خبرِ ، اسلام ستیزان ضد بشر و جنایتکار و ....
۱۴۰۴/۰۴/۰۱
نظامیان آمریکایی«عمودی» آمدهاند، «افقی» برمیگردند!
شورای ملی ایرانیان آمریکا «نایاک» که همواره با سیاستهای کاخسفید هماهنگ است و از لابیهایی است که ادعا میکند برای پیشبرد منافع جامعه ایرانیان آمریکا تاسیس شده است، اما اگر ردپای گروهها و افراد وابسته به اين شورا را پيگيری کنيم، به موارد بسياری برخورد خواهيم کرد که نشان میدهد، «ناياک» يک لابی صددرصد آمريکايی است که هدفش نفوذ در جريانهای داخل کشور و دنبال کردن مقاصد شومی بوده است که نمونههای آن را در فتنه 88 و دیگر اتفاقات و اغتشاشات در داخل ایران در سالهای گذشته دیدهایم. این شورا با این سابقه بد، در واکنش به حملات اخیر آمریکا به تأسیسات هستهای ایران اعلام کرد:
نتانیاهو سرانجام آمریکا را به جنگی خطرناک و غیرقانونی با ایران کشاند. تصمیم ترامپ بدون مجوز کنگره، نهتنها جان سربازان آمریکایی را به خطر میاندازد، بلکه میتواند واکنشهای شدید ایران را در پی داشته باشد. این اقدام نه به دلیل تهدید فوری، بلکه به دلیل ناتوانی در گفتن «نه» به نتانیاهو انجام شد!
نایاک پیامدهای حمله یکشنبه شب آمریکا به سه سایت هستهای اصفهان، نطنز و فردو را نه از سر دلسوزی و حمایت از ایران، بلکه به جهت نگرانی از واکنش ایران به این اقدام مقامات آمریکا، چنین برمیشمرد:
- بسته شدن مسیر گفتوگو با ایران
- احتمال خروج ایران از پیمان منع گسترش سلاحهای هستهای
- ازسرگیری برنامه هستهای ایران با اهداف نظامی
- عدم دسترسی آژانس انرژی اتمی به تأسیسات ایران و ابهام درباره میزان خسارت
نایاک هشدار داده است که این حملات بخشی از یک جنگ محدود نبوده، بلکه جنگی است که مردم آمریکا مخالف آن هستند و برخلاف وعدههای انتخاباتی ترامپ صورت گرفته است. شورای ملی ایرانیان آمریکا «نایاک» معتقد است؛ ترامپ در را به روی جنگ باز کرد و آیندهای مبهم و خطرناک پیشروی اوست.
بنا بر ادعای «نایاک» سؤال اینجاست این نتانیاهو بود که پای ترامپ را به جنگ به ایران باز کرد یا ترامپ در حمله به مراکز هستهای ایران کاملاً با نتانیاهو هماهنگ بوده است. آنچه بعد از حملات آمریکا صورت گرفت نشان میدهد این دو جنایتکار کاملاً با هم هماهنگ بودهاند. در همان لحظات اولیه حمله، نخستوزیر رژیم صهیونیستی از ترامپ برای انجام حمله به تاسیسات هستهای ایران قدردانی کرد و مدعی شد که این حمله تاریخ را تغییر خواهد
داد.
نتانیاهو که در یک پیام ویدئویی صحبت میکرد، بدون اشاره به پیامدهای فاجعهبار این حمله برای منطقه و جهانیان گفت: من و رئیسجمهور ترامپ اغلب میگوییم که «صلح از طریق قدرت حاصل میشود». ابتدا قدرت میآید و سپس صلح در پی آن میآید و امروز، رئیسجمهور ترامپ و ایالاتمتحده با قدرت زیادی عمل کردند.
اکنون نوبت ایران است که علاوه بر ادامه حملات ویرانگر به تلآویو و حیفا و سایر مناطق راهبردی رژیم صهیونیستی، منطقه را برای نظامیان آمریکایی ناامن کند و با حمله به پایگاهها و نظامیان آمریکایی؛ «عمودی» آمدهها را «افقی» به آمریکا بازگرداند.
