به وب سایت مجمع هم اندیشی توسعه استان زنجان خوش آمدید
 
منوی اصلی
آب و هوا
وضعیت آب و هوای زنجان
آمار بازدیدها
بازدید امروز: 14,246
بازدید دیروز: 15,402
بازدید هفته: 45,579
بازدید ماه: 54,365
بازدید کل: 26,415,300
افراد آنلاین: 11
اوقات شرعی

اوقات شرعی به وقت زنجان

اذان صبح:
طلوع خورشید:
اذان ظهر:
غروب خورشید:
اذان مغرب:
تقویم و تاریخ
سه‌شنبه ، ۱۰ تیر ۱٤۰٤
Tuesday , 1 July 2025
الثلاثاء ، ۶ محرّم ۱٤٤۷
تیر 1404
جپچسدیش
654321
13121110987
20191817161514
27262524232221
31302928
آخرین اخبار
31 - به بهانه آغاز جنگ مسلحانه گروهک منافقین علیه مردم: اگر سازمان منافقین در تاریخ ایران نبود ۱۴۰۴/۰۳/۲۸
به بهانه آغاز جنگ مسلحانه گروهک منافقین علیه مردم: 
 اگر سازمان منافقین  در تاریخ ایران نبود
  ۱۴۰۴/۰۳/۲۸

