با فشار مستقیم آمریکا و اسرائیل، دولت لبنان دستورالعملی مبنی بر محدود کردن سلاح علیالخصوص سلاح حزبالله را مطرح نمود، بحث در محافل مذهبی و فکری لبنان و همچنین در جهان عرب و اسلام در مورد موضع قانونی و حقوقی در مورد تسلیم یا خلع سلاح کسانی که از سرزمین و ناموس خود دفاع میکنند، به شدت اوج گرفت. این درخواستها در بحبوحه اشغال روزانه لبنان توسط اسرائیل، همراه با کشتار، ویرانی و نقض هوائی و شناسایی، بدون هیچگونه بازدارندگی یا پاسخگویی، مطرح شد. این درخواستها همچنین در بحبوحه شرایط غمانگیز مردم فلسطین در غزه مطرح میشود، جایی که آنها با تجاوز شدید اسرائیل مواجه هستند، سکوت یا همدستی برخی از دولتهای بانفوذ عربی و منطقهای، از جمله دولت دست نشانده حاکم در رامالله، که به نظر میرسد قادر به انجام وظیفه خود برای دفاع نیست و گاهی اوقات حتی درگیر فرآیندهای مذاکرهای است که موقعیت مقاومت را تضعیف میکند، حمایت میشود. این واقعیت یک سؤال اساسی را مطرح میکند: آیا از منظر قانون اسلامی و عقل سلیم و حتی تجارب تاریخی معاصر خلع سلاح کسانی که قادر به دفاع از خود هستند در صورتی که دولت رسمی از وظیفه خود دست بکشد یا به دنبال محدود کردن آنها باشد، مجاز است؟ پاسخ به این سؤال مستلزم بازگشت به متون قرآنی و حدیثی، بررسی اصول فقه، خوانش تاریخ اسلام و عرب، تحلیل عقلانی مبتنی بر تخصص متفکران و دانشگاهیان و بررسی جایگاه حقوق بینالملل است.
اول- مبانی نقلی: قرآن و سنت
متون قرآنی و سنت نبوی به صراحت حق دفاع از خود، سرزمین خود و مظلومان را به رسمیت میشناسند. در واقع، آنها این را یک وظیفه دینی میدانند. خداوند متعال میفرماید: «و در راه خدا با کسانی که با شما میجنگند، بجنگید، اما تجاوز نکنید.»(بقره: ۱۹۰)، «و شما را چه شده است که در راه خدا و مستضعفان نمیجنگید...؟» (نساء: ۷۵).
این دو آیه یک قاعده قطعی را بیان میکنند: جنگیدن در دفاع از خود و ضعیفان یک انتخاب سیاسی نیست، بلکه یک وظیفه دینی است. در حدیث نبوی، رسول خدا میفرماید: «هر که در دفاع از مال خود کشته شود، شهید است، هر که در دفاع از خانواده خود کشته شود، شهید است و هر که در دفاع از دین خود کشته شود، شهید است»(روایت ابوداود و نسائی). این حدیث، دفاع را به کرامت انسانی پیوند میدهد و تأکید میکند که رها کردن ابزار دفاع (سلاح) در معرض تهدید، مغایر با اهداف شریعت اسلام است.
در زمینه آمادگی برای دفاع مشروع، در عهد جدید میبینیم که عیسی مسیح به شاگردانش میگوید: «هر که شمشیر ندارد، ردای خود را بفروشد و شمشیری بخرد»(لوقا ۲۲:۳۶). این متن در برخی از متون مسیحی به عنوان فراخوانی برای آمادگی برای مواجهه با خطرات، از جمله در دفاع از خود، تفسیر شده است، اگرچه تفسیرها در مورد اینکه آیا این یک استعاره معنوی است یا یک دستورالعمل عملی، متفاوت است.
دوم: اصل فقهی: دفع متجاوز و جهاد دفاعی
فقهای مسلمان اتفاق نظر دارند که دفع متجاوز در صورت وقوع تجاوز، یک واجب فردی است و نیازی به اجازه حاکم یا امام ندارد. محقق حلی در کتاب شرایعالاسلام میگوید: «اگر کفار به کشوری حمله کنند، بر ساکنان آن کشور واجب است که آنها را دفع کنند. اگر قادر به این کار نباشند، این وظیفه برعهده نزدیکترین افراد به آنهاست.» امام خمینی در کتاب تحریرالوسیله میگوید: «دفاع از اسلام و مسلمانان بر هر فرد مسئولی به هر وسیله ممکن و بدون محدودیت یا قید و شرط واجب است.» این اصل هرگونه استدلال سیاسی را که خلع سلاح را در مواقع خطر توجیه کند، نفی میکند.
