به وب سایت مجمع هم اندیشی توسعه استان زنجان خوش آمدید
 
منوی اصلی
آب و هوا
وضعیت آب و هوای زنجان
آمار بازدیدها
بازدید امروز: 6,301
بازدید دیروز: 8,769
بازدید هفته: 34,077
بازدید ماه: 210,274
بازدید کل: 27,555,874
افراد آنلاین: 15
اوقات شرعی

اوقات شرعی به وقت زنجان

اذان صبح:
طلوع خورشید:
اذان ظهر:
غروب خورشید:
اذان مغرب:
تقویم و تاریخ
سه‌شنبه ، ۲۲ مهر ۱٤۰٤
Tuesday , 14 October 2025
الثلاثاء ، ۲۲ ربيع الآخر ۱٤٤۷
مهر 1404
جپچسدیش
4321
111098765
18171615141312
25242322212019
3029282726
آخرین اخبار
معجزه مقاومت! ۱۴۰۴/۰۷/۲۱ ۰٤/۰۷/۲۲
(58 بازدید)


20 - «امید و شکست» خاطرات سال‌ها فعالیت اطلاعاتی- امنیتی یعقوب نیمرودی برای اسرائیل ۱۴۰۴/۰۶/۱۱
«امید و شکست» خاطرات سال‌ها فعالیت اطلاعاتی- امنیتی یعقوب نیمرودی برای اسرائیل -20
تخلیه آخرین کارکنان نمک‌زدایی در ایران
۱۴۰۴/۰۶/۱۱

‫مرگ مرموزترین جاسوس موساد/«یعقوب نیمرودی» ۱۳ سال در ایران چه کرد؟ -  خبرگزاری مهر | اخبار ایران و جهان | Mehr News Agency‬‎

