگان و همراهانش فرمودند: «شما چه‌کاره هستید اصلاً که می‌خواهید این کار را بکنید؟ شما چه سمتی دارید که بتوانید مجلس را منحل کنید؟ پاشید، بروید سراغ کارتان.». آنها نیز وقتی موضع امام را محکم دیدند، منصرف شده و کنار رفتند.7 فردای آن روز نیز امام(قدّس‌سرّه) در دیدار عمومی خود با نمایندگان اقشار مختلف مردم، طرّاحان انحلال مجلس خبرگان را مخاطب قرار داده و فرمودند:  ملّت شما را می‌شناسد، و شما نمی‌توانید این نهضتی را که به دست ملّت به پا شده است و این نهضتی را که با خون جوانهای ما و با آن‌همه زجر و باآن‌همه زحمت و باآن‌همه کارهایی که انجام دادند آنها، و مقاومت کردند اینها، این نهضت را به این‌جا رساندند، شما نمی‌توانید، کوچک‌تر از آن هستید، که این نهضت را منحرف کنید؛ بیخود کوشش نکنید! اگر همه‌ ملّت مجتمع شدند که ما نمی‌خواهیم مجلس خبرگان را، خب آنها گفته‌اند، خودشان هم می‌توانند برگردند، امّا شما چه‌کاره هستید؟ شما چند نفر آدم، که یکی‌تان می‌گوید و باقی‌تان هم دست می‌زند! این همان‌هایی است که در زمان رضاخان هم، در زمان محمّدرضاخان هم، یکی می‌گفت و باقی دست می‌زدند. شماها نمی‌توانید در مقابل ملّت بایستید، شما رأی نداشتید. هیچ‌یک از شما وارد نشده است در این مجلس خبرگان. اگر وارد شده هم، یکی دو تای منحرف وارد شده است که کاری از او نمی‌آید. ازاین‌جهت است که شما وحشتتان برداشته است. مگر شما می‌توانید که مجلس خبرگانی که ملّت با آن آراء زیاد این مجلس را درست کرده با یک‌کلمه‌ای که شما بگویید «ما می‌گوییم که منحل باشد.»، مگر با این حرف‌ها شما می‌توانید، مگر شما قابل آدم هستید! اگر چنان‌که ولایت فقیه بشود، دیگر همه‌ قدرت‌ها دست فقیه می‌آید! پس بنابراین عزا باید بگیرید! اینها اگر همه قدرت‌ها دست رئیس‌جمهور مثلاً کذایی بیاید، هیچ حرفی ندارند؛ همه‌ قدرت‌ها دست رئیس‌جمهور باشد، اگر همه‌ قدرت‌ها دست یک نخست‌وزیر مثلاً منحرفی بیاید، آن‌هم حرفی به آن ندارند.8
 پانوشت‌ها:
1- سیّدمحمّد خامنه‌ای، همشهری ماه، اردیبهشت 1390
2- عبّاس امیرانتظام،‌ آن سوی اتّهام،‌ ج 1، صص 49 - 47
3- همان.
4- همان.
5- روزنامه‌ جمهوری اسلامی، 25/12/1359
6- عبّاس امیرانتظام،‌ پیشین،‌ صص 49 - 47
7- صحیفه‌ امام خمینی، ج 14، ص 438، 24/3/1360
8- همان، ج 10، ص 309، 30/7/1358