خبرِ ، اسلام ستیزان ضد بشر و جنایتکار و ....
۱۴۰۴/۰۲/۲۷
ترامپ اهل مذاکره و تعامل نیست باج میخواهد
با گذشت بیش از صد روز، میتوان ارزیابی دقیقتری از رویکرد ترامپ در سیاست خارجی داشت. او اولین سفرش را به سه کشور عربی و اولین توافقات را هم با این سه کشور به علاوه اوکراین انجام داد.
البته «توافقات»، کلمه دقیقی نیست. چیزی به نام «توافق» یعنی رضایت طرفینی در کار نبود. قراردادهایی بود که طرف آمریکایی دیکته کرد و عربستان و قطر و امارات تن دادند. قرارداد هم تعبیری فرمالیته است. ترامپ، مانند «داروغه ناتینگهام» در داستان «رابین هود» رفتار میکند. لبخند هم میزند اما باج میستاند و میرود.
طرف آمریکایی به معنای متعارف کلمه، نه مذاکره میخواهد و نه مذاکره میکند. اهل تعامل هم نیست. امتیازات هنگفت میخواهد و اگر طرف مقابل ضعیف باشد، از او میکَند.
در عین حال، بیربطترین تمجیدها را پس از باج ستاندن، از مقامات سعودی و قطری و اماراتی کرد و لابهلای ستایش، کنایههایی هم زد و تحقیر هم کرد: «من بیش از آنچه تصور میشود یک انسان بتواند، دست دادم. هیچکس تا حالا اینقدر دست نداده. میزبانان عرب ما واقعاً گرسنه محبت بودند و من این محبت را به آنها کردم»!
از سوی دیگر، رفتار ترامپ این تحلیل را هم تأیید کرد که به خاطر کسری مالی و بودجهای و تجاری شدید آمریکا، مسئلهاش انتقال سرمایه به آمریکا است و نه سرمایهگذاری در کشورهای دیگر. او به همین علت، جنگ تعرفهای هم به راه انداخت. این برخلاف ادعای موهوم کسانی است که برای جذاب سازی توافق به هر قیمت، ادعا کردند در صورت توافق با آمریکا ۲۰۰۰ یا ۲۵۰۰ میلیارد دلار سرمایه به ایران میآید. ترامپ در سفر به عربستان و قطر و امارات، قراردادهای ۶۰۰ میلیارد دلاری،
۱.۲ تریلیون دلاری و ۱.۴ تریلیون دلاری (مجموعاً ۳.۲ تریلیون دلار) بست. او کار مشابهی را هم در ستاندن نیمی از معادن اوکراین انجام داد. این توافقات بدون هیچ مذاکرهای به دست آمده است. ترامپ مذاکره نمیخواهد و به همین علت هم دو ماه قبل گفت: «ما تعرفه سنگینی بر اروپا وضع کردیم. حالا میخواهند مذاکره کنند، اما تا وقتی سالانه مبلغ زیادی به ما پرداخت نکنند، مذاکرهای در کار نخواهد بود»!
او با هر کشور مستقل و قدرتمندی که دارای اراده مستقل باشد، به مشکل برمیخورد، چین و روسیه رقیب باشد، یا کشورهای اروپایی.
بر این مبنا، باید از سادهاندیشی درباره مذاکرات جاری با میانجیگری عمان پرهیز کرد. ایران، طرف طلبکار در ماجرای عهدشکنی برجامی آمریکاست. بنابراین اولویت مذاکرات باید همین طلب ایران و تعهد تضمین شده درباره لغو مؤثر تحریمها باشد، نه چانهزنی درباره کیفیت غنیسازی محدود یا تعطیلی کامل آن و تشکیل کنسرسیوم با کشورهای دیگر. ایران نیم قرن است که بدعهدیهای طرف غربی را تجربه کرده و آموخته که مطلقاً نباید اعتماد کند:
- تعهد شرکت زیمنس (ساخت نیروگاه بوشهر)
- تعهد شرکت یورودیف فرانسه (واگذاری سهم ده درصدی ایران از اورانیوم غنی شده)
- توافق با تروئیکای اروپایی در اوایل دهه ۸۰ در قالب توافق سعدآباد و پاریس و بروکسل
- توافق با اوباما به میانجیگری برزیل و ترکیه برای مبادله ۱۲۰۰ کیلو اورانیوم
3/67 درصدی با ۱۲۰ کیلوگرم اورانیوم ۲۰ درصد (مورد نیاز برای تولید رادیودارو در رآکتور تهران)
- و نهایتاً تعهدات پایمال شده غرب در برجام.
