97 - جنگ سرد فرهنگی؛ سازمان سیا در عرصه فرهنگ و هنر - شادمانی از قمار جدید کنـگره ۱۴۰۳/۱۱/۳۰
جنگ سرد فرهنگی؛ سازمان سیا در عرصه فرهنگ و هنر - 97
شادمانی از قمار جدید کنـگره
۱۴۰۳/۱۱/۳۰
فرانسیس استونر ساندرس
ترجمه حسین باکند
موگریج از اعضای کمیته راهبردی کنگره آزادی فرهنگی و به شدت همسو با موضع ضد بیطرفی و طرفدار آمریکا، استدلال میکرد که:
«اگر من بپذیرم همانطور که میلیونها انسان در اروپای غربی پذیرفتهاند، بر پیشانی آمریکا نوشته شده که مأمن و تکیهگاه آزادی در جهان در این نیمه قرن بیستم باشد، به این معنی نیست که نهادهای آمریکایی بینقص هستند یا آمریکاییها همیشه خوب رفتار میکنند و یا شیوه زندگی آمریکایی بیعیب و نقص است.
این فقط به این معنی است که در یکی از وحشتناکترین درگیریهای تاریخ بشر، من طرف خود را انتخاب کردهام، همانطور که همه دیر یا زود انتخاب خواهند کرد و پیشنهاد میکنم به طرفی که من با وجود تلخیها و شیرینیهایش انتخاب کردهام، بچسبند.
و امیدوارم آنقدر شجاعت داشته باشم که [از مسیر باز نایستم و] سست نشوم، عقل کافی داشته باشم که به خود اجازه گیج شدن و یا انحراف از این هدف را ندهم و ایمان کافی به تمدنی که به آن تعلق دارم داشته باشم و دینی که این تمدن بدان استوار است، تا بتوانم به نصایح «بانیان»1 عمل کرده و خطرات و تحقیرهای مسیر را، به خاطر ارزش مقصد، به جان بخرم».
موگریج در کتاب باغ جهنمی2 نوشت: «همانطور که مراسم عشای ربانی بدون عود و جامه بلند، یا جلسه روحانی بدون تاریکی معنایی ندارد، کار امنیتی/ اطلاعاتی نیز بدون محرمانگی معنایی نخواهد داشت و باید به هر قیمتی حفظ شود. صرف نظر از اینکه هدفی پشت آن باشد یا خیر».
موگریج همیشه با [مشاهده] اندک حیلههای شنل و خنجری3 به هیجان میآمد، حتی اگر در ضرورت آن تردید میکرد.
او اکنون شادمان بود که در قمار جدید کنگره یعنی انتشار مجله دخالت دارد.
اولین کار او تأمین «افراد ثروتمند» بود که میتوانستند به عنوان حامیان خصوصی معتبر مجله ظاهر شوند. در جلسهای که در میخانه خیابان فلیت برگزار شد، موگریج توانست به وودهاوس گزارش دهد که جستوجوی او برای [پیدا کردن] مجاری مالی، موجب یافتن دو نامزد مشتاق شده است.اولی کارگردان پناهنده فیلم به نام الکساندر کوردا4، به عنوان دوست یان فلمینگ5 و کارفرمای سابق رابرت بروس لاکهارت (که برای او به عنوان مشاور در پخش بینالمللی فیلم کار میکرد) که روابط نزدیکی با سرویس اطلاعاتی بریتانیا داشت.
با تلاشهای موگریج، کوردا موافقت کرد که به واحد اطلاعات تحقیقات اجازه دهد از حساب بانکی او به عنوان کولبر برای سوبسیدهای مجله جدید استفاده کند.
کانال دیگری که توسط موگریج وارد میدان شد، دوست قدیمی او لرد ویکتور روچیلد6 بود. روچیلد تا اوایل ۱۹۶۰ ارتباط نزدیکی با مجله داشت، اما همیشه به عنوان یک سایه و نه در عیان. هنوز مسائل میدانی وجود داشت که میبایست حل میشد.
موگریج و واربورگ که اکنون توسط افسران عالی سازمان سیا «عموزادهها» نامیده میشدند در پایان فوریه ۱۹۵۳ به پاریس رفته تا مسائل را حل و فصل کنند.
به جاسپر ریدلی، دبیر وقت انجمن آزادی فرهنگی بریتانیا، دستور داده شد بلیط آنها را بخرد و هزینه هتل آنها را پرداخت کند.
در بازگشت، واربورگ از ریدلی خواست که چکی به مبلغ ۱۰۰ پوند به حساب انجمن بریتانیا برای «هزینههای» او در پاریس، بنویسد. ریدلی که حقوق هفتگی او ۱۰ پوند بود، شگفتزده شد. او بعدها حدس زد: «من فکر میکنم که واربورگ یا ۱۰۰ پوند را به جیب زده یا آن را برای خرید جواهرات برای همسر جذابش پالما دی بائو خرج کرده است».
پانوشتها:
1- Bunyan
2- Infernal Grove
3- یعنی زیر دستکش مخملی، دستی چدنی باشد، لبخندی میزنند و خنجری در پشت پنهان دارند. یعنی شنل را نشان میدهی ولی در زیر شنل خنجری پنهان داری.
4- کارگردان و تهیهکننده مجارستانی که فیلمهای معروفی همچون؛ آنا کارنینا (1948)، خانم همیلتون (1940)، رامبرانت (1936)، زندگی خصوصی هنری هشتم (1933)، سامسون و دلیله (1922)، شاهزاده و گدا (1920) و... را ساخت
5- خالق و نویسنده داستانهای معروف
جیمز باند.
6- از سران وقت امپراتوری جهانی روچلید و خاندانهای بزرگ صهیونی که ماورای دولتها و سرویسهای جاسوسی غرب عمل میکردند و در واقع همه سرویسهای جاسوسی و اطلاعاتی اروپا و آمریکا مانند CIA و MI6 زیرمجموعه سازمان اطلاعاتی آن بودند، مانند دیگر اعضای امپراتوریاش، در بسیاری از وقایع معاصرش نقش مهمی داشت، از جمله در هندوستان و عراق و... و با همراهی سر شاپور ریپورتر از حامیان بازگرداندن شاه و از برنامهریزان و هدایتگران کودتای 28 مرداد 1332 بود.