6024 - روزی نامه های غرب گدای ... ۱۴۰۳/۱۱/۲۰
روزی نامه های غرب گدای ...
۱۴۰۳/۱۱/۱۹
«جریان غربگرا» مأمور چهرهپردازی ترامپ
پس از انتشار یادداشت ترامپ با عنوان «یادداشت امنیت ملی ریاست جمهوری» که آشکارا به «فشار حداکثری» اشاره و تاکید داشت؛ طیف غربگرا بیتوجه به ضدیت ترامپ با ایران- ضمن اصرار بر مذاکره- مامور چهرهپردازی ترامپ شدند.
یک روز پس از انتشار یادداشت ضدایرانی ترامپ با عنوان «یادداشت امنیت ملی ریاست جمهوری»، مدعیان اصلاحات ضمن اصرار بر مذاکرات درصدد چهرهپردازی ترامپ برآمدند؛ این درحالی است که برخلاف اظهارات و شانتاژ خبری این طیف، سیاست ترامپ بر همان اصول پیشین استوار بوده و شخصیت وی هنوز قلدرمآب، بدعهد و غیرقابل اعتماد است.
روزنامه زنجیرهای «آرمان ملی» بدون در نظر گرفتن یادداشت ترامپ، مامور به بزک کردن چهره رئیسجمهور آمریکا شد.
در همین راستا، روزنامه زنجیرهای آرمان ملی با تاکید بر اینکه ادبیات ترامپ در نشست خبری مشترک با نخستوزیر رژیم غاصب صهیونیستی نسبت به ایران «نرمتر» از گذشته بوده است ذیل تیتر «پاستور و کاخ سفید در آستانه مذاکره؟» از قول ترامپ نوشت: «در دولت اولم، در همکاری با اسرائیل، خاورمیانهای صلحآمیز داشتیم، داعش را شکست دادیم، از توافق هستهای ایران، یکی از بدترین توافقات تاریخ، خارج شدیم. قویترین تحریمها را علیه ایران اعمال کردیم. ایران منابعی برای تأمین نیروهای نیابتی خود نداشت. حمایت ایران از نیروهای نیابتی خود قطع شده بود. سفارت آمریکا را به بیتالمقدس منتقل کردیم و به پیمان ابراهیم رسیدیم. سیاست فشار حداکثری علیه ایران را نیز بازگرداندهام».
این روزنامه پیش از این نیز با دادن «آدرس غلط» و ارائه تحلیل اشتباه ذیل تیتر «تروئیکای اروپا در نقش میانجی» نوشت: «به نظر میرسد ترامپ با اضافه نکردن تحریم جدید در ابتدای کار، دنبال آن است که از سیاست فشار حداکثری فاصله بگیرد».
این کج فهمی علاوهبر گزارشها در یادداشت و تحلیلها نیز قابل مشاهده بود. به عنوان نمونه، عبدالرضا فرجیراد با هدف نیل به مذاکرات درصدد بزک کردن و چهرهپردازی ترامپ برآمد و در روزنامه آرمان ملی ذیل تیتر «پالس مثبت مذاکرات ایران و غرب» نوشت: «از طرف دیگر ترامپ تازه دو هفته است در کاخ سفید مستقر شده میخواهد یک جمعبندی نهائی داشته باشد. سهشنبه نیز نتانیاهو به آمریکا خواهد رفت و احتمالاً در این سفر یک نشستی با ترامپ و بعضی مقامات دیگر مثل وزیر خارجه، مشاور امنیت ملی، نماینده آمریکا در خاورمیانه خواهند داشت و نظرات خود را میگویند و نظرات نتانیاهو را میشنوند. احتمالا آخر هفته یا هفته آینده آمریکاییها در رابطه با ایران روشنتر صحبت خواهند کرد. مجموع اینها نشان میدهد که نمیخواهند تندروی کنند».
برخلاف آرمان ملی، روزنامه اعتماد در شماره 5963- اول بهمنماه- ذیل تیتر «چهره دوم ترامپ» در تحلیل شخصیت ترامپ نگاهی واقعگرایانه و متکی بر تجربه ارائه داد و نوشت: «با توجه به سنت قوي مداخلهگرايان در كنگره، كاخ سفيد و لابيهاي واشنگتن، احتمال ريلگذاري سياسي جديد ضعيف به نظر ميرسد. احتمالا دولت جديد ترامپ هم مداخلات غيرنظامي بيشتر را از طريق اعمال تحريمها و سياست فشار حداكثري پيش خواهد گرفت، بهويژه كه «بندهاي غروب» برنامه جامع اقدام مشترك (برجام) نيز نزديك و بعيد است كه دولت جديد آمریکا به راحتي چنين امتيازي را دو دستي تقديم ايران كند، بهويژه كه يكي از دلايل خروج ترامپ از برجام در ۲۰۱۸ همين بندها بود كه آن را امتيازي بيش از اندازه به ايران ميدانست».