نتیجه یک نظرسنجی؛ 90 درصد مردم از حملات ایران به رژیم صهیونیستی احساس غرور میکنند
صداوسیمای جمهوری اسلامی درباره حملات رژیم صهیونیستی به کشورمان و واکنش ایران به حملات صهیونیستها اخیراً اقدام به یک نظرسنجی از مردم کرده است که نتایج آن به قرار زیر است:
درباره جنگ بارژیم کودککش و جنایتکار صهیونیستی؛ 61% مردم خود را برای جنگ طولانی آماده کردهاند و ۸۹% مردم هم موافق بمب اتم هستند. این نظرسنجی در روز دوشنبه ۲۶ خردادماه در سطح کشور با مشارکت ۵ هزار شهروند ایرانی انجام شده است. در پاسخ به سؤال آیا واکنش ایران به حمله اسرائیل مناسب بوده؟ ۷۷% پاسخ دادهاند این واکنش به میزان خیلی زیاد و زیاد بوده است. در پاسخ به اینکه از حملات موشکی ایران چقدر احساس غرور میکنید؟ 5/90 درصد خیلی زیاد و زیاد را انتخاب کردهاند. سؤال شده است به نظر شما ایران در این جنگ چقدر میتواند به عملیات موشکی ادامه دهد؟ ۸۷% گفتهاند به میزان خیلی زیاد و زیاد. سؤال کردهاند سرانجام این جنگ را چگونه میبینید؟ 5/36% درگیری کوتاهمدت ۳۳% درگیری بلندمدت ۳۵% به صورت دیپلماتیک حل میشود. اگر این جنگ طولانی شود چقدر میتوانید شرایط فعلی را تحمل کنید؟ 5/71% گفتهاند زیاد و خیلی زیاد، ۱۶% کم و 12% گفتهاند خیلی کم تحمل داریم.
ریزش بازارهای مالی آمریکا با بسته شدن تنگه هرمز
ترامپ با حمله به سه مرکز هستهای کشورمان دست به قمار بزرگی زده است. به نظر میرسد رئیسجمهور نادان آمریکا تحلیل درستی از اقدامی که انجام داده، نداشته یا باور به دست پُر ایران در منطقه ندارد. این در حالی است که او میداند بیش از 58 هزار سرباز او زیر حملات موشکهای ایرانی قرار دارد و در حوزه اقتصاد با تسلطی که ایران بر تنگه هرمز دارد، میتواند اقتصاد آمریکا را با چالش جدی مواجه کند. تنگه هرمز به عنوان یکی از مهمترین تنگههای جهان در عبور نفت و فرآوردههای نفتی، روزانه حدود ۲۱ میلیون بشکه نفت را جابهجا میکند و در صورت بسته شدن این تنگه، قیمت نفت ممکن است به سقف ۱۵۰ تا ۲۰۰ دلار برای هر بشکه برسد.
این افزایش قیمت میتواند به یک شوک اقتصادی بزرگ برای ایالاتمتحده منجر شود چراکه قیمت بنزین، وابسته به قیمت جهانی نفت میباشد و بنابراین نوسانات قیمت نفت به طور مستقیم بر قیمت بنزین نیز تأثیر خواهد گذاشت. همچنین باتوجه به برآوردها، ممکن است بازار سهام آمریکا پنج تا هشت درصد سقوط کند و این مقدار سقوط معادل هزینهای حدود ۲۰۰ میلیارد دلار برای آمریکا خواهد بود و چنین خسارتی به طور قطع برای این کشور غیرقابل تحمل خواهد. در همین رابطه «رویترز» نوشت: سرمایهگذاران در صورت پیوستن ایالاتمتحده به درگیری اسرائیل و ایران، شاهد افت سریع بازار سهام خواهند بود.
