(پاسخ به شبهات ):
راههای برخورد با ظلم
۱۴۰۴/۰۵/۲۷
شبهه: اگر یک ظالمی با علم و آگاهی کامل به دیگری ظلم کند طوری که کل زندگیاش را تحت تاثیر قرار دهد و توان دفاع در مقابل این ظلم نباشد، از نظر اسلام چه کار باید کرد؟ آیا صرفاً باید به خدا واگذار کرد؟
پاسخ: ظلم کردن به دیگران به معنای عبور و گذشتن از حد است. درواقع برای رفتار و گفتار و کردار انسان در موقعیتهای مختلف و در تعامل با دیگران حدومرزهایی قرار دادهشده است. وقتی انسان حدود تعیینشده را رعایت نکند و پای خویش را از آن حدود فراتر گذارد دچار ظلم میشود. انسان در زندگی فردی و اجتماعی خویش دارای حقوحقوقی است که دیگران ملزم به رعایت آن حقوق هستند؛ همانگونه که خود شخص هم باید در مقابل، به حقوق دیگران احترام بگذارد. ظلم کردن زمانی اتفاق میافتد که افراد به حقوق یکدیگر احترام نگذارند.
ظلم تعدی به حق دیگران
قرآن در سوره بقره بعد از بیان برخی از حقوق میفرماید: «تلْک حُدُودُ اللَّهِ فَلَا تَعْتَدُوهَا؛ اینها حدود و مرزهای الهی است؛ از آن، تجاوز نکنید!»(۱) خداوند در این آیه از ما میخواهد که به حقوق یکدیگر تجاوز نکنیم و پا را فراتر ننهیم. متأسفانه برخی از افراد به حقوق خویش راضی نبوده، همین موضوع باعث میشود تا دچار ظلم به دیگران شوند. گاهی ریشه ظلم این افراد جهل و نادانی است.
درواقع حقوحقوق دیگران بهدرستی برایشان تبیین نشده و نسبت به ظلمی که میکنند آگاهی کامل ندارند؛ برخی نیز با وجودی که میدانند نباید به حق دیگری تعدی کنند، اما برای رسیدن به لذت بیشتر و خواستههای زودگذر، خود را در دایره ظالمین قرار میدهند.
عفو و گذشت
گاهی ممکن است دیگران ناخواسته و از روی غفلت به ما ظلم کنند. در این شرایط به مقابله بهمثل دعوت نشدهایم بلکه بهتر است با بهکارگیری روشهای صحیح امر به معروف و نهی از منکر او را از خطایش آگاه کنیم. داشتن رفتار کریمانه در برابر ظلم ناآگاهانه و ناخواسته دیگران، منجر به خجل شدن آنها و پشیمانی از عملشان میشود و گاهی همین عفو و گذشت، شخص خطاکار را به توبه وامیدارد. قرآن میفرماید: «فَاعْفُ عَنْهُمْ وَاصْفَحْ إِنَّ اللَّهَ یحِبُّ الْمُحْسِنِینَ؛ پس تو از آنها درگذر و (کار بدشان را) عفو کن که خدا نیکوکاران را دوست میدارد.»(۲)
بنابراین در وهله اول حتی اگر از حیث حقوقی هم بتوانیم استیفای حق کنیم، اما ارزش اخلاقی اقتضا میکند که بگذریم و اهل عفو باشیم. عفو و گذشت در این مرحله با هدف تربیتی و ارزشی انجام میگیرد.
تلافی کردن
اما برخی از افراد وقتی ظلم میکنند هم به ظلم خویش آگاهند و آگاهانه و عامدانه ظلم میکنند و هم قصد استمرار و ادامه ظلم را دارند. گویا این ظلم کردن عادت و ملکه آنها شده و با وجودی که میدانند ظلم به دیگران رفتاری بر مبنای اخلاق نیست، اما آن را تکرار میکنند.
در مواجهه با اینگونه افراد باید ابتدا از طریق نصیحت و تذکر واکنش نشان دهیم، ولی اگر گذشت و عفو ما منجر به جسارت ظالم شود و بر ظلم خویش بیفزاید دیگر نباید در برابر ظلم او سکوت کرد، بلکه باید واکنشی جدیتر نشان داد؛ البته واکنش نشان دادن در برابر ظلم و دفاع از حق هم نباید بهگونهای باشد که خود مظلوم به ظلم کردن گرفتار شود. قرآن در رابطه با مقابله بهمثل کردن میفرماید: «وَإِنْ عَاقَبْتُمْ فَعَاقِبُوا بِمِثْلِ مَا عُوقِبْتُمْ بِهِ؛ و اگر به شما مسلمانان کسی عقوبت و ستمی رسانید شما باید بهقدر آن در مقابل، انتقام کشید (نه بیشتر)».(۳)
گاهی شرایط خود مظلوم هم متفاوت است. گاهی شخصی در برابر ظلمی قرار میگیرد و به هیچوجه نمیتواند واکنش نشان دهد. یا واکنش نشان دادن منجر به آسیبهای بیشتری میشود، لذا با در نظر گرفتن شرایط و اهم و مهم کردن قضیه گاهی لازم است سکوت کند، اما این سکوت به معنی منظلم بودن یا ظلمپذیری نیست، بلکه بدین معناست که انسان بهمحض فراهم شدن شرایط باید با ظلم مقابله کند.
