۱۵۲۹ - (پاسخ به شبهات ): غم و اندوه پسندیده و ناپسند ۱۴۰۴/۰۳/۱۹
(پاسخ به شبهات ):
غم و اندوه پسندیده و ناپسند
۱۴۰۴/۰۳/۱۹
شبهه: آیا غمگین بودن مطلوب است یا باید از آن پرهیز کنیم؟ چرا در برخی روایات از آن تمجید شده و در روایاتی دیگر از آن نهی شده است؟ علت این دوگانگی چیست؟
پاسخ: در برخی آیات و روایات، محزون بودن، مورد تمجید قرار گرفته و به عنوان یک فضیلت به آن توصیه شده است. ممکن است با استناد به این آیات و روایات گفته شود حزن و اندوه، مطلوب است و ارزش اخلاقی دارد. با این حال در برخی دیگر از روایات و حتی در قرآنکریم، به مذموم بودن غم و اندوه، اشاره شده و عامل بیماریهای روحی روانی و حتی جسمی دانسته شده است. برای رفع این دوگانگی ظاهری و برای آنکه بتوان منطق اخلاق اسلامی درباره مطلوب یا نامطلوب بودن آن را به دست آورد، باید خانواده روایات این عنوان مورد بررسی قرار گیرد تا در نتیجه آن مقصود هر دسته از آیات و روایات روشن شود. در ادامه به نحو اختصار در قالب چند نکته به این مهم پرداخته میشود.
ستایش محزون بودن در منابع دینی
در بسیاری از روایات، محزون بودن مدح شده و افرادی که چنین حالتی دارند مورد ستایش قرار گرفتهاند. مانند آنکه فرموده اند: «إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ کُلَّ قَلْبٍ حَزِین؛ خداوند قلب شکسته و محزون را دوست دارد.»(1) همچنین غمگین بودن نشانه محبت و نیکی خدای متعال به بنده دانسته شده است: «إِذَا أَحَبَّ اللَّهُ عَبْداً نَصَبَ فِی قَلْبِهِ نَائِحَهً مِنَ الْحُزْنِ فَإِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ کُلَّ قَلْبٍ حَزِینٍ وَ إِنَّهُ لَا یَدْخُلُ النَّارَ مَنْ بَکَى مِنْ خَشْیَهِ اللَّهِ تَعَالَى؛ هرگاه خداوند بندهاى را دوست داشته باشد، در قلب او پردهای از غم و اندوه قرار مىدهد، چون او قلب محزون را دوست دارد و خدای متعال کسى که از ترس او گریه کند را داخل آتش جهنم نخواهد کرد.»(2) همچنین آمده است: «إِذَا أَرَادَ اللَّهُ بِعَبْدٍ خَیْراً نَصَبَ فِی قَلْبِهِ نَائِحَهً مِنَ الْحُزْنِ؛ هرگاه خداوند بخواهد به بندهاى خیر و نیکی برساند در قلب او پردهای از غم و اندوه قرار مىدهد.»(3)
امیرالمؤمنینعلی(ع) در خطبه متقین، محزون بودن را از جمله ویژگیهای متقین برمیشمارند.(4)
مذمت حزن و اندوه و اهمیت نشاط در آیات و روایات
لحن برخی دیگر از آیات و روایات به گونهای است که نشان میدهد پرهیز از غم و اندوه یک ویژگی مشترک فطری در میان همه انسانها است و بر همین اساس پرهیز از آن به عنوان یک کار مطلوب، فرض شده و از عوامل ایجادکننده یا برطرفکننده آن سخن گفته شده است. در قرآنکریم خداوند متعال یکی از نعمتهای بهشت را رفع ابدی غم معرفی میکند و میفرماید: «و مىگويند: سپاس خدايى را كه اندوه از ما دور كرد، زيرا پروردگار ما آمرزنده و شكرپذير است. همان کسی که با فضل خود ما را در این سرای اقامت (جاویدان) جای داد که نه در آن رنجی به ما میرسد و نه سستی و واماندگی!» (5)