اقتصاددانان هشدار میدهند که افزایش چشمگیر قیمت نفت میتواند به اقتصاد جهانی که از قبل تحت فشار تعرفههای ترامپ، قرار دارد، آسیب برساند.
اکنون که ترامپ ریسک حمله به سه مرکز مهم هستهای کشورمان را انجام داده، باید ببینیم آیا برای نگرانی خود پس از این حملات هم اندیشیده است. ترامپ باید این را فهمیده باشد که حمله به ایران، موجب جهش قیمت نفت خواهد شد و این یکی از همان کارت بازیهایی است که جمهوری اسلامی ایران با آن بازی میکند. چراکه با هر سقوط ۵درصدی بازار سهام آمریکا به تنهائی ۲ تریلیون دلار ضرر برای این کشور ایجاد میشود.
هیل: ۴۰ هزار نیروی آمریکا در تیررس انتقام ایران هستند
بیش از ۴۰ هزار نیروی نظامی و غیرنظامی آمریکا در پایگاههایی در سوریه، عراق، اردن، کویت، بحرین، قطر و امارات در تیررس ایران قرار دارند.
نشریه آمریکایی هیل در تحلیلی نوشت:پس از دستور «دونالد ترامپ» برای حمله به سه سایت هستهای ایران، دهها هزار نیروی آمریکایی در منطقه، اکنون در معرض حملات احتمالی ایران قرار دارند.
هیل مینویسد: بیش از ۴۰ هزار نیروی نظامی و غیرنظامی آمریکا در پایگاههایی در سوریه، عراق، اردن، کویت، بحرین، قطر و امارات مستقر هستند و میلیاردها دلار تجهیزات نظامی در این منطقه پراکنده است. کارشناسان هشدار دادهاند که نیروهای مستقر در عراق و کویت، نزدیکترین کشورها به ایران، در صورت حمله موشکی ایران تنها چند دقیقه برای واکنش زمان خواهند داشت.
سرهنگ بازنشسته «ست کرامریچ»، معاون شرکت امنیتی
Global Guardian به The Hill گفت: «اگر ایران موشکهای بالستیک آماده داشته باشد، حملات در کمتر از ۱۵ دقیقه میتواند انجام شود.»
آمریکا شنبهشب با بمباران سایتهای هستهای فردو، نطنز و اصفهان وارد درگیری میان اسرائیل و ایران شد؛ در واکنش، رهبر ایران هشدار داد: «هرگونه دخالت نظامی آمریکا، قطعاً با خسارات جبرانناپذیر همراه خواهد بود.» در گذشته نیز ایران به حملات آمریکا واکنش تند نشان داده؛ از جمله حمله موشکی به پایگاههای «عینالاسد» و «اربیل» در عراق در پاسخ به ترور سردار قاسم سلیمانی در سال ۲۰۲۰. پایگاههای در معرض خطر: عینالاسد به عنوان آسیبپذیرترین پایگاه آمریکا در عراق معرفی شده است؛ به گفته کرامریچ، برخی هواپیماهای آمریکایی طی روزهای اخیر از این پایگاه تخلیه شدهاند. پایگاه «العدید» در قطر، مقر مرکزی فرماندهی سنتکام، میزبان حدود ۱۰ هزار نیرو است و به دلیل موقعیت دیپلماتیک حساستر، کمتر در معرض حمله مستقیم خواهد بود.
از سوی دیگر روزنامه نیویورک تایمز، به نقل از مقامات آمریکایی نوشت: ایران ابزارهای مختلفی برای پاسخ دادن به حمله آمریکا دارد، از جمله قابلیتهای دریایی که میتواند آن را قادر به بستن تنگه هرمز کند
پروفسور پیتر کوزنیک، استاد تاریخ و مدیر مؤسسه مطالعات هستهای هم گفت: تقریباً قطعی است که ایران پاسخ خواهد داد و به شدت پاسخ خواهد داد. آنها امکانات زیادی در منطقه دارند. میتوانند تنگه هرمز را ببندند. میتوانند از معاهده منع گسترش تسلیحات هستهای (NPT) خارج شوند، بازرسان آژانس بینالمللی انرژی اتمی (IAEA) را اخراج کنند. آنها میتوانند از نیروهای نیابتی یا موشکهای کوتاهبرد خود برای حمله به پایگاههای آمریکا در عراق استفاده کنند. میتوانند به نیروهای آمریکایی در سوریه ضربه بزنند. حوثیها میتوانند دوباره شلیک را آغاز کنند.
