مدعیان اصلاحات؛ دلسوز ایران یا همقطار دشمن؟!
۱۴۰۴/۰۸/۲۴
ایجاد امید و برجسته کردن نقاط قوت در بحبوحه جنگ رسانهای با غرب که آشکارا ایران را مورد هجوم قرار داده است از اهم امور به حساب میآید؛ اما رئیس دولت اصلاحات و «کمیته سیاسی جبهه اصلاحات ایران» با نادیده گرفتن این موضوع، بیتوجه به خطای همقطاران خود و نقد فرآیند منتهی به شرایط فعلی، آب به آسیاب دشمن ریختند.
رئیس دولت اصلاحات بدون در نظر گرفتن کارنامه اجرائی افرادی که مورد حمایت وی واقع شدهاند به نقد شرایط فعلی پرداخت؛ این درحالی است که وضعیت کنونی حاصل کوتاهی، ضعف مدیریت، آزمون و خطا در سنوات گذشته بخصوص در کابینه یازدهم و دوازدهم است.
به عبارت دیگر رئیس دولت اصلاحات به جای پرداختن به علت و نقد فرآیند منتهی به وضعیت فعلی به معلول میپردازد تا به واسطه حمایت از کارگزاران پیشین مورد سرزنش و پرسش واقع نشود.
وی در دیدار با اعضاء و مسئولان انجمن اسلامی مدرسین دانشگاه بیان داشت: جا دارد که ما و همه کسانی که به برکت فداکاری این ملت روی کار آمدهاند از خود بپرسیم که آیا رویکردها و رویههای اتخاذ شده پس از انقلاب چه در داخل با مردم و چه در روابط خارجی درست بوده است و نتیجه مطلوب برای ملت داشته است؟ و به عبارت دیگر بعد از مرحله اول انقلاب که ویران کردن سازمان و سامان قبلی اصل کار بوده است در مرحله دوم و ایجابیِ انقلاب که ساختن، آبادکردن و ایجاد نظم و نظام مردمی و مترقی در آن هدف است، راه درست را پیمودهایم؟ و اگر نه آیا نباید رویکردها را به نفع مردم و بنیاد آرمانهائی که در انقلاب بوده است اصلاح کرد؟
خاتمی که از سران فتنه 88 نیز به حساب میآید در ادامه خاطرنشان کرد: آیا انقلاب برای این بوده است که ما جهان را تغییر بدهیم (تازه با چه الگوئی) یا اینکه هدف این بوده است که از فرصتها و امکانات فراوانی که این کشور دارد و مردم بزرگواری که در تاریخ افتخارات بزرگی داشتهاند برای ساختن، آبادکردن، استحکام حق حاکمیت مردم بر سرنوشت و عدالت و معنویت بهره گرفت. یعنی در عین هوشیاری نسبت به توطئهها و خطرات بیرونی و نیز بیآنکه تسلیم فزونخواهی بیگانگان شویم. برای محکم کردن پایههای استقلال و نهادینه کردن آزادیهای اساسی و عدالت و بالا بردن ضریب اقتدار میهن و ملت میبایست و میباید از همه ظرفیتها و امکانات از جمله امکانات بینالمللی استفاده کرد و اگر چنین نبوده است؟ نباید از همین حالا رویهها و رویکردها را اصلاح کرد و تغییر داد؟
وی همچنین افزود: هدف اصلی (که در دسترس است) ساختن ایران قوی و برخوردار کردن میهن از اقتصاد نیرومند و رفع فقر و فسادی که متاسفانه روزافزون میشود و افزایش و بهبود وضع تولید و گسترش عدالت بخصوص در رابطه حکومت با مردم و فراهم آوردن زمینه استیفای حق حاکمیت بر سرنوشت برای ملت و روزافزون کردن اقتدار و عزّت ملی و احترام بینالمللی و توان ظرفیت بهرهگیری از همه امکانات داخلی و خارجی برای توانمند کردن کشور و جامعه است از جمله در دنیای کنونی، روابط خارجی معقول و توانمند با اهداف روشن و روشهای منطقی بسیار مهم است.
رئیس دولت اصلاحات درحالی از عبارات «عزّت ملی و احترام بینالمللی» و «روابط خارجی معقول و توانمند با اهداف روشن» استفاده میکند که دولتهایی که مورد حمایت وی واقع شدند در روابط خارجی و پاسداشت عزت ملی کارنامه سیاه و غیرقابل دفاع به جای گذاشتند. مدعیان اصلاحات ـ اعتدال که مورد حمایت خاتمی بودند، با امید و اعتماد به رژیم آمریکا توافقی فاقد ضمانت و فاقد توازن را امضا کردند و با سوءمدیریت عمدی به تحریمها ضریب اثربخشی دادند. آنان بیاعتنا به لزوم بهکارگیری توانمندیهای ملی برای رونق اقتصاد کشور و معیشت مردم، برجام را متن مقدس شمردند و رکوردهای تورمی بیسابقه، رکود فراگیر، افزایش ضریب جینی و... را به ملت تحمیل کردند. در همه این فجایع، خاتمی به دلیل حمایت از آنان شریک است و باید پاسخگو باشد.
