۵۵ - چهل و سومین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی: آخرین روز 2500 سال ستمشاهی چگونه گذشت ۱۴۰۰/۱۱/۲۰
چهل و سومین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی:
آخرین روز 2500 سال ستمشاهی چگونه گذشت
۱۴۰۰/۱۱/۲۰
جمعه 20 بهمن 1357، ساعت 8/30 شب؛ از قبل اعلام شده بود که فیلم کامل مراسم ورود حضرت امام خمینی از نوفل لوشاتو تا تهران از تلویزیون پخش خواهد شد. از همین رو از ساعتها قبل همافران پایگاه هوایی دوشان تپه، برای تماشای مراسم مذکور از تلویزیون، خود را آماده کرده بودند.
در واقع طرحی از پیش برنامهریزی شده برای سرکوب همافران مبارز و تشکیلات انقلابیشان آماده شده بود تا توسط گارد شاهنشاهی به اجرا درآید. طرحی که قرار بود مقدمه برنامه وسیع کودتایی با نام رمز «عملیات کورتاژ» باشد که با گسترش ساعات حکومت نظامی و اوقات منع عبور و مرور در روز 21 بهمن کلید زده میشد و با دستگیری حضرت امام خمینی و اعضای شورای انقلاب و سایر روحانیون مبارز و شخصیتهای شناخته شده، ادامه مییافت تا با سرکوب وسیع نهضت مردم به اهداف خود برسد.
با شروع نمایش فیلم مراسم ورود امام خمینی، فریاد صلوات و شعارهای انقلابی از خوابگاه همافران به هوا برخاست و افراد گارد که از پیش آمادگی داشتند، با شنیدن ابراز احساسات همافران نسبت به حضرت امام، وحشیانه به خوابگاه آنان هجوم برده و با ضرب و شتم گستردهشان، مرحله سرکوب و طرح مقدماتی کودتا را آغاز کردند.
اما برخلاف محاسبات دقیق انجام شده، همافران به مقاومت و مقابله برخاسته و ضمن عقب راندن افراد گارد شاهنشاهی، به اسلحهخانه پایگاه دست یافته و مسلح شدند. همزمان با برخاستن سر و صدای درگیری و فریادهای اللهاکبر همافران از درون پایگاه دوشانتپه، مردم سراسیمه به دور پایگاه جمع شده و در پی یافتن راهی برای نفوذ به داخل بودند.1
در ساعت 10 جمعه شب، حدود 30 هزار نفر اطراف پایگاه دوشانتپه گرد آمده و به نفع همافران شعار میدادند. در همین ساعت یکی از علماء به نام مویدی با آمبولانس اورژانس داخل پایگاه شد تا کسب خبر کند اما لحظهای بعد بازگشته و اعلام کرد که نگذاشتهاند از اوضاع باخبر شود.
حضور مردم همچنان ادامه داشت تا اینکه حوالی ساعت 12 نیمه شب در حالی که تاریخ وارد روز 21 بهمن 1357 میشد، ازحاضرین درخواست گردید که بهتر است با توجه به ساعت منع عبور و مرور، متفرق شوند؛ اما در همین هنگام یک سرباز از داخل پایگاه، نامهای را که به دور یک سنگ پیچیده شده بود، به بیرون پرتاب کرد. آیتالله علی قدوسی که در میان جمعیت بود، نامه را قرائت کرد که در آن وضعیت داخل پایگاه شرح داده و از مردم خواسته شده بود که آنان را ترک نکنند.2
از همین رو مردم هم در صحنه ماندند و شروع به شعار دادن کردند. ساعت 3 و 30 دقیقه بعد از نیمه شب ناگهان یک تانک و تعدادی کامیون سربازان گارد از طرف خیابان دماوند به مردم حمله کرده، شروع به تیراندازی نمودند و 45 تن از مردم را نیز دستگیر کردند.
خبر درگیری همافران و مردم با نیروهای گارد در اطراف پایگاه دوشان تپه، ناگهان در سراسر شهر پیچید و از گوشه و کنار، مردم با اتومبیلهای خود بوق زنان به جمعآوری کمکهای اولیه پرداخته و روانه دوشان تپه شدند. اطراف خیابانهای پیروزی و دماوند شعارهای «میکشم، میکشم آنکه همافرم کشت» بر آسمان بود و سنگرها بود که برپا میشد.
