86 - جنگ سرد فرهنگی؛ سازمان سیا در عرصه فرهنگ و هنر - کنگره؛ مرکز سازمان یافته مقاومت فکری در برابر کمونیسم ۱۴۰۳/۱۰/۳۰
جنگ سرد فرهنگی؛ سازمان سیا در عرصه فرهنگ و هنر - 86
کنگره؛ مرکز سازمان یافته مقاومت فکری در برابر کمونیسم
۱۴۰۳/۱۰/۳۰
فرانسیس استونر ساندرس
ترجمه حسین باکند
دایانا کاملاً با شغل جوسلسون آشنا شده بود و هر روز بیشتر [از قبل] تبحر خارق العاده او را میستود. توانایی او در برآورده کردن نیازهای واشنگتن و [مواجهه با] خلق و خوی اغلب ناپایدار روشنفکران کنگره او را متحیر ساخته بود. او بعدها گفت: «کنگره بدون او (جوسلسون) هیچ راهی پیش پای خود نداشت». «جو کنگره در اوج دوران خود، مشابه آن چیزی که من از صد روز اول دولت کندی در ذهن دارم، بود. گویا سوار برق شدهای. شما احساس میکردی با هرچیزی که در هرجا اتفاق میافتد در ارتباط هستی. کارها با رونق و نشاط پیش میرفت. مایکل همه چیز را میدانست.
او چه طور میتوانست صبح در مورد نمایشنامهنویسان در بولیوی صحبت کند و سپس بعدازظهر به ایراد سخن در مورد نویسندگان در آسیا بپردازد و بعد عصر همان روز او و نیکلاس تلفنی به چهار زبان مختلف صحبت کنند!؟ کارش بسیار خیرهکننده بود.
به یاد دارم روزی با استراوینسکی در قهوهخانهای در پاریس نشسته بودم و زن او به من یاد داد که چطور [شیرینی] بلینیس درست کنم. دوران فوقالعادهای برای ما بود. جنگ سرد، کنگره آزادی فرهنگی- مثل انقلاب فرانسه یا جنبش آکسفورد بود. یک چنین حسی را داشت».
جوسلسون و همسرش معمولاً با تام بریدن، که به صورت منظم به عملیاتهای خویش در اروپا سر میزد، دیدار میکردند. آنها به رستوران یا مسابقات رولند گاروس میرفتند و یا بریدن را به مسابقات دوچرخهسواری در ولودروم دی ور، «همان ورزشگاهی که یادآور خاطرات هولناک بود» همان جایی که تحت حکومت ویشی، یهودیان را در یک تجمع عظیم در آنجا گرد آوردند، میبردند. جوسلسون و همسرش همچنین ارتباط منظمی با ایروینگ براون داشتند و گاهی اوقات او را سر میز خود در یک کلوپ شبانه همجنسبازی به اسمی بیتفاوت ملاقات میکردند. در یک مورد، هنگامی که آنها به آنجا رسیدند متوجه شدند که براون مقدار زیادی پول نقد را به «یکی اراذل مارسی» تحویل میدهد. براون در این زمان در حال ایجاد کمیته مدیترانه بود. این کمیته را گروهی از محافظانی تشکیل میدادند که پول گرفته بودند تا از بندر فرانسه هنگامی که کارگران لنگرگاه درحال تخلیه تجهیزات طرح مارشال و تسلیحات ایالات متحده برای ناتو هستند، مراقبت کنند. بریدن در مورد توانایی براون در تنظیم این فعالیتها با کنایه میگفت: «خندهدار است، شخصی که در ضرب و شتم عملههای کمونیست در لنگرگاههای مارسی نقشی آشکار داشته، به کنگره آزادی فرهنگی نیز علاقهمند است».
دایانا جوسلسون توضیح داد: فدراسیون کارگری آمریکا تجربه واقعی از کمونیسم داشت و یک مکان بدیهی برای شعلهور ساختن آتش جنگ بود. «براون عاشق توسل به زور، شکستن اعتصاب در مارسی و کارهایی از این دست بود. مایکل و من از رفتن به کلوپ شبانه و دیدن عضو قلچماق اتحادیه که ایروینگ به او پول میداد، سرگرم میشدیم [و به وجد میآمدیم]؛ و من مطمئن هستم ایروینگ هم به همان اندازه با [دیدن] روشنفکران مشعوف میشد [و سر کیف میآمد]. به نظر من جذابیت جمعیت کنگره برای ایروینگ -که پیکاسو یا بودولر [وجود] خویش را نمیشناخت- این بود که مهیج بود و ارتباطات خوبی [میان جمعیت اعضا] شکل میگرفت».
آخر هفتهها، مایکل و دایانا با گشت و گذار در مغازههای عتیقه فروشی و نگارخانههای لِفت بَنک[کرانه سمت چپی رود سن در پاریس] به استراحت میپرداختند. با مهر تأیید جوسلسون بر دفتر پاریس [کنگره رسماً کار خود را آغاز کرد و] کنگره به عنوان یک مرکز سازمانیافته مقاومت فکری در برابر کمونیسم شهرت پیدا کرد. از طریق پروفْس [اولین مجله کنگره]، کنگره یکصدای سیاسی پیچیده، که در مورد موضوعات فرهنگی و هنری مهم آن دوره صحبت میکرد، را به نمایش گذاشت. گرچه شاخه آلمانی کنگره همواره با بحران مواجه بود، اما جوسلسون میتوانست با تکیه بر ملوین لاسکی (و بهزودی نشریه درمونات، که کنگره در سال ۱۹۵۴ از بنیاد فورد تحویل گرفت) منافع کنگره را در آنجا پیش ببرد. شعبهها در سایر کشورها با مشکلات [نه چندان مهم] اول کار مواجه بودند، همه آنها شهادت میدادند که وادار کردن روشنفکران به کار با هم، بدون گرفتار شدن در تله دعواهای جناحی و بگومگوهای بیخود تقریباً محال است. اما مشکلات آنها در مقایسه با گردبادهایی که در کمیته آمریکایی میوزید، به بخارات زیاد داخل قوری میماند.