به نظر میرسد، ترامپ مجدداً با تکیه بر تکنیک «تهدید و اجبار»؛ سیاست مهار، تضعیف، سرنگونی حکومت و درنهایت تجزیه ایران را دنبال میکند؛ این سیاست ضدایرانی در حالی اجرا میشود که طیف غربگرا آگاهانه یا بدون آگاهی اصرار بر مودت و دوستی با آمریکا بالاخص ترامپ را پیشنهاد میکنند.
علیایحال تطهیر، سپیدشویی، چهرهپردازی و بزک افراد و جریانهای معاند یکی از کارویژههای اصحاب غرب در ایران به حساب میآید که مدتی است شامل حال ترامپ نیز شده است.
جماران: بیانات رهبر انقلاب نقشه رندانه ترامپ را به هم ریخت
«ایران، تجربه 4 سال فشار حداکثری را از سر گذرانده و اکنون هم اهرمهای بیشتری برای مقابله با فشار و زیادهطلبی دولت آمریکا در اختیار دارد».
وبسایت اصلاحطلب «جماران» ضمن انتشار تحلیل فوق، به استقبال بیانات اخیر رهبر انقلاب درباره هوشمندانه، عاقلانه و شرافتمندانه نبودن مذاکره با دولت آمریکا رفت و نوشت: سادهانگاری و سهلپنداری درباره منازعه پیچیده و مجادله پرفراز و نشیب 45 ساله میان ایران و ایالات متحده، چیزی جز خطای راهبردی نیست.
دونالد ترامپ علیالظاهر این بار خیلی شفاف سراغ اصل ماجرا با ایران رفته و اصرار دارد که به دنبال معامله و توافق عالی است و میگوید تنها به دنبال آن است که ایران سلاح هستهای نداشته باشد، همین و بس! البته که سادهانگاری محض است اگر گمان ببریم که او تنها به دنبال منع ایران از دستیابی به سلاح هستهای است و هیچ هدف دیگری ندارد؛ اما او با تجربهاندوزی از دوره قبلی میداند که مذاکره مستقیم با ایران، با توجه به پرونده دور و دراز مخاصمه چند ده ساله، به سادگی ممکن و میسر نیست و حتی فشار حداکثری هم نتوانست، طرف ایرانی را مجاب به مذاکره مستقیم کند.
او این بار تغییر استراتژی داده و روی موضوعی دست گذاشته(منع دستیابی به سلاح هستهای) که طرف ایرانی هم مخالفت و ممانعتی با آن ندارد. اما مسئله اینجاست که این ظاهر خوشنما، در باغ سبزی است که هدف آن کشاندن ایران پای میز مذاکره است، بخصوص که در دوره قبلی این مهم با فشار حداکثری هم محقق نشد و با توجه به تبلیغات رسانهای این چند ماه اخیر چنین جلوهگر خواهد شد که ایران از موضع ضعف و استیصال تن به مذاکره داده و او توانسته در اندک فرصتی به مثابه یک ابرقهرمان، مقاومت ایران را درهم شکسته و آن را پای میز مذاکره بیاورد.
در مقوله دعوت به مذاکره رو در رو با ایران، مسئله باید در عالیترین سطوح تصمیمگیری نظام تعیین تکلیف میشد و اگر آنجا بالاترین مقام چنین گزارهای را مطرح کرده است در اینجا نیز سکاندار تصمیمگیری نظام به مقوله ورود پیدا کرده و برای همگان از موضع ایران رونمایی میکرد تا پیام استقرار و ثبات و اقتدار به جهان مخابره شود. واکنشهای غیر متمرکز و چند طرفه جز آنکه پالس ضعف و سردرگمی و عدم جدیت و قاطعیت در این زمینه را مخابره کند و به طرف مقابل دست بالا ببخشد، ثمری ندارد.
این بار باید با صراحت و جدیت پیام ایران به درخواست مذاکره داده میشد و از همین حیث بود که رهبر انقلاب، مستقیم و شفاف هرگونه مذاکره مستقیم با آمریکا را مستثنا کردند و با اشاره به تجربیات گذشته از بدعهدی آمریکا به خصوص در ماجرای برجام و تجربیات ملموس سپری شده، کلام آخر در این زمینه را مطرح ساختند. اینگونه ترامپ نمیتواند هژمونیخواهی و زیادهطلبی خود را پنهان کرده و توپ را به زمین ایران بیاندازد و خود را قهرمانی ترسیم کند که توانسته ایران را به زانو درآورده و پای میز مذاکره بنشاند.
