آخـرین سـفارشها به روحانیـون
۱۴۰۲/۱۰/۰۱
سید یاسر جبرائیلی
یک روز پس از انتشار حکم حضرت امام، دانشجویان تجمّعی چند هزار نفره روبهروی سفارت انگلستان در تهران برگزار کردند. در سایر شهرها و شهرستانهای ایران نیز تجمّعات گستردهای علیه توطئه کتاب آیات شیطانی برگزار شد. آیتالله جوادی آملی در تجمّع گسترده مردم قم در حرم حضرت معصومه(سلاماللهعلیها) گفت: «هرکس به ساحت مقدّس رسولالله اسائه ادب کند امام هفتم از قول پیامبر اکرم(صلّیاللهعلیهوآله) میفرماید که حکمش اعدام است؛ و این یک حکم حکومتی است و نیاز به قضا ندارد و بر مسلمین و والیِ مسلمین اجرای این حکم نهتنها جایز بلکه واجب است.»1 فتوای امام خمینی(قدّسسرّه) با استقبال گسترده مسلمانان جهان روبهرو شد. علّامه سیّدساجد نقوی رهبر شیعیان پاکستان با انتشار پیامی از مسلمانان جهان به ویژه ملّت مسلمان پاکستان خواست هرچه سریعتر حکم امام خمینی را اجرا کنند. علما و حوزههای علمیّه اهل تسنّن و تشیّع هندوستان، پاکستان، بنگلادش و لبنان نیز از فتوای امام(قدّسسرّه) استقبال کرده و آن را لازمالاجرا معرّفی کردند. با بالا گرفتن اعتراضات مردمی در سطح جهان و استقبال از حکم امام(قدّسسرّه)، سلمان رشدی و مؤسّسه ناشر کتابهای او در بیانیّهای از لغو سفر وی به آمریکا خبر دادند. دبیر اوّل سفارت انگلیس در پاکستان اعلام کرد انتشارات وایکینگ کلّیّه نسخههای این کتاب را از انگلستان جمعآوری کرده است. ناشر آلمانی و ناشر فرانسوی کتاب نیز اعلام کردند ترجمهی آن را منتشر نخواهند کرد.
شش روز پس از صدور حکم امام(قدّسسرّه)، جامعه اقتصادی اروپا در بروکسل تشکیل جلسه داد و هیئتهای دیپلماتیک دوازده کشور اروپایی از ایران فراخوانده شدند. حضرت آیتالله خامنهای رئیسجمهور وقت در مصاحبهای مطبوعاتی ضمن غلط و بیفایده بودن اقدام کشورهای اروپایی در پاسخ به این سؤال که راهحلّ نهایى این مسئله را چگونه مىبینید، گفتند: «من فکر میکنم که مسئله رشدى راهحلّى نداشته باشد. یعنى یک تیرى پرتاب شده و دارد میرود بهطرف هدف، نشانهگیرى هم دقیق شده، دیر یا زود این تیر خواهد خورد به هدف. حالا اگرچه اطرافش خیلى هم جنجال و سروصدا میکنند، امّا فکر میکنم که این یک کار عادلانه است و لیکن راهحلّ اساسى این است که کسانى که با قدرتهاى استعمارى و استکبارى دنیا بندوبست دارند، اینقدر به انسانها، به ملّتها اهانت نکنند، اینقدر آنها را کوچک نشمارند، درس بگیرند در برخورد با عواطف و احساسات تودههاى میلیونى مردم. فکر میکنم این یک راهحلّ بلندمدّت است.»2
هفتم اسفندماه 67 مجلس شورای اسلامی طرح دوفوریّتی قطع رابطه با انگلیس را تصویب کرد. سازمان جهاد اسلامی فلسطین با صدور بیانیّهای اعلام کرد «از کلّیّه کسانی که در ماجرای سلمان رشدی علیه اسلام مشارکت داشتهاند انتقام سختی خواهیم گرفت.»3 مسلمانان فرانسه تجمّعی چند هزار نفره در پاریس برگزار کردند. لبنانیها هم تجمّعی ده هزار نفره در بیروت برگزار کردند و سیّدحسن نصرالله سخنران این مراسم گفت: «ما با امام امّت عهد میبندیم که تا آخرین قطره خون خود در رکابش بجنگیم و از هیچ فداکاری و جانفشانی دریغ نورزیم.»4