جنگ و گریز همافران و گارد شاهنشاهی درون پایگاه تا سپیدهدم 21 بهمن به طول انجامید که در طی آن، 9 کارآموز همافری و 3 کارآموز درجه داری به شهادت رسیده و چهل نفر زخمی شدند ولی همافران به بخشی از پایگاه مسلط گردیده و گارد هم در پناهتانکها، بقیه پایگاه را در اختیار داشت.3
بالاخره عدهای از همافران موفق شدند به بیرون از پایگاه راه یافته و مردم را در جریان امر قرار دهند، ضمن اینکه توانستند مسلسلهای اسلحهخانه را به دست مردم برسانند. اینچنین جنگ مسلحانه به سطح شهر کشیده شد و همافران، مردم وسایر نیروهای مبارز را برای رویارویی با بقایای رژیم شاه در کنار خود دیدند. حالا دیگر شعار میدادند:
«تا بختیار نَمیره، هیچکس خونه نِمیره...»
حالا دیگر مسلح شده بودند. اندرو ویتلی خبرنگار رادیو بیبیسی اوضاع تهران در بامداد 21 بهمن 57 را اینچنین گزارش داد:
«من زنان و مردانی را دیدم که سراسیمه زمین پیادهروها را میکندند تا کیسههای خاک و شن را انباشته سازند. بسیاری از مردم تفنگ و سلاحهای دیگر در دست داشتند. مردانی که آماده جنگ شده بودند، افرادی را که ناظر این وقایع بودند از آن محل دور ساختند و افراد نیروی هوایی در گروههای کوچک یا با اتومبیل و یا پیاده از پایگاه خارج میشدند و در حالی که از این پایگاه خارج میشدند با استقبال پر شور مردم روبهرو میگردیدند. برفراز آن منطقه یک هلیکوپتر نظامی در حال گشت بود.»4
رژیم شاه در ادامه اجرای طرح عملیات کورتاژ، ساعت حکومت نظامی و منع عبور و مرور را از ساعت 12 شب به ساعت 4 و 30 دقیقه بعد از ظهر منتقل ساخت تا به راحتی بتواند در غیاب حضور مردم، رهبر انقلاب و یارانش را دستگیر نموده و نهضت را سرکوب نماید اما پیام تاریخی حضرت امام که:
«اعلامیه امروز حکومت نظامی خدعه و خلاف شرع است و مردم به هیچ وجه به آن اعتنا نکنند.»5
باعث شد مردم، خیابانها را ترک نکرده و نبرد خود با آخرین نفسهای رژیم شاهنشاهی را ادامه دهند.
صبح روز 22 بهمن، در حالی که جلسه امرای ارتش برای تصمیم نهایی ادامه داشت و نیروهای نظامی شاه همچنان در حال مقاومت در مقابل سیل خروشان مردم بودند، سپهبد آذر برزین، جانشین فرماندهی نیروی هوایی از در جنوبی پایگاه آموزشهای نیروی هوایی واقع در دوشان تپه که مقاومت افراد نیروی هوایی از آن آغاز گردیده بود، وارد شد و همافران را دعوت به خلع سلاح و بازگشت به پادگانها نمود.
آذر برزین به نمایندگان همافران گفته بود که اگر اسلحههایشان را تحویل ندهند، ممکن است تا ساعت 12 ظهر، افراد نیروی زمینی حمله کرده و جنگ خونینی به راه بیفتد که صدها نفر کشته شوند. یکی از همافران پاسخ داد:
«ما ازتانکها نمیترسیم. آنها امروز صبح هم حمله کردند و با منهدم شدن 3تانک و از دست دادن 3تانک دیگر توسط مبارزان نیروی هوایی، عقب نشستند.»
همافر مذکور افزود: «ما همچنان مسلح میمانیم تا امام به ما فرمان بدهد.»
به این ترتیب مذاکرات 2 ساعته افراد نیروی هوایی و فرماندهان با شکست روبهرو شد و سپهبد آذر برزین و سرلشگر روحانی، معاون وی بدون آنکه نتیجهای از مذاکرات خود بگیرند، از پادگان خارج شدند. آنها میخواستند با خلع سلاح مبارزان نیروی هوایی بخشی دیگر از نقشه شوم خود در اجرای کودتا را عملی سازند ولی این توطئه آنها نیز با شکست مواجه گردید.
با ادامه درگیریها و تردید برخی نیروهای نظامی از سرپیچی و عدول از سوگند خود، فتوای تاریخی حضرت امام در پاسخ به استفتای گروهی از افراد نیروهای مسلح به این شرح صادر شد:
بسمهتعالی
قسم برای حفظ قدرت طاغوتی صحیح نیست و مخالفت با آن واجب است و کسانی که این نحو قسم خوردهاند، باید برخلاف آن عمل کنند.