وظیفه انسان در برابر نزدیکان
گاهی کسی که به انسان ظلم میکند در دایره نزدیکان و دوستان انسان است. قرآن میفرماید: «ای اهل ایمان! بهراستی برخی از همسران و فرزندانتان [به علت بازداشتن شما از اجرای فرمانهای خدا و پیامبر] دشمن شمایند؛ بنابراین از [عمل به خواستههای بیجای] آنان [که مخالف احکام خداست] بپرهیزید و اگر [از آزار و رنجی که به شما میدهند] چشمپوشی کنید و سرزنش کردن آنان را ترک کنید و از آنان بگذرید [خدا هم شمارا مورد الطاف بیکرانش قرار میدهد]؛ زیرا خدا بسیار آمرزنده و مهربان است.»(۴) در این آیه بر وظیفه ما نسبت به عفو و گذشت و چشمپوشی از خطای نزدیکان، بیشتر تأکید شده است و خداوند سفارش میکند خطای نزدیکان را ببخشید و عفو کنید. گاهی اطرافیان به ما ظلم میکنند، اما برخوردهای نادرست و چکشی ما باعث میشود اوضاع بدتر شود و ظالم نهتنها از ظلمش پشیمان نشود بلکه به تکرار آن مبادرت ورزد، بنابراین تغافل در برابر خطای نزدیکان رجحان دارد؛ اما اگر همین نزدیکان هم در اثر تغافل ما نسبت به ظلم، جری شوند در این شرایط نسخه مقابلهبهمثل (با رعایت شرایطش) تجویز میشود.
تفکر برای تشخیص وظیفه
وقتی انسان در شرایط سختی قرار میگیرد و دیگران به او ظلم میکنند و انسان وظیفهاش را نمیداند باید به تجزیهوتحلیل شرایط بپردازد. در واقع همه جزئیات را موردبررسی قرار دهد و نتیجه گذشت یا مقابله بهمثل را سبک و سنگین کند و ببیند کدامیک در این شرایط مؤثر است. همین تفکر انسان و تأمل و مشورت او برای یافتن وظیفه خود میتواند نوعی عبادت تلقی شود، چراکه انسان از طریق جهاد فکری سعی میکند وظیفهاش را پیدا کند.
صبر تا زمان مقتضی
در شرایط خاصی که مقابله بهمثل و دفاع حقوقی امکانپذیر نباشد (که البته بسیار نادر است) توجه به این مطلب که وقتی کسی ظلم کند در حقیقت خودش را دچار ضرر کرده و چنانچه انسان بالاجبار و به خاطر شرایط در برابر او صبر و تحمل پیشه کند ثوابی عظیم را نصیب خود کرده است، تاب و تحمل انسان را بالا میبرد، البته مفهوم این سخن آن نیست که انسان روحیه ظلمپذیری داشته باشد و صبر، هرگز به معنی انظلام و ظلمپذیری نیست همانگونه که قرآن میفرماید: «...لَا تَظْلِمُونَ وَلَا تُظْلَمُونَ؛ نه ستم میکنید و نه بر شما ستم وارد میشود.»(۵) یعنی اجازه ندهید به شما ظلم شود.
ظلم دشمنان
گاهی ظلم، موضوعی فردی نیست و ظلم دشمنان نسبت به اجتماع است. در این حالت باید با قدرت و قوت بیشتری برخورد کرد. در وهله اول اجازه ظلم نداد و در ادامه اگر دشمن ظلم کرد (با رعایت مجموع شرایط) باید او را تنبیه کرد تا جرأت تکرار نداشته باشد.
نتیجه:
در نگاه اسلام ظلمپذیری مذموم است و هرگز رفتار منفعلانه در برابر ظلم موردپذیرش نیست. اگر کسی به ما ظلم کرد در وهله اول باید از طریق تغافل و چشمپوشی و گذشت او را متوجه خطایش کنیم. این گذشت در برابر نزدیکان از اهمیت ویژهای برخوردار است، اما اگر کسی اهل ظلم شد و گذشت و عفو چندباره ما او را متوجه خطایش نکرد و ظلم در وجودش رخنه کرده و ملکه شده بود باید متناسب با شرایط، با او برخورد جدیتری داشت.
گاهی از طریق واسطه قرار دادن و حَکَم نمودن افراد ذیصلاح میتوان موضوع را پیگیری و استیفای حق نمود. بندرت میتوان شرایطی را تصور کرد که شخص توان برخورد قانونی نداشته باشد. در این شرایط اگر دلایل مهمتری از حیث عقلی برای تحمل ظلم وجود دارد شخص میتواند سکوت کرده و در شرایط مقتضی با ظلم برخورد نماید.
منابع برای مطالعه بیشتر:
1. مقاله عدم انظلام- ستم ناپذیری، مصطفی دلشاد تهرانی.
۲. حقوق مؤمنان از دیدگاه خاتم پیامبران (ص)، ابراهیم شفیعی سروستانی.
۳. اخلاق معاشرت، جواد محدثی.
پینوشتها:
1. بقره، آیه ۲۲۹. ۲. مائده، آیه ۱۳. 3. نحل، آیه ۱۲۶. ۴. تغابن، آیه ۱۴. 5. بقره، آیه ۲۷۹.
مرکزملی پاسخگویی به سؤالات دینی