آیتالله خامنهای در خطبههای نماز جمعه تهران در تحلیل این رویداد، با ذکر این نکته که استکبار، مبارزه فرهنگی با اسلام را در دستور کار خود قرار داده و این کتاب آغاز این سناریو بود، گفتند: «این آن هدف و وسیلهاى بود که اینها توانستند دنبالش باشند و قصد این را داشتند و اقدام کردند. اصلاً کتاب به این منظور نوشته شده؛ البتّه این قدم اوّل بود، بعد از آنکه این کتاب نوشته شد، در همه مطبوعات استکبارىِ عمده کشورهاى معروف غرب این کتاب ترویج شد. بهطورى که بنده خودم، مدّتی قبل از آنکه حکم حضرت امام صادر بشود، فکر میکردم که چرا دارند اینهمه در این مجلّات از این کتاب ترویج میکنند؟ و به ذهنم چیزهایى میگذشت، یک تصمیمهایى هم در ذهن خودم داشتم، و کاملاً روشن بود که این کتاب دارد بهوسیله وسایل تبلیغاتى مطرح میشود و معروف میشود، براى اینکه طرفداران بیشترى، خوانندگان بیشترى پیدا کند و برود در کشورهاى اسلامى و به زبانهاى مختلف ترجمه بشود. این قدم اوّل بود، اگر این قدم با موفّقیّت برداشته میشد _ که البتّه برداشته هم میشد، اگر این حکم امام نبود _ بعد نوبت میرسید به فیلمسازى، از روى این کتاب دهها فیلم درست میکردند، تمام سینماهاى دنیا را، تمام تلویزیونهاى سراسرى را پر میکردند از فیلمهایى که براساس این کتاب، کتاب مفسد و پست، تهیّه شده، نوشته شده، فیلمهایى بر اساس آن تهیّه میکردند، در تلویزیونها نشان میدادند و خلاصه میخواستند یک حالت مسخرگى و لودگى و اهانت و تحقیر نسبت به مقدّسات اسلام، در تمام فضا و جوّ فرهنگى دنیا و دنیاى اسلام و غیر اسلام بهوجود بیاورند.»5
قاطعیّت امام(قدّسسرّه) و جمهوری اسلامی در اینباره، باعث شد کمتر از شش ماه بعد، تمامی دیپلماتهای فراخواندهشده کشورهای اروپایی تصمیم به بازگشت به ایران بگیرند امّا سفیر انگلیس با تصمیم مجلس شورای اسلامی، از بازگشت به ایران محروم شد. قرار بود کتاب آیات شیطانی نقطه آغازی بر تحقیر نظاممند جهان اسلام باشد امّا حکم قاطعانه امام خمینی(قدّسسرّه) آن برنامه را در نطفه خفه کرد.
منشور روحانیّت: وظایف روحانیّت در نظام اسلامی
منشور روحانیّت، آخرین متن مکتوب مفصّلی است که حدود سه ماه قبل از رحلت حضرت امام(قدّسسرّه) توسّط ایشان نگاشته شد. در طول سالهای پس از پیروزی انقلاب اسلامی، حضرت امام(قدّسسرّه) در بیانات متعدّدشان به فرصتها و تهدیدهای حوزه و روحانیّت، و نیز راهبردهای این نهاد و نسبتی که باید با نظام اسلامی برقرار میکرد، پرداخته بودند، امّا منشور روحانیّت در واقع آخرین جمعبندی امام بود که پس از یک تجربهی دهساله، پیرامون رابطه متقابل نظام اسلامی و روحانیّت نگاشته شد.