حال در این شرایط، تکلیف خیلی از نکات مشخص شد، اینکه ایران هیچگاه به مذاکرهای که به معنای تسلیم و وادادگی باشد، تن نخواهد داد (مدل مذاکرهای که ترامپ به دنبال است) نمونه بارزش بهکارگیری لفظ مذاکره شرافتمندانه در مقابل مدل مذاکره مطلوب ترامپ بود. از طرف دیگر پیامی به داخل داشت که به جای اتکا و نگاه به بیرون بر توانمندسازی داخلی و خودباوری ملی اعتنا و التفات داشته باشیم و برای حل مشکلات، منتظر تغییر و تحولات سیاسی و دیپلماتیک خارج از اتمسفر داخلی نباشیم.
از یاد نبریم که ایران تجربه 4 سال فشار حداکثری را از سرگذرانده و با همه سختیها یکبار توانسته از این گردنه صعب و سخت گذر کند و اکنون هم اهرمهای بیشتری برای مقابله با فشار و زیادهطلبی دولت آمریکا در چنته دارد.
تحریف و تناقض و خیالپردازی به جای فهم واقعیت 45 ساله آمریکا
رویکرد نشریات زنجیرهای به مواضع ضدایرانی دونالد ترامپ در هفته گذشته، آمیخته با تحریف و تناقض و آرزو اندیشی و خیالپردازی به جای واقعبینی بود.
در اینباره روزنامه هممیهن روز پنجشنبه ذیل تیتر «پیام رسید»، مدعی شد ترامپ یک خواسته بیشتر ندارد. او گفته است: «در صورت تصمیم ایران برای دوری از سلاح هستهای، این کشور به کشوری با آیندهای باورناپذیر تبدیل خواهد شد.»
هممیهن سپس در سرمقالهای بدون امضا که توسط محکوم پرونده فروش اطلاعات به نگارش درآمده، ادعا کرد: «بهتر است که آقای رئیسجمهور حداکثر تا روز جمعه مواضع روشن ایران را با کسب موافقت و تأیید نظر رهبری اعلام کند که آیا میخواهیم مذاکره کنیم یا خیر؟ اکنون مسئله این نیست که گفتوگو بشود یا نشود؛ ما پیش از این مرحله هستیم. اگر قرار است گفتوگو نکنید، با شجاعت و صراحت آن را اعلام نمایید. نظرتان را درباره اصل مذاکره اعلام کنید. اول باید اصل مذاکرات را پذیرفت یا رد کرد. از نظر ترامپ، موضوع بر سر ساخت یا دسترسی به بمب هستهای است. اگر فقط همین است، پاسخ آقای وزیر خارجه ایران روشن است که گفت: «اگر موضوع اصلی این است که ایران به دنبال سلاح هستهای نرود، این قابلحصول است. فتوای مقام معظم رهبری نیز وجود دارد که تکلیف را برای همه ما روشن کرده است.» اگر هم نکات دیگری مطرح شود، میتوان آنها را بهعنوان دستور مذاکره پذیرفت یا نپذیرفت. در هر حال، گام اول و ضروری تعیین اصل انجام یا رد مذاکره است».
این رویکرد تحریفآمیز نشریه غربگرا در حالی است که اولاً رئیسجمهور روز چهارشنبه به ادبیات تهدیدآمیز ترامپ پاسخ داد و گفت: «آمریکا میگوید ما تحریم میکنیم، اما ما باید همین منابع خود را مدیریت کنیم و با همسایگان خود درست کار کنیم و تعامل داشته باشیم. مگر میشود کشوری که ۱۵ دوست و کشور همسایه دارد به این راحتی تحریم کرد؟ خیال کردند همهچیز ما به نفت وابسته است و میخواهند جلوی آن را بگیرند. برای ما و مردم ما مسیرهای بسیار زیادی وجود دارد که هم مشکلات خود و هم مردم را حل کنیم و هم مسیری ایجاد کنیم که ما و همسایگانمان که مسلمان هستیم، با عزت زندگی کنیم.»