پیشنهادهایی مانند توقف غنیسازی 3/67 برای ۳ سال و سپس امکان از سرگیری آن، وعدهای فریبنده و خسارتبار است، چنان که حد فاصل سالهای ۱۳۸۲ تا ۱۳۸۴ و سپس در برجام تجربه شد.
ترامپ با همه هارت و هورتهایش، اقتدار ایران را در عینالاسد و تلآویو و نواتیم و خلیجفارس و دریای سرخ دیده و کاملاً میشناسد. او در قطر گفت: «ایرانیها پهپادهای خوبی میسازند» و قبلاً در پاسخ به سؤال خبرنگاری اذعان کرده بود: «ممنونم که میگویی ایران ضعیف شده! اما ایران در حال حاضر، نه تنها ضعیف نیست، بلکه آنها بسیار قدرتمند هستند.»
اعتراف بیبیسی به غلط بودن ادعای روبیو درباره ایران
ادعای وزیرخارجه آمریکا درباره محدود بودن غنیسازی در دنیا به کشورهای دارای سلاح هستهای و بنابراین توجیه ممنوعیت غنیسازی در ایران آن قدر بیربط بود که حتی از سوی شبکه دولتی انگلیس هم زیر سؤال رفت.
وبسایت بیبیسی در اینباره نوشت: مارکو روبیو، اخیرا مدعی شده که تنها کشورهایی در جهان کار غنیسازی اورانیوم را انجام میدهند که به سلاح هستهای دسترسی دارند. او اصرار دارد که ایران به کلی از غنیسازی اورانیوم دست بکشد و برای تأمین سوخت رآکتورهای هستهای یا استفادههای صلحآمیز دیگر، اورانیوم غنیشده را از خارج وارد کند.
ایران اصرار دارد به غنیسازی اورانیوم ادامه بدهد و این کار را «حق مسلم» خود میداند. مقامهای ایرانی بیش از دو دهه است که میگویند چنین کاری براساس قوانین بینالمللی مجاز است و این حق نباید از ایران سلب شود. و البته ادعای وزیرخارجه آمریکا نیز صحت ندارد. در حال حاضر چندین کشور جهان که نه به سلاح هستهای دسترسی دارند و نه برنامه ساخت بمب اتمی دارند، به شکل گسترده و در مواردی بسیار پیشرفته، برای مصارفی مانند تأمین سوخت نیروگاههایشان، اورانیوم را غنی میکنند. حتی برخی کشورها مانند آلمان و هلند، بخشی از اورانیوم غنیشدهشان را صادر میکنند و از این راه درآمد نیز دارند.
در واقع پافشاری بر اینکه ایران نباید اورانیوم را غنی کند، نهتنها ارتباطی به قوانین بینالمللی در این زمینه ندارد، بلکه برخلاف یکی از مواد «پیمان منع گسترش تسلیحات هستهای» یا «انپیتی» نیز هست. در ماده سوم از بند سوم این پیمان آمده است که اقدامات ضروری برای جلوگیری از ساخت سلاح هستهای، نباید «مانع توسعه اقتصادی و رشد فناوری» امضاکنندگان این پیمان در حوزه مصارف صلحآمیز شود. در این پیمان همچنین تأکید شده که در اجرای آن نباید بین کشورها «هیچگونه تبعیضی» برقرار باشد.
در حال حاضر، مهمترین نمونههای کشورهایی که تنها برای مصارف صلحآمیز دست به غنیسازی اورانیوم میزنند، کشورهایی هستند که در زمان توسعه برنامه هستهای، از دوستان آمریکا در سطح بینالمللی بودند و در مواردی حتی بدون امضای پیمان منع گسترش تسلیحات هستهای، از همکاریهای هستهای کشورهای غربی بهرهمند شدند.
سابقه برنامه هستهای برزیل به دهه ۱۹۶۰ میلادی باز میگردد که این کشور سرمایهگذاری برای ساخت رآکتور هستهای را آغاز کرد و در این زمینه به موفقیتهایی هم دست پیدا کرد. بعد از کودتای نظامیان در سال ۱۹۶۴ و آغاز دوران طولانی دیکتاتوری نظامی، ارتش برزیل نیز به توسعه برنامه هستهای علاقهمند بود. ضمن اینکه رژیم دیکتاتوری برزیل از حمایت آمریکا نیز برخوردار بود و به همین دلیل، برنامه هستهای این کشور با همکاری واشنگتن پی گرفته شد.
