سرپوش نهادن بر پیروزی ایران مأموریت خط تحریف و تفرقه

شبکه سیاسی/ رسانه‌ای متهم به همسویی با آمریکا و رژیم صهیونیستی، پس از برافروختگی ملت ایران و تصاعد انزجار نسبت به دشمنان، به دست و پا افتاده‌اند. آنها برای اینکه از موضع اتهام فرار کنند، در حال حاشیه‌سازی و تحریف و انحراف اذهان هستند.
گاهی مجادله مجعول ملت- امت را پیش می‌کشند تا پاکباخته‌ترین فدائیان ملت ایران را زیر سؤال ببرند و ضمنا همدلی و اتحاد کم‌سابقه ملت ایران در برابر دشمنان را مجددا به دودستگی و اختلاف و مجادله بکشانند! بهانه‌شان، مجادله بر سر «امت و ملت» است، اما غرض‌شان، پوشاندن شکست تاریخی دشمن است.
در حالی که متهم به خیانت و غفلت‌آفرینی نسبت به شبیخون اخیر دشمن هستند، و در حالی که ملت و نظام با یکدلی ایستادند و تهدید دشمن را عقب راندند، ادعا می‌کنند سیاست‌های نظام باید تغییر کند! حالا که آمریکا و رژیم صهیونیستی در میدان، سیلی سختی از جمهوری اسلامی ایران خورده‌اند، اینان سعی می‌کنند با ابزار تحریف، شکست دشمن را جبران کنند.
برخی دروغ‌های خائنانه و خسارت‌بار این طیف را در گذشته‌های مرور کنید:
- یحیی سنوار، جاسوس اسرائیل است(!)
- ماجرای ترور فریدون عباسی در سال ۱۳۸۹ صحنه‌سازی جریان نفوذ برای سفید کردن و ارتقای او به عنوان رئیس سازمان انرژی اتمی بود(!)
- امضای ترامپ، واقعا تضمین است(!)
- دونالد ترامپ، حُرّ بن یزید ریاحی است(!)
- امضای جان کری تضمین است(!) [جان کری، چند هفته قبل گفت: ایران گوشه رینگ است و ترامپ نباید در گرفتن امتیاز، به توافق هسته‌ای اکتفا کند.]
- همه تحریم‌ها با توافق لغو می‌شود و امکان ندارد احیا شود(!)
- ۲۰۰ میلیارد دلار سرمایه خارجی با توافق برجام جذب کشور می‌شود. 
۱۵۰ میلیارد دلار اموال بلوکه شده به کشور بر ‌می‌گردد.
- امکان ندارد آمریکا از توافق خارج شود(!)
- مذاکره با ترامپ، سایه تهدید و جنگ را از سر کشور بر می‌دارد(!)
- میان اسرائیل و آمریکا، شکاف وجود دارد. ترامپ بر خلاف نتانیاهو، دنبال معامله و توافق است نه جنگ(!)
- توافق با ترامپ، نزدیک است؛ دو هزار میلیارد دلار سرمایه خارجی جذب خواهد شد و شراکت با آمریکا برقرار می‌شود(!)
آنها در فقره اخیر، با وقاحت تمام، دروغ ۲۰۰ میلیارد دلاری برجام را به دروغ ۲۰۰۰ میلیارد دلاری تبدیل کردند و حال آن که دقیقا در همین زمان، ترامپ و نتانیاهو در حال نهائی کردن نقشه شبیخون نظامی بودند!!
در بی‌حیثیتی این طایفه همین بس، که سعید لیلاز، عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران، چند هفته قبل، درباره‌شان گفت: «این که برخی دوستان ساده‌لوح- و بسیار زرنگ ما از نظر خودشان- ادعا می‌کنند اگر با آمریکا مصالحه کنیم ۳،۲ هزار 
میلیارد دلار سرمایه جذب خواهد شد، خیلی خام‌اندیشی است... نگرانی من درباره مذاکرات از اینجا شروع می‌شود که ممکن است این، تله آمریکایی‌ها باشد. شک هم ندارم که آمریکایی‌ها دنبال صلح شرافتمندانه نیستند. این هم یک خام‌اندیشی و در باغ سبز نشان دادن است که هزار یا دوهزار میلیارد دلار جذب سرمایه خواهیم داشت. در بهترین سال‌ها، جذب سرمایه بیش از پنج میلیارد دلار نبوده است... وقتی بعضی رجال سیاسی این چرت و پرت‌ها را می‌گویند، آدم مشکوک می‌شود که نکند عمداً می‌گویند و از جایی برنامه‌ای دارند. والا ضمانتی جز لوله توپ وجود ندارد. اگر اورانیوم غنی شده را بیرون بدهید باخته‌اید و خطر حمله به ایران افزایش پیدا می‌کند، فشار تشدید می‌شود... روشنفکری که از روی لجبازی حرف بزند که متأسفانه کثیری هم این طورند، دیگر روشنفکر نیست.»
