۱۵۲۰ - (پاسخ به شبهات ): تکبـر با متکبـر! ۱۴۰۴/۰۳/۱۰
(پاسخ به شبهات ):
تکبـر با متکبـر!
۱۴۰۴/۰۳/۱۰
شبهه: آیا در آموزههای اسلامی توصیه شده است که در برابر متکبّران، ما نیز برخوردی متکبّرانه داشته باشیم؟ اگر وجود دارد منظور هر نوع متکبری است یا کسانی مثل پدر و مادر استثنا هستند؟ تکبر مگر چیز خوبی است که باید ما هم مثل متکبر رفتار کنیم؟ این کار چه فایدهای دارد؟
پاسخ: اعمال گوناگون به تناسب زمان، مکان و هدف انجام دهنده آن عمل، میتوانند فضیلت یا رذیله اخلاقی محسوب شوند، به عنوان نمونه نمیتوان به طور مطلق گفت فرو کردن چاقو در شکم افراد، کاری ناپسند و زشت است زیرا گاهی این کار توسط پزشک و برای درمان شخص به صورت عمل جراحی انجام میشود از اینرو نهتنها آن عمل تقبیح نمیشود بلکه از آن پزشک تمجید هم میشود. رفتارهای گوناگون نیز به تناسب موقعیتهای مختلف میتوانند فضیلت یا رذیله اخلاقی محسوب شوند. با توجه به اینکه تکبر از صفات بسیار مذموم در احادیث است، این پرسش پیش میآید که آیا تکبر ورزیدن که از رذائل اخلاقی است بهخودیخود میتواند گاهی ممدوح باشد یا خیر؟ یعنی آموزههای دینی توصیه کردهاند در برابر متکبران، متکبر باشید؟ اگر چنین سفارشی در روایات وجود دارد، آیا در برابر همه متکبران باید اینگونه بود یا برخی افراد مانند پدر و مادر استثنا شدهاند؟ برای دستیابی به پاسخ این سؤال، پس از بررسی و تحلیل روایت، پاسخ را در سه بخش ارائه میکنیم.
1. روایات تکبرورزی در برابر متکبران
با جستوجو در منابع حدیث، چندین روایت در این زمینه یافت شد. ابتدا به بررسی این احادیث پرداخته، سپس مؤیدات دیگری که در این زمینه وجود دارد، آورده میشود.
روایت اول حدیثی از رسول خدا(صلی الله علیه و آله) است که فرمودند: «إِذَا رَأَیْتُمُ الْمُتَوَاضِعِینَ مِنْ أُمَّتِی فَتَوَاضَعُوا لَهُمْ وَ إِذَا رَأَیْتُمُ الْمُتَکَبِّرِینَ فَتَکَبَّرُوا عَلَیْهِمْ فَإِنَّ ذَلِکَ لَهُمْ مَذَلَّهٌ وَ صَغَار (1)؛ هرگاه فروتنان امت مرا دیدید، شما نیز در مقابل آنان فروتن و متواضع باشید و هرگاه متکبران و فخر فروشان را دیدید، برخوردی مشابه با خودشان داشته باشید؛ زیرا این کار سبب خواری و کوچک شدن آنان میشود.»
براساس این روایت، باید در برابر متکبران، رفتاری تکبرگونه داشت و علت آن نیز خوار شمردن آنها بیان شده است.
اولینبار این روایت در مجموعه ورّام (تألیف قرن ششم) به صورت مرسل آمده است. بنابراین، از جهت منبع اعتبار چندانی نصیب این حدیث نمیشود و از جهت سند هم، ضعیف ارزیابی میگردد.
روایت دیگری را ابن ابی الحدید از عالمان قرن هفتم، بدون سند در کتاب شرح نهجالبلاغه آورده است: «التکبُّرُ على المُتکبِّرین هُوَ التَواضُعُ بِعَینِه (2)؛ تکبر بر متکبران، در حقیقت تواضع است.»
