خبرِ ، اسلام ستیزان ضد بشر و جنایتکار و ....
۱۴۰۴/۰۵/۱۹
وقتی دیکتاتور کوچولوها تبلیغاتچی آقای متقلب میشوند
تماس از مبدأ عربستان سعودی با برخی شهروندان ایرانی به بهانه نظرسنجی و ضریب دادن به بیانیه یکی از سران فتنه 1388، سؤالات جدی را درباره پیوند دوطرف و وجه مشترک آنها برانگیخت.
هفته گذشته، تماسهایی با پیششماره عربستان با برخی شهروندان ایرانی انجام گرفت که پوشش آن نظرسنجی بود و ضمناً دعاوی بیانیه اخیر میرحسین موسوی مانند رفراندوم و آزادی زندانیان سیاسی ترویج میشد.
احتمالاً باید از استخبارات سعودی تشکر کرد که رای و نظر شهروان ایرانی برایشان مهم شده(!) چرا که مخاطبان تا به حال با شنیدن نام «سعودی» و «استخبارات» آن، فقط یاد ارّه و اسید و بنسلمان میافتادند. البته طبیعتاً آقای بنارّه و رژیم متبوع وی اگر بیلزن بودند، اول باید باغچه را خود در عربستان بیل میزدند و انتخابات و همهپرسی را نوبر میکردند.
در عین حال، باید پرسید که آیا مخاطب حق ندارد بپرسد استخبارات سعودی با میرحسین موسوی چه صنمی دارد که بیانیههای نوشتهشده بر اساس دیکتههای سیا و موساد و MI6 را ضریب و بازتاب میدهد؟!
البته همانگونه که حکایت سعودی با رای و نظر مردم (جمهوریت)، حکایت جنّ و بسمالله است، حکایت موسوی نیز همین است. او تنها کسی در دنیاست که به خود جرئت داد بگوید سیزده میلیون رای او، بیشتر از 24/5میلیون رای رقیب است و ادعای تقلب در حد بیش از ۱۳میلیون رای را مطرح کرد!
این خودکشی بیاختیار- به سیاق المامور معذور- در حالی بود که حتی خاتمی به عنوان بزرگترین حامی وی، بارها در محافل خصوصی تصریح کرده بود، باور ندارد در انتخابات تقلب شده است. تاجزاده نیز به عنوان یکی از افراطیترین حامیان موسوی به صفايي فراهاني و رمضانزاده گفته بود: «براي بنده كه تجربه انتخابات رو دارم، ميدونم كه در انتخابات تقلب نشده، ممكنه يكي دو ميليون عقب جلو بشه ولي ما انتخابات رو باختيم. حالا به جاي ۲۵ميليون و ۱۳ميليون، شده باشد ۱۴ميليون و ۲۴ميليون مثلاً».
یادآور میشود موسوی 28 روز پس از شروع جنگ تحمیلی رژیم صهیونیستی و آمریکا، و دو هفته پس از توقف این جنایت (در اثر مقاومت جانانه ملت ایران) اعلام وجود کرده و در بیانیهای مدعی شد: «مردم پس از آنچه گذشت انتظاراتی از حکومت دارند که بیپاسخ ماندنشان دشمن را شاد میکند. اقداماتی سریع و نمادین چون آزادی زندانیان سیاسی کمترین توقعات است... وضعیت تلخی که پیش آمد نتیجه یک رشته خطاهای بزرگ بود. تجربه جنگ نشان داد ضامن نجات کشور احترام به حق تعیین سرنوشت همه شهروندان است. مردم میخواهند شاهد تجدیدنظر در آن خطاها باشند».
صدور بیانیه به نام موسوی آن هم با یک ماه تاخیر، این سؤال را برای ناظران ایجاد کرد که آیا او در ایام جنگ تحمیلی دشمن، لال یا مرده بود، یا متوهمانه خیال میکرد حامیان آمریکایی و صهیونیستیاش در فتنه شکستخورده 88، در بمباران و فروپاشاندن ایران پیروز میشوند و زبونانه منتظر بود؟!