در حال حاضر تأسیسات غنیسازی اورانیوم در شهر ریسندی، بخش عمده سوخت مورد نیاز رآکتورهای «آنگرا» را در برزیل تأمین میکند. برق هستهای حدود سه درصد از برق مورد نیاز سراسر برزیل را تأمین میکند. برزیل همچنین از جمله صادرکنندگان اورانیوم غنیشده است. در گزارشهای سالانه آژانس به شکل مرتب تأیید شده که در این کشور از غنیسازی اورانیوم در سطح مورد نیاز برای ساخت سلاح هستهای خبری نیست.
در دهههای ۶۰ و ۷۰ میلادی، ژاپن شبیه به ایران امروز زیر نگاه شکاک جامعه بینالمللی قرار داشت. اکنون تخمین زده میشود که بین ۱۰ تا ۱۵ هزار دستگاه سانتریفیوژ در روکاشو مشغول بهکار باشند. ظرفیت غنیسازی اورانیوم در این مرکز حدود ۷۵ هزار سو در سال است. قرار بود که با سرمایهگذاری گسترده و نصب دهها هزار سانتریفیوژ جدید این ظرفیت تا سال ۲۰۲۷ به یکونیم میلیون سو در سال ارتقا یابد.
برخی از کارشناسان میگویند که ژاپن به شکل قابل ملاحظهای به فناوری پیشرفته هستهای دسترسی دارد و به همین دلیل، نظامی کردن این برنامه چندان برای توکیو دشوار نیست. با این حال ژاپن سابقه بینقصی در پیروی از قوانین بینالمللی و پایبندی به تعهداتش دارد و تاکنون مشکلی جدی در این ارتباط نداشته است.
آلمان و هلند دو عضو دیگر انپیتی هستند که سلاح هستهای ندارند و تنها برای مصارف صلحآمیز دست به غنیسازی اورانیوم میزنند.
آلمان نازی برنامهای به نام «اورانفراین» (Uranverein) را در سال ۱۹۳۹ آغاز کرد که هدف آن تحقیق در زمینه انرژی هستهای و احتمالاً ساخت سلاح هستهای بود. با این حال، این برنامه به دلیل کمبود منابع، اولویتهای دیگر نظامی و مشکلات فنی، به موفقیت نرسید و در سال ۱۹۴۵ متوقف شد. هلند در آن دوران برنامه خاصی برای تحقیقات هستهای نداشت.
با این حال بعد از جنگ هر دو کشور سالها قبل از تصویب پیمان منع گسترش تسلیحات هستهای و در دهه ۵۰ میلادی فعالیتهای هستهای خود را آغاز کردند.
آلمانیها در سال ۱۹۵۵ بعد از اینکه حاکمیت کامل آلمانغربی به آنها بازگردانده شد، دو مرکز تحقیقات اتمی تأسیس کردند. دانشمندان آلمانی ظرف چند سال موفق شدند که در دهه ۶۰، سانتریفیوژهای پیشرفتهای طراحی کنند. آنها حتی چندین نمونه کوچکتر و آزمایشی رآکتورهای تولید برق نیز ساختند.
در حال حاضر کشورهایی دیگری نیز در جهان بدون داشتن برنامه ساخت سلاح هستهای، اورانیوم را برای مصارف صلحآمیز غنی میکنند. از جمله آرژانتین علاوهبر این در اروپا نیز، برخی کشورها صاحب تأسیسات غنیسازی اورانیوم در کشور فرانسه هستند. کنسرسیوم «اورودیف» شرکایی همانند بلژیک، ایتالیا و اسپانیا دارد.
ایران تا پیش از انقلاب سال ۵۷ یکی از سهامداران این شرکت بود و این کنسرسیوم موظف بود که اورانیوم غنیشده در اختیار ایران قرار بدهد. اما بعد از انقلاب این کنسرسیوم از اجرای قرارداد و تعهداتش خودداری کرد.
چند روز پس از انتشار اخبار «ازسرگیری کشتار وسیع ساکنان شمال غزه توسط رژیم صهیونیستی» یک رسانه عبری نوشت، این اولین مرحله از یک عملیات نظامی تحت عنوان «ارابههای گدعون» است. شمار زیادی از ساکنان غزه در این عملیات، به شکل بسیار وحشیانهای قتلعام شدهاند.
کشتار در غزه، تبدیل به امری عادی شده و این «عادیسازی جنایت» بیش از هر چیز به دلیل خیانت برخی کشورهای عربی است که، وسط جنایات اسرائیل در غزه، چیزی بالغ بر 3تریلیون دلار به جیب، بزرگترین و اصلیترین تامینکننده سلاح رژیم صهیونیستی ریختند! جالب است که سران این کشورها خود را مسلمان میدانند!