هنگامی که من نگران سلامتی افرادم در ایران بودم، هفته‌نامه «‌هاعولام‌هازه» در نظر داشت تا خبری را منتشر کند که طبق آن من شخصاً به آوردن خواهر شاه، شاهزاده اشرف به اسرائیل مساعدت کردم تا آنجا از طریق لقاح مصنوعی با اسپرمی که از تهران آورده شده بود درمان شود. در این داستان حتی ذره‌ای حقیقت وجود نداشت اما نیازی به گفتن نیست که چنین گزارشی عواقب جدی می‌توانست بر امنیت اسرائیل در ایران و در رأس آنها نمایندگان «نیمرودی تاجر خارجی» داشته باشد. خوشبختانه، ممیزی ارتش این خبر را فاقد اعتبار لازم دانست.
 اواخر نوامبر 1978 هرتزل درباره بازیابی وضعیت گزارش داد: «به نظر می‌رسد که وضع خوشایندی برای ساکنین نیست و آنها درحال تحمل شرایط‌اند. مشکل سوخت وجود ندارد. ارتش جایگاه‌های سوخت را در طول چند روز به کار انداخته و وضعیت به حالت قبل خود بازگشته است.» اواسط دسامبر ساسون بلوم، که قبلاً به عنوان مترجم‌مان فعالیت و رسانه‌های ایرانی را به طور پیوسته رصد می‌کرد، گزارش داد که اقداماتی برای گفت‌وگو با عناصر اپوزیسیون میانه‌رو در ایران انجام شده است. موضوع بحث درباره کناره‌گیری شاه از بخشی از اختیاراتش و انتقال آنها به دست دولت بود. ساسون اضافه کرد که شایعاتی درباره عزیمت شاه به جزیره کیش وجود دارد تا زمانی که اوضاع آرام شود.
27 دسامبر 1978[27 آذر 1357] هرتزل گزارش داد که سفارت پیشنهاد کرده تا خانواده‌هایی که در نقاط دوردست ایران هستند، خارج شوند. هرتزل گزارش داد که او نمی‌خواهد بدون مشورت با ما تصمیم‌گیری کند. یهودا آلبوهر به او پاسخ داد که اگر سفارت پیشنهاد می‌کند باید پیشنهادش را پذیرفت، آن‌ها امیدوارانه و مستدل می‌دانستند چه کاری انجام می‌دهند. در همان ایام نماینده شرکت «مهندسی نمک‌زدایی»، گابریل دماری با همسر و پسرش در بوشهر بودند. آمریکایی‌ها برنامه تخلیه بوشهر و بازگشت به تهران را داشتند که شامل همه خارجی‌ها می‌شد. ما نگران وضعیت دو خانواده‌ای هم بودیم که در جاسک ساکن بودند - مئیر میمن با همسر و فرزندش، و آوی تزور با همسر و فرزندش. این خانواده‌ها در فشار و اضطراب، روی چمدان‌ها نشسته و منتظر دستورات بودند.
پایان 1978 مهمانی در منزل سفیر ایران در تل‌آویو برگزار شد. در این مراسم تقریباً سورئالیستی[فراواقع‌گرا]، سفیر برای میهمانانش نقل کرد که در تهران تصاویر شاه را از وزارتخانه‌های دولتی پایین آورده‌اند تا از آشوب تظاهرکنندگان جلوگیری کنند. وقتی این خبر به اصطلاح حاشیه‌ای را شنیدم فهمیدم که این پایان [کار] است. نماد وفاداری مقامات عالی‌رتبه به شاه همواره تصویر او بود که در هر مکانی نصب شده بود. آسیب به تصویر یا از بین بردن آن، نشانه عدم وفاداری بود و زندگی کسانی‌که این کار را انجام می‌دادند را به خطر می‌انداخت. اعضای سفارتخانه ایران سعی کردند سختی اوضاع را در مقابل میهمانان پنهان کنند اما موفق نشدند مرا فریب دهند. آنها به نظر من افسرده و سردرگم می‌رسیدند.
31 دسامبر 1978 برنامه‌ای را برای تخلیه آخرین کارکنان نمک‌زدایی در ایران تدوین و جزئیات آن را به دست هرتزل در تهران رساندیم. در برنامه گفته شد: «[تا] هر زمانی که در ایران تکنیسین‌های «مهندسی نمک‌زدایی» حضور داشته باشند، نماینده شرکت ما هم خواهد بود. منشی باتیا چهار - پنج ساعت در روز در دفتر مستقر و دو وسیله نقلیه در محوطه یا منزل او پارک خواهند بود.» ما فعالیت‌ دیگر شرکت‌های اسرائیلی مثل «سولل بونه» و «تدیران» را هم دنبال کردیم و با نمایندگانشان در ارتباط بودیم. هرتزل بعدها تعریف کرد:
در این مرحله، برای ما واضح بود که بازی تمام شده و باید راهی پیدا کنیم تا پرسنل تعمیر و نگهداری واحدهای نمک‌زدایی را به سرعت و به هر قیمتی خارج کنیم. این دستور یعقوب بود: «بدون پرسنل، برگشتی برایت وجود ندارد!»(1)تکنیسین‌ها در محل اردوگاه‌های نظامی نیروی هوائی ایران در جاسک، خارک و بندرعباس زندگی می‌کردند. برخی از آنها با خانواده‌هایشان بودند و در مجموع تعداد همه آنها 20 نفر بود. فرماندهی نیروی هوائی در جنوب شهر تهران مستقر بود و مسیرهای منتهی به آنجا، هر روز توسط تظاهرکنندگان خشمگین بسته می‌شد که بارها خشم خود را نسبت به خارجی‌ها یا بیگانگانی که مسیرشان به آنها افتاده بود، نشان داده بودند. همراه با راننده ایرانی‌ام به ستاد فرماندهی نیروی هوائی رفتم، [پیش از آن] لباس‌های عامه مردم را پوشیدم و به مدت دو هفته ریش گذاشتم که مرا به شکل یک ایرانی عادی جلوه می‌داد. وقتی‌که با تظاهرکنندگان مواجه شدیم که راه را بند آورده بودند، ماشین را کناری پارک کردیم، به جمعیت پیوستیم، دست‌ها را بلند کردیم و فریاد زدیم «الله اکبر!»، تا اینکه راه باز شد و توانستیم ادامه دهیم.