او کسی است که باند آلوده اطرافش، شعار انحرافی نه غزه نه لبنان را به نفع رژیم صهیونیستی ترویج کردند تا اگر روزی ملت ایران، تهدیدها را صدها کیلومتر دور از مرزهای خود دور میکرد، تهدید در خاک خود را به جان بخرد.
موسوی همچنین متهم است که با ایجاد دودستگی و آشوب (با ادعای دروغ تقلب)، گرای تحریمهای فلجکننده را به تیم اوباما و هیلاری کلینتون داده است.
در اینباره مایکل لدین مشاور اسبق امنیت ملی آمریکا هفتم دی 89 در بنیاد FDD (دفاع از دموکراسی) گفت: «روزی ما خواهیم نشست و در مورد تاریخ پنهان جنبش سبز صحبت خواهیم کرد و همه شما خواهید گفت که این جنبش از سال 2009 (1388) شروع شد اما من به شما میگویم که ما میدانیم و میتوانیم مستند کنیم که ریشه این حرکت به اواسط دهه 1980 میلادی [سالهای 1365-66 شمسی]
برمیگردد و در طول مراحل مختلف، تکامل پیدا کرده است. من حرفهای بیشتری برای گفتن در اینباره دارم اما همینجا سخنانم را قطع میکنم».
همچنین روزنامه لسآنجلستایمز 28 مهر همان ۱۳۸۸ از رایزنی یک مقام آمریکایی (جان هانا) با سران اپوزیسیون و نمایندگان رهبران جنبش سبز خبر میدهد. «هانا» میگوید: «مطمئناً پیامی که من از گردهمایی اخیر فعالان اپوزیسیون ایران- که در میان آنها بعضی شخصیتهای نزدیک به رهبری جنبش سبز حضور داشتند- شنیدم، این بود که تحریم باید اعمال شود و این تحریم باید هرچه شدیدتر باشد؛ تحریم ضعیف و یا تدریجی، فقط به رژیم این امکان را میدهد که با وضعیت جدید خودش را تطبیق دهد. آنها گفتند برای اینکه تحریم مؤثر باشد، باید به صورت شوک وارد شود که فلج کند و نه به صورت واکسن... برخی از آنها نگرانند که رژیم بر اثر حمله نظامی فلج نشود و به جای آن، جنبش سبز سرکوب شود. با وجود این نگرانی، آنها پیشنهاد دادند بمباران همزمان تأسیسات هستهای و مراکز سپاه پاسداران و بسیج- هرچند که تعدادی از مردم را هم نابود کند- موجبات جمع کردن بساط حکومت به دست مخالفان را تسریع خواهد کرد»!
لسآنجلستایمز ۱۰ مهر ۱۳۸۸ هم نوشته بود: «برخلاف غرور ملی ایرانیها، اپوزیسیون و جنبش سبز از فشار غرب راضی است. یکی از مخالفان میگوید افشای وجود یک نیروگاه هستهای جدید، بر فشارها خواهد افزود و همین موجبات رضایت جنبش سبز را فراهم میکند. اما اغلب ایرانیها مخالف سازش بر سر برنامه هستهای هستند؛ این یک حس ملی است که حتی قبل از انقلاب هم وجود داشته است... افرایم هالوی رئیس اسبق موساد میگوید: امیدوارم با افزایش فشار غرب، نارضایتی در داخل ایران پا بگیرد.»
خالیبندی غربگرایان و عصبانیت آمریکا از انتصاب لاریجانی
واکنش آمریکا به انتصاب علی لاریجانی: نمایانگر تکیه رژیم بر «شخصیتهای قدیمی و راهبردهای منسوخ» است.
در حالی که محافل غربگرا سعی میکردند انتصاب علی لاریجانی به دبیری شورای عالی امنیت ملی را به نفع اغراض نامشروع خود مصادره به مطلوب کنند و تغییر اساسی در سیاستهای نظام جا بزنند، دولت آمریکا از این انتصاب ابراز ناخرسندی کرد.