وقتی ترامپ در منطقه خلیجفارس، مشغول دوشیدن بود، نتانیاهو یک عملیات بزرگ دیگر در شمال غزه را آغاز کرد که هدف اعلامی آن، چیزی کم از «نسلکُشی» ندارد. روزنامه عبری «یدیعوت آحارونوت» درباره این عملیات نوشت که، عملیات نظامی «ارابههای گدعون» سه مرحله خواهد داشت و مرحله اول آن اجرائی شده است، مرحله دوم از طریق عملیات هوائی و زمینی برای انتقال ساکنان به مناطق بهاصطلاح امن در جنوب غزه، در حال آمادهسازی است و مرحله سوم این عملیات، مانور زمینی است که با هدف اشغال تدریجی برخی از مناطق غزه و آمادهسازی برای حضور نظامی طولانیمدت در آنجا انجام خواهد شد! این در حالی است که ارتش رژیم صهیونیستی روز شنبهای که گذشت اردوگاه پناهندگان جبالیا در شمال نوار غزه را هم بمباران کرد و صدها زن و کودک و غیرنظامی را به خاک و خون کشید.
روزنامه صهیونیستی جروزالمپست در اینباره گزارش داد که ستونهایی از دود از مناطق بمبارانشده دیده شده است. در همین رابطه به گزارش مشرق، «آویخای ادرعی»، سخنگوی ارتش اشغالگر در بیانیهای اعلام کرده بود: «ارتش اسرائیل حملات گستردهای را آغاز کرده و نیروهای خود را در مناطق تحت کنترل در نوار غزه به حالت آمادهباش درآورده است. ما حملات گسترده و جابهجایی نیروها را برای تصرف اماکن استراتژیک در داخل نوار غزه آغاز کردهایم.» طبق گزارش العربیالجدید، اردعی تاکید کرد: «اقدام ما به عنوان بخشی از مرحله آغازین عملیات ارابههای گدعون برای دستیابی به تمام اهداف جنگ از جمله آزادی سربازان ربوده شده و نابودی حماس انجام میشود... نیروهای ارتش اسرائیل در فرماندهی جنوبی به عملیات خود برای حفاظت از شهروندان اسرائیل و دستیابی به اهداف جنگ ادامه خواهند داد.»
گزافهگوییهای ترامپ
دیروز همزمان با این کشتارها، رئیسجمهور آمریکا به خبرنگار فاکسنیوز گفت که، طرحی را آماده کردهاند برای کوچاندن اجباری یک میلیون نفر از ساکنان غزه! ترامپ بدون کوچکترین اشارهای به مشارکت کشورش در این جنایات گفت: غزه جای خشنی است، سالهاست اینطور خشن است؛ باید به منطقه آزادی تبدیل شود. وضعیت فعلی جوابگو نیست... کشورهایی که به آنها سفر کردم باید بخشی از راهحل باشند. با هر سه کشور حرف زدم، حاضرند کمک کنند. مشکل پول نیست، مشکل این است که باید کشورهایی را پیدا کرد که بگویند بله، ما آنها را میپذیریم. ببینید، آنها مردمی هستند که میخواهند در خاورمیانه بمانند، آنجا را دوست دارند. اگر کسی عقل داشت و برای آنها جامعهای میساخت، نیازی نبود به سوئد یا آلمان بروند. یکمیلیون و 900هزار نفر جمعیت زیادی است ولی نه آنقدر که نشود برایشان راهحلی پیدا کرد.»(!) برخی گزارشها حاکی است، در این طرح شیطانی قرار است ساکنان غزه به لیبی کوچانده شوند و چنانچه نروند، کشته شوند!
تحلیل رسانههای عبری از قدرت یمن:مسئله خیلی ساده است آمریکا و اسرائیل نمیتوانند یمنیها را شکست دهند
رسانههای رژیم صهیونیستی به ناتوانی این رژیم و آمریکا در شکست دادن یمن اذعان کردند. یکی از رسانههای اسرائیلی میگوید: «خیلی ساده است؛ نمیتوان یمنیها را شکست داد، آنها با تجهیزات اندک خسارات بسیار به ما میزنند.»
