به وب سایت مجمع هم اندیشی توسعه استان زنجان خوش آمدید
 
منوی اصلی
آب و هوا
وضعیت آب و هوای زنجان
آمار بازدیدها
بازدید امروز: 4,875
بازدید دیروز: 6,362
بازدید هفته: 35,103
بازدید ماه: 208,606
بازدید کل: 26,075,285
افراد آنلاین: 15
اوقات شرعی

اوقات شرعی به وقت زنجان

اذان صبح:
طلوع خورشید:
اذان ظهر:
غروب خورشید:
اذان مغرب:
تقویم و تاریخ
چهارشنبه ، ۲٤ اردیبهشت ۱٤۰٤
Wednesday , 14 May 2025
الأربعاء ، ۱۶ ذو القعدة ۱٤٤۶
اردیبهشت 1404
جپچسدیش
54321
1211109876
19181716151413
26252423222120
3130292827
آخرین اخبار
5325 - وداع با شاعری که سروده‌اش برای 9 دی ماندگار شد ۱۴۰۳/۰۶/۱۶

وداع با شاعری که سروده‌اش برای 9 دی ماندگار شد 

۱۴۰۳/۰۶/۱۶

‫محمدعلی بهمنی شاعر درگذشت‬‎
 
مراسم تشییع پیکر محمدعلی بهمنی، یکی از شاعران و غزل‌سرایان مطرح و محبوب کشورمان، سه‌شنبه ۱۳ شهریور ۱۴۰۳ با حضور گروه‌های مختلف مردم و اصحاب فرهنگ و هنر و برخی از مسئولان در محل سکونتش، بندرعباس برگزار شد.
یکی از اتفاقات چشمگیر در دو مراسم تشییع پیکر این شاعر در تهران و سپس در بندرعباس، حضور خیل گسترده مردم بود، طوری که می‌توان این دو مراسم را از جمله آئین‌های باشکوه بدرقه هنرمندان در سال‌های اخیر دانست. علت اصلی پررنگ بودن حضور اقشار مختلف مردم در این دو مراسم، مردمی بودن مرحوم محمدعلی بهمنی و اشعار و ترانه‌های وی بود. بهمنی همان طور که از نظر زبان ادبی و تکنیک شعر، از شعرای سرآمد معاصر محسوب می‌شد و مورد تحسین ادبا و کارشناسان ادبیات قرار داشت، در موقعیت‌ها و بزنگاه‌های مختلف هم به عنوان یک شاعر متعهد و مردمی ظاهر می‌شد و به اصطلاح، جای درست تاریخ قرار می‌گرفت. او مرداد سال 1384 در جلسه شعرخوانی سالیانه شاعران در حضور رهبر انقلاب حضور داشت و یکی از زیباترین اشعارش با مطلع «دریا شده ‌است خواهر و من هم برادرش... شاعــرتر از همیشه نشستـــم برابرش» را خواند و با تحسین رهبری مواجه شد. 
اما یکی از اتفاقات کمتر گفته شده درباره زندگی ادبی مرحوم محمدعلی بهمنی، شعرخوانی وی برای حماسه 9 دی بود. دی سال 1391 و در مراسمی که برای دومین سالگرد خروش مردمی نهم دی علیه فتنه‌گرها با حضور جمعی از شاعران برگزار شد، محمدعلی بهمنی هم حضور داشت و شعری را به این مناسبت خواند. متن کامل غزل محمدعلی بهمنی برای سالگرد 9 دی به این شرح است: 
نتوان گفت که این قافله وا‌می‌ماند /  خسته و خُفته از این خیل جدا می‌ماند
این رَهی نیست که از خاطره‌اش یاد کنی/  این سفر همرَهِ تاریخ به‌جا می‌ماند
دانه و دام در این راه فراوان اما / مرغ دل، ‌سیر زِ هر دام رها می‌ماند
می‌رسیم آخر و افسانۀ واماندنِ ما /همچو داغی به ‌دل حادثه‌ها می‌ماند
بی‌صداتر زِ سکوتیم، ولی گاهِ خروش / نعرۀ ماست که در گوش شما می‌ماند
بروید‌ای دلتان نیمه! که در شیوۀ ما / مرد با هر چه سِتم، هر چه بلا می‌ماند