این جماعت وقیح، که دم از ملت می‌زنند، همان‌هایی هستند که اوراق یا واگذار و تعلیق ۹۵ درصد برنامه هسته‌ای را بزک کردند و طبق نقشه دشمنان ملت ایران، دنبال برجام ۲ برای خلع قدرت نظامی و موشکی ایران بودند. آنها اگر موفق شده بودند، ملت ما در برابر جنگ‌افروزی امروز متجاوزان  بی‌پشت و پناه می‌ماند و بلایی بزرگ‌تر از مردم غزه مظلوم بر سرش می‌آمد. یکی از همین‌ها اخیرا اعتراف کرد: علی‌رغم اینکه ضربه اولیه را سنگین خوردیم، ولی ایران خیلی سریع توانست موقعیت خودش را پیدا و سازمان خودش را بازسازی کند و به دشمن پاسخ بدهد. توانایی موشکی و پهپادی به داد ایران رسید؛ و ما توانستیم در برابر هر ضربه‌ای که دشمن به ما زده بود، ضربه بزرگ‌تری را به خاک اسرائیل بزنیم.
پایوران خط تحریف، همان مزدوران نیابتی آمریکا و رژیم صهیونیستی هستند که سرمایه مشارکت ۴۰ میلیونی ملت ایران در انتخابات سال ۱۳۸۸ را تبدیل به ضد خود و ابزار نزاع خیابانی و تضعیف اقتدار ایران کردند. پس از آن هم که از خود همین ملت در کف خیابان شکست خوردند، گرای تحریم‌های فلج‌کننده علیه ملت ایران را به دولت اوباما دادند. آنها نه در آشوب‌افکنی و تضعیف اقتدار ایران سر سوزنی 
نگران سرنوشت ملت ما بودند و نه در تشویق دشمن به تشدید تحریم‌ها.
با شعار «نه غزه نه لبنان»، نیابتی بودن خود در خدمت رژیم جنایتکار صهیونیستی را آشکار کردند و سپس هنگامی که سردار سلیمانی و یارانش، 
سر افعی داعش را در سوریه و عراق به سنگ می‌کوبیدند، باز هم نیابتی‌های اسرائیل و آمریکا در ایران، به سرزنش و ترور شخصیت مدافعان پیش تاخته ملت ایران پرداختند و حال آن که داعش تا پشت مرزهای ما آمده بود. آن روز هم تهدید امنیتی و نظامی، در پوشش بازی مذاکره در حال شکل‌گیری بود و بنابراین مزدوران نیابتی غرب مأمور بودند مدافعان هوشیار و پیش تاخته امنیت کشور را از پشت سر بکوبند!
امروز برای عوام و خواص آشکار شده که تقویت خط مقاومت در اطراف سرزمین‌های اشغالی، نقش مهمی در مهار سگ‌ هار صهیونیستی داشته است. 
در حالی که دشمن به اعتراف خودش، طی چند ماه گذشته در تدارک حمله به ایران بود و از مذاکره به عنوان پوشش و عملیات فریب بهره می‌گرفت، خط تحریف ضمن ارائه تحلیل‌های خواب‌آور و فلج‌کننده ادعا می‌کرد که سایه تهدید و جنگ، به واسطه مذاکره با ترامپ تاجر مسلک و اهل تعامل و توافق(!) از سر کشور دور می‌شود.
آنها در عملیات فریب دشمنان، نقش خیانت‌باری را مرتکب شدند، اما حالا که ده‌ها سردار و دانشمند خدمتگزار ملت ما و چند صد نفر از شهروند عادی در جنایت مشترک آمریکا و اسرائیل به شهادت رسیده‌اند، مجادله ملت- امت به راه انداخته‌اند تا هم در صف واحد ملت متحد و مقاوم ما شکاف بیندازند و هم شکست سهمگین دشمن را به حاشیه برانند.
در بی‌غیرتی و بی‌وطنی اینان همین بس که بر خلاف عبرت پرهزینه تحولات چند ماه گذشته و اذعان دشمن به اینکه مذاکرات، عملیات فریب برای حمله غافلگیرانه بود، و در حالی که بیش از ۶۰۰ نفر از ملت ما به شهادت رسیده‌اند، دوباره دم از مذاکره با روان‌پریش رذل و جنایتکاری مثل ترامپ می‌زنند!
