به وب سایت مجمع هم اندیشی توسعه استان زنجان خوش آمدید
 
منوی اصلی
آب و هوا
وضعیت آب و هوای زنجان
آمار بازدیدها
بازدید امروز: 12,255
بازدید دیروز: 11,199
بازدید هفته: 28,186
بازدید ماه: 36,972
بازدید کل: 26,398,251
افراد آنلاین: 152
اوقات شرعی

اوقات شرعی به وقت زنجان

اذان صبح:
طلوع خورشید:
اذان ظهر:
غروب خورشید:
اذان مغرب:
تقویم و تاریخ
دوشنبه ، ۰۹ تیر ۱٤۰٤
Monday , 30 June 2025
الاثنين ، ۵ محرّم ۱٤٤۷
تیر 1404
جپچسدیش
654321
13121110987
20191817161514
27262524232221
31302928
آخرین اخبار
۱۵۲۵ - بایدها و نبایدهای مدیریت اجرائی از نـگاه امـام علـی‌(ع)-بخش اول ۱۴۰۴/۰۳/۱۷

بایدها و نبایدهای مدیریت اجرائی از نـگاه امـام علـی‌(ع)-بخش اول

  ۱۴۰۴/۰۳/۱۷

‫مسئولان و مدیران در حکومت حضرت علی علیه السلام | مقالات نهج البلاغه |  اجتماعی | پایگاه تخصصی نهج البلاغه‬‎

خدیجه احمد مهرابی

امیرالمؤمنین‌(ع) پس از رسیدن به حكومت و عزل كارگزاران عثمان، به نصب افراد لایق و شایسته در جامعه اسلامی پرداختند و در این راستا توصیه‌های اخلاقی فراوانی به كارگزاران خود كردند و اعمال و رفتار آنان را زیرنظر گرفتند. 
در مقاله حاضر که از فصلنامه ندای صادق، شماره 20 برگزیده شده‌، شمه‌ای از توصیه‌های ایشان درخصوص اخلاق سیاسی- اجتماعی به كارگزاران مورد بررسی قرار گرفته است؛ ازجمله دستورالعمل‌های معنوی، دوری از خشم، ساده‌زیستی، عدم رفاه‌زدگی، عدالت و اخلاق عمومی. و در آخر نیز عملكرد امام در برخورد با كارگزاران خیانتكار مطرح شده است. 
هدف اصلی مقاله بیان اهمیت رفتار و عملكرد افرادی است كه حكومت مردم را به‌عهده می‌گیرند و مسئول جان، مال و آبروی مردم می‌گردند.
بخش اول این نوشتار را از نظر می‌گذرانیم.
«بیعت» در اندیشه سیاسی علی‌(ع) جایگاهی ویژه و مهم دارد و وسیله تحقق حكومت و مقبولیت آن و عاملی برای اجرای برنامه‌ها و فرمان‌های دولت است. به وسیله بیعت، حاكم‌، خود را متعهد و ملتزم به اهداف و برنامه‌هایی می‌داند كه مردم در آن خصوص با وی بیعت كرده‌اند.
بنابراین از نظر سیاسی و حكومتی، بیعت وسیله ابقای دولت و قاطعیت آن است. این امر در سخنان و نامه‌های امیرالمؤمنین‌(ع) مكرراً و در مواضع مختلف وارد شده است‌(1)؛ چنانكه در نامه‌ای به معاویه نوشته است: «همانا كسانی با من بیعت كرده‌اند كه با ابابكر و عمر و عثمان با همان شرایط بیعت كرده‌اند. پس آن كه در بیعت حضور داشت، نمی‌تواند بیعت مردم را نپذیرد. همانا شورای مسلمانان، از آن مهاجران و انصار است. پس اگر بر امامت كسی گرد آمدند و او را امام خود خواندند، خشنودی خدا هم در آن است. حال اگر كسی كار آنان را نكوهش كند یا بدعتی پدید آورد، او را به جایگاه بیعت قانونی باز می‌گردانند، اگر سرباز زد با او پیكار می‌كنند؛ زیرا به راه مسلمانان در نیامده است، خدا هم او را در گمراهی‌اش رها می‌كند.»(2)
 بر همین اساس حقوق و تكالیف كارگزاران و مردم سامان می‌یابد و هر كدام حقی بر گردن دیگری دارد؛ چنانكه حضرت علی‌(ع) پس از شكست شورشیان خوارج طی خطبه‌ای می‌فرماید: «ای مردم، مرا بر شما و شما را بر من حقی واجب شده است، حق شما برمن آن است كه از خیرخواهی شما دریغ نورزم و بیت‌المال را میان شما عادلانه قسمت كنم و شما را آموزش دهم تا بیسواد و نادان نمانید و شما را تربیت كنم تا راه و رسم زندگی را بدانید. اما حق من بر شما این است كه به بیعت با من وفادار باشید و در آشكار و نهان برایم خیرخواهی كنید؛ هرگاه شما را فرا خواندم، اجابت ‌نمایید و هرگاه فرمان دادم، اطاعت كنید.»(3)