این حدیث نیز از نظر منبع، اعتبار چندانی ندارد و از نظر سند نیز ضعیف است.
روایت دیگری در نهجالبلاغه آمده که این محتوا را تأیید میکند: «مَنْ أَتَى غَنِیّاً فَتَوَاضَعَ لَهُ لِغِنَاهُ ذَهَبَ ثُلُثَا دِینِه (3)؛ کسی که نزد فردی ثروتمند به دلیل ثروت و دارایی او، تواضع کند، دو سوم دینش را از دست داده است.»
هرچند این روایت در نهجالبلاغه به صورت مرسل آمده اما با اندکی اختلاف متن، در منابع دیگری مانند امالی مفید با سند نقل شده است.
در جمعبندی روایات گفته میشود گرچه هر یک از این احادیث به طور جداگانه مورد بررسی قرار گیرد، شاید نتوان به آن احتجاج کرد ولی با توجه به تعدد احادیث و همچنین برخی مؤیدات دیگر، میتوان صدور این محتوا از معصوم را پذیرفت. برخی از آیات قرآنکریم، که میتوان از آنها به عنوان مؤید این مطلب استفاده کرد، در ادامه بیان میشود.
2. آیات دلالتکننده بر تکبرورزی در برابر متکبران
آیه اول: «اى کسانى که ایمان آوردهاید! هرکس از شما، از آیین خود بازگردد، (به خدا زیانى نمیرساند) بهزودی خداوند اقوامی را میآورد که آنها را دوست دارد و آنان نیز او را دوست دارند، در برابر مؤمنان، متواضع هستند و در برابر کافران سرسخت و نیرومندند؛ آنها در راه خدا جهاد میکنند و از سرزنش هیچ ملامتگرى هراسى ندارند، این، فضل خداست که به هر کس بخواهد میدهد و (فضل) خدا وسیع، و خداوند داناست.»(4)
براساس این آیه، در برابر کافران باید، متکبرانه ایستاد.
آیه دوم: «محمد (صلی الله علیه و آله)، فرستاده خداست و یاران و همراهانش بر کافران بسیار قوی دل و سخت و با یکدیگر بسیار مشفق و مهربانند.»(5)
این آیه نیز تصریح دارد که با کافران باید با قاطعیت برخورد کرد.
بنابراین براساس این آیات، تکبر ورزیدن و قاطعیت در برابر کفار تأکید شده است.
در جمعبندی بخش اول میگوییم با توجه به مؤیداتی که برای احادیث این موضوع وجود دارد، صدور این محتوا از سوی معصومان(ع) قابل پذیرش است و احادیثی که تکبّر ورزیدن را به طور مطلق نهی کردهاند(6) به واسطه این احادیث تخصیص زده میشود.
تکبرورزی در برابر پدر و مادر متکبر
بخش دوم سؤال این است که در صورت لزوم تکبر در برابر متکبران، وظیفه ما در برابر پدر و مادران متکبر چیست؟
در پاسخ این سؤال گفته میشود که با توجه به آیات و روایات فراوانی که ادب نمودن و تواضع ورزیدن در برابر والدین را به طور مطلق توصیه کردهاند(7) و حتی اجازه گفتن یک اُف به آنها را ندادهاند(8)، تکبّر روزیدن در برابر آنها حتی در صورت متکبر بودنشان جایز نیست.