ثانیاً برخلاف ادعای محدود بودن مطالبه ترامپ به نساختن بمب اتمی، یادداشت اجرائی وی برای احیای فشار حداکثری، موضوعاتی فراتر از برنامه هستهای را شامل میشود که از جمله «مقابله با تأثیرات منطقهای ایران»، برنامه نظامی و موشکی ایران است و او در بیانیه اجرائی، ایران را متهم به حمایت از تروریسم میکند و خواستار فشار علیه برنامه موشکی و حمایتش از گروههای مقاومت میشود: «ایران همچنان بزرگترین حامی دولتی تروریسم در جهان است. سپاه پاسداران انقلاب اسلامی بهعنوان یک سازمان تروریستی خارجی تعیین شده است... ایران مسئولیت کشتارهای وحشیانه حماس
در ۷ اکتبر ۲۰۲۳ را بر عهده دارد و مسئول حملات مداوم حوثیها علیه نیروی دریایی ایالات متحده، نیروی دریایی متحدان و کشتیرانی تجاری بینالمللی در دریای سرخ است... موشکهای قابل حمل کلاهک هستهای، تهدیدی وجودی برای ایالات متحده است. رفتار ایران منافع ملی ایالات متحده را تهدید میکند. بنابراین، باید فشار حداکثری بر ایران اعمال شود تا به تهدید هستهای آن پایان داده شود، برنامه موشکهای بالستیک آن محدود شود و حمایت آن از گروههای تروریستی متوقف شود.»
در همین حال، هرچند روزنامه ایران وابسته به خبرگزاری ایرنا از قول ناصر هادیان القا میکرد که «فشار حداکثری؛ کاتالیزور توافق» است، در عین حال اذعان کرد: رویکرد اعلامی ترامپ در دوره جدید سیاستی منظم و هدفمند علیه ایران است و به گونهای طراحی شده که همه ابعاد و جنبهها از مسائل هستهای گرفته تا تروریسم، وضعیت منطقهای، حقوق بشر و مسائل اقتصادی را پوشش میدهد».
اما خبرگزاری دولتی ایرنا در یادداشتی به قلم سید رسول موسوی سفیر و دیپلمات ارشد بازنشسته تاکید کرد: «روایت تقابل ما و آمریکا با جیمی کارتر آغاز شده و اکنون به ترامپ ۲ رسیده است. نظریه یا «سیاست مهار دوجانبه» را میتوان اولین نظریه چارچوبدار برای مقابله با جمهوری اسلامی دانست. سیاست مهار دوجانبه که شامل تحریمهای اقتصادی گوناگونی علیه ایران میشد. آمریکا از تجربه شکستخورده مهار دوگانه درس نگرفت و با وجود سیاستهای خردمندانه و تنشزدای جمهوری اسلامی ایران در دهه هفتاد شمسی، بوش با طرح سیاست «محور شرارت» شرایطی را که احتمال میرفت میتواند سرفصل جدیدی در روابط بینالمللی باشد از بین برد. سیاست آمریکا در دوران اوباما سیاست «پنجه بوکس در پوشش مخملین» بود. دونالد ترامپ چه در دوره اول و چه در دوره اخیر خود با اعلام سیاست فشار حداکثری همان راهی را میرود که کلینتون با سیاست مهار دوگانه، بوش با سیاست محور شرارت، اوباما با سیاست غیراعلامی پنجه بوکس مخملین رفتند. اکنون ما اینجاییم با انبانی از تجربه مقاومت و آمریکا هم اینجاست با انبوهی از سیاستهای شکست خورده از مهار دوگانه تا فشار حداکثری. آیا با توجه به تجربه تلخ اقدام ترامپ در مورد خروج از برجام که بعد از ماهها مذاکرات سخت به دست آمده بود میشود دوباره با او مذاکره کرد و به پایبندیاش به نتیجه مذاکرات اعتماد کرد؟ مَن جَرَّبَ المُجَرَّب، حَلَّت به الندامه».
ایرنا همچنین در تحلیل دیگری به قلم نصرتالله تاجیک دیپلمات سابق نوشت: «این که یک فرد چیزی بگوید و همزمان پای متن اجرائی دیگری را امضا کند، برایم عجیب است. البته شاید با شخصیتی که از ترامپ میشناسیم چندان هم نباید شوکه شویم... شما نمیتوانید با یک اقدام، دغدغهها، نیازها و ویژگیهای طرف مقابل را نادیده بگیرید و همزمان در سخنان دیگری ادعا کنید که قصد دارید با رئیسجمهور ایران مذاکره یا گفتوگو کنید. به عقیده من، این روش نتیجه نخواهد داد. به عنوان مثال، شما نمیتوانید از یکسو بگویید که ایران ضعیف نشده بلکه قویتر شده و از سوی دیگر با ایران به گونهای برخورد کنید که بسیار شدیدتر از دوره گذشته باشد... من با توجه به رویکرد کنونی ترامپ نسبت به آینده روابط ایران و آمریکا و حتی امکان مذاکره، خوشبین نیستم. حدس میزنم که شرایط قبلی ادامه پیدا کند، زیرا ترامپ قادر نخواهد بود با قوانین فرامرزی جای سازمانهای بینالمللی بنشیند؛ این موضوع بسیار واضح است.»