حضرت علی‌(ع) با چنین تفكری حكومت اسلامی را پذیرفتند و در گزینش افراد برای حكومت بر مردم دقت فراوان كردند؛ ایشان از اینكه جان و مال مردم را به دست نا اهلان بسپارند، نگران بودند؛ لذا طی نامه‌ای به مردم مصر نوشتند: «ولكن از این اندوهناكم كه بیخردان و تبهكاران این امت، حكومت را به دست آورند، آنگاه مال خدا را دست به دست بگردانند و بندگان او را به بردگی كشند، با نیكوكاران در جنگ و با فاسقان همراه باشند.»(4)
آن حضرت خطر كارگزاران غافل و ناتوان را مدام گوشزد می‌كردند و از اینكه حكومت مردم به دست افراد سست‌عنصر و ویرانگر بیفتد، نگران بودند؛ از این‌رو به‌طور مداوم به كارگزاران هشدار می‌دادند و ایشان را از كم كاری برحذر می‌داشتند. ایشان فرماندار شهر هیت‌(5) را از ترك مقابله با لشكریان مهاجم شام نكوهش می‌كند و می‌فرماید: «پس از یاد خدا و درود! سستی انسان در انجام كارهایی كه برعهده اوست و پافشاری در كارهایی كه از مسئولیت او خارج است، نشانه ناتوانی آشكار است و اندیشه ویرانگراست. اقدام تو به تاراج مردم «قرقیسا» در مقابل ترك پاسداری از مرزهایی كه تو را بر آن گمارده بودیم– درحالی كه كسی در آنجا نیست تا آنها را حفظ كند و سپاه دشمن را از آن مرزها دور سازد اندیشه‌ای باطل است. تو در آنجا پلی شده‌ای كه دشمنان تو از آن بگذرند و بر دوستانت هجوم آورند؛ نه قدرتی داری كه با تو نبرد كنند و نه هیبتی داری كه از تو بترسند و بگریزند؛ نه مرزی را می‌توانی حفظ كنی و نه شوكت دشمنی را می‌توانی درهم بشكنی؛ نه نیازهای مردم دیارت را كفایت می‌كنی و نه امام خود را راضی نگه می‌داری.»(6)
حضرت بزرگ‌ترین آفت را تسلط مستكبرانه كارگزاران بر مردم می‌دانستند و مكرر به ایشان امر می‌كردند كه با مردم مدارا كنند و در همه حال به یاد داشته باشند كه حاكم اصلی خداست و اوست كه حاكم اصلی مردم می‌باشد و دیگران فقط وسیله‌ای هستند برای خدمت به بندگان خدا؛ چنانكه در سخنرانی خود در صحرای صفین می‌فرمایند: «فانما انا و انت عبید مملوكون لرب لا‌رب غیره؛ پس همانا من و شما بندگان و مملوك پروردگاریم كه جز او پروردگاری نیست.»(7) در ادامه یادآور می‌شویم كه اگر اخلاق اداری در زندگی كاری انسان وجود و حضور داشته باشد، كار كردن شیرین، توأم با رضایت شغلی و احساس رضایتمندی است و موجب خود شكوفایی از یك‌سو و رضایت مردم، پیشرفت امور و شكوفایی كار از سوی دیگر می‌شود؛ درنتیجه موجب رضایت خلق و بارش رحمت‌ها و بركت‌های او می‌گردد.(8) امیرمؤمنان علی‌(ع) در پایان عهدنامه مالك اشتر چنین یادآوری کرده است: «از خداوند بزرگ، با رحمت گسترده و قدرت برترش در انجام تمام خواسته‌ها، درخواست می‌كنیم كه به آنچه موجب خشنودی اوست ما و تو را موفق فرماید، كه نزد او و خلق او، دارای عذری روشن باشیم و برخوردار از ستایش بندگان، دارای یادگار نیك در شهرها، نعمت‌های كامل و كرامت‌های دوچندان باشیم.»(9)
حضرت علی‌(ع) نوع نگاه و بینش كارگزاران به كار و مسئولیتشان را تغییر می‌دادند و به آنها یادآوری می‌كردند كه این شغل میثاقی است از جانب خداوند و نباید در برابر آن مغرور شوند. همچنین نباید به این كار به دید یك منصب بنگرند، بلكه باید به مردم تعهد بسپارند و امانتی را كه به دست آنها سپرده شده است، به نحو احسن نگه دارند. 