تاریخ پُر از صحنههایی است که در آن امپراتوریهای مغرور با سازوبرگِ پیشرفته، در برابر مردمانی که چیزی جز اراده نداشتند، به زانو درآمدند. قرنها پیش، ناپلئون در مصر، انگلیس در افغانستان، شوروی در چچن، و حالا آمریکا و اسرائیل در یمن، همگی درسی مشترک گرفتند: «هیچ ارتشی، هر چقدر هم مجهز، نمیتواند روحیهای را شکست دهد که در آن ایمان، هویت و انگیزهای فراتر از مرزهای جغرافیا نهفته است.» امروز، رسانههای عبری ناگزیر از اعتراف به واقعیتی شدهاند که ژنرالهای پنتاگون و موساد تلاش داشتند با محاسبات عددی انکار کنند: یمنی که روزی «فقیرترین کشور عربی» نامیده میشد، حالا به کابوسی استراتژیک برای قدرتهای بزرگ تبدیل شده است. دشمنان دیرینه، که سالها از پشت میزهای شیشهای و نمایشهای نظامی حرف از «بازدارندگی» میزدند، اکنون مجبورند پشت دوربین به شکستهای خود اعتراف کنند؛ آن هم مقابل ملتی که سلاح اصلیاش، باور است. البته یادمان نرود که با همین باور، یمنیهای گامبهگام تسلیحات بومی خود را گسترش میدهند و به بهرهوری بیشتر نزدیک میکنند؛ همچنین آنان در طول سالیان و با انباشتِ تجربهها یاد گرفتهاند که در مقابل «پلنگ تیز دندان» باید چه استراتژی را پی گرفت که با کمترین امکانات بیشترین ضربه را زد؛ یعنی این نیروهای مقاومت را تجربهای چندینساله پیش میبَرَد و باورشان باوری وهمآلود نیست که مستحضر به تجربه سالها جنگیدن است.
«رونین برگمن»، خبرنگار روزنامه «یدیعوت آحارونوت»، در گفتوگو با شبکه «۱۲» تلویزیون رژیم آپارتاید اسرائیل اذعان کرد: «واشنگتن و تلآویو در شکست دادن یمن ناکام ماندهاند. قدرت سنتکام و سرویس اطلاعات اسرائیل نتوانست یمنیها را شکست دهد. خیلی ساده است؛ نمیتوان یمنیها را شکست داد، آنها با تجهیزات اندک خسارات بسیار به ما میزنند.» شبکه ۱۲ تلویزیون این رژیم نیز از «آمریکای بزرگ» به دلیل ناکام ماندن در شکست دادن یمنیها انتقاد و اذعان کرد که تحقق این هدف از لحاظ نظامی سخت است. همچنبن شبکه صهیونیستی «کان» گزارش داد که حملات رژیم صهیونیستی علیه یمن نمایشی و بیفایده است و نمیتواند قدرت بازدارندگی یمن را تضعیف کند. این شبکه اذعان کرد که حملات یمن اقتصاد رژیم صهیونیستی را هدف قرار داده است.
یمن احتمالاً اسرائیل را به توافق سوق دهد!
همچنین شبکه ۱۲ تلویزیون رژیم صهیونیستی گزارش داد: با توجه به موضع قاطعانه صنعا برای ادامه حمایت خود از غزه و تحریم هوائی و دریایی اسرائیل، یمن ممکن است اسرائیل را به سمت توافقی برای توقف جنگ در نوار غزه و بازگرداندن اسرا سوق دهد. این شبکه در رابطه با تلاش یمن برای ایجاد منطقه پرواز ممنوع برای رژیم اشغالگر گفت: «یک موشک یمنی در هفته کافی است تا ببینیم چه اتفاقی برای فرودگاه بنگوریون میافتد.»
یمن: پاسخ کوبنده میدهیم
وزارت بهداشت یمن از شهادت و زخمیشدن ۱۰ تن در حملات روز جمعه رژیم صهیونیستی به بنادر سهگانه یمن خبر داد. در پی این حملات، وزارت خارجه یمن اعلام کرد: «ما پاسخی کوبنده به تجاوز مکرر رژیم صهیونیستی به بنادر یمن خواهیم داد. تکرار هدف قرار دادن بنادر یمن دلیلی بر شکست سخت رژیم اشغالگر در تحقق اهداف خود در یمن است.» همچنین «محمد علی الحوثی»، عضو شورای عالی سیاسی یمن، در واکنش به تهدیدات اخیر نخستوزیر رژیم صهیونیستی اظهار داشت: «تعجبآور نیست که این رژیم اشغالگر، با حملات تروریستی و شکستخورده خود در یمن، دست به فریب افکار عمومی بزند. صهیونیستها باید بدانند که نتانیاهو و دولتش همچنان در حال شکستخوردن و ناتوان از درک قواعد جدید نبرد هستند.» جالب است که در این میان وزیر جنگ رژیم صهیونیستی در یاوهسرایی خود مدعی شده است که «این رژیم رهبر جنبش انصارالله یمن را تعقیب و ترور خواهد کرد.»