امیرالمؤمنینعلی(ع) نیز فرموده است: «الغَمُّ مَرَضُ النَّفْسِ؛ اندوه، بیمارى روان است.»(6) همچنین در روایتی آمده است: «مَن کَثُرَ هَمّهُ سَقُمَ بَدنُه؛ آن که اندوه بسیار خورد، تنى بیمار داشته باشد.»(7) در کنار این روایات، میتوان به روایاتی که درباره ضرورت شادی و نشاط رسیده است اشاره کرد. امام رضا(ع) فرموده است: «اجْتَهِدُوا فی أَنْ یَکُونَ زَمَانُکُمْ أَرْبَعَ سَاعَاتٍ، سَاعَهً لِمُنَاجَاهِ اللَّهِ وَ سَاعَهً لِأَمْرِ الْمَعَاشِ وَ سَاعَهً لِمُعَاشَرَهِ الْإِخْوَانِ وَ الثِّقَاتِ الَّذِینَ یُعَرِّفُونَکُمْ عُیُوبَکُمْ وَ یُخْلِصُونَ لَکُمْ فِی الْبَاطِنِ وَ سَاعَهً تَخْلُونَ فِیهَا لِلَذَّاتِکُمْ فِی غَیْرِ مُحَرَّمٍ؛ کوشش کنید اوقات روزتان را چهار بخش کنید: لحظاتی برای عبادت و خلوت با خدا، لحظاتی برای تأمین معاش، لحظاتی برای معاشرت با برادران مورد اعتماد و لحظاتی برای تفریح و لذت بردن.» چنانکه ملاحظه میشود براساس این روایت، تفریح، نشاط و شادی در زندگی، همردیف عبادت با خالق و تأمین معاش قرارگرفته است(8) همچنین توصیههای فراوانی درباره شاد کردن دیگران رسیده است که نشان میدهد نشاط در زمره کارهای مطلوب اخلاقی است. در حدیثی امام صادق(ع) فرموده است: «مَنْ سَرَّ مُؤْمِناً فَقَدْ سَرَّنِی وَ مَنْ سَرَّنِی فَقَدْ سَرَّ اللَّه؛ هرکس مؤمنی را شاد کند، مرا شاد کرده است و هرکس مرا شاد کند، خدا را شاد کرده است.(9) این روایات چنان فراوان است که مرحوم کلینی در کتاب کافی، بابی را با عنوان «بَابُ إِدْخَالِ السُّرُورِ عَلَى الْمُؤْمِنِینَ» آورده است.(10) علامه مجلسی نیز در کتاب بحارالانوار به ذکر 126 حدیث در اینباره پرداخته است.(11)
حسن و قبح اخلاقی حزن و اندوه
با توجه به آنچه بیان شد میتوان گفت مفهوم حزن و اندوه، از جمله مفاهیمی است که از حیث اخلاقی حسن و قبح ذاتی ندارد. یعنی حکم حسن یا قبح آن کلی و ثابت نیست؛ بلکه عنوانی است که به خودی خود نه علت تامه حسن و قبح است و نه مقتضی آندو، بلکه اگر داخل در عنوان حسنی باشد، حسن پیدا میکند و اگر داخل در عنوان قبحی باشد، قبح به خود میگیرد و اگر تحت هیچ کدام قرار نگیرد، نه حسن دارد و نه قبح. به عبارت دیگر حکم مطلوب یا مذموم بودن غم و اندوه، با توجه به شرایط و مخصوصاً متعلق و مصداق آن، تفاوت پیدا میکند.
بدین جهت برای تعیین مطلوب یا مذموم بودن آن باید متعلق و مصداق آن مورد بررسی قرار گیرد. در حقیقت مفهوم حزن، تنها با تعیین مصداق، موضوع حقیقی برای حکم اخلاقی قرار میگیرد و در این صورت میتواند مورد قضاوت حُسن و قُبح قرار گیرد.
درخصوص روایاتی که به تمجید یا تقبیح حزن و اندوه پرداختهاند، همین نکته صادق است؛ یعنی باید از حیث مفهوم و مدلول مورد ارزیابی قرار گیرند تا تعیین شود چه نوع حزنی مورد مدح یا ذم قرار گرفته است.
بدیهی است در میان این نوع بررسی، میتوان به مصادیق حزن مطلوب و مذموم دست یافت که در ادامه برخی از مصادیق آن ذکر میشود.