حضرت امیر(ع) در این‌باره می‌فرمایند: «همانا منصب فرمانداری برای تو وسیله آب و نان نیست، بلكه امانتی در گردن توست، باید از فرمانده و امام خود اطاعت كنی. تو حق نداری به رعیت استبداد‌ورزی و بدون دستور به كار مهمی اقدام ‌نمایی.»(10)
دستورالعمل‌های مذهبی
بهترین كمال برای انسان قرب الهی است و انسان هنگامی كه خدا را ناظر بر اعمال خود ببیند و بداند كه خدا با اوست، دیگر دست به گناهی نمی‌برد؛ چنانكه در قرآن نیز آمده است: «انسان هر كاری كه می‌كند، فرستادگان و فرشتگان ما، در حضور او هستند و اعمال او را ثبت می‌كنند»(11)؛ «انسان سخنی نمی‌گوید مگر اینكه در حضور همان انسان، فرشته‌ای مراقب و مستعد، مواظب و مراقب است»(12) یعنی نگهبانی آماده به تمام سخنان ما گوش فرا می‌دهد و ثبت می‌کند. 
در اندیشه توحیدی امیر مؤمنان علی‌(ع) ایمان به حقیقت هستی و باورهای دینی در اصلاح اخلاق اداری نقشی مبنایی دارد؛ از این‌رو، آن حضرت در فرمان‌های حكومتی و دستورالعمل‌های اداری خود بر یاد حق و یاد معاد تاكید می‌کند و كارگزاران و كاركنان دستگاه اداری خود را با توجه دادن به حاضر و ناظر حقیقی و یادآوری حسابرسی دقیق الهی به پایبندی به اصول اخلاق اداری فرا می‌خواند. 
آن كه به خدای متعال ایمان دارد و خود را در محضر او می‌بیند، بی‌گمان پایبند به اصول اخلاق انسانی می‌باشد و آن كه معاد را باور دارد و حساب و كتاب دقیق الهی را بر كردار و رفتار خود حاكم می‌داند، بی‌گمان به آنچه از او صادر می‌شود، توجهی دقیق می‌كند و حسابرسی آن عالم را از حسابرسی‌های این عالم به مراتب سخت‌تر می‌داند. 
امیر مؤمنان علی‌(ع) در آغاز عهدنامه مالك اشتر با یادآوری باورهای والای ایمانی، مالك را در كارگزاری راهنمایی می‌كند تا اخلاق اداری بر مبنایی اساسی در او جلوه کند.(13) «او را به ترس از خدا فرمان می‌دهد و اینكه اطاعت خدا را بر دیگر كارها مقدم دارد و آنچه از واجبات و سنت‌ها را كه در كتاب خدا آمده، سرمشق خود قرار دهد. دستوراتی می‌دهد كه جز با پیروی آن رستگار نخواهد شد و جز با شناختن و ضایع كردن آن، خیانتكار نخواهد گردید. او فرمان می‌دهد كه خدا را با دل و دست و زبان یاری كند؛ زیرا خداوند پیروزی كسی را تضمین می‌كند كه او را یاری دهد و بزرگ دارد آن‌كس را كه او را بزرگ شمارد و به او فرمان می‌دهد تا نفس خود را از پیروی آرزوها باز دارد و به هنگام سركشی رامش كند، كه: «همانا نفس همواره به بدی وامی‌دارد مگر آنكه خدا رحمت آورد.»(14)
حضرت علی‌(ع) كارگزاران را به یادکرد خدا و ترس از خشم او توصیه می‌كند؛ البته علی‌رغم اینكه رسیدگی به حال مردم را بسیار سفارش می‌كند، خشنود كردن مردم و خشمگین كردن خدا را گناهی عظیم می‌شمارد؛ از جمله در نامه‌ای به محمدبن ابی‌بكر چنین می‌نویسد: «ای محمد بن ابی‌بكر! بدان كه من تو را سرپرست بزرگ‌ترین لشكرم یعنی لشكر مصر، قرار دادم. بر تو سزاوار است كه با خواسته‌های دل مخالفت كرده، از دین خود دفاع كنی؛ هر چند، ساعتی از عمر تو باقی نمانده باشد. خدا را در راضی نگه داشتن مردم به خشم نیاور؛ زیرا خشنودی خدا جایگزین هر چیزی است، اما هیچ‌چیز جایگزین خشنودی خدا نیست.»