وزارت امورخارجه آمریکا با انتشار پیامی نوشت: «انتصاب علی لاریجانی به عنوان دبیر شورای عالی امنیت ملی توسط رژیم ایران، نمایانگر تکیه رژیم بر همان شخصیتهای قدیمی و راهبردهای منسوخ شده است.»
به گزارش صدای آمریکا، این پیام که در حساب کاربری «یواسای به فارسی» منتشر شده، با اشاره به «بازگشت لاریجانی به نقشی که تقریباً دو دهه پیش برعهده داشت»، این تصمیم، را نشاندهنده ترجیح «انتخاب راهحلهای شکستخورده بهجای رویکردهای آیندهنگر» عنوان کرده است.
در حالی که دولت ترامپ، یکی از لاابالیترین و مسئولیتناپذیرترین حکومتها در جهان محسوب میشود و اسباب مضحکه در غرب و داخل جامعه آمریکا شده، وزارت امورخارجه آمریکا مدعی شد: مردم ایران شایسته برخورداری از یک مدل حکومتی هستند که مسئولیتپذیری، پیشرفت، و ایدههای نوین را در بربگیرد.
وبسایت صدای آمریکا نیز در تحلیلی نوشت: علی لاریجانی پیشتر در دهه هشتاد نیز دبیر شورای عالی امنیت ملی بود و در حال حاضر مشاور رهبری و عضو نهاد موسوم به «مجمع تشخیص مصلحت نظام» و «شورای عالی انقلاب فرهنگی» است. همین امر نشان میدهد او نقش مهمی در تصمیمات امنیتی و فرهنگی جمهوری اسلامی نظیر مسائل مربوط به نقض حقوق بشر، سانسور و حجاب اجباری دارد. لاریجانی پیشتر نیز رئیس صداوسیما بود؛ نهادی که اعترافات اجباری پخش میکرد.
عصبانیت صدای آمریکا و دیگران در حالی است که سیمای جمهوری اسلامی ایران در مقطع موسوم به اصلاحات و برخی رفتارهای منافقانه، گزارشی مستند و روشنگر از کنفرانس برلین منتشر و دست غربگرایان و افراطیون مدعی اصلاحات را رو کرد.
صدای آمریکا در تحلیل عصبانی خود اضافه کرد: لاریجانی اخیراً و در جریان جنگ با اسرائيل، ضمن انتقاد از گزارش گروسی درباره فعالیتهای هستهای ایران، گفت که روزی باید به حساب گروسی رسید.
شبکه تجارت محتوای مستهجن در اینستاگرام و انفعال در نظارت
صرفاً با اقدام چند بلاگر در فضای مجازی روبهرو نیستیم و با شبکهای مواجهیم که در تخریب ارزشهای اخلاقی و عرفی جامعه، به هیچ خط قرمزی پایبند نیست و تجارتی تمامعیار بر محور ابتذال و دریدن حریم عرف و اخلاق را در پیش گرفته است.
به گزارش خبرگزاری تسنیم، در سالهای اخیر، در فضای مجازی و بهویژه در بسترهایی مانند اینستاگرام، موضوعی رونق یافته که آن را میتوان تجارت محتوای مستهجن نامگذاری کرد. جریانهایی که با توجیهاتی همچون کمدی، استندآپ و طنز، رکیکترین و ضدعرفیترین سناریوها را با هدف جذب مخاطب و کسب درآمد، عادیسازی میکنند. این محتواها با مضامین جنسی، توهین به ارزشهای خانوادگی و تخریب حیا، به یک بازار آزاد شکستن عرف ایرانی تبدیل شده است.
اگر در مسائلی مانند حجاب، کشمکشها و جدلهای نظری درباره کار فرهنگی یا نظارت انتظامی باشد، موضوع تجارت محتوای مستهجن اساساً هیچ نسبتی با این مسائل ندارد؛ محتواهایی که درباره آن سخن میگوئیم از آن دست تولیداتی هستند که حتی عرف افراد بیحجاب، امّا معتقد به سنت ایرانی و حیای ایرانی را نیز نشانه گرفته و با آن به خصومت برخاسته است.