حمله پهپادی یمن
سخنگوی ارتش رژیم صهیونیستی از حمله پهپادی از شرق به سمت فلسطین اشغالی خبر داد و منبع آن را از یمن اعلام کرد. به گزارش «ایسنا»، سخنگوی ارتش رژیم صهیونیستی ادعا کرد که نیروی هوائی این رژیم یک فروند هواپیمای بدون سرنشین را که از شرق به سمت فلسطین اشغالی در حرکت بود، رهگیری کرده است. رسانههای عبری نیز نوشتند: «حوثیها (انصارالله؛ مقاومت یمن) یک پهپاد دیگر به سمت اسرائیل پرتاب کردند. پهپاد یمنی که در مسیر فرودگاه بنگوریون بود، رهگیری شد.»
ناو هواپیمابر ترومن در حال ترک منطقه
یک مسئول آمریکایی تأکید کرد ناو هواپیمابر «هری ترومن» در حال ترک خاورمیانه است و هیچ طرحی برای جایگزینی آن وجود ندارد. این ناو حامل خاطرات تلخ از حملات مقاومت یمن است و حالا با شکست منطقه را ترک میکند. «نصرالدین عامر»، معاون رئیس اداره اطلاعرسانی انصارالله یمن، گفت: «ناو هواپیمابر هری ترومن آمریکا شکست خورد و به نظر میرسد که آمریکا خارج کردن آن را به تاخیر انداخت. حضور آمریکا در دریای سرخ این منطقه را به میدان جنگ تبدیل کرد. ما با هرگونه تجاوزی که هدف آن توقف پشتیبانی ما از غزه باشد، مقابله خواهیم کرد. اسرائیل ثابت کرده است که ضعیف است و واشنگتن آن را رها کرده است.»
ازسرگیری پروازهای فرودگاه صنعا
منابع رسانهای از فعالیت مجدد فرودگاه صنعا پس از تعمیر و بازسازی آن خبر دادند. شبکه خبری «المیادین» گزارش داد که فرودگاه بینالمللی صنعا، دیروز (شنبه) شاهد فرود نخستین پرواز شرکت هواپیمایی یمن بود که پس از دورهای تعطیلی و پس از انجام عملیات بازسازی و آمادهسازی، فعالیت خود را از سر گرفت. رژیم صهیونیستی پیشتر با حمله به فرودگاه صنعا آسیب قابلتوجهی به بخشهای مختلف و به ویژه باند آن وارد کرده بود.
نبرد دو «توازن»
در پایان گفتنی است، شاید قرنها بعد، مورخان وقتی به اکنونِ ما بنگرند و از این تقابل به عنوان یکی از نقاط عطف نبردهای نامتقارن یاد کنند؛ جایی که «توازن وحشت» که بر پایه فناوری، قدرت آتش و هیمنه ائتلافها بنا شده بود، جای خود را به «توازن اراده و تجربه» داد. یمن، ملتی که سالها در رسانههای غربی و عربی نادیده گرفته میشد امروز همان کشوری است که معادلات ژئوپلیتیک را تغییر داده و توانسته با تکیه بر استقلال، ایمان و هوشمندی بومی، ائتلافهای میلیاردی را در دریای سرخ و فراتر از آن، زمینگیر کند. مقاومت یمن در عمل نشان داد که دیگر عصر زور و تهدید بدون هزینه پایان یافته است و هزینه ماجراجویی نظامی برای متجاوزان از هر زمان دیگری سنگینتر شده است.
رژیم صهیونیستی که روزگاری از «تسلیم بیقید و شرط» دشمنانش میگفت و وعده تسخیر پایتختها را در «۸ دقیقه» میداد، حالا با شلیک هر موشک یا پهپاد، فرودگاهها را میبندد و به پناهگاهها پناه میبرد. آمریکا نیز، که دهههاست با دکترینهای نظامی پیچیده و ناوهای هواپیمابر خود، نقش «ژاندارم بزرگ جهانی» را بازی میکرد، امروز با اعتراف به بنبست نظامی و عقبنشینی تدریجی، جایگاه خود را در برابر یک کشور محاصرهشده به پرسش میکشد. اینجا دیگر صحبت از خاک و تانک نیست؛ این نبرد ارادههاست. تاریخ با لبخندی نیشدار، از پنجره آینده به اکنون مینگرد و آرام زمزمه میکند: «امپراتوریها نه همیشه با شکست در میدان نبرد، بلکه گاهی با ناتوانی در درک حقیقت، سقوط میکنند.»
رویترز فاش کرد
دروغهای ترامپ و سران سه کشور عربی درباره قراردادهای تجاری
خبرگزاری رویترز در گزارشی مستند نشان داد که ترامپ و سران سه کشور عربی درباره قراردادهای تجاری بین خود و آمریکا در سفر ترامپ به منطقه دروغ گفتهاند.