(15) امیر مؤمنان در اكثر مواقع، كارگزاران خود را به یاد معاد و زمان مرگ می‌انداخت تا بدین ترتیب از انجام گناه دوری كنند؛ زیرا یكی از موانع معصیت، یاد قیامت و ترس از عقوبت الهی است. حضرت با این یادآوری، آنان را به یاد آخرت و پرهیز از آزار و اذیت مردم می‌انداخت؛ چنانكه در قسمتی از نامه‌اش به حارث بن همدانی می‌نویسد: «نام خدا را بزرگ دار و جز به حق سخنی بر زبان نیاور؛ مرگ و جهان پس از مرگ را فراوان به یادآور، هرگز آرزوی مرگ مكن جز آنكه بدانی از نجات‌یافتگانی؛ از كاری كه تو را خشنود می‌کند و عموم مسلمانان را ناخوشایند است بپرهیز.»(16) آن حضرت كارگزاران را به نماز اول وقت و خواندن قرآن تشویق كرده و به آنها سفارش می‌کرد كه مراقب حلال و حرام خدا باشید و اگر خواستید به گناه آلوده شوید، به تاریخ رجوع كرده سرنوشت خیانتكاران را مرور كنید. ایشان كارگزاران را به تمسك به قرآن سفارش می‌كردند؛ چنانكه در نامه‌ای به یكی از كارگزاران می‌گوید: «به ریسمان قرآن چنگ زن و از آن نصیحت‌پذیر، حلالش را حلال و حرامش را حرام بشمار و حقی را كه در زندگی گذشتگان بود تصدیق كن و از حوادث گذشته تاریخ برای آینده عبارت گیر، كه حوادث روزگار با یكدیگر همانند بوده و پایان دنیا به آغازش می‌پیوندد و همه آن رفتنی است.»(17) حضرت درخصوص مراقبت در نماز می‌فرمایند: «صل الصلاه لوقتها المؤقت لها و لا تعجل وقتها لفراغ و لا تؤخرها عن وقتها لاشتغال و اعلم ان كل شی‌ء من عملك تبع لصلاتك؛ نماز را در وقت خودش به جای آر، نه اینكه در بیكاری زودتر از وقتش بخوانی و به‌ هنگام درگیری و كار، آن را به تاخیر بیندازی؛ و بدان كه تمام كردار خوبت در گرو نماز است.»(18)
كارگزار جامعه اسلامی كه اهل نماز است، هرگز در كار و سمت خود خیانت روا نمی‌دارد. پیامبر گرامی اسلام‌(صلی‌الله‌علیه‌و‌آله) حقیقت نماز را چنین بیان می‌كند: «مثل الصلاة مثل عمود الفسطاط اذا ثبت العمود ثبتت الاطناب و الاوتاد و الغشاء و اذا انكسر العمود لم ینفع وتد و لاطناب و لا غشاء؛ نماز مانند ستون خیمه است؛ هرگاه ستون ثابت باشد، طناب‌ها و میخ‌ها و پرده‌ها ثابت و سودمند خواهند بود و هرگاه ستون بشكند و در هم فرو ریزد، نه میخ نافع است، نه ریسمان سودی دارد و نه پرده اثری خواهد داشت».(19) بنابراین، بدون نماز هیچ اصلی از اصول سودمند جامعه، متحقق نمی‌شود و با نماز صحیح، مجالی برای هیچ‌گونه انحراف و نارسایی نمی‌ماند.(20) 
البته حضرت علی‌(ع) توصیه‌های مذهبی را به اكثر افراد جامعه حتی به نزدیكان خود نیز می‌كردند؛ چنانكه در نامه‌ای به امام حسن(ع) فرموده‌اند: «پسرم! در وصیت من درست بیندیش، بدان كه صاحب اختیار مرگ همان كسی است كه زندگی در دست اوست و پدید آورنده موجودات است، همو می‌میراند و نابود كننده است و دوباره زنده می‌كند؛ آن كه بیمار می‌كند و شفا نیز می‌دهد، بدان كه دنیا جاودانه نیست و آن‌گونه كه خدا خواسته است برقرار است، از عطا كردن نعمت‌ها و انواع آزمایش‌ها و پاداش دادن در معاد و یا آنچه را كه او خواسته است و تو نمی‌دانی.»(21)
ساده‌زیستی و عدم رفاه‌زدگی
سلوك ساده‌زیستانه از لوازم حكومت حكیمانه است، و پیشوای پارسایان، علی‌(ع) چنین سلوكی را برای زمامداران واجب و ضروری دانسته، فرموده است:« ان الله تعالی فرض علی ائمة العدل ان یقدروا انفسهم بضعفة الناس كیلا یتبیغ بالفقیر فقره؛ خداوند عزوجل بر پيشوايان عادل واجب كرده كه سطح زندگى خود را با مردم ناتوان برابر كنند تا فقير را، فقرش برآشفته نكند.» (22)
فلسفه سلوك ساده‌زیستانه، آزادی از اشرافیت به منظور خدمت هرچه بهتر است؛ همراهی و همدردی با مردم ناتوان و درك ملموس زندگی آنان، در جهت تلاش برای برپا كردن عدالت و رفاه برای ایشان و نیز بازداشتن توانگران از سركشی و طغیان است. 
