102 - جنگ سرد فرهنگی؛ سازمان سیا در عرصه فرهنگ و هنر - نگرانی برای شهروندان صادق! ۱۴۰۳/۱۲/۱۲
جنگ سرد فرهنگی؛ سازمان سیا در عرصه فرهنگ و هنر - 102
نگرانی برای شهروندان صادق!
۱۴۰۳/۱۲/۱۲
فرانسیس استونر ساندرس
ترجمه حسین باکند
با توجه به گزارش PSB که «همه ابعاد اعدام روزنبرگها به ویژه تاثیر چنین تصمیمی بر اعتبار و رهبری ایالات متحده» را به دقت وارسی کرده بود، سیدی جکسون اندکی رویه متفاوتی در پیش گرفت. گرچه او مطمئن بود، روزنبرگها «سزاوارند به خاطر کاری که با این کشور کردهاند صد بار به آتش کشیده شوند»، اما مصمم بود که از آنها اعتراف به گناه بگیرد. این البته سیمای کامل پرونده را عوض میکرد. در یک نامه دستی به دادستان کل، هربرت براونل، به تاریخ ۲۳ فوریه ۱۹۵۳ سی دی نوشت: «میارزد که یک بار دیگر برای شکستن [مقاومت] حداقل یکی از روزنبرگ تلاش کنیم.... شکستن آنها یک مسئله درجه سوم نیست، بلکه یک مسئله روانشناختی است. بنابراین به قول دکتر کارل بینگر، آیا نمیتوان از یک روانپزشک یهودی واقعا ماهر استفاده کرد تا خودش را در دل آنها را جا کند و اعتماد آنها را جلب نماید و اگر طی این 30 روز آینده نشانههایی از همراهی و پیشرفت را مشاهده کرد، میتوان اعدام را 30 یا 60 روز دیگر عقب انداخت تا کار پیشرفت بیشتری کند».
در ماه می، سیدی ایده دیگری را روی میز گذاشت. سیدی در یکی از برگهای یادداشت کاخ سفید نوشت: «من با براونل صحبت کردم و از او خواستم با روزنبرگها جنگ اعصاب کند. شاید لازم باشد از رئیسجمهور حکم تعلیق موقت اعدام را بگیریم.
پرستار زندان توانسته خودش را در دل آنها جا کند و آنها امیدوارند قدمهایی در این مسیر بردارند [و خود را بیشتر و بیشتر به آن دو نزدیک سازند]. از براونل خواسته شد ظرافتهای کار و بازی که در حال انجام است را به سرپرست، پرستار، دکتر زنان و هرکسی که در این ماجرا دخیل شده، گوشزد نماید و اجازه اتخاذ تصمیمات یرخی و بیحساب و کتاب را به آنها ندهد. این دیگر یک موضوع پلیسی نیست [یعنی با باتوم و بگیر ببند قابل حل نیست]. براونل پذیرفت که کاری در این راستا انجام دهد». این کهپرستار مورد نظر چقدر توانسته خود را به آنها نزدیک کند، موضوعی در حد حدس و گمان است. اما از آخرین حرکات و رفتار اتل، میتوان نتیجه گرفت که این زن بسیار به آنها نزدیک شده بود.
در جلسه کابینه در 19 ژوئن 1953 (تاریخی که برای اعدام تعیین شده بود) آیزنهاورِ پریشانحال گفت «در نامهای که به دست او رسیده به مطلبی برخورده که حکایت از شکی صادقانه در مورد قضاوت روزنبرگها دارد» و معترف شد که «این موضوع او را به هم ریخته است».
او ادامه داد: «عجیب به نظر میرسد که دستگاه قضائی ما باید در یک مورد بسیار واضح مورد حمله قرار بگیرد». هربرت براونل به آیزنهاور اطمینان داد که «هیچ شکی در اینجا وجود ندارد.... صرفا یک موضوع فنی است» آیزنهاور[به او خرده گرفت و] گفت: «مردم اطلاعی از مسائل فنی ندارند». براونل پاسخ داد: «چه کسی تصمیم میگیرد، گروههای فشار یا دستگاه قضائی؟ هدف کمونیستها این است که نشان دهند دوایت آیزنهاور میتواند تحت فشار قرار بگیرد».
آیزنهاور بار دیگر بیتابی خود را نشان داد و به براونل گفت: «فقط نگران شهروندان صادق1 است». سیدی جکسون وارد عمل شد و اذعان کرد که پذیرش حکم اعدام برای برخی مردم با توجه به این واقعیت که چنین حکمی در حق سایر جاسوسان محکوم شده مانند کلاوس فوکس صادر نشده، دشوار است.
دوست سیدی، هنری کابوت لاج (که اخیرا به عنوان کارشناس زبده آیزنهاور در مورد کمونیسم منصوب شده بود) با اطمینان پاسخ داد: «همه چیز را میتوان به راحتی توضیح داد». آیزنهاور به طعنه گفت «شما که نمیتوانید برای من توضیح بدهید برای مردم چه توضیحی خواهید داشت».
با اینکه امیدها برای عفو کمرنگ میشد اما جوسلسون در مسیر درخواست برای عفو حرکت میکرد. دایانا به یاد دارد: «از نظر مایکل آنها گناهکار بودند اما نباید اعدام میشدند. زیرا بازتاب بدی در بین عموم داشت. او یک تلگراف شخصی به آیزنهاور فرستاد و درخواست بخشش کرد». به علاوه جوسلسون برای دنیس دو روژمون (نویسنده و نظریهپرداز سوئیسی) ترتیبی فراهم کرد که در ۱۳ ژوئن ۱۹۵۳ درخواستی به کاخ سفید تلگراف کند. اداره تلگراف وسترن یونیون نامه را فرستاد: «انجمن نویسندگان دانشمندان و هنرمندان به همراه کنگره بینالمللی آزادی فرهنگی از شما درخواست عفو روزنبرگها را دارد». «ما معتقدیم چنین اقدامی از طرف شما مطابق سنت انسانی دموکراسی غربی و در خدمت آرمان آزادی در سراسر جهان خواهد بود». حتی پاپ پیوس دوازدهم هم مداخله کرد و از آیزنهاور خواست که از گناه آنها بگذرد و تخفیفی در مجازات قائل شود. اما فایدهای نداشت. دایانا جوسلسون میگوید: «اعدام، ما را در شوک و حیرت فرو برد. این کار بسیار احمقانه بود».
پانوشتها:
1- شهروندانی که صادقانه و با نیت پاک نگرانی خود را در مورد اعدام روزنبرگها ابراز کردهاند.