سفر سهروزه ترامپ به کشورهای عربستان، قطر و امارات همچنان موضوع گزارشها و اظهار نظرهای سیاسی و رسانهای در منطقه و جهان است. خود ترامپ از موفقیتآمیز بودن این سفر خبر داده و در مصاحبه با شبکه فاکس ضمن تعریف و تمجید از خود که احتمالاً ناشی از بیماری خودشیفتگی وی است، گفت است: در این سفرها بیش از 2 تریلیون دلار سرمایه خارجی برای آمریکا جذب کرده است. وی همچنین در این مصاحبه مدعی شد که در ظرف 4 روز توانسته است، ۱۲ برابر مبلغی که برای اوکراین از سوی آمریکا هزینه شد، به دست آورد. نیویورکر هم در صفحه نخست خود طرحی از سرازیر شدن دلارهای عربی به آمریکا خبر داده است. ترامپ پیش از این صراحتاً هدف از این سفر را جذب میلیاردها دلار اعلام کرده بود. خود دیپلماتهای عربی نیز پیش از سفر و در حین سفر در مصاحبه با رسانههای غربی اعلام کرده بودند که هدف از این سفر صرفاً «پول، پول و پول» است. گزارشهای رسمی منتشرشده از سوی آمریکا و این سه کشور عربی نشان میدهد که ترامپ در پایان سفر 3روزه خود به منطقه خلیجفارس، موفق به امضای توافقهایی به ارزش بیش از 3.2تریلیون دلار شد. 600 میلیارد دلار از عربستان به جیب زد، 1.2تریلیون دلار از جیب شیوخ قطری برداشته و 1.4 تریلیون دلار هم از سران امارات گرفت. بعد از این سفر نیز خود ترامپ و مقامات دولتش به جای قدردانی از اعراب به آنها توهین کردند ترامپ اعراب را تشنگان محبت خواند و کندی وزیر بهداشت وی قطر را به دستشویی بین راهی تشبیه کرد.
واقعیت چیست؟
اما بعد از خوابیدن جنجالهای رسانهای درباره موفقیتآمیز بودن خبر حقیقت اندکاندک در حال نشان دادن خود است در حالی که رئیسجمهور آمریکا از «دستاوردهای اقتصادی بیسابقه» در سفر خلیجفارس سخن گفته، بررسیهای رویترز نشان میدهد که واقعیت این قراردادها با آنچه اعلام شده است فاصله زیادی دارد. رویترز مینویسد: مبالغه در اعلام ارزش قراردادها، در هیچ سفر مهمی پدیدهای عجیب نیست، بهویژه اگر پای رئیسجمهوری در میان باشد که همواره خود را متخصص عقد قرارداد معرفی کرده و عاشق اعداد بزرگ است. کاخسفید اعلام کرده است که در جریان این سفر، بیش از 2هزار میلیارد دلار قرارداد برای اقتصاد آمریکا تضمین شده است. اما گزارش خبرگزاری «رویترز» در دقت این رقم تردید وارد کرده و نوشته است که «نحوه محاسبه این عدد مشخص نیست» و بر پایه شمارش قراردادهای مشخصی که بهطور رسمی اعلام شدهاند، ارزش کلی آنها بیش از ۷۰۰ میلیارد دلار نیست. به گزارش فارس به نوشته رویترز، سفر ترامپ به خلیجفارس شامل سفارشهای کلان برای خرید هواپیماهای بوئینگ، قراردادهایی برای خرید تجهیزات نظامی آمریکایی، توافقاتی در حوزه داده و فناوری و نیز دیگر قراردادها بودهاست.با این حال، به گفته کارشناسان مالی و دیپلماتهای مورد استناد گزارش، «ارقام اصلی از سوی هر دو طرف بزرگنمایی شده تا سطح همکاری میان آنها بیشتر جلوه کند». تحلیل رویترز همچنین نشان میدهد که از مجموع قراردادهایی به ارزش ۵۴۹میلیارد دلار که در جریان سفر ترامپ به امضا رسید، بسیاری از آنها صرفاً یادداشت تفاهمهای غیرالزامآور بودهاند. بررسیهای این خبرگزاری میگوید که فروشهای دفاعی در قراردادها با عربستان سعودی و قطر، رقم کلی را به ۷۳۰میلیارد دلار رسانده است. رویترز همچنین تأکید میکند که نتوانسته بهطور مستقل صحت سایر قراردادهایی را که اعلام نشدهاند، تأیید کند. در همین زمینه، جاستین الکساندر، مدیر مرکز مشاوره اقتصاد خلیجفارس، گفتهاست: «ارقام اعلامی بهوضوح اغراقآمیز هستند. هزینههای احتمالی بهعنوان هزینههای قطعی لحاظ شدهاند و بسیاری از قراردادهای کلیدی... به هر حال انجام میشدند، فارغ از اینکه چه کسی در کاخسفید باشد». از سوی دیگر، دادههای مؤسسه «کشورهای عربی خلیجفارس» نیز، به نوشته گزارش، نشان میدهد ترامپ در دوره نخست ریاستجمهوری خود اعلام کرده بود که عربستان سعودی با آمریکا قراردادهایی به ارزش ۴۵۰میلیارد دلار امضا کرده، اما جریان واقعی تجارت و سرمایهگذاری میان دو کشور در سالهای ۲۰۱۷ تا ۲۰۲۰ کمتر از ۳۰۰میلیارد دلار بوده است.
