رضا الماسی
ارادت مردم به امام بزرگوار ما، به معنی پذیرش مکتب امام به عنوان راه روشن و خط روشن حرکت عمومی و همگانی ملت ایران است؛ یک راهنمایی نظری و عملی است که کشور و ملت را به عزت و پیشرفت و عدالت میرساند. (رهبر انقلاب – 14 خرداد 1390)
بسیاری از معاندین انقلاب اسلامی از بدو پیروزی انقلاب تلاش کردند تعریف دیگری از ماهیت و هدف انقلاب و تفسیر دیگری از حرکت مردم ارائه دهند. عدهای قیام مردم را صرفاً برای اصلاحات اقتصادی میدانستند. عدهای برکناری شاه را تنها هدف مبارزه مردم معرفی میکردند و برخی نیز با مصادره شعارهای مردم اهداف خود را به انقلاب تحمیل کرده و همچنان در این مسیر قدم برمیدارند.
اما اگر بخواهیم شناختی صحیح از ماهیت و اهداف انقلاب داشته باشیم باید رهبر کبیر این انقلاب را بشناسیم. چرا که هدایت و جهتدهی مردم در طول سالهای منتهی به انقلاب توسط ایشان صورت میگرفت.
رهبر معظم انقلاب 14 خرداد سال گذشته به تاریخیترین سند مکتوب مبارزاتی حضرت امام خمینی(ره) اشاره کردند که در آنجا همه را به «قیام لله» دعوت میکند: «روحیه تحوّلخواهی از دیرزمان در این بزرگوار وجود داشته است؛ این چیزی نبود که در آغاز نهضت اسلامی در سال ۱۳۴۱ در ایشان به وجود بیاید؛ نه، ایشان از دوران جوانی یک انسان تحوّلخواه بودند که نشانه آن عبارت است از همان یادداشتی و نوشتهای که ایشان در دوران جوانی در دفتر مرحوم وزیرییزدی نوشتهاند که مرحوم وزیری عین آن نوشته را، دستخط ایشان را به من نشان دادند؛ دیدهام که بعد هم چاپ شده و در اختیار خیلیها قرار گرفته. در آن نوشته، ایشان آیه شریفه «قُل إِنَّما أَعِظُکُم بِواحِدَهًْ أَن تَقوموا لِلهِ مَثنى وَ فُرادى» [را ذکر میکنند] که دعوت میکند عموم را به قیامِ لله؛ یک چنین روحیهای در ایشان وجود داشت. این روحیه را ایشان اِعمال کردند و همین طور که اشاره کردم تحوّلآفرینی کردند.»
این سند مکتوب و ماندگار در مورخ ۱۵ اردیبهشت ۱۳۲۳ شمسی در سن 42 سالگی امام به درخواست حجّتالاسلام والمسلمین سیدعلی محمّد وزیری یزدی نوشته شده است. پیرامون این سند ماندگار طبق گزارشی که داماد مرحوم آیتالله صدوقی نقل میکند این چنین آمده است: «من در آن جلسهای که حضرت امام این مطلب را نوشتند، حضور داشتم.
جریان از این قرار بوده است که: حاج آقا وزیری تشریف میبرند قم، منزل آیتالله صدوقی. آیتالله خمینی باخبر میشوند که حاج آقا وزیری تشریف آوردهاند آنجا. حاج آقا وزیری دفتر خود را که همیشه به همراه داشتند، درمیآورند و میفرمایند: لطفاً شرحی در این دفتر بنویسید! آقای خمینی هم دو صفحه و نیم در دفتر حاج آقا مینویسند؛ یعنی همان مطلبی را که تبدیل به یکی از یادگارهای شگرف حضرت امام خمینی(رحمتالله علیه) در تاریخ شد. مطلبی است که با بسم الله الرحمن الرحیم و عبارت «بخوانید و به کار بندید» شروع میشود.»
منشور انقلاب اسلامی
از این سند میتوان به عنوان سند آغازین و منشور راهبردی انقلاب اسلامی در عصری که فرعون زمانه با تبلیغات مسموم خود در صدد پالایش ذهنی مردم نسبت به اسلام ناب بود، نام برد.