مثلاً موضوعاتی مانند روابط نامشروع افراد متأهل یا مباحثی مانند عادیسازی همجنسبازی و... چه ارتباطی با اختلافسلیقههای فرهنگی و یا تفاسیر مختلف فرهنگی و یا حتی چالشهای مربوط به سیاستگذاریهای فرهنگی دارد؟
«ف.پ» یکی از افرادی است که در حال حاضر محوریت یکی از همین صفحات را در اختیار دارد و به اسم استندآپ طنز، انبوهی از محتواهای جنسی و مستهجن را در فضای مجازی تولید میکند. او که در سالهای گذشته خود به عنوان اجراکننده استندآپ در کافههای مختلف شرکت میکرد، حالا با اجرای برنامهای مستقل در حال تجارت و درآمدزایی از طریق ترویج و قبحزدایی برخی رفتارهای خلاف شرع در بسترهای مختلف فضای مجازی به ویژه اینستاگرام است و جالبتر اینکه علیرغم سابقه چندینساله او در این امر، هیچ نهاد دفاع از عرف و اخلاقی عمومی به این مسئله ورود نکرده است.
«ف.پ» در این عرصه تنها نیست و افراد دیگری هم هستند که با همین سناریو اما در پلنهای مختلف که نشاندهنده شبکهای بودن خط سیر آنهاست، همین اقدامات را در دستورکار دارند و در حال اجرا هستند.
ترویج همجنسبازی، ترویج گسترده فروش محصولات جنسی، تخریب ارزشهایی مانند نقش پدر، مادر و خانواده با تولید محتواهای بهشدت زننده، اقداماتی است که در حال گسترش است و نکته قابلتأمل در این زمینه این است که تولیدکنندگان این محتواها گویا هیچ ابایی بابت برخورد قانونی در این زمینه هم ندارند و در حوزههای مختلف از اجرای تئاتر و استندآپ تا تبلیغ واحدهای صنفی خود، کسب درآمد و سود بیشتر در تولید محتواهای موردنظر را فقط در استفاده از سناریوهای مستهجن با قبیحترین شکل ممکن میدانند؛ رفتارهایی که در بسیاری از کشورهای غربی همچنان از سوی قاطبه خانوادهها هم مورد پذیرش نیست.
متأسفانه برخی از این افراد و گروهها به قدری در عرصه تجارت با محتوای سخیف خود را دارای قدرت و حصار امن میبینند که به راحتی اقدامات خود را تبلیغ و بلیتفروشی میکنند و حتی انتشار آگهی در صفحات خود را صرفاً به برندهای معروف تجاری کشور آن هم در حد نام بردن در سناریوهای معمولاً جنسی محدود کردهاند.
این وضعیت و گستردگی آن نشان میدهد که صرفاً با اقدامات چند بلاگر در فضای مجازی روبهرو نیستیم و با شبکهای مواجه هستیم که برای تخریب ارزشهای اخلاقی و عرفی جامعه، به هیچ خط قرمزی پایبند نیست و تجارتی تمامعیار بر محور ابتذال و دریدن حریم عرف و اخلاق را در پیش گرفته است.
یکی از وجوه تفاخر جامعه ایرانی از دیرباز و حتی از پیش از اسلام به حیا، نجابت، غیرت و احترام به ارزشها بوده است؛ در حال حاضر که جامعه ایرانی با شبیخونی مواجه شده که افسارگسیختگی آن، انتقاد و واکنش اقشار مختلف مردم را در پی داشته است. مسئولان باید از این حمایت در برخورد با شبکهها و گردانندگان این تجارت کثیف استفاده حداکثری داشته باشند. مخالفت با محتوای مستهجن، ربطی به اختلافسلیقههای فرهنگی ندارد.
استاد برجسته روابط بینالملل در یادداشتی خاطرنشان کرد: در سالهای گذشته تحولات زیادی در خاورمیانه رخ داده و شرایط در منطقه تغییر کرده است، اما هیچ چیز متفاوت نیست و پدیدههایی همچون محور مقاومت همچنان به قوت خود باقی است.