اکنون که با سرشکستگی آمریکا و رژیم صهیونیستی، مزدوران نیابتی آنها مامور شده‌اند پیروزی بزرگ ملت ایران را از طریق تحریف و تفرقه‌افکنی مغلوبه کنند، به عنوان یک اولویت مهم، بر عهده دستگاه‌های 
اطلاعاتی- امنیتی و قضائی است که به سرعت، به تعقیب و انهدام این شبکه وطن‌فروش بپردازند.
اگر باید با جریان رخنه و نفوذ بشدت برخورد کرد و این درس پرهزینه جنگ اخیر است، یک شاخه مهم نفوذ، همین خط تحریف و تفرقه و ایجاد دو دستگی است. و اگر سرنخ‌ها درست رصد شود، به احتمال بسیار زیاد، رد پای کسانی که اطلاعات و اسرار کشور را در اختیار دشمن برای ضربه زدن قرار دادند، در میان این جماعت پیدا می‌شود.

گزارش رسانه‌های عبری و غربی از «شکست مفتضحانه اسرائیل»

محافل رسانه‌ای عبری، غربی و منطقه‌ای از شکست سهمگین اسرائیل در جنگ اخیر با ایران خبر می‌دهند.
دیوید هرست، سردبیر رسانه انگلیسی میدل‌ایست‌آی تأکید کرد: جنگ دوازده روزه اسرائیل علیه ایران کاملاً بی‌نتیجه ماند و ایران، ویرانی بی‌سابقه‌ای را در اسرائیل به‌ بار آورد.
وی افزود: شکست اسرائیل در مهار ایران نشان می‌دهد که دیگر نمی‌تواند نظم منطقه‌ای را دیکته کند. اسرائیل در این حمله در دستیابی به اهداف استراتژیک شکست خورد. این شکست، نشان‌دهنده محدودیت‌های قدرت اسرائیل و وابستگی آن به حمایت آمریکا است، در حالی که ایران با انعطاف‌پذیری خود، نظم منطقه‌ای تحت سلطه اسرائیل را به چالش کشیده است.
روزنامه دیلی‌تلگراف انگلیس هم با انتشار ویدیویی از اصابت موشک‌های ایرانی به تل‌آویو نوشت: این موشک‌های هیولایی، هر سنگری را در‌هم می‌شکند.
کارشناس تلویزیون ترکیه‌ای «تل- یک» هم گفت: اسرائیل با ۵۰ هزار درخواست غرامت و ده‌ها هزار فراری، طعم تلخ ترس واقعی را چشید. ۱۱ میلیارد دلار ضرر در ۱۰ روز جنگ، اقتصاد این رژیم را فلج کرد. این اولین شکست مفتضحانه اسرائیل در تاریخ بود. پناهگاه‌های جهنمی تصویر شرم‌آوری بود که این رژیم نمی‌خواست جهان آن را ببیند.
کانال ۱۳ اسرائیل در گزارشی اذعان کرد: تعداد زیادی موشک ایرانی به پایگاه‌های ارتش اسرائیل و در مکان‌های استراتژیکی که ما هنوز در مورد آنها گزارش نمی‌دهیم، اصابت کرد. این شرایط، وضعیتی را ایجاد کرده که مردم متوجه نمی‌شوند ایرانی‌ها چقدر دقیق بودند و در بسیاری از نقاط، چقدر خسارت وارد کرده‌اند.
گفتنی است ارتش اسرائیل ادعا کرده از مجموع 500 موشک بالستیک شلیک شده ایران، فقط 36 فروند به اهداف برخورد کرده است. اما این ادعا با آمار رسانه‌های اسرائیل مبنی بر تخریب و آسیب جدی حدود 000/30 خانه و همخوانی ندارد و اگر به همان نسبت تقسیم کنیم، یعنی هر یک کلاهک ایرانی، حدود 900 خانه را تخریب کرده که درست نیست و طبعاً این حجم از ویرانی در اثر اصابت چند‌صد موشک اتفاق افتاده است. علاوه‌ بر این، تعداد زیادی از موشک‌های ایرانی به مراکز پالایشگاهی و نیروگاه برق و مراکز نظامی اصابت کرده‌اند.