شبکه تحلیلی نخبگان در این باره مینویسد: محتوای این سند بر بستر یک موعظه و یک دستورالعمل جامع قرآنی شکل گرفته است. این وعظ قرآنی بخشی از آیه ۴۶ سوره سبأ «قُل إِنَّما أَعِظُکُم بِواحِدَهًْ أَن تَقوموا لِلَه مَثنى وَ فُرادى» است، پیامبر (صلّیاللهعلیهوآله) در این سخن مأمور میشود که مردم را به موعظهای یگانه دعوت کند، اینکه به صورت دو نفر، دو نفر یا یک نفر یک نفر برای خدا قیام کنند. در این آیه شریفه «إِنَّما» بر حصر و تعبیر «واحدهًْ» بر نفی اعداد بیشتر دلالت دارد و بهطور واضح میفهماند که بهترین و مهمترین موعظه الهی از بین تمام مواعظ در منطق قرآن، «قیاملله» است.
با بررسی مستندات و بیانات و پیامهای حضرت امام خمینی، تنها آیهای که از آغاز تا فرجام انقلاب و تا پایان عمر مبارک ایشان بر آن تأکید فراوان نموده و به عنوان شاهبیت سخنان ایشان تجلی ویژهای داشته است، همین موعظه قرآنی است. حتی نقل شده که برخی شاگردان ایشان گاهی به مزاح میگفتند که حضرت امام از قرآن فقط این آیه را به یاد دارد.
مرحوم هاشمی رفسنجانی در ارتباط با نصیحت امام به شاگردانشان درخصوص تفکر در کارها نقل میکند: «من از زاویهای که امام را شناختم باید بگویم وقتی در کلاسهای درس امام در قم شرکت میکردیم، معمولاً امام رسم داشتند در اول یا آخر هر دوره شاگردانشان را نصیحت میکردند و برای نصیحت معمولاً امام، شاگردانشان را با آیه «قُلْ إِنَّما أَعِظُکُمْ بِواحِدَهًْ أَنْ تَقُومُوا لله مَثْنی وَ فُرادی ثُمَّ تَتَفَکَّرُوا» نصیحت میکردند.
گاهی هم شاگردان با امام شوخی میکردند که ایشان همین یک آیه را از قرآن بلد هستند. ایشان هم میگفتند همین آیه را بفهمید خیلی مسائل را فهمیدید و جالب اینجاست که آیه تکرار میشد اما مطالب و نصایحی که از آیه استخراج میشد تکرار نمیشد.»
(مجله حضور، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ج ۹۴، ص۱۹۱)
معلم قیام
رهبر معظم انقلاب، حضرت امام خمینی را آموزگار تربیت نفوس برای «قیام لله» میدانند.
«ما هم بلد نبودیم؛ ما مردم، بلد نبودیم؛ باید اعتراف کنیم؛ آن مرد قیام لله را به ما یاد داد؛ و دست ما را گرفت و آنجایى که لازم بود براى خدا قیام کنیم، بلندمان کرد. خدا به او این قدرت را داده بود.» (9 بهمن 1367)
حضرت امام این موعظه را موعظه جامع و جاوید قرآن معرفی میکنند: «این جمله مبارکه کوتاه، جامع سعادت دنیا و آخرت و متضمن تمام مواعظ پیامبران عظیمالشأن و اولیای بزرگوار است. خداوند تعالی ما را موفق فرماید در به کار بستن آن.» (صحیفه امام، ج۱۵، ص۳۴۶)
حضرت امام تفاوت ماهیتی «قیام لله» را با قیام برای غیر خدا در پشتوانه آن میدانند. ایشان قدرت الهی را تنها پشتوانه «قیام لله» ذکر میکنند که هیچ قدرت نظامی و بشری توان مقابله با آن را ندارد: «قیام لله کیفیتش، ماهیتش با قیامهایی که غیرخدایی باشد، هر چه باشد، این با هم فرق دارد. قیام لله پشتوانهاش قدرت خداست، پشتوانهاش تفنگ نیست، پشتوانهاش مسلسل نیست، پشتوانهاش قدرت خداست. وقتی قدرت خدا در بین آمد، دیگر قدرتی در مقابل او نمیتواند عرضاندام کند... شواهد
بر اینکه این قیام لله بود اینکه مردم جان خودشان را در طَبَق اخلاص گذاشتند، جان جوانهایشان را با گشادهرویی در طبق اخلاص گذاشتند و به میدان آمدند. شاهد دیگر اینکه ما با چی غلبه کردیم بر اینها؟ ما چه داشتیم؟ آنها همه چیز داشتند، آنها آمریکا داشتند، آنها شوروی داشتند، آنها همه ممالک اسلامی ـ الاّ کمی را ـ داشتند و قدرت نظامیشان قدرت مدرنی بود که میگویند در این طرف شرق، همچو قدرتی نبوده است. و[لی] ما هیچ نداشتیم، ما خدا را داشتیم.» (صحیفه امام، ج۱۳، صص۱۳۸-۱۳۹)
تفاوت ماهوی انقلاب اسلامی با سایر انقلابهای دنیا
به نظر میرسد اگر یک نگاه اجمالی و کلی به انقلاب اسلامی بیندازیم و بخواهیم آن را با سایر انقلابهایی که در چند سده اخیر رخ داده مقایسه کنیم، تفاوتهای ماهوی زیادی را میتوان احصاء کرد.