پیشوای موحدان، علی‌(ع) در این باره چنین رهنمود داده است: «همانا خداوند مرا پیشوای خلقش قرار داده و بر من واجب كرده است كه در‌باره خودم (سلوك شخصی‌ام) و خوراك و نوشیدنی و پوشاكم مانند مردم ناتوان عمل كنم، تا اینكه ناتوان به سیره فقیرانه من تأسی كند و توانگر به وسیله ثروتش سركشی و طغیان نكند.»(23) امیر مؤمنان‌(ع) این سلوك ساده‌زیستانه را ملتزم بود و با تمام توان در جهت برپایی عدالت و رفاه برای مردمان گام برمی‌داشت؛ (24) چنانكه امام صادق‌(ع) در این‌باره فرموده است: «كان علی‌(ع) اشبه الناس طعمة و سیرة برسول‌الله(ص) و كان یاكل الخبز و الزیت و یطعم الناس الخبز و اللحم؛ علی‌(ع) شبیه‌ترین مردمان به رسول خدا در طعام و روش زندگی بود، او خود نان و روغن زیتون می‌خورد و به مردمان نان و گوشت می‌خوراند.»(25) حضرت مكرراً به كارگزاران خویش توصیه می‌كردند كه ساده زندگی كنند و از رفاه و تجمل‌گرایی بپرهیزند و خصوصاً با مال حرام ثروت‌اندوزی نكنند و همیشه خدا را ناظر بر اعمال‌شان بدانند. چنانكه طی نامه‌ای به شریح بن حارث كه خانه‌ای به 80 دینار خریده بود، نوشته است: «ای شریح! به زودی كسی به سراغت می‌آید كه به نوشته‌ات نگاه نمی‌كند و از گواهانت نمی‌پرسد، تا آنكه تو را از آن خانه بیرون می‌كند و تنها به قبر می‌سپارد.‌ ای شریح! اندیشه كن كه آن خانه را با مال دیگران یا با پول حرام نخریده باشی، كه آنگاه خانه دنیا و آخرت را از دست داده‌ای. اما اگر هنگام خرید خانه، نزد من آمده بودی، برای تو سندی می‌نوشتم كه دیگر برای خرید آن به درهمی یا بیشتر، رغبت نمی‌كردی، آن سند را چنین می‌نوشتم: این خانه‌ای است كه بنده‌ای خوار آن را از مرده‌ای آماده كوچ خریده، خانه‌ای از سرای غرور كه در محله نابودشوندگان و كوچه هلاك‌شدگان قرار دارد، این خانه به چهار جهت منتهی می‌شود. یك‌سوی آن به آفت و بلاها، سوی دوم به مصیبت‌ها و سوی سوم به هوا و هوس‌های سست‌كننده و سوی چهارم آن به شیطان گمراه‌كننده ختم می‌شود و در خانه به روی شیطان گشوده است.»(26)
امام همیشه خودشان هم كاسه فقرا و مستمندان می‌شدند و از اینكه دعوت ثروتمندان را بپذیرند، كراهت داشتند؛ لذا به كارگزاران خود نیز سفارش می‌كردند سر سفره‌ای كه هیچ مسكینی ننشسته، حاضر نشوند و از خوردن لقمه شبهه‌دار بپرهیزند. چنانكه به عثمان بن‌حنیف انصاری، فرماندار بصره، كه دعوت سرمایه‌داری از مردم بصره را پذیرفته بود نوشته است: «پس از یاد خدا و درود! ‌ای پسر حنیف، به من گزارش دادند كه مردی از سرمایه‌داران بصره، تو را به مهمانی خویش فرا خوانده و تو به سرعت به سوی آن شتافتی، خوردنی‌های رنگارنگ برای تو آوردند و كاسه‌های پر از غذا پی‌در‌پی جلوی تو نهادند. گمان نمی‌كردم مهمانی مردمی را بپذیری كه نیازمندان‌شان با ستم محروم شده و ثروتمندان‌شان بر سر سفره دعوت شده‌اند. اندیشه كن در كجایی! و بر سر كدام سفره می‌خوری؟ پس آن غذایی كه حلال و حرام بودنش را نمی‌دانی، دور بیفكن و آنچه را به پاكیزگی و حلال بودنش یقین داری، مصرف كن.»(27)