در همین حال، روزنامه صهیونیستی گلوبس نوشت: ابعاد خساراتی که جنگ علیه ایران به‌جا گذاشته، در حال آشکار شدن است: هر موشک ایرانی که به اسرائیل اصابت کرده، به ‌طور میانگین باعث000/4 درخواست غرامت برای خسارات شده است. حدود ۱۸ هزار اسرائیلی طی ده روز جنگ از خانه‌های خود تخلیه شدند. اداره مالیات اسرائیل درخواست‌هایی برای غرامت دریافت کرده که ارزش آن‌ها از نیمی از کل درخواست‌هایی که طی تقریباً دو سال جنگ با غزه ارائه شده، بیشتر است. ۳۴ هزار نفر در اسرائیل از حملات موشکی ایران آسیب دیده‌اند.
رسانه‌های اسرائیلی همچنین گزارش دادند: در حملات موشکی ایران، ده‌ها هزار واحد مسکونی تخریب شدند. این حملات و این حجم تخریب و ویرانی در سرزمین‌های اشغالی طی ۱۲ روز بی‌سابقه بوده است. در حمله موشکی ایران به تل‌آویو، دو برج لوکس «داوینچی» با ۴۱۲ واحد مسکونی آسیب جدی دیدند و غیرقابل سکونت شدند. این برج‌ها، با قیمت هر متر حدود ۱۷.۵ هزار دلار، از گران‌ترین پروژه‌ها هستند. روزنامه یدیعوت آحارانوت هم گزارش داد: حمله اسرائیل به ایران که با واکنش موشکی این کشور با عنوان وعده صادق ۳ مواجه شد، روزانه یک میلیارد دلار هزینه برای اسرائیل به بار آورد. 
سرهنگ لری ویلکرسون، افسر بازنشسته ارتش آمریکا: اسرائیلی‌های زیادی از نتانیاهو متنفرند و معتقدند او فاسد است و این جنگ را صرفاً برای حفظ قدرت به راه انداخت. واقعیت این است که اسرائیل هرگز از سال ۱۹۴۸ تا الان تا این حد کوبیده نشده بود.

مر‌شایمر: ایران قوی‌تر شد نتانیاهو و ترامپ ترسیده بودند 
ترامپ و نتانیاهو دو دروغگوی متخصص فریب توده‌های آمریکایی و اسرائیلی هستند. این‌دو مردم را فریب داده‌اند که ما در جنگ بر ایران پیروز شدیم. نتانیاهو توان جنگ فرسایشی با ایران را نداشت و ترامپ واقعاً ترسیده بود که ایران تنگه هرمز را ببندد.
این تحلیل، ارزیابی پروفسور جان مرشایمر، نظریه‌پرداز آمریکایی روابط بین‌الملل است. او گفته است:
- امروز وضعیت نظام ایران از دوازدهم ژوئن، پیش از آغاز درگیری نیز به‌مراتب بهتر است، پس این یک شکست برای اسرائیل است. اسرائیلی‌ها می‌خواهند ایران را به سرزمین‌های کوچکتری تجزیه کنند. سیاست آنها «تفرقه بینداز و حکومت کن» است.
- برایم تعجب‌آور بود که آمریکا در ۲۲ ژوئن حمله کرد چون قبل از آن نشان می‌داد که می‌خواهد اجازه دهد دیپلماسی حداقل دو هفته دیگر مسیرش را طی کند، اما واضح است که سعی می‌کرد ایرانی‌ها را فریب دهد.
- درباره آتش‌بس بود، فکر می‌کنم عمدتاً اسرائیلی‌ها بودند که به دنبال آتش‌بس بودند. شکی نیست که اسرائیلی‌ها در مشکل بزرگی بودند و نتانیاهو و دیگران در دولت اسرائیل این نکته را مطرح می‌کردند که آماده جنگ فرسایشی نیستند.
- این واضح بود که به جنگ فرسایشی تبدیل می‌شد و از نظر اراده، ایرانی‌ها مزیت بزرگی نسبت به اسرائیلی‌ها داشتند که آنقدر سرسخت نیستند که جنگ فرسایشی طولانی مثل آنچه در حال توسعه بود را تحمل کنند. همچنین اسرائیلی‌ها تسلیحاتشان تمام می‌شد و اقتصادشان به‌شدت آسیب می‌دید، پس می‌خواستند به جنگ پایان دهند و نزد ترامپ رفتند و ترامپ این کار را کرد.