کشور و امور اجرائی در کابینه مورد حمایت وی (دولت یازدهم و دوازدهم) معطل مذاکرات بود، آن شرایط مورد نقد خاتمی واقع نشد و توصیهای از وی مبنی بر درنظر گرفتن ظرفیتهای داخلی نیز در کار نبود، با این حال رئیس دولت اصلاحات در شرایط فعلی به صورت طعنهگونه اظهار میدارد که باید از امکانات و ظرفیت درونی برای آباد کردن کشور بهره گرفت.
وی در حالی از عدم تسلیم فزونخواهی بیگانگان شدن و استحکام حق حاکمیت مردم بر سرنوشت خود میگوید که در فتنه 88 به همراه دیگر مدعیان اصلاحات با دمیدن بر ادعای تقلب در انتخابات که اسم رمز براندازی بود، با دشمنان قسم خورده ملت و نظام همکاری کرد و خود را فروخت. خاتمی حامی و پشتیبان فتنهای بود که رأی و خواست مردم را زیر پا گذاشت و با آشوب و اغتشاش خواستار ابطال انتخابات شد. وی در حالیکه در پستوها اعتراف کرد در انتخابات تقلب نشده است، به دلیل فروختن دین به دنیا هیچ گاه حاضر نشد این موضوع را به صورت علنی اعلام کند. بنا بر این، مشخص نیست وی با چه رویی از عدم تسلیم فزونخواهی بیگانگان شدن و استحکام حق حاکمیت مردم بر سرنوشت سخن میگوید.
در همین شرایط، «کمیته سیاسی جبهه اصلاحات ایران» هماهنگ با رئیس دولت اصلاحات طی بیانیهای اعلام کرد: «اصلاحطلبیِ امروز نمیتواند همان اصلاحطلبیِ دهه هفتاد باشد. آن گفتمان در بستر امید، امکان و اعتماد شکل گرفته بود؛ اما امروز ما در شرایطی به سر میبریم که با فشارهای اقتصادی و اجتماعی و محدودیت در فرصتهای اصلاح و گفتوگو مواجهایم. بنابراین، اگر اصلاحطلبی بخواهد معنا و اثر تازهای بیابد، باید از مشی قدرتمحور به جامعهمحور، و از اصلاحطلبی محافظهکارانه به اصلاحطلبی مسئولانه و اخلاقی گذر کند. یعنی باید از انتظار برای گشایش از بالا، به ساختن ظرفیت اجتماعی و فرهنگی از پایین روی آوریم». در بیانیه «کمیته سیاسی جبهه اصلاحات ایران» همچنین اشاره شد: «ما باید در کنار گروههای اجتماعی، صنفی، زنان، معلمان، کارگران و جوانان بایستیم. اصلاحطلبی در این مرحله باید از سطح جناحی فراتر رود و به حرکتی فراگیر برای نجات ایران از بحرانها تبدیل شود».
به نظر میرسد بیانیه کمیته سیاسی جبهه اصلاحات ایران شبیه به یارکشی از صفوف مردمی و صنوف اجتماعی است؛ اگرچه ابراز شرمندگی و اظهار تاسف از عملکرد پیشین خود در قامت و قاموس این جناح سیاسی نیست اما این طیف سیاسی ناآگاهانه با صدور این بیانیه نسبت به پیشینه خود اعلام برائت کرده است با این وجود آثار تغییر مشی و مسیر در این طیف مشاهده نمیشود. به هر ترتیب، ایجاد امید و برجسته کردن نقاط قوت در بحبوحه جنگ رسانهای با غرب که آشکارا ایران را مورد هجوم قرار داده است از اهم امور به حساب میآید؛ همچنین پس از جنگ 12 روزه و تشدید حملات، این مسئله (ایجاد امید و برجسته کردن نقاط قوت) اهمیت بیشتری یافت، با این حال رئیس دولت اصلاحات و «کمیته سیاسی جبهه اصلاحات ایران» با نادیده گرفتن این موضوع، بیتوجه به خطای همقطاران خود و نقد فرآیند منتهی به شرایط فعلی آب به آسیاب دشمن ریختند و ضمن پنهان ساختن مطامع سیاسی-جناحی خود در پس عبارات و مواضع دلسوزانه و مردمی برای بهرهبرداری در آینده و در حوزه سیاسی برنامهریزی کردند.
علی ایحال این سیاست، مدتی است به صورت صدور بیانیه از جانب مدعیات اصلاحات در تداوم است و گویا ادامه خواهد داشت.