دروغهای هستهای رژیم اسرائیل و ریاکاری غرب
رژیم اسرائیل، مانند بسیاری از پروژههای استعماری دیگر، از طریق خشونت بنیان گذاشته شد و از آن زمان تاکنون برای اشغال سرزمینهای عربی به استفاده از زور متکی بوده است. درک این واقعیت که بقای آن به داشتن نیروی نظامی برتر در منطقهای خصمانه وابسته است، اسرائیل را بر آن داشت تا مدت کوتاهی پس از تأسیس در سال ۱۹۴۸، برنامهای برای دستیابی به سلاح هستهای را آغاز کند. اسرائیل تا اواسط دهه ۱۹۵۰ با کمک فرانسه بهصورت محرمانه ساخت یک رآکتور هستهای بزرگ را آغاز کرده بود. اینکه این دو متحد بدون اطلاع دولت دوایت «آیزنهاور»، رئیسجمهور وقت آمریکا، دست به راهاندازی برنامهای برای تولید سلاح هستهای زده بودند، به یکی از شکستهای بزرگ (و شرمآور) دستگاه اطلاعاتی آمریکا بدل شد.
تا ژوئن ۱۹۶۰، یعنی سال پایانی ریاستجمهوری آیزنهاور، مقامات آمریکایی تازه از پروژهای که بعدها به نام «دیمونا» شناخته شد، باخبر شدند. «دانیل کیمخی»، سرمایهدار صهیونیست در حوزه نفت، که ظاهراً در یک مهمانی شبانه در سفارت آمریکا در تلآویو کمی بیش از حد نوشیده بود، به دیپلماتهای آمریکایی اعتراف کرد که اسرائیل در حال ساخت یک «رآکتور برق» بزرگ در صحرای نقب است. در گزارشی از سفارت آمریکا به وزارت خارجه در آگوست ۱۹۶۰ آمده بود: «این پروژه به کیمخی بهعنوان یک رآکتور برق گازسرد توصیف شده که قادر است حدود ۶۰ مگاوات برق تولید کند. [کیمخی] گفت که فکر میکند کار ساخت این تأسیسات از حدود دو سال پیش آغاز شده و تا پایان آن هنوز حدود دو سال دیگر باقی مانده است.»
با این حال، رآکتور دیمونا برای تأمین نیازهای رو به رشد انرژی اسرائیل ساخته نمیشد. همانگونه که ایالاتمتحده بعدتر دریافت، این رآکتور- با مشارکت و مشورت فرانسویها- برای تولید پلوتونیوم موردنیاز یک برنامه نوپای تسلیحات هستهای اسرائیل طراحی شده بود. در دسامبر ۱۹۶۰، در حالی که مقامهای آمریکایی بهشدت نگران تمایل رژیم اسرائیل به دستیابی به سلاح هستهای شده بودند، «موریس کوو دو مورویل» وزیر خارجه فرانسه، در گفتوگو با «کریستین هرتِر» وزیر خارجه آمریکا، اذعان کرد که فرانسه نهتنها به اسرائیل برای آغاز این پروژه کمک کرده، بلکه مواد اولیهای مانند اورانیوم را نیز که رآکتور به آن نیاز دارد، در اختیارش خواهد گذاشت. در مقابل، فرانسه سهمی از پلوتونیومی که در دیمونا تولید میشد، دریافت میکرد. مقامهای اسرائیلی و فرانسوی به دولت آیزنهاور اطمینان دادند که تأسیسات دیمونا- که اکنون «مرکز هستهای نقب» نام گرفته بود- صرفاً برای مقاصد صلحآمیز ساخته میشود. برای منحرف کردن بیشتر توجهات، مقامهای اسرائیلی چندین داستان ساختگی به عنوان پوشش این ادعا مطرح کردند و مدعی شدند که دیمونا قرار است هر چیزی باشد- از کارخانه نساجی گرفته تا ایستگاه هواشناسی- جز یک رآکتور هستهای که توانایی تولید پلوتونیوم با درجه تسلیحاتی دارد.