محمد امین ساغندی، فعال دانشجویی در گفتوگو با گزارشگر روزنامه کیهان میگوید:
«سه تفاوت عمده در این باره به چشم میخورد؛ اول اینکه انقلاب اسلامی تنها انقلابی است که بعد از گذشت چهار دهه از وقوعش هنوز مسیر اصلی خود و آرمانها و ارزشهایش را حفظ کرده و بر آن پافشاری میکند و به واسطه همین پافشاری بر مسیر خود، توانسته بخش قابل توجهی از اهداف خود را محقق کند.»
او میافزاید: « شما اگر به انقلابهای بزرگی مانند فرانسه و شوروی نگاه کنید، چنین چیزی مشاهده نمیکنید. برای مثال، انقلاب شوروی را اگر بررسی کنید، این انقلاب به هیچ وجه نتوانست اهداف اصلی که ادعا میکرد در مقولاتی مانند عدالت و رفاه و نقش مردم و... را محقق کند.
حکومتی که پس از انقلاب تشکیل شد، با اینکه مدعی بود کاملاً مردمی است، ولی پس از اندک زمانی مردم را کنار گذاشت و در واقع آن حزب کمونیست حاکم،
هر کاری دلش میخواست انجام میداد. فشارها و محدودیتهای زیادی بر مردم تحمیل شد و آخر هم منجر به رویگردانی مردم و حتی کارگزاران و سپس فروپاشی شوروی شد.»
ساغندی ادامه میدهد: «در انقلاب فرانسه، بعد از آن همه تلاشهایی که مردم کردند برای تشکیل یک حکومت مردمی و توانستند نظام پادشاهی را ساقط کنند، شما میبینید در کمتر از دو دهه، دوباره نظام پادشاهی بر سر کار آمد و قبل از آن هم گروههای مختلفی آمدند و رفتند و سختیهای زیادی مردم کشیدند که برخی از اینها در آثار ادبی آن زمان فرانسه منعکس شده است. انقلاب آمریکا تا حدود یک قرن بعد نتوانست ثبات را بر کشور خود حاکم کند. یک نمونه آن جنگ داخلی آمریکا که حدود یک میلیون نفر کشته بر جای گذاشت.»
این فعال دانشجویی اظهار میدارد: «اگر بررسی کنیم میبینیم انقلاب اسلامی تنها انقلابی است که پس از وقوع، در مدت اندکی نظام مدنظر مردم را مستقر کرده، به کشور ثبات و امنیت بخشیده و در راستای اهداف ایدئولوژیک خود- چه در داخل و چه در سطح منطقهای و جهانی- پیشروی کرده است.»
تمایز رهبر کبیر انقلاب اسلامی
«تفاوت دوم به همین واژه انقلاب برمیگردد، خب انقلاب به معنای حرکت تودههای عظیم مردم برای تغییر وضع موجود است، شما خیلی از انقلابهایی که در دوران معاصر، در جاهایی مثل منطقه غرب آسیا یا آفریقا رخ داده، اگر دقیق شوید، نمیشود به آنها انقلاب گفت، در واقع بیشتر شبیه کودتاست یا چیزی بین کودتا و انقلاب. یعنی عده کمی در آن نقش اصلی را ایفا کردند و آن هم با توسل به قوای مسلحانه و... اما انقلاب اسلامی ایران به تمام معنا مردمی است و محدود به یک یا چند حزب، جریان، قشر یا صنف خاصی نمیشود.»
ساغندی در پایان میگوید: «تفاوت سوم هم به نظرم در مسئله رهبری است. یعنی شخص حضرت امام خمینی(ره) که شما نظیر ایشان را به لحاظ درایت، معنویت، شجاعت، جامعالاطراف بودن و علقهای که مردم به ایشان داشتند، در هیچ یک از رهبران سیاسی معاصر پیدا نمیکنید. اینکه در سالهای پس از انقلاب و در جنگ تحمیلی، با یک فرمان امام، فوج فوج مردم به جبهههای جنگ سرازیر شوند، مادرها پسرهایشان را بدرقه کنند و به مصاف گلوله و آتش بفرستند واقعاً بینظیر است.»