- تا چه‌ حد بود؟ تشخیص میزان و شدت آسیب‌های اسرائیل بسیار سخت است، چون تلاش فوق‌العاده‌ای کرده‌اند تا برای ما غیرممکن کنند که بفهمیم چقدر آسیب وارد شده و دلیل این است که آسیب زیادی وارد شده است. اما ‌بر‌اساس شواهدی که داریم کاملاً واضح است که آسیب قابل‌توجهی به انواع ساختمان‌ها در تل‌آویو، به بندر حیفا، به قابلیت پالایشگاهی اسرائیل وارد شده است. علاوه ‌بر این، بسیار مهم است که اشاره کنم جمعیت اسرائیل نه‌تنها عادت به این‌گونه حملات نداشت بلکه فکر نمی‌کرد ممکن باشد و این تأثیر واقعاً مهمی بر روان اسرائیل گذاشته و دوباره یکی از دلایلی که معتقدم نتانیاهو علاقه‌مند به آتش‌بس بود این است که فشار زیادی از پایین دریافت می‌کرد، مردم عمیقاً از آنچه اتفاق ‌افتاد ناراضی بودند و اگر آن جنگ ادامه می‌یافت، تأثیر ویرانگری بر اسرائیل می‌گذاشت.
- نکته دیگری که از این برمی‌آید که نمی‌خواهیم از نظر دور کنیم این است که کاملاً واضح است رئیس‌جمهور ترامپ از احتمال بسته‌شدن تنگه هرمز توسط ایرانی‌ها ترسیده بود، که آن احتمال واقعی بود و این تأثیر قابل‌توجهی بر قیمت نفت می‌گذاشت و این برای جایگاه او در ایالات‌متحده خوب نبود و کاملاً واضح است که یکی از دلایلی که بسیار علاقه‌مند به تعطیل‌کردن این جنگ بود، این است که درک می‌کند تهدید حمله به هرمز و بستن تنگه یا بستن تنگه هرمز خطر جدی برای ایالات‌متحده است و مطمئنم ایرانی‌ها این را درک می‌کنند و دفعه بعد که این اتفاق بیفتد، تعجب نخواهم کرد اگر بر آن تهدید تأکید کنند.
- برای ایران بسیار منطقی است که سلاح هسته‌ای داشته باشد. من چندین‌بار در انظار عمومی گفتم که اگر من مشاور امنیت ملی ایران بودم، ایران امروز تسلیحات هسته‌ای می‌داشت.

تله ترامپ برای شناسایی شبکه مخفی فروش نفت ایران

ترامپ با صحبت از فروش نفت ایران به چین، به‌دنبال شکار اطلاعات است؛ این تله دیپلماتیک، ادامه راهبرد شناسایی شبکه مخفی صادرات نفت ایران است که واشنگتن پس از تجربه برجام، با دقت و شدت بیشتری آن را اجرا می‌کند تا گلوگاه‌های اقتصادی تهران را هدف بگیرد.
دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور آمریکا چند روز قبل در کنفرانس خبری در نشست ناتو گفت: «آنها (ایران) اگر قرار باشد نفت بفروشند، خب نفت خواهند فروخت. ما قرار نیست منابع نفتی را تصاحب کنیم... چین می‌تواند نفت را از ما یا از آن‌ها بخرد.» ترامپ یک‌بار هم پس تحمیل توقف جنگ به اسرائیل گفته بود که چین حالا می‌تواند از ایران نفت بخرد.
پیش از این در گزارشی درباره این اظهارات، تأکید شد که ترامپ در حال دستاوردسازی برای خود بر اساس موضوعی است که تاکنون بدون اجازه او هم در جریان بوده است. حالا از زاویه دیگری به این ترفند آمریکایی‌ها می‌پردازیم.
به گزارش خبرگزاری فارس؛ پس از این صحبت‌های ترامپ، نماینده‌اش در خاورمیانه، استیو ویتکاف، در مصاحبه با شبکه سی‌ان‌بی‌سی گفته که اظهارات دونالد ترامپ «یک پیام به چینی‌ها بود که ما می‌خواهیم با شما همکاری کنیم و قصد آسیب زدن به اقتصاد شما را نداریم... و امیدواریم این پیام به ایرانی‌ها نیز منتقل شود.»
با این حال، حتی اگر این اظهارات به معنای نوعی کاهش فشارها یا معافیت برای صادرات نفت ایران به چین باشد، هدفی جز شناسایی شبکه فروش نفت ایران ندارد.
ترامپ از زمانی‌که برای بار دوم وارد کاخ سفید شده است ۱۱ دور تحریم‌های جدید علیه افراد، نهادها، کشتی‌ها و نفتکش‌ها ایران و حتی پالایشگاه‌ها و افراد و نهادهای چینی وضع کرده است. این تحریم‌ها نه‌تنها کم نشدند که حتی دو و نیم برابر تحریم‌های وضع شده در دوره بایدن هستند؛ ترامپ در دور دوم فشار حداکثری، تاکنون ۲۵۶ شرکت، نفتکش و فرد ایرانی را تحریم کرده است.
