به وب سایت مجمع هم اندیشی توسعه استان زنجان خوش آمدید
 
منوی اصلی
آب و هوا
وضعیت آب و هوای زنجان
آمار بازدیدها
بازدید امروز: 4,415
بازدید دیروز: 2,950
بازدید هفته: 23,073
بازدید ماه: 89,146
بازدید کل: 23,750,951
افراد آنلاین: 18
اوقات شرعی

اوقات شرعی به وقت زنجان

اذان صبح:
طلوع خورشید:
اذان ظهر:
غروب خورشید:
اذان مغرب:
تقویم و تاریخ
جمعه ، ۲۱ اردیبهشت ۱٤۰۳
Friday , 10 May 2024
الجمعة ، ۲ ذو القعدة ۱٤٤۵
اردیبهشت 1403
جپچسدیش
7654321
141312111098
21201918171615
28272625242322
313029
آخرین اخبار
2 - پهلوی ستایی در ترازوی تاریخ - سلسله پهلوی؛ نتیجه ترکیب باستان‌گرایی و غرب‌گرایی ۱۴۰۰/۱۱/۲۹
پهلوی ستایی در ترازوی تاریخ - 2

سلسله پهلوی؛ نتیجه ترکیب باستان‌گرایی و غرب‌گرایی 

 ۱۴۰۰/۱۱/۲۹

دکتر سید مصطفی تقوی مقدم
در روند تحولات این مرحله جدید، موجودیت کشور دچار بحران گردید. بحرانی که قابل مقایسه با بحران‌های پیشین تاریخ ایران نبوده و در نوع خود بی‌مانند بود. این بحران در قالب 4 تهدید خود را نشان داد:
1- تهديد تمامیت ارضی
2- تهدید حاکمیت ملی (استقلال)
3- تهدید هویت ملی
4- تهدید امنیت ملی
با ظهور این تهدیدها، به تدریج این پرسش اساسی برای جامعه ایرانی پیش آمد که چرا چنین شد و برای رهایی از این وضع و کسب جایگاه شایسته ایران متمدن در جهان جدید و نظام بین‌المللی آنچه باید کرد. در واقع، دوره ایران معاصر با طرح این سؤال آغاز شد. گفتمان‌ها و جریان‌های فکری جدید و مهم این دوره، برای پاسخ به سؤال یادشده و رفع تهدیدهای فوق به وجود آمدند و هرکدام نسخه خاص خود را برای جبران عقب‌ماندگی و نیل به پیشرفت ارائه می‌کردند که مهم‌ترین آنها عبارتند از:
باستان‌گرایی: گروهی علت عقب‌افتادگی جامعه را «حمله تازیان به ایران» و سقوط سلطنت ساسانی می‌دانست. حمله اعراب در حقیقت نام پوششی این عده برای هجمه به دین اسلام و نظام باورها و ارزش‌های آن بود. این گفتمان، که به بازگشت به ایران پیش از اسلام دعوت می‌کرد، با فتحعلی آخوندزاده و جلال‌الدین‌میرزای قاجار آغاز شد و تا آخرین سال‌های دوره پهلوی نیز مبلغانی داشت.1
پیام اصلی گفتمان باستان‌گرایی حذف مقطع ۱۶۰۰ ساله
اخیر تاریخ ایران از پیکره هویت ملی و بازگشت به ایران پیش از اسلام بود. این رویکرد غیر عقلانی و غیر ممکن بود و هست. جریان باستان‌گرایی، به دلایل و علل بسیار، هرگز مورد پذیرش و اقبال جامعه ایران قرار نگرفت.
غرب‌گرایی: گروه دیگر درباره عامل عقب‌ماندگی کشور همانند گروه قبل می‌اندیشیدند اما به جای تأکید بر دوران ایران باستان، تسلیم در برابر تمدن غرب را تنها راه نجات ایران می‌دانستند. «هدم عقاید دینیه»، «اخذ تمدن غربی بدون تصرف ایرانی» و یا «ایرانی باید جسماً و روحاً و ظاهر و باطناً از فرق سر تا نوک پا غربی بشود»، شعارهایی بود که افرادی از قبیل میرزا فتحعلی آخوندزاده و میرزا ملکم خان و سید حسن تقی‌زاده در چارچوب گفتمان «غربی شدن» مطرح کردند. این گفتمان به علل مختلفی از جمله همراستایی با گفتمان غالب زمانه، یعنی گفتمان تجدد و تمدن غرب، تا حدودی زمینه‌ای برای نقش‌آفرینی در مسایل ایران پیدا کرد.
