110 - جنگ سرد فرهنگی؛ سازمان سیا در عرصه فرهنگ و هنر - وقتی دوصدایی آمریکاییها علنی شــد ۱۴۰۴/۰۱/۱۹
جنگ سرد فرهنگی؛ سازمان سیا در عرصه فرهنگ و هنر - 110
وقتی دوصدایی آمریکاییها علنی شــد
۱۴۰۴/۰۱/۱۹
فرانسیس استونر ساندرس
ترجمه حسین باکند
یکی دیگر از اعضای کمیته نسبت به «تمایل کمیته به پیوستن به جنجالهای رایج و سپس اتخاذ موضع «رسمی» هشدار داد.... که ناخواسته در نقش دفاع از خط کنونی دولت خواهد افتاد». چیزی که باید توجه شود کشف مسائل و مشکلات جدید است. بقیه مسائل با یک ماشین تبلیغاتی وسیع قابل حل هستند. طرفدار این دیدگاه ریچارد رووِر عضو شورای سردبیری نیویورکر بود که گفت: «این به وضوح وظیفه ما است که به کشور اطلاع دهیم و به اروپا برسانیم که ممکن است علیه مککارتیسم و همچنین علیه تمامیتخواهی کمونیستی باشیم. مشکل اصلی اینجاست که سیاست شروع به تعیین فرهنگ کرده است.» اما سیدنی هوک، دانیل بل، کلمنت گرینبرگ و ویلیام فیلیپس که از دیدگاه اکثریت صحبت میکردند، موافق محکومیت کلی مک کارتی نبودند.
مری مککارتی در نامهای به هانا آرنت با اشاره به این اخبار مواضع متفاوت، فاش کرد: او «به نشانههایی رسیده که به نظر میرسد در مورد اتفاقات مککارتی.... خط فکری گروه هوک با کنگره آزادی همخوانی ندارد». همچنین با اطمینان به او گفته شد «کمیته با اذعان به اینکه اینجا واقعا هیچ تهدیدی از ناحیه کمونیستها وجود ندارد، اساسا علاقهمند به افزایش بودجه برای مبارزه با کمونیسم در اروپای غربی است و یا بهجای آنکه با بیطرفی مبارزه کند دارد در جایگاه اول تهدید قرار میگیرد. بین خودمان باشد، این دیدگاه به من پیشنهاد شده است».
مری مککارتی ادامه داد، «در طرف مقابل، برخی احساس میکنند عقبگرد و بازگشت به بیطرفی در اینجا بزرگترین چیزی است که باید با آن مقابله شود. این که اگر هوک و همکاران لحظهای آرام بنشینند و از تلاشهای خود دست بردارند استالینیسم دوباره خود را در دولت و آموزش جا خواهد کرد و منجر به مماشات در خارج خواهد شد. من نمیتوانم بگویم آیا این یک ترس واقعی است (که بسیار فانتزی و دور از واقعیت به نظر میرسد) و یا بر مبنای منطق گفته میشود. من نمیتوانم باور کنم که این افراد جداً فکر میکنند [آتش] استالینیسم در ابعاد وسیعی در اینجا نهفته شده و با کوچکترین فراخوانی آماده احیا [و شعلهور گشتن] هستند. آنها در وحشت احیای وضعیتی که در دهه سی حاکم بود زندگی میکنند. زمانی که همقطاران [شوروی] در آموزش، انتشار [کتاب]، تئاتر و غیره قوی بودند، یعنی هنگامی که قطار استالینیسم [با شکوه و جلال] تاخت و تاز میکرد و مردم کناری آماج تحقیر، محرومیتهای اقتصادی کوچک، شایعهپراکنی و بدگویی قرار میگرفتند. این مردم که شکست برایشان معنا ندارد و فقط به پیشرفت گروهی و استعلای فرهنگی فکر میکنند، حقیقتا با مشاهده قلههای موفقیت استالینیسم در دوره کوتاه دهه سی یک ضربه روحی خوردند. آنها همیشه در رویاهای خود به این دوره برمیگردند، رؤیایی که واقعیتر از امروز است. از این رو آنها به ندرت متوجه واقعیت رو به وخامت میشوند و [به ندرت] سناتور مککارتی را بهعنوان یک فرد نامربوط تقلیل میدهند».
تا به امروز انشقاق و دوصدایی در کمیته آمریکایی بر سر مککارتیسم نسبتا محرمانه نگه داشته شده بود. اما در تاریخ ۲۹ مارس، کنگره اختلافات خود را در بین عموم در یک مناظره آزاد (که با حمایت مالی کنگره و با عنوان «در دفاع از فرهنگ آزاد» برگزار میشد) پخش کرد. این مناظره به خوبی در اتاق نورستاره والدورف استوریا به صحنه رفت.
در جلسه صبح، دوایت مکدونالد، مری مککارتی و ریچارد رووِر علیه سناتور مککارتی سخنرانی کردند.
اما در جلسه بعد از ظهر، مَکس ایستمن، یار محبوب چپهای آمریکایی در اوایل دهه ۱۹۳۰، سخنانی ایراد کرد که نشان میداد روند مالهکشی و سرپوش گذاشتن بر افراطگرایی تا چه حد میتواند کامل باشد. او منکر این ساحرهگیریها [و بگیر و ببندها] شد و گفت کمونیستها و همقطاران آن را به اصطلاح «لکهدار کردن» [حیثیت کمونیسم] را از خودشان درآوردهاند.
ایسمن گفت: به عنوان یک جادوگر نیمهسوخته از آن روزهای خوفناک من ملتمسانه به شما اطمینان میدهم که آنچه شما شکار جادوگر [و بگیر و ببند] مینامید، در مقایسه با چیزی که مردم آمریکا میتوانند انجام دهند، یک بازی کودکانه در پیکنیک یکشنبه مدرسه است، وقتی که واقعا دست به کار شوند.
پانوشتها:
1- یعنی طرفدار مککارتی هستند.
2- اشاره به دورانی که افراد را به اتهام واهی جادوگر بودن سلاخی میکردند (witch hunt: ساحرهگیری، شکار جادوگر).
3- یعنی به عنوان فردی که از آتش کمونیسم بینصیب نبوده و آن دوران تاریک بگیر و ببند کمونیسم را از نزدیک دیده.