حضرت علی(ع) در تمام توصیه‌های اخلاقی، عمل خود را نیز گوشزد كرده به كارگزاران یادآوری می‌كرد كه باید پیرو امام خود باشند كه عامل به فرایض و همه فرمان‌های خویش است، آن حضرت همیشه ساده زندگی می‌كرد و دلیل این كار را هم پرهیزگاری خود می‌دانست و می‌فرمود: «امام شما از دنیای خود به دو جامه فرسوده و دو قرص نان رضایت داده است. بدانید كه شما توانایی چنین كاری را ندارید، اما با پرهیزگاری و تلاش فراوان و پاكدامنی و راستی، مرا یاری دهید. پس سوگند به خدا! من از دنیای شما طلا و نقره‌ای نیندوخته و از غنیمت‌های آن چیزی ذخیره نكرده‌ام؛ بر دو جامه كهنه‌ام جامه‌ای نیفزودم و از زمین دنیا حتی یك وجب در اختیار نگرفتم و دنیای شما در چشم من از دانه تلخ درخت بلوط ناچیزتر است.»(28)
پی‌نوشت‌ها:
1. دولت آفتاب، مصطفی دلشاد تهرانی، انتشارات خانه جوان، 1377، صص 91- 92.    2. نهج‌البلاغه، ترجمه محمد دشتی، انتشارات مؤسسه فرهنگی تحقیقاتی امیرالمؤمنین، 1379، نامه 6.   3. نهج‌البلاغه، خطبه 34، فراز 10.    4. همان‌، نامه 62، فراز 9.   5. یكی از شهرهای مرزی بین عراق و شام در كنار رود فرات كه كاروان‌ها از آنجا به حلب می‌رفتند، امروزه جزء استان رمادی است.    6. نهج‌البلاغه، نامه 61، فراز 1 و 2 و 3.   7. همان‌، خطبه 216، فراز 25.   8. ارباب امامت، مصطفی دلشاد تهرانی، انتشارات دریا، 1379، ص 33.   9. نهج‌البلاغه، نامه 53   10. همان منبع، نامه 5.   11. زخرف، 80.   12. ق، 18.   13. ارباب امانت، مصطفی دلشاد تهرانی، صص 40- 41.   14. نهج‌البلاغه، نامه 53‌، فراز 2 و 3   15. نهج‌البلاغه، نامه 27.   16. نهج‌البلاغه، نامه 69، فراز 2 و 3.   17. همان‌، نامه 69، فراز 1.   18. همان‌، نامه 27.   19. من لا یحضره الفقیه، شیخ صدوق، ج 1، حدیث 639.  20. اخلاق كارگزاران در حكومت اسلامی، آیت‌الله جوادی آملی، مركز نشر فرهنگی رجاء، 1375، ص 152   21. نهج‌البلاغه، نامه 31، فراز 39 و 40.   22. همان‌، كلام 209، فراز 4.   23. الكافی، محمد بن یعقوب كلینی، دار الكتب الاسلامیه، 1388 ق‌، ج 1، ص 410.   24. حكومت حكمت، مصطفی دلشاد تهرانی، انتشارات خانه اندیشه جوان، 1377، صص 147- 148.   25. الكافی، ج 8، ص 165.   26. نهج‌البلاغه، نامه 3، فراز 1- 7.   27. همان‌، نامه 45.   28. همان‌، نامه 45، فراز 4- 6.