غمگین بودن در این موارد مطلوب است
روایاتی که در آنها غمگین بودن مورد تمجید قرار گرفته است اطلاق ندارند؛ بلکه دلالت بر ستایش نوع خاصی از آن دارند. یعنی ناظر به برخی مصادیق و حالات هستند. در اینجا به برخی از مصادیقی که غمگین بودن در آن موارد، مطلوب است اشاره میشود:
الف) غم و اندوه به سبب تفکر در عذاب آخرت و امور قیامت؛ علامه مجلسی در تبیین حدیثی که در نکته اول مورد اشاره قرار گرفت، «إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ کُلَّ قَلْبٍ حَزِین»، میگوید: «منظور شکستگی دل نسبت به امور اخروی است که از تفکر در عذاب آخرت و قیامت حاصل میشود. چنین فردی از عذاب اخروی غافل نیست و بعید است که مقصود معصوم(ع) از شکستگی دل، نسبت به امور دنیوی باشد.»(12)
ب) مطلوب بودن حزن به جهت ارتکاب گناه؛ امیرالمؤمنینعلی(ع) فرموده است: «سُرُورُ المُؤمِنِ بِطاعَهِ رَبِّهِ وَ حُزْنُهُ عَلی ذَنْبِهِ؛ شادی مؤمن به فرمانبرداری از پروردگارش است و اندوه او بر گناه خویش است.»(13)
همچنین آمده است: «ساعاتُ الهُمُومِ ساعاتُ الکَفّاراتِ وَ لا یزالُ الهَمُّ بِالمؤمنِ حتّی یَدَعَهُ و ما لَهُ مِنْ ذَنْبٍ؛ لحظههای غم و اندوه، لحظههای پوشاندن گناهان است و فرد مؤمن پیوسته گرفتار غم و اندوه میشود تا آنکه از همه گناهانش پاک گردد.»(14)
ج) مطلوب بودن اندوه در راه مبارزه با نفس؛ در روایتی آمده است: «مَن طالَ حُزنُهُ على نَفْسِهِ فی الدُّنیا، أقَرَّ اللّه ُ عَینَهُ یَومَ القِیامَهِ و أحَلَّهُ دارَ المُقامهِ؛ هرکه در دنیا بر نفس خویش اندوه بسیار خورد، خداوند در روز قیامت او را شادمان گرداند و در سراى ماندگارى جایش دهد.»(15)
د) ممدوح بودن حزن به جهت مصائب اهلبیت(ع)؛ در روایتی آمده است: «نَفَسُ المَهْمومِ لَنا المُغْتَمِّ لظُلْمِنا تَسْبیحٌ و هَمُّهُ لأمْرِنا عِبادَهٌ؛ کسى که براى ما نگران باشد و به دلیل ستمى که بر ما برود غمگین شود، نفس کشیدنش تسبیح است و غمخواریاش براى ما عبادت.»(16)
ه) ممدوح بودن حزن به سبب یاد مرگ؛ اندوه به جهت یاد مرگ نیز به جهت آثار تربیتی که دارد ارزشمند است. در روایتی آمده است: «إنْ کانَ المَوتُ حَقّا فالفَرَحُ لِماذا؟؛ اگر مرگ حقّ است، دیگر شادى چرا؟!»(17)
غمگین بودن در این موارد نامطلوب است
اندوهگین بودن در برخی شرایط و نسبت به برخی امور مذموم است و آثار نامطلوبی دارد. بنابر آنچه در روایات ذکر شده است، به طور کلی غم و اندوه در مسائل دنیوی و در مصادیق دنیاخواهی و دنیاطلبی دنیوی مورد مذمت قرار گرفته و عامل بیماری روحی و جسمی دانسته
شده است.
در روایتی آمده است «مَن أصْبَحَ على الدُّنیا حَزینا أصْبَحَ على اللّهِ ساخِطا؛ هرکه براى دنیا غمگین شود، از پروردگار خویش ناخشنود است.»(18) امام صادق(ع) نیز فرموده است: «الرَّغْبهُ فی الدّنیا تُورِثُ الغَمَّ و الحُزنَ، و الزُّهدُ فی الدُّنیا راحهُ القَلبِ و البَدَنِ؛ دنیاخواهى، غم و اندوه مى آورد و پشت کردن به دنیا، مایه آسایش جان و تن است.»(19)
نتیجه
از منظر اخلاقی حُزن و اندوه، حُسن و قُبح ذاتی ندارد؛ بلکه مطلوب یا نامطلوب بودن آن ناظر به مورد و مصداق، متفاوت است. غمگین بودن در مسائل دنیوی، مانند از دست دادن مال و به طور کلی در مصادیق دنیاخواهی و دنیاطلبی، نامطلوب است و باید از آن پرهیز شود؛ چون عامل بیماریهای روحی و جسمی است.