در دسامبر ۱۹۶۰، پس از آنکه یک دانشمند هستهای بریتانیایی که نگران ساخت یک بمب کثیف (یعنی بمبی با تشعشعات رادیواکتیو بسیار بالا) توسط اسرائیل بود، اطلاعاتی در اختیار رسانهها گذاشت، خبرنگاری به نام «چپمن پینچر» در روزنامه «دیلیاکسپرس» لندن نوشت: «مقامهای اطلاعاتی بریتانیا و آمریکا بر این باورند که اسرائیل در مسیر ساخت نخستین بمب هستهای آزمایشی خود، پیشرفت قابلتوجهی کرده است». مقامهای اسرائیلی در واکنش از طریق سفارت این رژیم در لندن بیانیهای کوتاه صادر کردند: «اسرائیل نه در حال ساخت بمب اتم است و نه قصد انجام چنین کاری را دارد».
در حالی که کشورهای عربی بهطور فزایندهای نگران بودند که واشنگتن در تلاشهای هستهای اسرائیل نقش دارد، «جان مککون»، رئیس کمیسیون انرژی اتمی آمریکا، یک سند محرمانه سازمان سیا را به «جان فینی» خبرنگار نیویورکتایمز درز داد. این سند ادعا میکرد که ایالاتمتحده شواهدی در اختیار دارد مبنی بر اینکه اسرائیل با کمک فرانسه در حال ساخت یک رآکتور هستهای است مدرکی که نشان میداد واشنگتن به ظاهر از جاهطلبیهای هستهای اسرائیل چندان خرسند نیست. «آیزنهاور» رئیسجمهور آمریکا از این موضوع شوکه شد. نهتنها دولت او در بیخبری کامل به سر میبرد، بلکه مقامهای آمریکایی بیم آن داشتند که اسرائیلِ مجهز به سلاح هستهای در آینده، ثبات منطقهای را که پیشاپیش در آشفتگی به سر میبرد، بیش از پیش تهدید کند. در تلگرامی که در ژانویه ۱۹۶۱ از سوی وزارت خارجه آمریکا به سفارت این کشور در پاریس ارسال شد، آمده بود: «گزارشهای رسیده از کشورهای عربی، به روشنی نشان میدهد که بسیاری از آنها این احتمال [وجود سلاح هستهای در اسرائیل] را بسیار جدی و نگرانکننده تلقی میکنند.»
همزمان با بالا گرفتن بازتابهای رسانهای درباره این پروژه هستهای، «دیوید بنگوریون»، نخستوزیر اسرائیل، بهسرعت دست به کار شد تا از شدت افشاگریها بکاهد. او در سخنرانی خود در کنست (پارلمان اسرائیل) اعتراف کرد که رژیم اسرائیل در حال توسعه یک برنامه هستهای است. سپس افزود: «گزارشهای منتشرشده در رسانهها نادرستاند. رآکتور تحقیقاتیای که اکنون در نقب در حال ساخت است، تحت نظارت کارشناسان اسرائیلی ساخته میشود و اهدافی کاملاً صلحآمیز دارد. پس از تکمیل، این تأسیسات به روی دانشمندان سایر کشورها نیز باز خواهد بود.»