گفتمان جریان غرب‌گرا نیز غیرعملی و غیرعقلانی بود. هیچ جامعه و قومی را نمی‌توان از هویت تاریخی و فرهنگی‌اش جدا کرد. تلاش برای هر چه بیشتر غربی شدن، در ترکیه و دیگر کشورهای اسلامی برای دهه‌ها آزمایش شد ولی در مجموع آنها کشورهایی اسلامی باقی ماندند. منادیان غربی شدن در ایران که در دوران جوانی و کم‌دانشی، صلای «غربی شدن از فرق سر تا ناخن پا» می‌دادند، بعدها، در دوران بلوغ و پختگی علمی و شخصیتی خود، به اشتباه بودن این شعار اعتراف کردند.2
اسلام‌گرایی: گفتمان اسلامی، پیام اصلی‌اش «بازگشت به خویشتن» و تکیه بر خودباوری خویش است. به این معنا که خویشتن امروز ما محصول و عصاره تاریخ تمدن و فرهنگ ما از آغاز تاکنون است. در دامنه وسیع و عمیق این خویشتن در درازنای تاریخ، به ویژه مقطع اسلامی آن، انبوهی از تجارب و عناصر و مؤلفه‌هایی وجود دارد که امکان پیشرفت و سازندگی در جهان جدید را برای جامعه فراهم می‌سازد. پایگاه گفتمان اسلامی، بدنه جامعه ایران بود.
در روزگاری که چنین رویکردی از سوی گفتمان اسلامی مطرح می‌شد، مدرنیسم غرب که گفتمان غالب زمانه بود، بر یکسان‌پنداری جوامع و یکتا بودن نسخه توسعه برای همه آنها تأكيد داشت و نسخه خود را تنها نسخه مناسب تجویز می‌کرد. سیر تحولات زمان نشان داد که تلقی مدرنیسم غرب با واقعیت جوامع سازگار نبود.
با توجه به کاستی رویکرد مدرنیستی، گفتمان‌های پست‌مدرن بر آنند که هر جامعه و کشوری، پیشینه تاریخی، تجارب و ساختار اجتماعی و بافت فرهنگی خاص خود را دارد و بنابراین در طرح توسعه هر جامعه باید نسخه توسعه متناسب با آن طراحی بشود.
سید جمال‌الدین اسدآبادی نخستین متفکر مسلمان تاریخ معاصر بود که این رویکرد و گفتمان را به اختصار مطرح کرد. این ‌اندیشه در دهه‌های بعد، تکامل و گسترش پیدا کرد و به نظریه اسلام سیاسی تبدیل شد. شخصیت‌هایی مانند اقبال لاهوری در هند و پاکستان، شخصیت‌های متعددی در جهان اسلام و مهدی بازرگان و علی شریعتی و مرتضی مطهری و ‌اندیشمندان دیگر در ایران هر کدام در چارچوب تلقی خود به بسط و گسترش آن پرداختند.
مرحله نهایی این گفتمان در ایران به گونه‌ای عمیق‌تر و گسترده‌تر در ‌اندیشه و عمل امام خمینی(ره) ظهور کرد و به انقلاب اسلامی انجامید.
کمونیسم: ایرانیانی که از دو هه پیش از انقلاب مشروطیت، برای اشتغال به قفقاز و باکو مهاجرت کردند، متأثر از تحولات روسیه، با مفاهیم سوسیالیسم و کمونیسم و مارکسیسم آشنایی اجمالی پیدا کردند. آنان که بیشترشان مسلمان بودند، همزمان با انقلاب مشروطیت، تشکل‌هایی با عناوین «گروه همت» و فرقه «اجتماعیون عامیون» تشکیل دادند. برخی از اینان، در سال‌های ۱۲۹۵ و ۱۲۹۹.ش «حزب عدالت» را با ‌اندیشه کمونیستی بنیاد نهادند. در فرایند تحولات پس از مشروطه، آثاری از اندیشه و عمل این قبیل تشکل‌ها کم و بیش به چشم می‌خورد.
پس از شهریور ۱۳۲۰، با تشکیل حزب توده، کمونیسم در میان جوانان و تحصیلکردگان ایرانی طرفدارانی پیدا کرد؛ به ویژه که کمونیسم حمایت مادی و معنوی اتحاد شوروری را نیز با خود داشت. در دهه‌های ۶۰ و ۵۰ شمسی نیز خرده گروه‌هایی بر پایه این ‌اندیشه نیز به وجود آمد.3 این گفتمان، راه پیشرفت ایران را در تمسک به ایدئولوژی مارکسیسم و در پیوند سیاسی با کشور اتحاد جماهیر شوروی و دیگر کشورهای کمونیستی می‌دانست.
چنین گفتمانی با عقاید دینی مردم، هویت ملی و استقلال کشور ناسازگار بود، و به همین علت، در بدنه جامعه ایران جایگاهی کسب نکرد.