محزون بودن در برخی موارد مانند ارتکاب گناه، امور قیامت و آخرت، مبارزه با نفس، یاد مرگ و در مصائب اهلبیت(ع) مطلوب است و آثار مثبت اخلاقی تربیتی دارد.
معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر
زارع کار، زینب، حزن در قرآن و روایات، تهران، فرهوش، 1397.
بیستون، محمد، شادی و آرامش از دیدگاه قرآن و نهجالبلاغه، تهران، بیان جوان، 1384.
پینوشتها:
1. کلینى، محمد بن یعقوب، الکافی، محقق/مصحح: غفارى علیاکبر و آخوندى، تهران، دارالکتب الإسلامیه، چاپ چهارم، 1407، ج 2، ص 99.
2. ابن فهد حلى، احمد بن محمد، عده الداعی، محقق/مصحح: موحدى قمى، احمد، قم، دارالکتب الإسلامی، 1407 ق، ص 168.
3. دیلمى، حسن بن محمد، إرشاد القلوب، قم، الشریف الرضی، 1412 ق، ج 1، ص 154.
4.سید رضی، نهجالبلاغه، مصحح: صبحی صالح، قم، هجرت، 1414 ق، خطبه 193.
5. فاطر، آیات 34-35.
6. تمیمی آمدی، عبدالواحد بن محمد، غررالحکم، مصحح: سید مهدی رجایی، تهران، دارالکتب الإسلامیه، چاپ دوم، 1410 ق، ص ۳۷۴.
7. ابن بابویه، محمد بن علی (شیخ صدوق)، الامالی، چاپ پنجم، تحقیق: حسین اعلمی، بیروت، مؤسسه الاعلمی، 1376، ص ۶۳۶.
8. ابن شعبه حرانى، تحف العقول، حسن بن على، محقق: غفارى، علیاکبر، قم، جامعه مدرسین، چاپ دوم، 1404 ق، ص 409.
9 و 10. کلینى، محمد بن یعقوب، الکافی، محقق/مصحح: غفارى علیاکبر و آخوندى، تهران، دارالکتب الإسلامیه، چاپ چهارم، 1407، ج 2، ص 188.
11. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، بیروت، دارالاحیاء، 1403 ق، ج 71، ص 283.
12. مجلسی، محمدباقر، مرآه العقول ، تهران، دارالکتب الإسلامیه، چاپ دوم، 1404 ق، ج 8، ص 164.
13. تمیمی آمدی، عبدالواحد بن محمد، غررالحکم، مصحح: سید مهدی رجایی، تهران، دارالکتب الإسلامیه، چاپ دوم، 1410 ق، ج 1، ص 400.
14. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، بیروت، دارالاحیاء، 1403 ق، ج 64، ص 244.
15. تمیمی آمدی، عبدالواحد بن محمد، غررالحکم، مصحح: سید مهدی رجایی، تهران، دارالکتب الإسلامیه، چاپ دوم، 1410 ق، ح ۹۰۲۷.
16. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، محقق/مصحح: غفارى علیاکبر و آخوندى، تهران، دارالکتب الإسلامیه، چاپ چهارم، 1407، ج ۲، ص ۲۲۶.
17. ابن بابویه، محمد بن علی (شیخ صدوق)، الامالی، چاپ پنجم، تحقیق: حسین اعلمی، بیروت، مؤسسه الاعلمی، 1376، ص ۵۶.
18. شیخ مفید، الاختصاص، تحقیق: علیاکبر غفاری، قم، دفتر انتشارات اسلامى، 1379، ص ۲۲۶.
19. ابن شعبه حرانى، تحفالعقول، حسن بن على، محقق: غفارى، علیاکبر، قم، جامعه مدرسین، چاپ دوم، 1404 ق، ص ۳۵۸.
*روحالله شهریاری