منطقه غرب آسیا در طول یک دهه گذشته، بهویژه از زمان آغاز جنگ نسلکشی رژیم صهیونیستی در غزه در اکتبر ۲۰۲۳ شاهد تحولات خارقالعادهای بوده است اما دلایل اساسی که منطقه را برای مدت طولانی درگیر جنگ کرده، همچنان بدون تغییر باقی مانده است. برخی از بازیگران رفتهاند، برخی دیگر قدرت را به دست آورده یا از دست دادهاند و برخی دیگر، سیاستهای متفاوتی را پیش گرفتهاند اما منابع اساسیتر بیثباتی هنوز دست نخورده باقی ماندهاند.
«استفن والت» استاد برجسته روابط بینالملل در دانشگاه هاروارد با انتشار این مقدمه در نشریه فارن پالیسی به بررسی تحولات جدید و همچنین موارد بدون تغییر در منطقه پرداخت تا توضیح دهد که چرا آنچه «خاورمیانه جدید» نامیده میشود، محقق نخواهد شد.
هیچ یک از بخشهای محور مقاومت حذف نشدهاند
به گزارش ایسنا، به نوشته والت، آشکارترین و مهمترین تحول چند سال گذشته در غرب آسیا مربوط به «محور مقاومت» است که به زعم رسانه آمریکایی از اکتبر ۲۰۲۳ تاکنون با تشدید کارزار رژیم صهیونیستی علیه تمام بخشهای این ائتلاف، از جمله در غزه، لبنان، سوریه، یمن و ایران تضعیف شده است.
این استاد دانشگاه در ادامه تاکید کرد که اگرچه کارزار رژیم صهیونیستی در ۲ سال گذشته نتایج قابل توجهی داشته است، هیچ یک از بخشهای این محور حذف نشدهاند و همگی سرسختانه باقی ماندهاند.
در ادامه این مطلب آمده است: تحول دوم، تغییر تدریجی قدرت و نفوذ در جهان عرب، دور از مصر و عراق و به سمت عربستان سعودی و کشورهای نفتی ثروتمند خلیجفارس است. مصر همچنان دچار مشکل اقتصادی است، در حالی که عربستان سعودی و امارات متحده عربی در حال رقابت برای نوسازی و تنوع بخشیدن به اقتصاد خود و ایفای نقشهای دیپلماتیک فعالتر هستند. به همین دلیل است که برخی از کارشناسان اکنون معتقدند که این کشورها میتوانند نقش میانجی در منطقه ایفا کنند، حتی اگر فقط از روی ضرورت باشد.
والت معتقد است تحول مهم دیگر در غرب آسیا کاهش نفوذ روسیه در منطقه است که به دلیل برکناری «بشار اسد» از قدرت در سوریه و بار جنگ طولانی و پرهزینه در اوکراین اتفاق افتاده و مسکو دیگر قادر به ایفای نقشی که در دهههای اخیر ایفا کرده است، نیست و این تحول، تغییر قابل توجه دیگری را نشان میدهد.
در نهایت، نقش سایر قدرتهای خارجی، از جمله ایالات متحده ممکن است بهطور قابل توجهی در حال تغییر باشد. اگرچه ایالات متحده دهههاست که با ایران خصومت داشته است، تصمیم واشنگتن برای مشارکت فعال در حملات رژیم صهیونیستی علیه ایران گامی مهم است، چراکه «بنیامین نتانیاهو» نخستوزیر رژیم صهیونیستی و برخی از بخشهای لابی صهیونیستی در ایالات متحده، مدتهاست که برای این اقدام تلاش میکنند و سرانجام به آرزوی خود رسیدند.