راهبرد ترامپ در دوره دوم ریاست جمهوری‌اش بر پایه تمرکز بر تحریم شبکه انتقال، پالایشگاه‌های خریدار و شبکه بانکی پشتیبان از صادرات نفت ایران است و تلاش می‌کند به هر شکل مهم به اطلاعات این شبکه پنهان ایران از چشم آمریکا دست پیدا کند.
باتوجه به تجربه برجام در سال ۱۳۹۴ که پس از بازگشت به بازارهای جهانی، تمامی مسیرهای صادراتی، شرکای تجاری و روش‌های دور زدن تحریم‌ها به طور کلی تمام شبکه فروش نفت ایران در معرض دید نهادهای بین‌المللی و رقبای منطقه‌ای قرار گرفت و واشنگتن، از این فرصت برای شناسایی راه‌های صادرات نفت و بانک‌ها و شرکت‌های بیمه کمک‌کننده و مسیر دقیق تراکنش‌ها استفاده کرد.
زمانی‌که آمریکا در اردیبهشت ۱۳۹۷ (می ۲۰۱۸)
 از توافق هسته‌ای خارج شد، تحریم‌های نفتی و بانکی خیلی به‌سرعت اعمال شدند اما این بار، واشنگتن با بهره‌گیری از اطلاعاتی که طی مدت اجرای برجام به دست آورده بود، توانست شبکه‌های صادرات نفت ایران را با دقت و کارایی بیشتری شناسایی و مسدود کند.

وحشت ترامپ از افزایش قیمت نفت
بر کسی پوشیده نیست که جهش قیمت نفت با توقف انتقال نفت از تنگه هرمز، کابوس آمریکایی‌ها است و به همین علت بود که ترامپ در آستانه پاسخ ایران به حمله آمریکا به تاسیسات هسته‌ای کشورمان، در صفحه‌شخصی‌اش در پیام‌رسان متعلق به خود نوشت: «همه، قیمت نفت را پایین نگه دارید. من مراقبم! دارید دقیقاً به نفع دشمن بازی می‌کنید. این کار را نکنید.» او‌ در مطلبی دیگر خطاب به وزارت انرژی آمریکا نوشت: «حفاری کن، بچه! حفاری کن! و منظورم اینه که فوراً شروع کن!»
 شکست فشار حداکثری 2
این تنها بازی رسانه‌ای ترامپ نبود. او در مطالب دیگری مدعی شد که قادر است مانع فروش نفت ایران شود، حال آنکه شواهد متعددی نشان می‌دهد سیاست فشار حداکثری او در قبال ایران شکست خورده است. ترامپ به‌تازگی در پیامی نوشت: «من می‌توانستم جلوی فروش نفت ایران را بگیرم، اما آنها برای بازسازی نیاز به پول دارند، پس بهتر است نفت را به چین بفروشند.»
به گزارش خط انرژی، ادعای رئیس‌جمهور آمریکا یعنی روغن ریخته را نذر امام‌زاده کردن. 
او در ۱۱ بسته جدید، ۲۵۶ تحریم جدید اعمال کرد و شدت تحریم را به سه برابر دوره بایدن رساند.
وزارت خزانه‌داری آمریکا در چهار فاز، شبکه ناوگان سایه، شبکه خریداران تی‌پات چینی، شبکه فرآورده‌های نفتی و پتروشیمی و شبکه بانکی سایه ایران را هدف قرار داد.
اما طبق آمار مؤسسه کپلر، فشار حداکثری ۲، با کمک چینی‌ها و صادرات دو میلیون و 600 هزار بشکه‌ای نفت و محصولات نفتی ایران کاملا شکست خورد.
 کاهش صادرات فقط ۱۰۰ هزار بشکه 
رویترز هم در این زمینه نوشت: با وجود فشار حداکثری ترامپ، نفت غیرتحریمی جایگزین فقط ۱۰۰ هزار بشکه در روز از نفت صادراتی ایران به چین شده است.
بر اساس این گزارش، چین ۹۰ درصد از نفت ایران را می‌خرد و ایران نیز سهم ۱۳ و شش دهم درصدی از نفت وارداتی چین دارد. 
در نیمه نخست ۲۰۲۵ ‌چین روزانه یک میلیون و 380 هزار بشکه نفت از ایران وارد کرده درحالی که سال قبل این رقم  یک میلیون و 480 هزار بشکه بود.
نفت ایران با تخفیف دو و نیم تا سه و نیم دلار در هر بشکه نسبت به برنت معامله می‌شود و چین تحریم آمریکا را به رسمیت نمی‌شناسد.