‫کارنامه سازمان منافقین از سی خرداد تا هفت تیر - خبرگزاری حوزه‬‎


«What If» عنوان یک نوع تئوری برای بررسی و تحلیل تاریخ علی‌الخصوص جهت دریافت ضمنی برخی گوشه‌ها و زوایای پنهان آن به کار می‌رود که اگر فلان پدیده‌ها یا شخصیت‌ها و یا نیروها در تاریخ وجود نداشتند، چه اتفاقی می‌افتد. این تئوری بعضاً به تاریخ جایگزین هم منتهی می‌گردد. 
وقتی به بررسی تاریخ می‌نشینیم، تاثیر مثبت و منفی برخی پدیده‌ها را بسیار زیاد ارزیابی می‌کنیم و موقعی این تاثیر بیشتر می‌شود که نتوان برای آن پدیده‌ها حداقل در مقاطع زمانی و مکانی نزدیک، مشابه یا هم عرضی یافت. 
مثلاً شاید هیتلر یا لنین و یا صلیبیون در تاریخ و چرخش‌های آن مؤثر بودند ولی احتمالاً در صورت عدم وجود آنها، جایگزین‌های مشابهی یافت می‌شد و آنچنان تاریخ معطل فاجعه آفرینی‌های آنها نمی‌گردید. 
در تاریخ ایران به خصوص تاریخ معاصر از همین نیروهای مخرب و فجایع بسیار وجود داشته‌اند که بخشی از این تاریخ را به هر حال اشغال کرده‌اند، از فراماسون‌هایی مانند میرزا ملکم خان و میرزا حسین خان سپهسالار گرفته تا حیدر عمواغلی و رضاخان و حزب توده و گروههای مختلف چپ و راست. اما در میان این افراد و نیروها، شاید بتواند گروهکی موسوم به مجاهدین خلق را قابل بررسی‌تر دانست، خصوصا با توجه به زمان به‌وجود آمدن و ماهیت و عملکرد و... 
زمانی که منافقین آمدند
تا پیش از مجاهدین خلق، اگرچه گروههای مذهبی و اسلامی با نگاههای مختلف بعضاً التقاطی به اسلام یا متمایل به غرب و شرق به صحنه آمدند مانند سوسیالیست‌ها خداپرست و یا نهضت آزادی، اما برآیند آنها تاثیر چندانی در جامعه دینی و اسلامی ایران نداشت. چراکه روحانیت مبارز و انقلابی خصوصاً به رهبری مراجع عظام و به ویژه شخص حضرت امام خمینی رحمه‌الله علیه از سال 1341 به بعد، کمتر محلی از اعراب برای گروههای یاد شده در جامعه باقی گذارد. 
سال‌های 1342 و 1343، اوج زعامت حضرت امام در مبارزات مردم ایران بود، دورانی که حتی تشکیلات سیاسی مهمی مانند حزب توده به افسانه‌ها پیوسته بود. با تبعید حضرت امام در 13 آبان 1343، نقطه عطف تعیین‌کننده‌ای در تاریخ ایران ثبت گردید. دیگر ملت ایران راه مبارزه و انقلاب را یافته و رهبر بلامنازع خویش در این راه را شناخته بود. آمریکا و شاه، امام را تبعید کردند اما راه و یاد و نهضت امام را نتوانستند از ایران تبعید کنند. 
در چنین شرایطی یعنی سال 1344، مجاهدین خلق (منافقین) مدعی هستند اولین نطفه‌هایشان بسته شد! اگرچه نمود بیرونی نداشتند اما گویا کار بروی قشر جوان مذهبی و دانشجویان مسلمان را آغاز کردند و به خصوص با روحانیت ارتباط برقرار نمودند. برخی آنها در مساجد روحانیونی مبارزی مانند مرحوم آیت‌الله مهدوی کنی و مرحوم آیت‌الله طالقانی و همچنین حسینیه ارشاد و... حضور فعال یافتند. 
ایجاد یأس و بن‌بست در جوانان مذهبی
این نفوذ و رسوخ در افکار اقشار مذهبی جامعه و به‌خصوص در قشر روحانیت که در واقع نبض این جامعه را در دست داشت، موجب شد تا وقتی در سال 1349، تعدادی از آنها در حال رفتن به فلسطین در عراق دستگیر شدند، برخی از همان روحانیون به امام در نجف نامه نوشته و از ایشان درخواست وساطت برای آزادی آنها کردند و همچنین درخواست حمایت از این گروه که به سیاق اصحاب کهف، «انَّهُم فِتيَةٌ امَنوا بِرَبّهِم» می‌خواندند!
تلاش منافقین برای نفوذ در روحانیت به برگزاری دو جلسه با حضرت امام در نجف کشیده شد و از قضا کسانی که از سوی منافقین به دیدار امام رفته، حسین روحانی و تراب حق‌شناس بودند که هر دو در دو سه سال بعد اعلام رسمی مارکسیست بودن کردند!!
اگرچه در گروه مجاهدین خلق علی‌رغم همه ادعای اسلامی بودن اما از همان ابتدا التقاط شدیدی حاکم بود و کتب مارکسیستی سر لوحه مطالعات و تئوری‌هایشان قرار داشت (و از همین طریق همان جوانانی که به دلیل نفوذ منافقین در مساجد و مجالس و محافل روحانیون مبارز جذب این گروه شده بودند، را به انحراف کشاندند.) اما پس از اعلام رسمی تحول مارکسیستی به طور علنی و ظاهراً طی گذر از یک تجربه جعلی، مبارزه از طریق اسلام را «بن‌بست» نمایاندند! 
در واقع از این مسیر، بخش قابل توجهی از جوانان و دانشجویان مذهبی را که با امید به مبارزات اسلامی روی آورده بودند را دچار یأس کرده یا جذب خود نموده و یا در چنگال ساواک رها کردند. یعنی نتیجه حرکت 10 ساله مجاهدین خلق از 1344 تا 1354، کندن و جداکردن گروهی از مبارزان صادق از بدنه مذهبی جامعه ایران و به خصوص نهضت امام بود که پیشتاز مبارزه علیه شاه و آمریکا در این دهه محسوب می‌گردید. 