اسرائیل مرتکب جنایات جنگی شده است
این تحلیلگر سیاسی افزود: همزمان، وحشیگری اسرائیل علیه غزه، حمایت سیاسی از اسرائیل را در احزاب سیاسی ایالات متحده و در سراسر جهان تضعیف میکند. همانطور که «آلون پینکاس» دیپلمات سابق اسرائیلی به تازگی در روزنامه نیو ریپابلیک اظهار داشت، اکنون ۶۰ درصد از آمریکاییها از حملات اسرائیل در غزه ناراضی هستند و نظرسنجیهای اخیر نشان میدهد که اکثریت آنها تصویر نامطلوبی از آن دارند.
روزنامههای پیشرو نیز با شدت بیشتری اقدامات رژیم صهیونیستی را محکوم میکنند و کارشناسان برجسته نسلکشی، ازجمله در سرزمینهای اشغالی بهطور فزایندهای تلآویو را به این جنایت فجیع متهم میکنند. و حتی اگر کسی این اصطلاح خاص را رد کند، شکی نیست که رژیم صهیونیستی در مقیاس وسیعی مرتکب جنایات جنگی شده است. بهعلاوه، حمله حماس در ۷ اکتبر نیز توجیهی برای ادامه بمباران و گرسنگی دادن به یک جمعیت درمانده نیست.
والت خاطرنشان کرد که «حزب دموکرات اکنون در این مورد عمیقاً دچار اختلاف شده و بنای مستحکم باور حزب جمهوریخواه در طرفداری از اسرائیل در حال ترک خوردن است. بنابراین، اوضاع در حال تغییر است».
استاد دانشگاه هاروارد با اشاره به اینکه «روندهای مشابهی در سراسر جهان در حال وقوع است»، نوشت: یک نظرسنجی اخیر مؤسسه «پیو» در ۲۴ کشور نشان داد که اکثریت مردم در ۲۰ کشور، دیدگاههای نامطلوبی نسبت به اسرائیل دارند و دولتهای فرانسه، انگلیس، کانادا و احتمالاً استرالیا متعهد شدهاند که کشور فلسطین را به رسمیت بشناسند. همچنین، این احتمال وجود دارد که ایالات متحده سرانجام از اهرم قابل توجه خود برای فشار آوردن به اسرائیل برای توقف جنگ بیهوده غزه و پایان دادن به تلاشهایش برای ایجاد یک «اسرائیل بزرگتر» با احتساب کرانه باختری استفاده کند.
او نوشته است: همه اینها را کنار هم بگذارید، میتوان فهمید که چرا برخی معتقدند، اکنون شاهد یک تغییر اساسی بالقوه در منطقه هستیم. تردیدی وجود ندارد که برخی از عناصر مهم تغییر کردهاند اما یک «خاورمیانه جدید»؟ نه به این سرعت.
والت، یکی از دلایل این ارزیابی خود را چندقطبی بودن منطقه غرب آسیا توصیف و تاکید کرد: هیچ قدرت مسلط یا هژمونیکی وجود ندارد که بتواند نظم را در آنجا تحمیل کند. دولت بوش نیز تلاش کرد منطقه را در طول «لحظه کوتاه تکقطبی» آمریکا تغییر دهد و به طرز فجیعی شکست خورد. نه حماس، نه حزبالله، نه حوثیها (انصارالله) و نه ایران از بین نرفتهاند و همگی همچنان به قوت خود باقی هستند. کشورهای عرب با نفوذ در خلیجفارس یا شبه جزیره عربستان نیز از آنچه اسرائیل اخیراً انجام داده راضی نیستند، زیرا آنها بیش از هر چیز به دنبال ثبات هستند و این، قطعاً چیزی نیست که اسرائیل ارائه داده است.
طبق این یادداشت، این، بدان معناست که غرب آسیا همچنان منطقهای خواهد بود که در آن کشورهای مختلف برای قدرت، امنیت و نفوذ با هم رقابت میکنند و به نظر نمیرسد که هیچ یک از رویدادهای چند سال گذشته بتواند این ویژگی تکرارشونده سیاست منطقهای را تغییر دهد و نهادهایی مانند اتحادیه عرب یا شورای همکاری خلیجفارس بسیار ضعیفتر از آن هستند که تغییر چندانی ایجاد کنند.