تلاش‌های ترامپ هم نتوانست، محاکمه بنیامین نتانیاهو به جرم «فساد اقتصادی»، «خیانت» و «دریافت رشوه» را به تعویق بیندازد.
بنیامین نتانیاهو، نخست‌وزیر رژیم صهیونیستی خیلی پیش از عملیات 
7 اکتبر (مهرماه سال 1402) درگیر پرونده‌های قطور فساد خود و همسرش بوده است. تجمعات عظیم ضد او که در شهرهای مختلف این سرزمین اشغال‌شده، به صورت هفتگی و برای مدت‌ها ادامه برگزار می‌شد، به دلیل همین فساد‌ها و با هدف محکومیت او و برکناری‌اش از قدرت انجام می‌شد. اگرچه، ائتلاف او با گروه‌های فوق‌افراطی یعنی «فراارتودوکس»ها نیز در این اعتراض‌ها نقش داشت. اما «جنگ» در این مدت همواره ابزار و بهانه‌ای بود برای این جنایتکارِ فاسد، تا بتواند از این محاکمه و مرگ سیاسی‌اش بگریزد. بسیاری از کارشناسان معتقدند، او عاشق جنگ است؛ حتی اگر به قیمت فروپاشی این رژیم و به هلاکت رسیدن صهیونیست‌ها تمام شود؛ چرا که او جنگ را، مساوی با ادامه حیات سیاسی و قدرت می‌بیند!
دیروز اعلام شد، با فروکش کردن جنگ، دادگاه این رژیم قصد دارد، پرونده او را که مدت‌ها از زمان رسیدگی به آن گذشته، دوباره فعال کرده و نتانیاهو را محاکمه کند. ترامپ، رئیس‌جمهور آمریکا اما اعلام کرد، نتانیاهو به خاطر شرایط خاصی که وجود دارد، نباید محاکمه شود. نتانیاهو نیز درخواست کرد این محاکمه مجدداً به تعویق افتد. آن‌طور که بی‌بی‌سی نوشته، یک دادگاه در سرزمین‌های اشغالی فلسطین روز جمعه درخواست بنیامین نتانیاهو، نخست‌وزیر این رژیم را برای به‌تعویق انداختن حضورش در جلسات دادگاه رد کرد. این در حالی است که دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور آمریکا هم خواستار لغو کامل این پرونده شده بود. وکیل نتانیاهو روز پنجشنبه از دادگاه خواسته بود که او را به مدت دو هفته از حضور در جلسات رسیدگی به اتهاماتش معاف کند و گفت نخست‌وزیر باید بر «مسائل امنیتی» پس از جنگ ۱۲روزه با ایران تمرکز کند.
اما دادگاه ناحیه‌ای بیت‌المقدس در حکمی که به صورت آنلاین منتشر شد، اعلام کرد: «در شکل فعلی، این درخواست مبنای کافی یا توجیه دقیقی برای لغو جلسات ارائه نمی‌دهد.» ترامپ روز چهارشنبه گفته بود: «این دادگاه باید فوراً لغو شود...»
مذاکرات مخفیانه برای نجات نتانیاهو
«آمیت سیگال» مفسر سیاسی شبکه ۱۲ رژیم صهیونیستی اما دیروز فاش کرد که وکیل «بنیامین نتانیاهو»، اخیراً مذاکرات مخفیانه‌ای را با «آهارون باراک» رئیس بازنشسته دیوان عالی این رژیم با هدف پایان دادن به محاکمه نخست‌وزیر رژیم صهیونیستی انجام داده است. به گزارش پنجشنبه‌شب ایرنا به نقل از خبرگزاری فلسطینی «معا»، شبکه ۱۲ رژیم صهیونیستی افزود: در این جلسه که ماه گذشته در خانه «باراک» در تل‌آویو برگزار شد، وکیل «جاک چن» (وکیل شائول الوویچ مالک شرکت مخابراتی «بیزک») و پروفسور «باراک مدینا» حضور داشتند.
بر اساس این گزارش موضوع اصلی جلسه، میانجیگری بین دادستانی و وکیل مدافع نخست‌وزیر رژیم صهیونیستی بوده است. آهارون باراک تایید کرده که دوباره خدمات خود را به عنوان میانجی ارائه داده است، همان‌طور که قبلاً در توافق اعترافات ۲۰۲۲ انجام داده بود. وی اشاره کرد که طبق قانون، یک قاضی بازنشسته که برای این منظور آموزش دیده است، مجاز به میانجیگری در یک محاکمه کیفری است، اما باراک دو شرط تعیین کرده است:
۱- موافقت دادستان کل برای میانجیگری، اگرچه او قبلاً تمام درخواست‌های قضات برای شروع چنین موضوعی را رد کرده است. ۲- برکناری نتانیاهو از سیاست: باراک تصریح کرد که بنیامین نتانیاهو نخست‌وزیر کنونی رژیم صهیونیستی باید متعهد 
به کناره‌گیری از زندگی سیاسی شود، همان‌طور که «اسحاق رابین» نخست‌وزیر اسبق و «باراک» دادستان کل پیشین رژیم صهیونیستی این کار را انجام دادند.