البته دارندگان و مبلغان این گفتمان‌ها تنها کارگزاران جامعه نبودند، عوامل دیگری نیز در این عرصه فعال و تأثیرگذار بودند. تا اوایل قاجار، هرم ساختار کشور به‌گونه‌ای بود که شاه در رأس جامعه و مردم در قاعدۀ آن قرار داشتند. شاه تنها تصمیم‌گیر کشور و مهم‌ترین کارگزار عرصه سیاست کشور بود.4
ولی به تدریج که نفوذ و سلطه دولت‌های خارجی بر کشور بیشتر شده و حاکمیت ملی ضعیف‌تر می‌شد، عامل خارجی نیز به صورت یک عامل غیررسمی، اما مؤثر، در امور کشور نقش پیدا کرد. هر کدام از گفتمان‌های یادشده نسخه خود را تنها راه نجات و سعادت کشور می‌دانستند و برای اجرای آن می‌کوشیدند.
به بیان دیگر، از میانه دوره قاجار تا بهمن ۱۳۵۷، همه حوادث ریز و درشتی که در کشور ما رخ داد، نتیجه تعامل و تضارب بینش و روش این عوامل بود. بدین ترتیب، کشور به صحنه رقابت و آزمون کارآیی و یا ناکارآیی این گفتمان‌ها و آوردگاه ایدئولوژی‌های آنها تبدیل شد.
به هر حال، فارغ از ادعاهای صاحبان گفتمان‌ها درباره ‌اندیشه و کارنامه خود و رقبا 5 ، کاروان تاریخ به حرکت خود ادامه داد و در روند آن، تحولات مهم ایران معاصر از قبیل؛ قراردادها و امتیازهای واگذار شده به دولت‌های خارجی در دوره قاجار، قیام تنباکو، قتل ناصر‌الدین شاه، انقلاب مشروطه و اشغال کشور در جنگ جهانی اول روی داد. در ادامه، سلسله پهلوی با ترکیبی از دو گفتمان باستان‌گرایی و غرب‌گرایی به عنوان برنامه مدرنیزاسیون آن رژیم، تأسیس شد و رویدادهایی چون اشغال ایران در جنگ جهانی دوم، نهضت ملی شدن نفت، قیام پانزدهم خرداد 1342، کاپیتولاسیون و... در این دوره رقم خورد.
در همه این تحولات و رویدادها، همه گفتمان‌ها، اعم از موافق و مخالف حاکمیت، آزمون عملی خود را در همسویی یا ناهمسویی با نیازهای بنیادین و منافع ملی کشور و توانایی یا ناتوانی تأمین آنها پس دادند. انقلاب اسلامی برآیند خرد جمعی و تجربه تاریخی ملت ایران پس از مشاهده و ارزیابی کارنامه تمامی گفتمان‌های یاد شده بود.
پانوشت‌ها:
1- ابراهیم پورداود (1264- 1347)، نخستین مترجم فارسی اوستا و استاد فرهنگ ایران باستان و زبان اوستایی در دانشگاه تهران و از سرسخت‌ترین و در عین حال باسوادترین منادیان و مبلغان این گفتمان بود.
2- حسن تقی‌زاده. خطابه مشتمل بر شمه‌ای از تاریخ اوایل انقلاب و مشروطیت ایران. تهران: باشگاه مهرگان، 1388.
3- برای آگاهی بیشتر درباره جریان‌های مارکسیستی در ایران، ر.ک: حمید احمدی حاجیکلایی. جریان‌شناسی چپ در ایران. تهران: پژوهشگاه فرهنگ و ‌اندیشه اسلامی، 1387.
4- از دوره صفویه به بعد تشیع مذهب رسمی کشور اعلام شد و علمای شیعه هم به صورت یک نهاد مدنی رابط میان مردم و حکومت نقش ایفا می‌کردند. در ساختار اجتماعی ایران، دیگر قشرهای اجتماعی از قبیل ایلات و اصناف نیز در تحولات جامعه تاثیرگذار بودند.
5- در صورتی می‌توان به طور دقیق به شناسایی و ارزیابی علمی نسخه این گفتمان‌ها دست یافت و قضاوت کرد که بدون افتادن در دام سفسطه‌های توطئه‌انگارانه، توطئه انکارانه و سیاست‌زده، سهم و نقش مثبت یا منفی هرکدام از این عوامل در هر رویدادی با معیار مولفه‌های منافع ملی (تمامیت ارضی، حاکمیت ملی، امنیت ملی و هویت ملی) مورد مطالعه و بررسی قرار گیرد.