امام(قدّسسرّه) در پیام تاریخی خود، پس از بازخوانی و قدردانی از خدمات علمی، مجاهدات و مبارزات روحانیّت شیعه در طول تاریخ، بهویژه در دوران انقلاب اسلامی و پس از پیروزی انقلاب، گرایش مردم به روحانیّت را نه محصول زور سرنیزه و سرمایه ثروتمندان، بلکه نتیجهی هنر و صداقت و تعهّد خود روحانیّت دانستند. ایشان بااینوجود، نهتنها همه روحانیون را قابل دفاع ندانستند بلکه درباره روحانیون وابسته و مقدّسنما و تحجّرگرا که مروّج اسلام آمریکایی و دشمن رسولالله هستند، هشدار دادند: «استکبار وقتیکه از نابودی مطلق روحانیّت و حوزهها مأیوس شد، دو راه برای ضربه زدن انتخاب نمود؛ یکی راه ارعاب و زور و دیگری راه خدعه و نفوذ در قرن معاصر. وقتی حربهی ارعاب و تهدید چندان کارگر نشد، راههای نفوذ تقویت گردید. اوّلین و مهمترین حرکت، القای شعار جدایی دین از سیاست است که متأسّفانه این حربه در حوزه و روحانیّت تا اندازهای کارگر شده است... وقتی شعار جدایی دین از سیاست جا افتاد و فقاهت در منطق ناآگاهان غرق شدن در احکام فردی و عبادی شد و قهراً فقیه هم مجاز نبود که از این دایره و حصار بیرون رود و در سیاست و حکومت مداخله نماید، حماقت روحانی در معاشرت با مردم فضیلت شد... تردیدی ندارم که اگر همین روند ادامه مییافت، وضع روحانیّت و حوزهها، وضع کلیساهای قرونوسطی میشد که خداوند بر مسلمین و روحانیّت منّت نهاد و کیان و مجد واقعی حوزهها را حفظ نمود. علمای دینباور در همین حوزهها تربیت شدند و صفوف خویش را از دیگران جدا کردند.»6
امام(قدّسسرّه) یادآوری کردند که چگونه روحانیّت اصیل در طول نهضت اسلامی از گروهی روحانی مقدّسنمای بازیخورده یا وابسته که شاه را سایه خدا میخواندند، جهاد و مبارزه را تکلیف نمیدانستند و شعار گمراهکننده «حکومت قبل از ظهور امام زمان(علیهالسّلام) باطل است.» را سر میدادند، ضربه خورد. امام خطاب به طلّاب جوان فرمودند بدانید که پروندهی تفکّر این گروه همچنان باز است و شیوه مقدّسمآبی و دینفروشیشان عوض شده است: «شکستخوردگان دیروز، سیاستبازان امروز شدهاند. آنها که به خود اجازه ورود در امور سیاست را نمیدادند، پشتیبان کسانی شدند که تا براندازی نظام و کودتا پیش رفتند... دیروز مقدّسنماهای بیشعور میگفتند دین از سیاست جدا است و مبارزه با شاه حرام است، امروز میگویند مسئولین نظام کمونیست شدهاند! تا دیروز مشروبفروشی و فساد و فحشا و فسق و حکومت ظالمان را برای ظهور امام زمان(ارواحنافداه) مفید و راهگشا میدانستند، امروز از اینکه در گوشهای خلاف شرعی که هرگز خواسته مسئولین نیست، رخ میدهد، فریاد «وا اسلاما» سر میدهند!»7