سوم: مواضع تاریخی علمای لبنان
تاریخ سیاسی و نظامی لبنان شواهد روشنی ارائه میدهد که علما نقش تعیینکنندهای در رد هرگونه طرحی برای خلع سلاح مقاومت داشتهاند:
- سید عبدالحسین شرفالدین (۱۹۲۰): او در حضور کمیسر عالی فرانسه، طرحی برای خلع سلاح مجاهدین علیه اشغالگران را رد کرد.
- سید موسی صدر (۱۹۷۵): او دفاع از میهن را مانند نماز یک واجب دینی میدانست و کنار گذاشتن سلاح در زمان تجاوز را ممنوع کرد.
- شیخ محمد مهدی شمسالدین: او تأکید کرد که کنار گذاشتن سلاح در برابر دشمن «خیانتی دینی و اخلاقی» است.
- سید محمد حسین فضلالله (۲۰۰۳): او تأکید کرد که وظیفه دفاع، ناتوانی دولت را توجیه نمیکند.
درسهایی که از غزه، لبنان، عراق، الجزایر و بوسنی آموخته شده است، تأیید میکند که مردم در معرض تهدید، از نعمت کنار گذاشتن ابزار دفاع برخوردار نیستند.
چهارم: مواضع معاصر مراجع دینی
- سید علی سیستانی: او هرگونه توافقی را که توانایی حفاظت از سرزمین را تضعیف کند، رد کرد (2008) و فتوایی در مورد دفاع کافی صادر کرد (2014).
- سید علی خامنهای: او نسبت به «تحویل کلیدهای» دفاع به دشمن هشدار داد و دفاع از مظلومان را وظیفهای غیرقابل فسخ دانست (2015).
پنجم- بُعد عقلی و عرفی:
خوانشی معاصر که توسط صاحبنظران و کارشناسان پشتیبانی میشود.
عقل حکم میکند که خلع سلاح در مواقع تهدید، شبیه خودکشی دستهجمعی است که قرآن آن را منع کرده است: «و با دستان خود به سوی هلاکت نیندازید» (بقره: 195).
- نظر دانشگاهی لبنانی، دکتر طلال عتریسی: «خلع سلاح بدون ضمانتهای بینالمللی، خلأ امنیتی ایجاد میکند که دشمن آن را پر خواهد کرد.»
- نظر دانشگاهی عربی، دکتر عزمی بشاره: «انحصار دولتی در زمینه تسلیحات» در شرایط اشغال یا یک دولت شکستخورده اجرا نمیشود.
- وسترن اوپینیون، ریچارد فالک: خلع سلاح مردم تحت اشغال، نقض قوانین بشردوستانه بینالمللی است.
- گزارشهای سازمانهای بینالمللی، دیدهبان حقوق بشر (۲۰۲۳): خلع سلاح در غزه یا کرانه باختری بدون یک راهحل عادلانه، نسخهای برای قتلعام است. مؤسسه تحقیقات صلح بینالمللی استکهلم (SIPRI): خلع سلاح بدون ضمانتهای بازدارنده منجر به فروپاشی امنیت محلی
میشود.
ششم: شواهد تاریخی بیشتر
- مقاومت الجزایر در برابر اشغال فرانسه: هنگامی که فرانسه در سال ۱۸۳۰ الجزایر را اشغال کرد، دولت استعماری به دنبال مصادره سلاحهای قبایل بود. با این حال، امیر عبدالقادر الجزایری از خلع سلاح قبایل خودداری کرد و آن را «خیانت به پیمان بین ما و خدا برای دفاع از سرزمین اسلام» دانست. تاریخ ثابت کرده است که هر منطقهای که خلع سلاح میشد، به سرعت به دست اشغالگران میافتاد.
- جنگ بوسنی (۱۹۹۲-۱۹۹۵): قبل از وقوع قتلعامها، سازمان ملل متحد تحریم تسلیحاتی را بر همه طرفهای درگیر اعمال کرد. با این حال، این تصمیم عملاً مانع از دستیابی مسلمانان بوسنیایی به سلاح شد، در حالی که صربها به خوبی مسلح بودند. نتیجه، قتلعامهای وحشتناکی مانند سربرنیتسا بود که بسیاری از محققان را به این استدلال واداشت که خلع سلاح یا عدم تحویل سلاح به قربانیان، جنایتکاران را قادر به ارتکاب نسلکشی کرده است.
نتیجه نهائی:
این است که تسلیم سلاح در زمان تجاوز، با توجه به ناتوانی مقامات لبنانی در مقابل اسرائیل، از نظر شرع اسلام ممنوع و از نظر عقل و عرف مردود است.
درسهای آموختهشده از غزه، لبنان، عراق، الجزایر و بوسنی تأیید میکند که مردم در معرض تهدید، از امکانات دفاعی خود دست نمیکشند و هر توافق یا اقدامی که آنها را از این حق محروم کند، در را به روی فاجعه میگشاید.
* دانشجوی دکتری حقوق بینالملل دانشگاه قم
روزنامه الاخبار(بیروت)