او البته دروغ میگفت و مقامهای آمریکایی نیز از این موضوع کاملاً آگاه بودند. هیچچیز صلحآمیزی در این پروژه وجود نداشت. بدتر آنکه اجماعی رو به رشد در میان متحدان آمریکا شکل گرفته بود مبنی بر اینکه آیزنهاور از ابتدا در جریان این فریبکاری بوده و دولت او فناوری لازم را برای آغاز پروژه در اختیار اسرائیل گذاشته است. اکنون مقامهای آمریکایی با جدیت میکوشیدند از بازرسیهای سازمان ملل از دیمونا جلوگیری کنند، چرا که نگران بودند این بازرسیها واقعیتهای نگرانکنندهای را برملا کند.
تا ماه می ۱۹۶۱، با روی کار آمدن «جان اف.کندی» در کاخسفید، شرایط شروع به تغییر کرد. کندی حتی دو دانشمند از کمیسیون انرژی اتمی آمریکا را برای بازرسی از سایت دیمونا اعزام کرد. با آنکه خود او تا حدی تحت تأثیر تبلیغات اسرائیل قرار گرفت، کارشناسان اعزامی تأکید کردند که رآکتور این تأسیسات میتواند پلوتونیومی تولید کند که «برای ساخت سلاح مناسب» است. سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا (سیا) که به ادعاهای اسرائیل با تردید بیشتری مینگریست، در برآورد ملی اطلاعاتیای که اکنون از حالت محرمانه خارج شده، نوشت: ساخت این رآکتور نشان میدهد که «اسرائیل ممکن است تصمیم گرفته باشد برنامهای برای دستیابی به سلاح هستهای آغاز کند. دستکم ما بر این باوریم که اسرائیل قصد دارد تأسیسات هستهای خود را بهگونهای توسعه دهد که در صورت تصمیم، بتواند فوراً سلاح هستهای تولید کند.»
و دقیقاً همین اتفاق هم افتاد. در ژانویه ۱۹۶۷، شبکه «انبیسینیوز» آمریکا تأیید کرد که اسرائیل در آستانه دستیابی به توانایی هستهای قرار دارد. تا آن زمان، مقامهای آمریکایی میدانستند که اسرائیل به مرحله ساخت سلاح نزدیک شده و دیمونا در حال تولید پلوتونیوم با قابلیت ساخت بمب است. چند دهه بعد، در گزارشی که در سال ۲۰۱۳ منتشر شد و به آمارهای سازمان اطلاعات دفاعی آمریکا استناد داشت، نشریه «بولتن دانشمندان هستهای جهان» فاش کرد که اسرائیل دستکم ۸۰ سلاح هستهای در اختیار دارد و تنها قدرت هستهای خاورمیانه محسوب میشود. پاکستان تا سال ۱۹۷۶ به سلاح هستهای دست نیافت و در هر حال معمولاً جزو آسیای جنوبی بهشمار میرود، نه خاورمیانه. رژیم اسرائیل تاکنون هرگز بهصورت علنی به در اختیار داشتن چنین تسلیحاتی اعتراف نکرده است، اما همواره از اجازه دادن به بازرسان آژانس بینالمللی انرژی اتمی برای بازدید از این سایت محرمانه خودداری کرده است. با این حال، شواهد نشان میدهد که در سال ۲۰۲۱ یک «پروژه بزرگ» در دیمونا در جریان بوده و اسرائیل در آن زمان بهطور فعال در حال گسترش تأسیسات تولید سلاح هستهای خود بوده است. نبود بازرسیهای سازمان ملل یا نهادهای دیگر از «دیمونا» باعث شده که هیچگونه اذعان رسمی و علنی از سوی اسرائیل درباره زرادخانه هستهایاش وجود نداشته باشد و در نتیجه، هیچ سازوکار پاسخگویی مشخصی نیز برای آن وجود ندارد. این پیشینه سرشار از فریب و دروغهای آشکار، بمباران غیرقانونی تأسیسات ایران از سوی رژیم اسرائیل- به بهانه برنامه هستهای ادعایی تهران- را بهمراتب ریاکارانهتر جلوه میدهد.
منبع: وبسایت آمریکایی کانترپانچ