اما برخلاف پیش‌بینی آنها، نهضت امام در طول آن 10 سال، قوی‌تر و قوی‌تر شد و به قول اریک رولو (سردبیر وقت نشریه لوموند) در مصاحبه با شاه در سال 1350، حضرت امام رهبر تردیدناپذیر مخالفان با شاه به شمار می‌آمدند. 
کشاندن بخشی از جوانان به رویارویی با مردم
جوانان مذهبی خصوصاً در سال‌های 1356 و 1357 به شدت جذب نهضت امام شدند. پس مرحله دوم فعالیت مجاهدین خلق این بار در زندان و توسط مسعود رجوی و با پخش اعوان و انصارش در زندان‌های مختلف، آغاز شد. 
اعلام کردند ما مسلمان هستیم و سالها مبارزه کرده‌ایم و مخالف آن مارکسیست‌ها یا اپورتونیست‌های چپ‌نما بودیم، بیانیه صادر کردند و دوباره به میدان آمدند، چرا که مأموریت‌شان هنوز انجام نشده بود. آنها که طی همان سال‌های 1354 و 1355، سعی کرده بودند، عوامل مؤثر در روحانیت مانند آیت‌الله دکتر بهشتی را ترور کنند،حالا می‌دیدند که امثال دکتر بهشتی در واقع بازوی مطمئن امام در داخل کشور و هدایت مبارزات مردمی است. 
این‌بار با عکس امام به میان انبوه جمعیت میلیونی تظاهر‌کننده رفتند و خود را سرباز امام معرفی نمودند و با همین ترفند به جذب نیرو از میان جوانان و دانش‌آموزان و دانشجویان پرداختند. به غارت اسلحه از پادگانها و انبار کردن آنها و تدارک تشکیلاتی جنگ مسلحانه علیه انقلاب و مردم پرداختند. با تشکیل تیم‌های نظامی به خود‌زنی و تحریک احساسات جوانان برای جذب آنها دامن زدند. در عین حال به نفوذ عنکبوتی در نهادها و ارگان‌ها و سازمان‌های نظام پرداختند. 
بنابراین بار دیگر بخشی از بدنه جوان و صادق جامعه اسلامی را جدا کردند و از طرف دیگر به تروریسم وحشیانه و افسارگسیخته نیروهای مؤثر انقلاب و نظام دست زدند. 
اما اگر این گروهک در تاریخ ایران به خصوص دهه‌های 1340 و 1350 نبود، امثال تشکیلات گسترده و باسابقه‌ای مانند حزب توده یا جبهه ملی که نابود شده و یا در دم و دستگاه رژیم شاه حل شده بودند یا دیگر گروههای چپ مانند فداییان خلق که در محدوده بسیار کمی، برد داشتند و نهضت آزادی و مانند آن هم به هیچوجه قدرت جذب این نیروهای مذهبی جوان و انحراف آنها را نداشتند. 
و این باعث می‌شد تا در سال‌های تبعید امام جوانان بیشتری جذب نهضت ایشان شوند. همچنین پس از انقلاب، آن قشر قابل توجه از نوجوانان و جوانان با فریب این گروهک تروریستی به میادین هلاکت و نیستی کشیده نمی‌شدند. 
و از همه مهم‌تر گنجینه‌ها و ذخائر انقلاب که سالیان دراز با خون دل خوردن و رنج کشیدن به ثمر نشسته بودند، همچون شهید بهشتی و شهید باهنر و شهید رجایی و شهید مدنی و شهید دستغیب و... و 17 هزار شهید دیگر می‌توانستند در سال‌های سخت بعد، همچنان یار و یاور انقلاب بمانند، چنانچه هیچیک از دیگر نیروهای معاند و ضد انقلابی توانایی آن ترورهای ناجوانمردانه و خباثت‌آمیز را نداشتند.
یک لحظه بیندیشیم که اگر منافقین در آن سالها نبودند و آن شرارت‌ها را به‌خرج نمی‌دادند شاید آمریکا و غرب نمی‌توانستند نفوذ چندانی در ایران داشته باشند و ماجرای اسرائیل و صهیونیسم، دیگر به آخرش رسیده بود.
اما اسنادی وجود دارد
اسناد و اعترافات و مکتوبات خود این گروهک تروریستی از جمله حرف‌های صریح مسعود رجوی به ژنرال حبوش (رئیس سازمان امنیت صدام) نشان می‌دهد که حداقل در دو انفجار بزرگ دفتر حزب جمهوری اسلامی و ساختمان نخست‌وزیری، آمریکا و فرانسه دست داشته‌اند. 
نحوه برکشیدن شخصی به نام مسعود کشمیری (عامل اصلی بمب گذاری ساختمان نخست‌وزیری) نشان می‌دهد، وی از یک شرکت انگلیسی در قبل از انقلاب به رکن 2 و بخش اطلاعاتی نیروی هوائی در سال‌های پس از انقلاب رسید و از جمله باعث جان به در بردن عوامل اصلی کودتای نقاب شد. 
اسناد و مدارک خود گروهک منافقین نشان می‌دهد که مسعود رجوی اواخر سال 1359 برای جلب موافقت دولت‌های اروپایی و کسب نظر مثبت آمریکا از طریق رابط‌های بعضی از دولت‌های غربی، مخفیانه به فرانسه رفت و دو ماه در آنجا با محافل مشکوک و معلوم‌الحال در ارتباط و گفت‌و‌شنود بود و پس از بازگشت، دستور شروع جنگ مسلحانه علیه انقلاب و مردم را صادر کرد.
اسناد و مدارک نشان می‌دهد، هواپیمای حامل رجوی و بنی‌صدر در 7 مرداد 1360 به سهولت از فراز کشورهای عضو ناتو مانند ترکیه و یونان و ایتالیا و... گذشت و بدون کوچک‌ترین پرس‌وجو و مزاحمتی به آن اجازه عبور داده شد تا در فرودگاهی نظامی در حومه پاریس فرود 
بیاید.
اسناد و مدارک نشان می‌دهد در سال‌های قبل از انقلاب، نیروهای این گروهک در جریان برخی ترورهایشان، از جمله ترور 3 کارشناس آمریکایی به اطلاعاتی نیاز داشتند که تنها از محافل خارج کشور و بیگانه تامین گردید.
اسناد و مدارک نشان می‌دهد تقی شهرام و مسعود رجوی که در دو مقطع مهم در فروپاشی نیروهای مذهبی گروه نقش اصلی داشتند، با نقشه و حمایت دستگاه‌های امنیتی شاه حفظ شدند.