والسلام علیکم و رحمهًْ الله و برکاته
13/ربیعالاول/1399.6
به این ترتیب بسیاری دیگر از همافران و سایر نیروهای نظامی ارتش، پادگانها و پایگاهها را ترک کردند و تعداد زیادی از آنان به محل اقامت حضرت امام پناه بردند که در آنجا مسلح شده و به میدان مبارزه با پس ماندههای رژیم شاه بازگشتند. سراسر شهر به میدان جنگ بدل شده بود.
ارتش میلیاردها دلاری شاه در طول 48 ساعت از هم پاشید. ارتشبد طوفانیان، آجودان مخصوص شاه و مسئول خریدهای تسلیحاتی ارتش در خاطراتش به نفوذ انقلابیون پیرو حضرت امام در ارتش شاه و نقش آنها در درگیریهای 21 و 22 بهمن 57 اعتراف میکند.
او به واقعیتی اشاره کرده بود که پس از انقلاب با انتشار اسناد و خاطرات شفاهی و مکتوب، روشنتر گردید. از جمله گروهی بینام که در سال 1345 در ارتش و گارد جاویدان شاه، سازمانی مخفی برای مبارزه با رژیم طاغوت، حمایت از مبارزات و آرمانهای حضرت امام و برپایی حکومت اسلامی ایجاد کردند و در آن سالهای اختناق به جذب نیروهای صادق و مسلمان ارتش پرداختند.
این سازمان توسط مبارزانی همچون «موسی نامجوی»، «حسن اقاربپرست» و «یوسف کلاهدوز» در ارتش شاه به وجود آمد و با بعضی انقلابیون پیرو امام مثل «سید حسن آیت» و «حسن عباسپور» ارتباط برقرار کرده و جمعی قابل توجه از افسران مسلمان و آزادیخواه را به میدان مبارزه علیه رژیم شاه کشانید.
این سازمان که اساسنامه و اهداف مشخص داشت، با رعایت اصول مخفی کاری شدید هیچگاه توسط ضد اطلاعات ارتش و یا ساواک شناسایی نشد و تا پیروزی انقلاب همچنان فعال باقی ماند و به عملیات مهمی از جمله از کارانداختن 200 تانک که در 21 بهمن 1357 برای خاموش کردن قیام مردم مسلمان تدارک دیده شده بود، اقدام ورزید.7
اما مهمترین عملیات این سازمان نفوذ در ارتش شاهنشاهی و گارد جاویدان (این دو سنگر مهم رژیم شاه) بود که در لحظات سرنوشتساز بهمن 57 باعث شد برخلاف انتظار ناظرین، ناگهان بدنه ارتش به انقلاب بپیوندد و روند پیروزی نهضت تسریع گردد.
از صبح تا بعد ازظهر 22 بهمن 1357 مردم مسلمان، همافران مبارز و انقلابیون مسلح، ساختمانهای تسلیحات ارتش، زندان اوین، ساواک سلطنت آباد، مجلسین شورا و سنا، رادیو و تلویزیون، نخستوزیری، ژاندارمری، زندان کمیته مشترک، زندان جمشیدیه، شهربانی کل، پادگانهای باغشاه، عباسآباد، عشرتآباد، لویزان و حشمتیه و زندان قصر را طی درگیریهای مسلحانه به تصرف خود درآوردند.8
ارتش در ساعت یک بعد ازظهر ناگزیر اعلام بیطرفی نمود و نیروهایش را به داخل پادگانها فراخواند. گروهی از جوانان مسلح به فرماندهی حجتالاسلام فضلالله محلاتی، از سوی مقر امام در مدرسه علوی مأمور تسخیر یکی از ایستگاههای رادیو واقع در نزدیکی چهار راه سیدخندان شدند. آنها پس از چندین ساعت نبرد نفسگیر، ایستگاه رادیو را در ساعت 16 به تسخیر خود درآوردند و در ساعت 16/30 برای اولین بار در طول تاریخ، صدای انقلاب اسلامی به وسیله حجتالاسلام محلاتی در سرتاسر عالم طنین افکند که گفت:
«این صدای انقلاب اسلامی ایران است، این صدای انقلاب اسلامی ایران است.»9
_________________________
1- تقویم تاریخ انقلاب اسلامی – گروه تحقیق انتشارات سروش – چاپ اول- 1369 2- همان 3- همان 4- سمینار بیبیسی و انقلاب اسلامی ایران – رادیو بیبیسی – اسفند 1398 5- صحیفه امام – جلد 6 – صفحات 121 و 122
6- صحیفه امام – جلد 6 – صفحه 127 7- گروه بینام – مرکز اسناد انقلاب اسلامی- چاپ اول- 1395 8- مطبوعات بهمن 57 9- نشریه صداوسیمای جمهوری اسلامی- دهه فجر 1364 و مجله پیام انقلاب- شماره 28