خط لوله آذربایجان- ترکیه شاهرگ انرژی صهیونیست‌ها

درحالی‌که زیرساخت انرژی اسرائیل با موشک‌های ایرانی آسیب‌دیده یک‌ خط لوله از باکو تا جیهان ترکیه ۶۰ درصد نفت صهیونیست‌ها را تامین می‌کند.
به گزارش خبرگزاری فارس؛ در اوج تنش غرب آسیا، یک جریان حیاتی و کم‌تر دیده شده، بی‌وقفه ادامه دارد.
روزانه ۳۴۰ هزار بشکه نفت خام راهی اسرائیل می‌شود. آنچه چشمگیرتر به نظر می‌رسد، منشأ و مسیر این نفت است.
بیش از ۶۰ درصد از این حجم عظیم، نه از خلیج‌فارس که از جمهوری‌ آذربایجان در قلب آسیای میانه سرچشمه می‌گیرد و از طریق یک شاهرگ استراتژیک به نام خط لوله باکو-تفلیس-جیهان (BTC) از قفقاز عبور کرده، از ترکیه می‌گذرد و سرانجام خود را به بنادر اسرائیل در مدیترانه می‌رساند.
خط BTC که در سال ۲۰۰۶ به بهره‌برداری رسید، پاسخ به یک معادله بود. چگونه نفت میادین غنی دریای خزر را، پس از استقلال جمهوری‌های شوروی سابق، به بازارهای جهانی برسانیم، اما به ایران یا روسیه وابسته نباشیم؟ 
«مایکل رینولدز»، تحلیلگر ارشد انرژی در مؤسسه اینسایتیو گلوبال در واشنگتن معتقد است که فعالیت این خط لوله،ضامن توسعه اسرائیل است.
در این میان، سایه یک طرح ایرانی که هرگز محقق نشد، سنگینی می‌کند و آن خط لوله نکا-جاسک است.
 این پروژه بزرگ که دهه‌ها در اتاق‌های وزارت نفت ایران و دفتر شرکت‌های اروپایی مورد بحث بود، قصد داشت نفت آسیای میانه را از طریق خاک ایران به بندر جاسک در دریای عمان منتقل کند، مسیری کوتاه‌تر و به لحاظ اقتصادی بالقوه جذاب‌تر که مشتریان زیادی را برای نفت آسیای میانه معرفی می‌کرد.
اما در جریان توقف این پروژه در ایران،BTC با حمایت قاطع واشنگتن و سرمایه‌گذاری سنگین گوی سبقت را ربود.
با عبور بخش عمده‌ای از نفت اسرائیل از خاک ترکیه، نقش آنکارا در این معادله حیاتی است.
با وجود تنش‌های گاه‌به‌گاه دیپلماتیک میان اسرائیل و ترکیه، و مواضع تند رجب طیب اردوغان درباره غزه، کارشناسان معتقدند بعید است آنکارا به جریان نفت در خط BTC لطمه بزند.
«دنیل سرور»، استاد روابط بین‌الملل در دانشگاه مریلند، می‌گوید: BTC برای ترکیه طلاست. این خط لوله نه تنها درآمد ترانزیتی قابل توجهی ایجاد می‌کند، بلکه موقعیت ترکیه را به عنوان دروازه‌بان انرژی اروپا و همپیمانان غربی تقویت می‌کند و اختلال در آن به معنای آسیب زدن به منافع ترکیه است.
گفتنی است، در حالی که برخی کشورهای منطقه همچون ترکیه، گاهی اوقات در ظاهر علیه اسرائیل موضع می‌گیرند، اما با تأمین انرژی صهیونیست‌ها و برقراری همکاری‌های تجاری گسترده با آنها، عملا باعث ادامه حیات این جنایتکاران می‌شوند و در جنایات آنها شریک هستند. امت اسلامی باید در برابر همکاری این حکومت‌ها با صهیونیست‌ها مطالبه‌گر باشند و اجازه ندهند حکومت‌هایشان همدست تجاوز صهیونیست‌ها شوند.