گفتنی است دونالد ترامپ، بارها به دلیل ارائه ارقام اغراقآمیز در حوزههای اقتصادی و تجاری توجه رسانههای آمریکایی و انتقاد آنها را برانگیخته است. ترامپ در سخنرانی خود در کنگره در ۴ مارس ۲۰۲۵ (11 اسفند 1403)، مدعی شد که در چند هفته گذشته، ۱.۷تریلیون دلار سرمایهگذاری جدید در آمریکا انجام شده است. با این حال، بررسیهای واشنگتنپست نشان داد که بخش عمدهای از این رقم شامل تعهدات قدیمی شرکتهایی مانند اپل و عربستان سعودی است که پیش از دوره ریاستجمهوری ترامپ اعلام شده بودند. ترامپ در چندین نوبت همچنین ادعا کرده است که آمریکا ۳۵۰میلیارد دلار به اوکراین کمک کرده، در حالی که اروپا تنها ۱۰۰ میلیارد دلار و آن هم به صورت وام ارائه داده است. اما بررسیهای وبسایت فکتچک نشان میدهد که این ارقام اغراقآمیز هستند و بخش قابلتوجهی از کمکهای اروپا نیز به صورت وامهای با بهره پایین یا کمکهای بلاعوض بوده است.
سرسپردگی به آمریکا
جدای از اغراقآمیز بودن اعداد و ارقام ارائهشده در گزارشهای رسمی آمریکا و کشورهای عربی درباره میزان این قراردادها عدم توجه کشورهای منطقه به جنگ غزه در جریان سفر ترامپ نیز از سوی تحلیلگران عرب منطقه بهشدت مورد انتقاد قرار گرفت. به گزارش رأیالیوم تحلیلگران مصری با اشاره به سفر «دونالد ترامپ» رئیسجمهور آمریکا به سه کشور عربی از اینکه پول، هدایا و سرمایهگذاری مجانی به ترامپ داده شد و از او خواسته نشد که جنگ علیه غزه را متوقف کند، بهشدت انتقاد کردند. به گزارش ایرنا به نقل از روزنامه رایالیوم، «هانی توفیق» اقتصاددان مصری بهشدت از خوشخدمتی حاکمان عرب برای ترامپ و پیشی گرفتن از یکدیگر برای استقبال گرم و سرمایهگذاری ابراز انزجار کردند و از اینکه اقدامی برای توقف حملات رژیم صهیونیستی به نوار غزه به عمل آورده نمیشود، بهشدت انتقاد کرد. وی خطاب به حاکمان عرب گفت: آنچه انجام میشود، جنایتی است که قبل از محاسبه الهی، تاریخ شما را به خاطر آن مورد بازخواست قرار خواهد داد. بر اساس این گزارش «عالیه المهدی» رئیس سابق دانشکده اقتصاد و علوم سیاسی مصری نیز ضمن انتقاد شدید از رفتار حاکمان عرب گفت: فایده این همه پول و هدایا به آمریکا و رئیسجمهور آن چیست؟ رهبران موفق، به پایگاه مردمی و حمایت آنها تکیه میکنند و به میزان موفقیت در اداره کشور توجه دارند. «فوزی العشماوی» دیپلمات اسبق مصری نیز از اینکه کشورهای عربی از اهرمهای قدرت خود شامل قطع روابط، لغو معاهدات با رژیم صهیونیستی، عدم سرمایهگذاری در آمریکا به عنوان حامی تلآویو استفاده نمیکنند، بهشدت انتقاد کرده و آن را موجب تداوم کشتار در نوار غزه دانست. «کمال حبیب» تحلیلگر مصری با اشاره به وقایع سفر ترامپ به منطقه، از آن به منزله سرسپردگی حاکمان نام برد و گفت: این فقط صرف قراردادها و همکاری اقتصادی و تجاری نبود بلکه تسلیم آشکار در برابر آمریکا بود.