او با تاکید بر اینکه علاوهبراین، ایالات متحده هنوز آنجاست و بهرغم نارضایتی عمومی فزاینده از اقدامات آن، دولت ترامپ هنوز در حال تزریق پول و اسلحه به اسرائیل است، خاطرنشان کرد: متأسفانه، این وضعیت، دستورالعمل کاملی برای ظهور مجدد افراطگرایی است و بعید خواهد بود که شاهد ظهور امواج جدید تروریسم در واکنش به وقایع چند سال گذشته نباشیم. این ترس، یکی از دلایلی است که کشورهای نفتی عرب از اقدامات اسرائیل بسیار نگران هستند؛ زیرا میدانند که وضعیت اسفناک آنها همچنان ابزاری قدرتمند برای جذب نیرو برای افراطگرایان است و بر شکست خود آنها در رسیدگی به این مشکل تأکید میکند.
خاورمیانه منطقهای با اختلافات سیاسی عمیق است
والت در پایان به حلنشدن مسئله فلسطین و حتی دورتر شدن دستیابی به آن، بهعنوان یکی از اساسیترین مشکلات منطقه غرب آسیا اشاره و تصریح کرد: نکته اصلی این است که خاورمیانه همچنان منطقهای با اختلافات سیاسی عمیق است، جایی که بازیگران قدرتمند خارجی بر کشورهای منطقه تسلط دارند و حقوق، عاملیت و حاکمیت آنها را انکار میکنند که میتوان این را در تلاشهای مکرر برای به حاشیه راندن ایران از طریق تحریمها و اخیراً حملات هوائی مشاهده کرد.
میتوان آن را در کارزار طولانی برای انکار حق فلسطینیها از داشتن کشوری برای خودشان یا حتی اصرار بر اینکه «چیزی بهعنوان ملت فلسطین وجود ندارد» مشاهده کرد. و میتوان آن را در خود جهان عرب مشاهده کرد، جایی که پادشاهان و حاکمان نظامی درخواستها برای آزادی بیشتر و حقوق سیاسی را سرکوب میکنند.
رژیم صهیونیستی مدعی بازداشت یک نظامی اسرائیلی به اتهام همکاری با ایران شد
پلیس و سازمان امنیت داخلی رژیم صهیونیستی مدعی شدند که یکی از نظامیان ارتش این رژیم به اتهام همکاری با دستگاه اطلاعاتی ایران و انجام مأموریتهای امنیتی برای آن بازداشت شده است.
پلیس و سازمان امنیت داخلی رژیم صهیونیستی (شاباک) طی بیانیهای مشترک از بازداشت یک نظامی ارتش این رژیم خبر دادند.
به گزارش ایرنا به نقل از خبرگزاری سما، طبق ادعای شاباک و پلیس رژیم صهیونیستی، فرد بازداشت شده با دستگاه اطلاعاتی ایران در ارتباط بوده است.
به ادعای این نهادها، فرد یادشده در مدت خدمت نظامی خود چندین مأموریت را بنا به درخواست طرف ایرانی اجرا کرده است.
مقامهای امنیتی رژیم صهیونیستی این ماجرا را «حادثهای با ابعاد خطرناک» ارزیابی کردند. رژیم صهیونیستی طی ماههای گذشته نیز مدعی بازداشت افرادی به اتهام همکاری با جمهوری اسلامی ایران شده بود.
در همین ارتباط آبانماه سال گذشته نیز رسانههای صهیونیستی گزارش دادند که با توجه به بازداشتهای متعدد شهروندان مظنون به جاسوسی برای ایران، دستور اختصاص یک بند در زندانهای رژیم صهیونستی برای این افراد صادر شده است.
بر اساس گزارش این رسانهها، این بند، به منظور تأمین امنیت پیشرفته و متناسب با حبس و به منظور مدیریت زندانیان امنیتی مهم و پرخطر، به عنوان بخشی از مقابله سازمان زندانهای اسرائیل با چالشهای حبس در زمان جنگ و به دلیل امنیت عمومی طراحی شده است.