امام(قدّسسرّه) این وضعیّت را نتیجهی نفوذ بیگانگان در جایگاه و فرهنگ حوزه دانستند و راهکارشان نیز برای مقابله با این نفوذ «اتّحاد» بود: «امروز هیچ دلیل شرعی و عقلی وجود ندارد که اختلاف سلیقهها و برداشتها و حتّی ضعف مدیریّتها دلیل بههم خوردن الفت و وحدت طلّاب و علمای متعهّد گردد... امروز مقابله و تجزیه روحانیّت انقلابی به سود کیست؟ دشمنان از دیرباز برای اختلافافکنی میان روحانیون آماده شدهاند. غفلت از آن، همه چیز را بر باد میدهد... [من] هیچگاه نگران مباحثات تند طلبگی در فروع و اصول فقه نبودهام ولی نگران تقابل و تعارض جناحهای مؤمن با انقلابم که مبادا منتهی به تقویت جناح رفاهطلب بیدرد و نقبزن گردد... اگر روحانیون طرفدار اسلام ناب و انقلاب دیر بجنبند، ابرقدرتها و نوکرانشان مسائل را به نفع خود خاتمه میدهند.»8
هشدار بعدی امام در منشور روحانیّت، ضرورت عبرت گرفتن از تجربه تلخ روی کار آمدن جریان لیبرال در ابتدای پیروزی انقلاب بود که «هرگز با اصول و اهداف روحانیّت آشتی نکردهاند.». امام فرمودند «مبادا گذشته تفکّر و خیانت آنان فراموش و دلسوزیهای بیمورد و سادهاندیشیها سبب مراجعت آنان به پستهای کلیدی و سرنوشتساز نظام شود... آنان به چیزی کمتر از انحراف انقلاب از تمامی اصولش و هر حرکت بهسوی آمریکای جهانخوار قناعت نمیکنند، درحالیکه در کارهای دیگر نیز جز حرف و ادّعا هنری ندارند...»9
امام(قدّسسرّه) درباره دروس و تحصیل و تحقیق حوزهها نیز فرمودند معتقد به فقه سنّتی و اجتهاد جواهری هستند و تخلّف از آن را جایز نمیدانند، امّا اضافه کردند «این بدان معنی نیست که فقه اسلام پویا نیست؛ زمان و مکان دو عنصر تعیینکننده در اجتهادند. مسئلهای که در قدیم دارای حکمی بوده است بهظاهر همان مسئله در روابط حاکم بر سیاست و اجتماع و اقتصاد یک نظام ممکن است حکم جدیدی پیدا کند... حوزهها و روحانیّت باید نبض تفکّر و نیاز آینده جامعه را همیشه در دست خود داشته باشند و همواره چند قدم جلوتر از حوادث، مهیّای عکسالعمل مناسب باشند.»10
امام خمینی(قدّسسرّه) در پایان از روحانیون، علما و طلّاب خواستند «کارهای قضائی و اجرائی را برای خود یک امر مقدّس و یک ارزش الهی بدانند و برای خود شخصیّت و امتیازی قائل بشوند که در حوزه ننشستهاند بلکه برای اجرای حکم خدا راحتی حوزهها را رها کرده و مشغول به کارهای حکومت اسلامی شدهاند. اگر طلبهای منصب امامجمعه و ارشاد مردم یا قضاوت در امور مسلمین را خالی ببیند و قدرت اداره هم در او باشد و فقط به بهانهی درس و بحث مسئولیّت نپذیرد و یا دلش را فقط به هوای اجتهاد و درس خوش کند، در پیشگاه خداوند بزرگ یقیناً مؤاخذه میشود و هرگز عذر او موجّه نیست. ما اگر امروز به نظام خدمت نکنیم و استقبال بیسابقه مردم از روحانیّت را نادیده بگیریم، هرگز فرصت و شرایط بهتر از این را نخواهیم داشت.»11
پانوشتها:
1- روزنامه جمهوری اسلامی، 27/11/1367
2- در مصاحبهی مطبوعاتی، 3/12/1367
3- در: تیری که به هدف خواهد نشست، پایگاه اطّلاعرسانی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آیتالله خامنهای(مدّظلّهالعالی) 25/11/1394
4- همان
5- آیتالله خامنهای، بیانات در خطبههای نماز جمعه، 12/12/1367
6- صحیفهی امام خمینی، ج ۲۱، صص 293-273، 3/12/1367
7- همان
8- همان
9- همان
10- همان
11- همان