معنای روایت در صورت پذیرش صدور این احادیث
در صورتی که صدور این روایات پذیرفته شود، در معنای آن، تبیین شهید مطهری در این رابطه را میپذیریم. ایشان فرمودند: «مقصود این است که اگر کسی متکبرانه رفتار میکند شما طوری عمل نکنید که او را به تکبرش تشویق کنید، بلکه در مقابلِ کسی که متکبرانه رفتار میکند، متکبرانه رفتار کنید تا دماغش به خاک مالیده شود و دیگر تکبر نداشته باشد نه اینکه بخواهد بگوید خودِ تکبر به عنوان یک حالت روانی که خودپسندی و خودبزرگبینی است، ممدوح است و اگر در مقابل یک آدم متکبر قرار گرفتی تو هم واقعاً خود بزرگبین باش، بلکه میخواهد بگوید تو همیشه باید متواضع باشی، روحت همیشه باید متواضع باشد، ولی رفتارت با یک آدم متکبر، متکبرانه باشد تا دماغ او را به خاک بمالی، پس در اینجا تکبر با متکبر به عنوان «خُلق» توصیه نشده است، بلکه تکبر به عنوان یک رفتار که شبیه رفتار یک آدم متکبر است توصیه شده است.(9)
نکته دیگری که در تبیین این روایات (تکبر ورزیدن در برابر متکبر) باید مورد توجه قرار گیرد این است که تکبّر فینفسه صفتی مذموم بوده و نمیتواند ممدوح باشد مگر اینکه فایده و بهرهای مثبت بر آن مترتب باشد. روایت امیرمؤمنان(ع)که فرمودند: «خِیَارُ خِصَالِ النِّسَاءِ شِرَارُ خِصَالِ الرِّجَالِ الزَّهْوُ وَ الْجُبْنُ وَ الْبُخْلُ فَإِذَا کَانَتِ الْمَرْأَهُ مَزْهُوَّه لَمْ تُمَکِّنْ مِنْ نَفْسِهَا وَ إِذَا کَانَتْ بَخِیلَهً حَفِظَتْ مَالَهَا وَ مَالَ بَعْلِهَا وَ إِذَا کَانَتْ جَبَانَهً فَرِقَتْ مِنْ کُلِّ شَیْءٍ یَعْرِضُ لَهَا(10)؛ برخى از نیکوترین خلق و خوى زنان، زشتترین اخلاق مردان است، مانند، تکبّر، ترس، بخل، هرگاه زنى متکبّر باشد، بیگانه را به حریم خود راه نمیدهد و اگر بخیل باشد اموال خود و شوهرش را حفظ میکند و چون ترسو باشد از هر چیزى که به آبروى او زیان رساند فاصله مىگیرد»، مؤید این مطلب است.
پینوشتها:
1. ورام بن أبی فراس، مسعود بن عیسى، مجموعه ورّام، قم، مکتبه فقیه، چاپ اول، 1410ق، ص379. 2. ابن أبی الحدید، عبد الحمید بن هبه الله، شرح نهجالبلاغه، محقق/ مصحح، ابراهیم، محمد ابوالفضل،قم، مکتبه آیه الله المرعشی النجفی، چاپ اول، 1404ق، ج20، ص298. 3.شریف رضی، نهجالبلاغه، محقق/مصحح، صالح، صبحی، قم، هجرت، چاپ اول، 1414ق، حکمت224. 4. مائده، آیه 54. 5. فتح، آیه 29 6. به عنوان نمونه میتوان به حدیث امام صادق(ع) اشاره کرد که فرموده اند: «إِنَّ فِی السَّمَاءِ مَلَکَیْنِ مُوَکِّلَیْنِ بِالْعِبَادِ، فَمَنْ تَوَاضَعَ لِلَّهِ رَفَعَاهُ، وَ مَنْ تَکَبَّرَ وَضَعَاه؛ در آسمان دو فرشته موکّلِ امور بندگان است، پس هرکه فروتنى کند بالایش مىبرند؛ و هر که تکبّر نماید فرودش مىآورند»؛ کوفى اهوازى، حسین بن سعید، الزهد، محقق/مصحح، عرفانیان یزدى، غلامرضا، قم، المطبعه العلمیه، چاپ دوم، 1402ق، ص62. 7. اسرا، آیه 24. 8. اسراء، آیه 23. 9. تعلیم و تربیت در اسلام، مطهری مرتضی، قم، نشر آثار شهید مطهری، ج1، ص15. 10. شریف رضی، نهجالبلاغه، همان، حکمت231.
*عباس محمودی