مذاکرات با ژنرال منصوب در نیروی هوائی با احتیاط و بسیار دیپلماتیک مدیریت می‌شد. مشکل این بود که هر زمان ارتش ادعا می‌کرد همه چیز مرتب و اوضاع عادی است، ممکن نبود درخواست خروج افرادمان را ارائه کنیم. نزدیک به اواخر دسامبر، وقتی که اکثر خارجی‌ها رفتند و آمریکایی‌ها هم شروع به تخلیه افرادشان کردند، احتمال درخواست «خروج متمرکز» برای پرسنل نمک‌زدایی ایجاد شد. اگر نیروی هوائی ایران به ما کمکی نمی‌کرد، شرایط سخت و خطرناکی را احتمال می‌دادم. فاصله میان تهران و اردوگاه نیروی هوائی در منطقه خلیج‌فارس بسیار زیاد بود و بخش بزرگی از مسیر از مناطق بیابانی می‌گذشت. حتی اگر وسیله نقلیه و سوخت را سازماندهی می‌کردیم (که اطراف آنجا نبود)، افراد «سپاه پاسداران»[!] و آشوب‌گران از همه نوع در جاده‌ها می‌خواستند که از وضعیت سوءاستفاده کنند و به رهگذران بی‌گناه[!] حمله کنند.
ابتدای سال 1979 آشفتگی دیگری در موضع شاه آغاز شد و این موضوع اسرائیل را بر آن داشت تا ارزیابی مفصل و به‌روز شده‌ای از وضعیت تهران انجام دهد. در دولت[رژیم صهیونیستی] از نقش‌آفرینی سفیر یوسف هرملین و دستیارش استقبال می‌کردند. هرملین که جانشین سفیر پیشین، «اوری لوبرانی» شده بود درست چند ماه پیش با انرژی کامل به مسئولیتش وارد شد و گزارش‌های فصیح و معتبری از اوضاع به اورشلیم داد. با توجه به عدم توانایی شاه در رسیدگی به بحران، فرمانده نیروی هوایی، سپهبد امیرحسین ربیعی و معاون وزیر دفاع، ارتشبد طوفانیان به مستشار ارتش اسرائیل، سرتیپ دوم، اسحاق سگو مراجعه کردند و پیشنهاد دادند که وزیر امور خارجه اسرائیل موشه دایان یا وزیر دفاع، عزر وایزمن به تهران بیایند تا به شاه وضعیت دشوارش را توضیح دهند و حتی شاید به او پیشنهاد دهند چگونه با بحران مواجهه و بر آن غلبه کند.
همان روزها در حال سنجش پیشنهاد «اوری ادر» از کشتیرانی تجاری [زیم](۲) برای بازگرداندن تکنیسین‌های باقیمانده در جزیره کیش از طریق‌تانکر این خط کشتیرانی بودیم. در پایانه نفتی جزیره خارک، 9‌ تانکر «زیم» لنگر انداخته و قصد داشتند به آنها دستور دهند تا به اسرائیل برگردند. ترجیح می‌دادیم تا افراد را از طریق هوائی برگردانیم اما همه گزینه‌ها را باز نگه داشتیم. طبق برنامه‌ریزی‌مان، قرار بود همه خانواده‌ها در روزهای ابتدائی ماه ژانویه 1979 به اسرائیل برگردند. رئیس شرکت نمک‌زدایی، «ناتان برکمن» قبلاً تأیید نهائی را برای تخلیه همه کارکنان شرکت داده بود. 2 ژانویه هرتزل گزارش داد که به آپارتمان دیگری انتقال یافته است. منشی باتیا به اداره امور دفتر ادامه می‌داد. بر اساس گفته‌های هرتزل دیگر در تهران برق و همین‌طور سوخت نبود. در یکی از ماشین‌های شرکت، سوخت کافی باقی مانده بود که تا فرودگاه برسد. هرتزل اطلاع داد که او امیدوار است تا خروج [افراد] با هواپیمای «اِلعال» صورت بگیرد که قرار بود همان روز در تهران فرود بیاید و اینکه خانواده دماری از پایگاه نیروی هوائی در بوشهر به تهران آمده و قرار است با او [به فرودگاه] بروند. توویا اربل که در اردوگاه بندر لنگه سکونت داشت و دو تاسیسات نمک‌زدایی خریداری شده توسط یک شرکت ایتالیایی برای کارهای غیرنظامی‌شان را به کار انداخته بود، همراه با همه کارکنان ایتالیایی به رُم بازگشت و از آنجا به اسرائیل آمد.
پانوشت‌ها:
1- م: یعقوب نیمرودی در نگارش خاطراتش سعی می‌کند خود را به شدت وفادار به منافع رژیم صهیونیستی و حساس به جان اتباع اسرائیل نشان دهد. این رویکرد او در خاطره‌نویسی می‌تواند حاکی از فشار افکار عمومی در اراضی اشغالی بر سوء عملکردش در رویدادهای مختلف باشد و نوعی دفاعیه و تبلیغات از جانب نیمرودی به حساب آید.
2- zim